ه نام خداوند بخشنده مهربان‌ سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است‌ خداى رحمان مهربان‌ دادار روز جزا [خداوندا] تنها تو را مى‌پرستيم و تنها از تو يارى مى‌خواهيم‌ ما را بر راه راست استوار بدار راه كسانى كه آنان را نواخته‌اى، آنان نه كه از نظر انداخته‌اى، و نه گمراهان‌ الم [الف لام ميم‌] اين كتابى است كه شك در آن روا نيست [كه‌] راهنماى پرهيزگاران است‌ همان كسانى كه به غيب ايمان دارند و نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه روزيشان داده‌ايم، انفاق مى‌كنند و كسانى كه به آنچه بر تو نازل شده است و آنچه پيش از تو فرود آمده است، ايمان دارند و هم آنان به آخرت ايقان دارند اينان از جانب پروردگارشان از هدايتى برخوردارند و هم اينان رستگارانند براى كافران يكسان است چه هشدارشان بدهى چه هشدارشان ندهى، ايمان نمى‌آورند خداوند بر دلها و بر گوشهايشان مهر نهاده است، و بر ديدگانشان پرده‌اى است و عذابى بزرگ [در پيش‌] دارند و كسانى از مردم هستند كه مى‌گويند به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده‌ايم، ولى آنان مؤمن نيستند مى‌خواهند به خداوند و مؤمنان نيرنگ بزنند، در حالى كه جز به خودشان نيرنگ نمى‌زنند، و نمى‌دانند در دلهايشان بيمارى‌اى هست و خداوند بر بيماريشان بيفزايد، و به كيفر دروغى كه مى‌گفتند عذابى دردناك [در پيش‌] دارند و چون به آنان گفته شود در [اين‌] سرزمين فساد نكنيد، گويند ما كه اهل اصلاحيم‌ بدانيد كه ايشان اهل فسادند، ولى خود نمى‌دانند و چون به ايشان گفته شود چنانكه [ساير] مردم ايمان آورده‌اند، شما هم ايمان آوريد، گويند آيا ما هم مانند كم‌خردان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه خودشان كم‌خردند، ولى نمى‌دانند و چون با مؤمنان روبه‌رو شوند، گويند ايمان آورده‌ايم، و چون با پيشوايان خويش تنها شوند، گويند ما با شما هستيم، ما فقط ريشخند مى‌كنيم‌ خداوند ريشخندشان مى‌كند و در طغيانشان سرگشته مى‌دارد اينان كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى راهيابى خريدند، و سوداى آنان سودى نكرد، و راهياب نشدند داستان ايشان همچون داستان كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامونشان را روشن كرد [بناگاه‌] خداوند نورشان را خاموش كرد، و در تاريكى‌اى كه [چيزى را] نمى‌بينند واگذاشت‌ ناشنوا و گنگ و نابينا هستند و به راه نمى‌آيند يا چون [گرفتاران در] بارانى سخت كه از آسمان مى‌بارد و همراه با تاريكى و رعد و برق است از بيم مرگ ناشى از صاعقه‌ها انگشتانشان را در گوشهايشان مى‌كنند، و خداوند بر كافران چيره است‌ نزديك است كه برق [نور] چشمانشان را بربايد هرگاه كه [برق راهشان را] روشن كند، پيش روند، و چون [راهشان را] تاريك كند، بايستند و خداوند اگر مى‌خواست شنوايى و بيناييشان را از بين مى‌برد چرا كه خداوند بر هر كارى تواناست‌ اى مردم پروردگارتان را كه شما و پيشينيانتان را آفريده است، بپرستيد، تا در امان مانيد آنكه زمين را [همچون‌] زيرانداز و آسمان را [همچون‌] سرپناه شما كرد، و از آسمان آبى فرو فرستاد، آنگاه بدان ميوه‌ها براى روزى شما برآورد، پس آگاهانه براى او همتا نياوريد و اگر از آنچه بر بنده خويش فرو فرستاده‌ايم، شك داريد، اگر راست مى‌گوييد سوره‌اى همانند آن بياوريد و از ياورانتان در برابر خداوند، يارى بخواهيد ولى اگر چنين نكرديد كه هرگز نخواهيد كرد از آتشى كه هيزم آن انسان و سنگهاست و براى كافران آماده شده است، بترسيد و به كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، نويد بده كه ايشان را بوستانهايى است كه در فرودست آن جويباران جارى است، هر گاه از ميوه‌هاى آن روزى يابند، گويند اين همان است كه پيشترها از آن بهره‌مند بوديم، و به ايشان همانند آن داده شود، و در آنجا جفتهاى پاكيزه دارند، و هم در آنجا جاويدانند خداوند پروا ندارد كه به پشه و فراتر [يا فروتر] از آن مثل زند، آنگاه مؤمنان مى‌دانند كه آن [مثل‌] راست و درست است [و] از سوى پروردگارشان است، ولى كافران مى‌گويند خداوند از اين مثل چه مى‌خواهد؟ [بدين‌سان‌] بسيارى را بدان گمراه و بسيارى را راهنمايى مى‌كند، ولى جز نافرمانان كسى را بدان بيراه نمى‌گرداند كسانى كه پيمان خداوند را پس از بستنش مى‌شكنند، و آنچه خداوند به پيوستن آن فرمان داده است، مى‌گسلند، و در زمين فساد مى‌كنند، اينان زيانكارند چگونه به خداوند كفرمى‌ورزيد، حال آنكه بى‌جان بوديد و او به شما جان بخشيد، سپس شما را مى‌ميراند و دوباره زنده مى‌كند، آنگاه به سويش بازگردانده مى‌شويد او كسى است كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد، سپس به [آفرينش‌] آسمان پرداخت، و هفت آسمان استوار كرد و او به هر چيزى داناست‌ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من گمارنده جانشينى در زمينم، گفتند آيا كسى را در آن مى‌گمارى كه در آن فساد مى‌كند و خونها مى‌ريزد، حال آنكه ما شاكرانه تو را نيايش مى‌كنيم و تو را به پاكى ياد مى‌كنيم، فرمود من چيزى مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد و همه نامها را به آدم آموخت، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و گفت اگر راست مى‌گوييد به من از نامهاى ايشان خبر دهيد گفتند پاكا كه تويى، ما دانشى نداريم جز آنچه به ما آموخته‌اى، تو داناى فرزانه‌اى‌ فرمود اى آدم آنان را از نامهايشان خبر ده، و چون از نامهايشان خبرشان داد، فرمود آيا به شما نگفتم كه من ناپيداى آسمانها و زمين را مى‌دانم‌ و چون به فرشتگان گفتيم بر آدم سجده بريد، همه سجده بردند جز ابليس كه سركشيد و كبرورزيد و از كافران شد و گفتيم اى آدم تو و همسرت در بهشت بياراميد و از [نعمتهاى‌] آن از هر جا كه خواستيد به خوشى و فراوانى بخوريد، ولى به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود سپس شيطان آنان را به لغزش كشانيد و از جايى كه بودند آواره كرد، و گفتيم پايين رويد برخى دشمن يكديگر و در روى زمين تا وقت معين آرامشگاه و بهره‌مندى داريد آنگاه آدم كلماتى از پروردگارش فراگرفت و [خداوند] از او درگذشت، چه او توبه‌پذير مهربان است‌ گفتيم همه از آن [بهشت‌] پايين رويد، آنگاه اگر رهنمودى از من براى شما آمد، كسانى كه از رهنمودم پيروى كنند، بيمى برايشان نيست و اندوهگين نگردند و كسانى كه كفرورزيدند و آيات ما را دروغ انگاشتند، دوزخى‌اند و جاودانه در آنند اى بنى‌اسرائيل نعمتم را كه بر شما ارزانى داشتم ياد كنيد و به پيمان من وفا كنيد تا به پيمان خود با شما وفا كنم و تنها از من بترسيد و به آنچه همخوان كتاب شما نازل كرده‌ام ايمان بياوريد و نخستين منكر آن نباشيد، و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد و تنها از من پروا كنيد و حق را به باطل مياميزيد و ديده و دانسته حق را پنهان نكنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و با نمازگزاران نماز كنيد آيا مردم را به نيكى فرمان مى‌دهيد و خودتان را فراموش مى‌كنيد؟ حال آنكه كتاب [تورات‌] مى‌خوانيد، مگر نمى‌انديشيد؟ از صبر [روزه‌] و نماز يارى بجوييد و آن [نماز] جز بر فروتنان گران مى‌آيد كسانى كه يقين دارند به لقاى پروردگارشان مى‌رسند و بازگردنده به سوى او هستند اى بنى‌اسرائيل نعمتم را كه بر شما ارزانى داشتم و اينكه شما را بر جهانيان [هم زمانتان‌] برترى بخشيدم، ياد كنيد و از روزى بترسيد كه كسى به داد كسى نرسد و از كسى شفاعتى پذيرفته نشود و بدل و بلاگردانى گرفته نشود و يارى نيابند و ياد كنيد كه شما را از آل فرعون رهانيديم كه عذابى سخت را به شما مى‌چشانيدند، پسرانتان را مى‌كشتند و دخترانتان را [براى كنيزى‌] زنده نگاه مى‌داشتند، و در آن آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود و ياد كنيد كه دريا را براى شما شكافتيم و شما را رهانيديم و آل فرعون را غرق كرديم و شما نظاره مى‌كرديد و ياد كنيد كه با موسى چهل شب وعده گذاشته بوديم، آنگاه شما در غياب او گوساله را به پرستش گرفتيد و شما ستمكار بوديد آنگاه پس از آن از شما درگذشتيم تا سپاس بگزاريد و ياد كنيد كه به موسى كتاب آسمانى و فرقان داديم تا به راه آييد و ياد كنيد كه موسى به قومش گفت اى قوم من، شما با گوساله‌پرستى بر خودتان ستم كرده‌ايد، اينك به درگاه آفريدگارتان توبه كنيد و خودتان را بكشيد، كه اين در نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است، آنگاه [كه چنين كرديد، خداوند] از شما درگذشت، چرا كه او توبه‌پذير مهربان است‌ و ياد كنيد كه گفتيد اى موسى ما [سخن‌] تو را باور نمى‌كنيم مگر آنكه خداوند را آشكارا ببينيم، آنگاه [به چشم خود] ديديد كه صاعقه بر شما فرود آمد آنگاه پس از مردنتان، شما را [ديگر بار] زنده كرديم، تا سپاس بگزاريد و ابر را سايبان شما گردانديم و برايتان من و سلوى فرو فرستاديم [و گفتيم‌] از روزى پاكيزه‌اى كه به شما بخشيده‌ايم بخوريد، و بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم مى‌كردند و ياد كنيد كه گفتيم به اين شهر درآييد و هر گونه كه خواستيد به خوشى و فراوانى از [نعمتهاى‌] آن بخوريد و از آن دروازه فروتنانه وارد شويد [و براى عذرخواهى‌] حطه بگوييد، تا گناهان شما را ببخشيم، و پاداش نيكوكاران را خواهيم افزود آنگاه ستمكاران سخن را به چيزى جز آنچه به آنان گفته شده بود، تبديل كردند، پس بر سر ستمكاران به كيفر نافرمانيشان عذابى از آسمان فرو فرستاديم‌ و چون موسى براى قومش در طلب آب برآمد، به او گفتيم با عصايت به آن سنگ بزن، آنگاه از آن دوازده چشمه شكافت و هر گروهى [از اسباط] آبشخور خود را شناختند، [گفتيم‌] از روزى خداوند بخوريد و بياشاميد، و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا نكنيد و چنين بود كه گفتيد اى موسى هرگز تاب تحمل يك خوراك تنها را نداريم، پس از پروردگارت بخواه كه براى ما از آنچه زمين مى‌روياند از [جمله‌] سبزى، و خيار، و سير و عدس و پياز برآورد [موسى‌] گفت آيا چيزى را كه پست‌تر است جانشين چيزى مى‌كنيد كه بهتر است؟ به شهرى درآييد كه [در آنجا] آنچه خواستيد فراهم است، و دچار خوارى و نادارى شدند و سزاوار خشم خداوندى گرديدند، چرا كه آيات الهى را انكار مى‌كردند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند، اين از آن روى بود كه سركشى مى‌كردند و از حد در مى‌گذشتند از مؤمنان و يهوديان و مسيحيان و صابئين، هر كس كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و نيكوكارى كرده باشد، پاداششان نزد خداوند [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند و ياد كنيد كه از شما پيمان گرفتيم و [كوه‌] طور را بر فراز شما برافراشتيم [و گفتيم‌] آنچه به شما داده‌ايم به جد و جهد بگيريد و آنچه در آن هست به خاطر بسپاريد باشد كه پروا كنيد آنگاه، پس از آن روى گردانديد، و اگر بخشش و رحمت الهى در حق شما نبود، از زيانكاران مى‌شديد كسانى از خودتان را كه در سبت شنبه بى‌روشى كردند خوب مى‌شناسيد، كه به ايشان گفتيم بوزينگان مطرود باشيد و اين [پديده‌] را مايه عبرت مردم حال و آينده و پندآموز پرهيزگاران ساختيم‌ و چون موسى به قومش گفت خداوند به شما دستور مى‌دهد كه ماده‌گاوى بكشيد، گفتند آيا ما را ريشخند مى‌كنى؟ گفت پناه بر خدا مى‌برم كه [مبادا] از نادانان باشم‌ گفتند از پروردگارت براى ما بخواه كه چون و چند آن گاو را بر ما روشن كند، گفت مى‌فرمايد آن گاوى است نه پير و نه جوان، ميانسال بينابين، پس آنچه دستور يافته‌ايد انجام دهيد گفتند از پروردگارت بخواه براى ما روشن كند كه رنگ آن چيست، گفت مى‌فرمايد آن گاوى است رنگش زرد روشن كه بينندگان را شاد مى‌كند گفتند از پروردگارت بخواه كه براى ما روشن كند كه آن چگونه است [چون و چند] گاو بر ما مشتبه شده است و ما اگر خدا بخواهد راهياب خواهيم شد گفت مى‌فرمايد آن گاوى است كه نه رام [و كارى‌] است كه زمين را شيار كند و نه كشتزار را آبيارى كند، تندرست و يكرنگ گفتند اينك سخن درست آوردى سپس آن را كشتند و نزديك بود كه اين كار را نكنند و ياد كنيد كه چون كسى را كشتيد و درباره او به ستيزه پرداختيد [و به گردن همديگر انداختيد] و خداوند آشكاركننده چيزى است كه پنهان مى‌ساختيد آنگاه گفتيم بخشى از بدن گاو را به او [بدن آن كشته‌] بزنيد [تا زنده شود] و خداوند اين چنين مردگان را زنده مى‌كند و معجزات خويش را به شما مى‌نماياند تا بينديشيد سپس دلهايتان پس از آن سخت شد، همانند سنگ، يا از آن سخت‌تر، چرا كه بعضى از سنگهاست كه از آنها جويباران مى‌شكافد و بعضى از آنهاست كه مى‌شكند و آب از آنها بيرون مى‌آيد و بعضى از آنهاست كه از خشيت الهى [از كوه‌] فرو مى‌افتد و خدا از آنچه مى‌كنيد غافل نيست‌ [اى مؤمنان‌] آيا اميد داريد كه [يهوديان‌] به [حقانيت‌] شما ايمان آورند، و حال آنكه گروهى از آنان كلام الهى را مى‌شنيدند و پس از آنكه آن را در مى‌يافتند آگاهانه دگرگونش مى‌ساختند و چون با مؤمنان روبه‌رو شوند گويند ايمان آورده‌ايم و چون با همديگر تنها شوند گويند آيا آنچه خدا بر شما آشكار كرده است، با آنان درميان مى‌گذاريد، تا در پيشگاه خداوند با آن بر شما حجت آورند، مگر انديشه نمى‌كنيد؟ آيا نمى‌دانند كه خداوند آنچه پنهان و آنچه آشكار مى‌دارند مى‌داند؟ و از آنان بى‌سوادانى هستند كه كتاب آسمانى [تورات‌] را جز طوطى‌وار [و لقلقه زبان‌] نمى‌دانند و جز پندار نمى‌بافند پس واى بر كسانى كه [اينگونه‌] كتاب را به دست خويش مى‌نويسند و سپس براى آنكه آن را به بهاى ناچيزى بفروشند مى‌گويند اين از نزد خداوند است، واى بر آنان از آنچه به دست خويش نوشته‌اند و واى بر آنان از آنچه به دست مى‌آورند و گويند آتش دوزخ جز چند روز اندكشمار به ما نمى‌رسد، بگو آيا از خدا پيمان گرفته‌ايد -كه البته خداوند خلف وعده نخواهد كرديا چيزى را كه نمى‌دانيد به خدا نسبت مى‌دهيد؟ آرى كسانى كه بدى كنند و گناهشان بر آنان چيره شود، دوزخى‌اند و در آن جاودانه مى‌مانند و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، بهشتى‌اند و جاودانه در آن ماندگاراند و ياد كنيد كه از بنى‌اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و با مردم به زبان خوش سخن بگوييد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد، سپس جز اندكى از شما [بقيه‌] سر برتافته و رويگردان شديد و ياد كنيد كه از شما پيمان گرفتيم كه خون يكديگر را نريزيد و يكديگر را از خانه و كاشانه نرانيد، آنگاه ديده و دانسته گردن نهاديد [ولى‌] باز همين شما هستيد كه همديگر را مى‌كشيد و گروهى از خودتان را از خانه و كاشانه‌شان مى‌رانيد و به گناه و ستمگرى در برابر آنان همدست مى‌شويد و چون كسانى از شما اسير مى‌شوند آنان را [بر وفق حكم تورات‌] باز مى‌خريد، حال آنكه راندن [و كشتن‌] آنان بر شما حرام است آيا به بخشى از كتاب [در باب بازخريد اسيران‌] ايمان مى‌آوريد، و به بخشى ديگر [در باب تحريم كشتار] ايمان نمى‌آوريد؟ كيفر كسى كه چنين كند چيست جز خفت و خوارى در زندگانى دنيا و در روز قيامت ايشان را به سخت‌ترين عذابها بازبرند و خدا از آنچه مى‌كنيد غافل نيست‌ اينان كسانى هستند كه زندگانى دنيا را به بهاى آخرت خريدند، از اين روى عذاب آنها كاسته نشود و يارى نبينند به موسى كتاب آسمانى داديم و از پى او پيامبران فرستاديم، و معجزات آشكارى به عيسى بن مريم بخشيديم و او را به روح القدس يارى داديم، پس چرا هرگاه كه پيامبرى احكامى بر خلاف دلخواه شما برايتان آورد، سركشى كرديد و گروهى را دروغگو انگاشتيد و گروهى را كشتيد؟ و گفتند دلهاى ما در پوشش است، [چنين نيست‌] بلكه خداوند به كيفر كفرشان ايشان را لعنت كرده است، از اين روى اندكى ايمان مى‌آورند و آنگاه كه كتابى از سوى خداوند براى آنان آمد كه همخوان با كتابشان بود، با آنكه پيش از آن در برابر كافران [از فرارسيدن پيامبر اسلام و قرآن‌] يارى مى‌جستند، چون آنچه [از پيش‌] مى‌شناختند به نزدشان آمد، آن را انكار كردند، لعنت الهى بر كافران است‌ بدا بدانچه به جان خريدند كه آنچه خدا فرستاده بود از اين رشك كه [چرا] خداوند فضل خويش را بر هر كس از بندگانش كه بخواهد ارزانى مى‌دارد، انكار كردند، پس سزاوار خشم اندر خشم شدند و كافران عذابى خفت‌بار [در پيش‌] دارند و چون به ايشان گفته شود به آنچه خداوند فروفرستاده است [قرآن‌] ايمان آوريد، گويند به آنچه بر [پيامبر] خودمان نازل شده است ايمان مى‌آوريم، و آنچه جز آن است، انكار مى‌كنند، حال آنكه آن [كتاب‌] حق و همخوان كتاب آنهاست بگو اگر مؤمنيد پس چرا پيامبران الهى را در گذشته مى‌كشتيد؟ و موسى آن معجزات روشن را براى شما آورد، سپس در غياب او شما بيدادگرانه گوساله‌پرستى كرديد و ياد كنيد كه از شما پيمان گرفتيم و [كوه‌] طور را برفراز شما برافراشتيم [و گفتيم‌] آنچه به شما داده‌ايم، به جد و جهد بگيريد و گوش شنوا داشته باشيد، گفتند شنيديم و [در دل گفتند] سرپيچيديم [و نشنيده گرفتيم‌] و بر اثر كفرشان مهر گوساله در دلشان سرشته شد، بگو اگر مؤمن باشيد چه بد است آنچه "ايمان" شما به آن فرمان مى‌دهد بگو اگر راست مى‌گوييد كه به حكم الهى سراى آخرت از ميان همه مردم ويژه شماست، آرزوى مرگ كنيد و به خاطر كارهايى كه كرده‌اند هرگز آن را آرزو نخواهند كرد، و خداوند به [احوال‌] ستمگران داناست‌ و آنان را آزمندترين مردم -و نيز مشركانبه زندگانى دنيا مى‌يابى، هر يك از آنان خوش دارد كه كاش هزار سال عمر دهندش، ولى اين عمر يافتن، دور دارنده او از عذاب نيست، و خداوند به آنچه مى‌كنند بيناست‌ بگو هر كس دشمن جبرئيل باشد [بداند] كه جبرئيل آن را به دستور الهى بر دل تو نازل كرده است و آن همخوان كتابهايى است كه پيشاپيش آن است و راهنما و مژده‌بخش مؤمنان است‌ كسى كه دشمن خداوند و فرشتگان او و پيامبرانش و جبرئيل و ميكائيل باشد [كافر است‌] و خداوند دشمن كافران است‌ و بر تو آيات روشنگرى فرو فرستاده‌ايم، و جز نافرمانان كسى به آنها انكار نمى‌ورزد چرا هر گاه پيمانى بستند گروهى از آنان آن را شكستند، آرى بيشتر آنان ايمان ندارند و چون پيامبرى از سوى خداوند به نزد ايشان آمد كه گواهى‌دهنده بر [حقانيت‌] كتابشان بود، گروهى از اهل كتاب، كتاب الهى را به پشت سر افكندند، گويى [حقيقت را] نمى‌دانند و از آنچه شياطين در روزگار فرمانروايى سليمان مى‌خواندند، پيروى كردند و سليمان [به سحر نپرداخت و] كفر نورزيد، ولى شياطين كفرورزيدند آنان به مردم سحر مى‌آموختند و نيز آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود اين دو به هيچ كس چيزى نمى‌آموختند مگر آنكه مى‌گفتند ما مايه آزمونيم [با به كار بستن سحر] كافر مشو اما [مردمان‌] از آنها چيزى مى‌آموختند كه با آن بين مرد و زنش جدايى افكنند، و البته به كسى زيان رسان نبودند مگر به اذن الهى، و چيزى مى‌آموختند كه به ايشان زيان مى‌رساند و سودى برايشان نداشت، و به خوبى مى‌دانستند كه هر كس خريدار آن باشد در آخرت بهره‌اى ندارد و اگر مى‌دانستند بد چيزى را به جان خريده بودند هر گاه ايمان آورده و پارسايى ورزيده بودند، -اگر مى‌دانستندپاداش الهى بهتر بود اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد نگوييد "راعنا" و بگوييد "انظرنا" و گوش شنوا داشته باشيد و كافران عذابى دردناك [در پيش‌] دارند كسانى از اهل كتاب كه كفرورزيده‌اند و همچنين مشركان خوش ندارند كه از سوى پروردگارتان خيرى بر شما نازل گردد، حال آنكه خداوند هر كس را بخواهد مشمول رحمت خويش مى‌گرداند، و خداوند داراى بخشش بيكران است‌ هر آيه‌اى را كه نسخ كنيم يا فروگذاريم، بهتر از آن يا همانندش را در ميان آوريم، آيا نمى‌دانى كه خداوند بر هر كارى تواناست‌ آيا نمى‌دانى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است و شما را جز خداوند، سرور و ياورى نيست؟ گويى مى‌خواهيد از پيامبرتان درخواستهايى بكنيد، همچنانكه پيشترها از موسى درخواست شد؟ و حال آنكه هر كس كفر را جانشين ايمان سازد، به راستى كه از راه راست بيراه شده است‌ بسيارى از اهل كتاب، با آنكه حق برايشان آشكار شده است، به انگيزه رشكى كه در دل دارند، خوش دارند كه شما را پس از ايمانتان كافر گردانند بگذاريد و بگذريد تا خداوند فرمان خويش را به ميان آورد، آرى خداوند بر هر كارى تواناست‌ و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و هر خيرى پيشاپيش براى [ذخيره آخرت‌] خويش بفرستيد [پاداش‌] آن را نزد خداوند خواهيد يافت، خداوند به آنچه مى‌كنيد بيناست‌ و گفتند هيچ كس به بهشت نمى‌رود مگر آنكه يهودى يا مسيحى باشد، اين [از] آرزوهاى آنان است، بگو اگر راست مى‌گوييد برهانتان را بياوريد حق اين است كه هر كس روى دل به سوى خدا نهد و نيكوكار باشد پاداشش نزد پروردگارش [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند يهوديان گفتند كه مسيحيان بر حق نيستند، و مسيحيان گفتند يهوديان بر حق نيستند، حال آنكه كتاب آسمانى را مى‌خوانند، كسانى هم كه هيچ چيز نمى‌دانند سخنى همانند سخن ايشان گفتند، سرانجام خداوند در روز قيامت، در آنچه اختلاف داشتند بى‌نشان داورى خواهد كرد و كيست ستمكارتر از كسى كه نگذارد نام خداوند در مساجد ياد شود، و در ويرانى آن بكوشد، آنان را نسزد جز اينكه ترسان -لرزان پا به درون آنها بگذارند، در دنيا خفت و خوارى و در آخرت عذابى عظيم دارند مشرق و مغرب خداى راست، پس به هرجا روى آوريد، رو به سوى خداوند است، بى‌گمان خدا گشايشگر داناست‌ و گفتند خداوند فرزندى برگزيده است، او منزه است، بلكه هر آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست و همه سر به راه او هستند نو پديدآورنده آسمانها و زمين است، و چون به كارى اراده كند، فقط مى‌گويد موجود شو و بى‌درنگ موجود مى‌شود نادانان گفتند چرا خداوند با ما [بى‌واسطه‌] سخن نمى‌گويد، يا چرا معجزه‌اى براى ما نازل نمى‌شود كسانى كه پيش از اينان بودند نيز مانند سخن ايشان را گفتند، دل و درونشان همانند است، و ما آيات خود را براى مردمى كه اهل يقين هستند، روشن ساخته‌ايم‌ ما تو را به حق مژده‌بخش و هشداردهنده فرستاده‌ايم و با تو درباره دوزخيان چون و چرا نكنند و يهوديان و مسيحيان هرگز از تو خشنود نخواهند شد مگر آنكه از آيين آنها پيروى كنى، بگو هدايت هدايت الهى است، و اگر پس از دانشى كه بر تو [فرود] آمده است، از خواسته‌هاى آنان پيروى كنى، در برابر خداوند يار و ياورى ندارى‌ كسانى كه به آنان كتاب داده‌ايم [و] آن را چنانكه بايد و شايد مى‌خوانند، آنانند كه به آن ايمان مى‌آورند و كسانى كه آن را انكار مى‌كنند، زيانكارند اى بنى‌اسرائيل نعمتم را كه بر شما ارزانى داشتم و اينكه شما را بر جهانيان [هم زمانتان‌] برترى بخشيدم، ياد كنيد و از روزى بترسيد كه كسى به داد كسى نرسد و از كسى بدل و بلاگردانى پذيرفته نشود و شفاعتى به حال او سود ندهد و يارى نيابند و چون ابراهيم را پروردگارش به شعائرى چند آزمود [و آموزش داد] و او آنها را به انجام رساند، فرمود من تو را پيشواى مردم مى‌گمارم گفت و از زاد و رود من [چه كسى را مى‌گمارى؟] فرمود عهد من به ستمكاران [مشركان‌] نمى‌رسد و ياد كنيد كه خانه [كعبه‌] را بازگشتگاه و حرم امن مردم قرار داديم و [گفتيم‌] از مقام ابراهيم نمازگاهى بسازيد و به ابراهيم و اسماعيل سفارش كرديم كه خانه‌ام را براى غريبان [مسافران‌] و مقيمان و نمازگزاران پاكيزه گردانيد و چون ابراهيم گفت پروردگارا اينجا را شهرى امن بگردان و از اهلش هركس را كه به خداوند و روز بازپسين ايمان دارد از فرآورده‌ها روزى ببخش، فرمود و هركس كه كفرورزد، اندكى بهره‌مندش گردانم سپس دچار عذاب دوزخش سازم و چه بد سرانجامى است‌ و چون ابراهيم و اسماعيل پايه‌هاى خانه [كعبه‌] را برآوردند [گفتند] پروردگارا از ما بپذير كه تويى شنواى دانا پروردگارا ما را فرمانبردار خويش بگردان و از زاد و رود ما امتى فرمانبردار خويش پديد آور و مناسك ما را به ما بنما، و از ما درگذر كه تويى توبه‌پذير مهربان‌ پروردگارا و از ايشان در ميانشان پيامبرى برانگيز كه آيات تو را بر آنان بخواند و به آنان كتاب آسمانى و حكمت بياموزد و پاكدلشان سازد كه تويى پيروزمند فرزان‌ و كيست كه از آيين ابراهيم روى برتابد، مگر كسى كه سبك‌سر باشد، و ما او را در دنيا برگزيده‌ايم و همو در آخرت از شايستگان است‌ چون پروردگارش به او گفت فرمانبر باش، گفت فرمانبر پروردگار جهانيانم‌ و ابراهيم و يعقوب پسرانشان را به آن سفارش كردند كه اى فرزندان من خداوند اين دين را براى شما برگزيده است، مبادا كه جز به فرمانبردارى، [از جهان‌] درگذريد مگر شما شاهد بوديد كه چون مرگ يعقوب فرارسيد به پسرانش گفت پس از [درگذشت‌] من چه مى‌پرستيد؟ گفتند خداى تو را و خداى نياكانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را كه خداى يگانه است مى‌پرستيم و ما فرمانبردار او هستيم‌ اين امتى است كه درگذشته است، از اوست آنچه كرده است و از شماست آنچه كرده‌ايد، و با شما چون و چرا نكنند كه آنان چه كرده‌اند و گفتند يهودى يا مسيحى باشيد تا رستگار شويد، بگو چنين نيست، بلكه [رستگارى در] آيين ابراهيم پاكدين است كه از مشركان نبود بگو به خداوند و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و آنچه به پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده، ايمان آورده‌ايم، و بين هيچ‌يك از آنان فرق نمى‌گذاريم و ما فرمانبردار او هستيم‌ پس اگر به آنچه شما ايمان آورده‌ايد، ايمان آوردند، راهياب شده‌اند و اگر روى برتافتند، بى‌شك در ستيزاند، خداوند، ياور تو در برابر آنان بس است، و او شنواى داناست‌ اين نگارگرى الهى است، و چه كسى خوش نگارتر از خداوند است و ما پرستندگان او هستيم‌ بگو آيا درباره خداوند با ما محاجه مى‌كنيد حال آنكه او پروردگار ما و پروردگار شماست و ماييم و كردار خويش و شماييد و كردار خويش، و ما براى او اخلاص مى‌ورزيم‌ يا بر آنيد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط يهودى يا مسيحى بوده‌اند؟ بگو شما داناتريد يا خداوند؟ و كيست ستمكارتر از كسى كه شهادتى را كه از جانب خداوند بر او مقرر گرديده است، پنهان دارد؟ و خداوند از آنچه مى‌كنيد غافل نيست‌ اين امتى است كه در گذشته است، از اوست آنچه كرده است و از شماست آنچه كرده‌ايد، و با شما چون و چرا نكنند كه آنان چه كرده‌اند گروهى از كم‌خردان از اين مردم هستند كه به زودى خواهند گفت چه چيز آنان را از قبله‌اى كه بر آن بودند، بازگرداند؟ بگو مشرق و مغرب خداى راست، و هركس را كه بخواهد به راه راست رهنمون مى‌گردد و بدين‌سان شما را گروهى بهينه گردانديم تا گواهان مردم باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد، و قبله‌اى را كه بر آن بودى برنگردانديم مگر از آن روى كه كسى را كه پيروى از پيامبر مى‌كند از كسى كه از عقيده‌اش بازمى‌گردد، بازشناسانيم، و آن [پيروى‌] جز بر كسانى كه خداوند هدايتشان كرده است، گران مى‌آيد، و خداوند هرگز ايمان شما را ضايع نمى‌گرداند، به راستى كه خداوند با مردم رئوف و مهربان است‌ آرى رويكرد تو را به آسمان مى‌بينيم، اينك روى تو را به قبله‌اى كه از آن خشنود هستى مى‌گردانيم، پس روى به سوى مسجدالحرام آور، و هرجا كه هستيد رويتان را بدان سو كنيد، و اهل كتاب مى‌دانند كه آن حقى است از جانب پروردگارشان، و خدا از آنچه مى‌كنند غافل نيست‌ و اگر هر معجزه‌اى براى اهل كتاب بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد، و تو [نيز] پيرو قبله‌شان نيستى، و آنان پيرو قبله همديگر هم نيستند، و اگر پس از دانشى كه بر تو فرود آمده است، از خواسته‌هاى آنان پيروى كنى، آنگاه از ستمكاران خواهى بود اهل كتاب او را مى‌شناسند به همان گونه كه فرزندانشان را مى‌شناسند البته گروهى از آنان ديده و دانسته حق را پنهان مى‌دارند حق از سوى پروردگارت [نازل شده‌] است، هرگز از دودلان مباش‌ و هر يك را جهتى است [براى قبله‌] كه خداوند روى‌آورشان گردانده است، به انجام خيرات بشتابيد، و هر جا كه باشيد خداوند همگى شما را [در آخرت‌] باز مى‌آورد، چرا كه خدا بر هر كارى تواناست‌ و از هر جا كه بيرون شدى روى به سوى مسجدالحرام آور و آن حق است و از جانب پروردگار توست، و خداوند از آنچه مى‌كنيد غافل نيست‌ و از هر جا كه بيرون شدى روى به سوى مسجدالحرام آور و هر جا كه بوديد روى به سوى آن آوريد، تا مردم از شما بهانه‌اى نداشته باشند، مگر ستمگران، كه از آنان نترسيد و از من بترسيد و [چنين مقرر داشتم‌] تا نعمتم را بر شما تمام گردانم و باشد كه راهياب شويد همچنانكه پيامبرى از خودتان به ميان شما فرستادم تا آيات ما را بر شما بخواند و پاكدلتان بگرداند و به شما كتاب و حكمت بياموزد و آنچه نمى‌دانستيد به شما آموزش دهد پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و مرا سپاس بگزاريد و با من ناسپاسى نكنيد اى مؤمنان از صبر و نمازى يارى بجوييد كه خدا با صابران است‌ و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‌شوند، مرده نخوانيد، بلكه زنده‌اند ولى شما نمى‌دانيد و همواره شما را به نوعى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كمبود محصول مى‌آزماييم و صابران را نويد بده‌ كسانى كه چون مصيبتى به آنان رسد گويند انا لله و انا اليه راجعون [ما از خداييم و به خدا باز مى‌گرديم‌] بر اينان درود پروردگارشان و رحمت او باد و اينانند كه رهيافته‌اند صفا و مروه از شعائر الهى است، چون كسى حج يا عمره بگزارد بر او گناهى نيست كه بين آن دو را بپيمايد و هركس به دلخواه كار خيرى بجا آورد همانا خداوند قدردان و داناست‌ كسانى كه آيات روشن و رهنمودهايى را كه نازل كرده‌ايم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان كرده‌ايم، پنهان مى‌دارند، خداوند و لعنت‌گران بر آنان لعنت مى‌فرستند مگر كسانى كه توبه كنند و به صلاح بازآيند و [پنهان داشته‌ها را] آشكار كنند كه از آنان در مى‌گذرم و من توبه‌پذير مهربانم‌ كسانى كه كفرورزيده‌اند و در كفر مرده‌اند، لعنت خداوند و فرشتگان و مردم جملگى بر آنان است‌ جاودانه در دوزخ‌اند و از عذابشان كاسته نمى‌شود، و به آنان مهلت ندهند و خداى شما خداى يگانه است كه خدايى جز او نيست و رحمان و رحيم است‌ آرى در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و در كشتى‌اى كه براى بهره‌ورى مردم در دريا روان است، و آبى كه خداوند از آسمان فرو فرستاده است و بدان زمين را پس از پژمردنش زنده داشته و جانورانى كه در آن پراكنده است، و در گردش بادها و در ابرى كه بين آسمان و زمين آرميده است، براى مردمى كه مى‌انديشند، شگفتيهاست‌ كسانى از مردم هستند كه همتايانى براى خداوند قائل مى‌شوند و آنها را همچون خدا دوست مى‌دارند، حال آنكه مؤمنان خداوند را دوست‌تر دارند، و اگر ستمكاران [ مشركان‌] به هنگامى كه عذاب [روز قيامت‌] را مشاهده كنند، بدانند كه هر قدرتى از آن خداوند است و خداوند سخت كيفر است [پشيمان مى‌شوند و به حقيقت پى مى‌برند] آنگاه كه پيشوايان [گمراه‌] از پيروان تبرى جويند و عذاب را مشاهده كنند و پيوندشان گسسته شود و پيروان گويند كاش براى ما بازگشتى بود، تا همان گونه كه آنان اكنون از ما تبرى جستند، ما نيز از آنان تبرى مى‌جستيم، بدين‌سان خداوند كردارشان را همچون مايه حسرت بديشان مى‌نماياند، و از آتش دوزخ بيرون آمدنى نيستند اى مردم از آنچه در زمين حلال و پاكيزه است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد چرا كه او دشمن آشكار شماست‌ او شما را به بدى و ناشايستى وامى دارد و بر آن مى‌دارد كه آنچه نمى‌دانيد به خداوند نسبت دهيد و چون به ايشان گفته شود از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد، گويند خير، ما از آنچه نياكانمان را بر آن يافته‌ايم پيروى مى‌كنيم آيا اگر نياكانشان چيزى نينديشيده و راهى نيافته باشند [باز هم از آنان پيروى مى‌كنند؟] داستان كافران همانند داستان كسى است كه جانورى را كه جز بانگ و ندايى نمى‌شنود، آواز مى‌دهد، كر و گنگ و نابينا هستند و از اين روى نمى‌انديشند اى مؤمنان از پاكيزه‌هاى آنچه روزيتان كرده‌ايم بخوريد، و اگر تنها خداى را مى‌پرستيد او را سپاس بگزاريد [بدانيد كه خداوند] بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا به هنگام ذبحش برده باشند، حرام كرده است، اما اگر كسى درمانده شود، و تجاوز كار و زياده‌خواه نباشد [و از آنها بخورد] گناهى بر او نيست، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ كسانى كه بخشى از كتاب فرو فرستاده خداوند را پنهان مى‌دارند و آن را به بهاى ناچيز مى‌فروشند، جز آتش در درون خويش نمى‌انبارند و خداوند روز قيامت با آنان سخن نخواهد گفت، و پاكيزه‌شان نمى‌دارد و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند اينان كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى راهيابى و عذاب را به بهاى آمرزش خريدند و چه دليرند بر آتش دوزخ‌ اين از آن است كه خداوند كتاب را به حق نازل كرده است، و كسانى كه در آن اختلاف ورزيده‌اند، در ستيزه‌اى دور و درازاند نيكى آن نيست كه رويتان را به سوى مشرق و مغرب آوريد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خداوند و روز بازپسين و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيامبران ايمان داشته باشد و مال را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و خواهندگان و بردگان ببخشد و نماز را برپا دارد و زكات را بپردازد، و وفاكنندگان به پيمانشان چون پيمان بندند و خوشا شكيبايان به هنگام تنگدستى و ناخوشى و هنگامه كارزار، اينان صادقان و هم اينان پرهيزگارانند اى مؤمنان بر شما در مورد كشتگان قصاص مقرر گرديده است، كه آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده و زن در برابر زن [قصاص شود] و اگر كسى در حق برادر [دينى‌]اش بخشش كند، بر اوست كه خوشرفتارى كند و [قاتل بايد ديه را] به نيكى به او بپردازد، اين آسانگيرى و رحمتى از سوى پروردگارتان است، از آن پس هركس بى‌روشى كند، عذابى دردناك [در پيش‌] خواهد داشت‌ اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى نهفته است، باشد كه تقوا پيشه كنيد بر شما مقرر گرديده است كه چون مرگ يكى از شما فرارسد و مالى باقى گذارد، براى پدر و مادر و خويشاوندان به نيكى وصيت كند و اين بر پرهيزگاران مقرر است‌ پس از آن هركس كه آن [وصيت‌] را پس از شنيدنش دگرگون كند، گناهش بر گردن همان كسانى است كه دگرگونش مى‌كنند، خداوند شنواى داناست‌ و هركس كه از وصيت‌كننده‌اى بيم اجحاف يا گناه داشته باشد و بين آنان [ورثه‌] آشتى دهد، گناهى بر او نيست كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ اى مؤمنان بر شما روزه مقرر گرديده است همچنانكه بر كسانى كه پيش از شما بودند نيز مقرر شده بود، باشد كه تقوا پيشه كنيد [روزه‌] روزهايى اندكشمار است و هركس از شما كه بيمار يا در سفر باشد، تعدادى از روزهاى ديگر [روزه بگيرد] و براى كسانى كه به دشوارى آن را تاب مى‌آورند كفاره‌اى است كه غذاى بينوايى است [در ازاء هر يك روزه‌] و هركس به دلخواه خود خيرى [افزون‌] انجام دهد چه بهتر و اگر بدانيد روزه گرفتن براى شما بهتر است‌ [ايام روزه‌] ماه رمضان است كه قرآن در آن نازل شده است كه راهنماى مردم است و آيات روشنگرى شامل رهنمودها و جداكننده حق از باطل در بردارد، پس هركس از شما كه در آغاز ماه حاضر [مقيم‌] بود بر اوست كه روزه بگيرد و هركس بيمار يا در سفر بود، بايد تعدادى از روزهاى ديگر [روزه بدارد]، خداوند براى شما آسانى مى‌خواهد و دشوارى نمى‌خواهد، تا سرانجام شمار [روزهاى روزه‌] را كامل كنيد و خداوند را براى آنكه رهنمونيتان كرده است تكبير بگوييد و باشد كه سپاسگزار باشيد و چون بندگانم درباره من از تو پرسش كنند [بگو] من نزديكم و چون بخواندم دعاى دعاكننده را اجابت مى‌كنم، پس به فرمان من گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند آميزش شما با زنانتان در شبهاى روزه بر شما حلال شد، آنان "پيراهن تن" شما و شما "پيراهن تن" آنانيد، خداوند مى‌دانست كه با خود ناراستى مى‌كنيد، آنگاه از شما درگذشت و شما را بخشيد، اينك با آنان در آميزيد و در طلب آنچه خداوند برايتان مقرر داشته برآييد و بخوريد و بياشاميد تا آنكه رشته سپيد سپيده از رشته سياه [شب‌] برايتان آشكار شود، سپس روزه را تا شب به پايان بريد و هنگامى كه در مساجد معتكف هستيد با آنان [زنان خود] آميزش نكنيد، اين حدود احكام الهى است به آنها نزديك نشويد [كه مبادا تجاوز كنيد]، بدين‌سان خداوند آياتش را براى مردم روشن مى‌سازد باشد كه تقوا پيشه كنند و اموال يكديگر را به ناحق نخوريد، و به داوران با [رشوت از] آن نزديكى نجوييد تا پاره‌اى از اموال مردم را آگاهانه به ناحق بخوريد از تو در باب هلالهاى ماه مى‌پرسند، بگو آن وقت نماى مردم و [موسم‌] حج است، و نيكى آن نيست كه از پشت خانه‌ها به درون رويد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند، و از درها به خانه‌ها درآييد، و از خداوند پروا كنيد باشد كه رستگار شويد و با كسانى كه با شما آغاز كارزار مى‌كنند در راه خدا كارزار كنيد، ولى ستمكار [و آغازگر] نباشيد، چرا كه خداوند ستمكاران را دوست ندارد و هر جا كه بر آنان دست يافتيد بكشيدشان و آنان را از همانجا كه شما را رانده‌اند [مكه‌] برانيد، و فتنه شرك بدتر از قتل است، و در مسجدالحرام با آنان [آغاز] كارزار نكنيد، مگر آنكه آنان در آنجا با شما كارزار كنند، و چون كارزار كردند بكشيدشان كه سزاى كافران چنين است‌ و اگر دست برداشتند، خداوند آمرزگار مهربان است‌ و با آنان چندان نبرد كنيد كه فتنه شرك باقى نماند، و دين فقط دين الهى باشد، و چون دست بداشتند، ستم نبايد كرد مگر بر ستمگران‌ ماه حرام در برابر ماه حرام است و حرمت [شكنى‌] ها را بايد مقابله به مثل كرد، پس هركس كه ستم بر شما كرد، به همان گونه كه بر شما ستم مى‌كند، بر او "ستم" روا داريد و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه او با پرهيزگاران است‌ و در راه خدا هزينه كنيد و خودتان را به دستان خويش به كام هلاكت نيندازيد، و نيكى كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد و حج و عمره را خاص خداوند به پايان بريد، و اگر بازداشته شديد، هر آنچه ميسر باشد قربانى كنيد، و سرتان را نتراشيد، تا قربانى به قربانگاه برسد، آنگاه هركس از شما كه بيمار باشد يا سرش را آزارى رسيده باشد [و سر بتراشد] بر اوست كه كفاره‌اى بدهد [كه عبارت است از] يك روز روزه يا صدقه يا قربانى، و چون امن و آسايش يافتيد، هركس كه از عمره آهنگ حج تمتع كند بر اوست كه هر آنچه ميسر باشد قربانى كند، و كسى كه نيابد بر اوست سه روز روزه در ايام حج و هفت روز پس از بازگشتتان، و اين يك ده كامل است، و اينها درباره كسى است كه خانواده او اهل مسجدالحرام نباشد و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه خدا سخت كيفر است‌ [موسم‌] حج ماههاى معين و معلومى است، و هركس كه در آن ماهها عهده‌دار حج شود، [بايد بداند كه‌] آميزش جنسى، و نافرمانى و مجادله در حج روا نيست، و هر كار خيرى كه انجام مى‌دهيد خداوند آن را مى‌داند، و توشه برگيريد [و بدانيد] كه بهترين توشه تقوا است، و اى خردمندان از من پروا كنيد بر شما گناهى نيست كه در طلب روزى پروردگارتان برآييد، و چون از عرفات روانه شديد، در مشعرالحرام خداوند را ياد كنيد و يادش كنيد كه شما را كه پيشترها از بيراهان بوديد فراراه آورد سپس از همانجا كه مردم روانه مى‌شوند شما هم روانه شويد و از خداوند آمرزش بخواهيد، كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ و چون مناسكتان را به جاى آورديد، همان گونه كه نياكانتان را ياد مى‌كنيد، يا بلكه بهتر و بيشتر از آن خداوند را ياد كنيد، كسانى از مردم هستند كه مى‌گويند پروردگارا به ما در دنيا [چيزى‌] ببخش، و اينان در آخرت بهره‌اى ندارند و از ايشان كسانى هستند كه مى‌گويند پروردگارا به ما در دنيا بهره نيك و در آخرت هم بهره نيك عطا فرما و ما را از عذاب دوزخ درامان بدار اينانند كه از كار و كردار خويش بهره‌اى مى‌برند و خداوند زودشمار است‌ و خداوند را در روزهاى اندكشمار [تشريق‌] ياد كنيد و هركس شتاب كند [و اعمال را در دو روز انجام دهد] بر او گناهى نيست و هركس تاخير كند [و در سه روز انجام دهد] بر او هم گناهى نيست چون تقوا ورزد، و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه به نزد او محشور خواهيد شد و كسى از مردمان هست كه سخنش درباره زندگانى دنيا تو را به شگفتى مى‌اندازد، و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه مى‌گيرد، و حال آنكه بسيار كينه‌توز است‌ و چون دست يابد مى‌كوشد كه در اين سرزمين فتنه و فساد برپا كند و زراعت و دام را نابود مى‌كند، و خداوند فساد را دوست ندارد و چون به او گفته شد از خداوند پروا كن، خود بزرگ‌بينى او را به گنهكارى كشاند، جهنم سزاى او بس است و چه بد آرامگاهى است‌ و نيز از مردمان كسى هست كه در طلب خشنودى خداوند از سر جان برمى‌خيزد، و خداوند به بندگانش رئوف است‌ اى مؤمنان همگى از در ايمان و اطاعت [اسلام‌] درآييد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست‌ و اگر بعد از روشنگريهايى كه برايتان نازل شده است، كژروى كنيد، بدانيد كه خداوند پيروزمند فرزانه است‌ [گويى‌] جز اين انتظار ندارند كه خدا و فرشتگان در سايبانهاى ابر به ديد آنان بيايند، ولى كار [به نحو ديگر] سامان يافته است و سرانجام كارها به خدا باز مى‌گردد از بنى‌اسرائيل بپرس چه بسيار معجزه آشكار به آنان [نشان‌] داديم و هركس نعمت الهى را پس از آنكه نصيبش شد، دگرگون سازد [بداند] كه خداوند سخت كيفر است‌ زندگانى دنيا در چشم كافران آراسته شده است و مؤمنان را ريشخند مى‌كنند، و [حال آنكه‌] پرهيزگاران در روز قيامت از آنان برتراند، و خداوند هركس را بخواهد بى‌حساب روزى مى‌بخشد [در آغاز] مردم امت يگانه‌اى بودند، آنگاه خداوند پيامبران مژده‌آور و هشداردهنده برانگيخت و بر آنان بحق كتابهاى آسمانى نازل كرد تا در هر آنچه اختلاف مى‌ورزند در ميان مردم داورى كند، و در آن اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آنان [دين و كتاب‌] داده شده بود كه پس از آنكه روشنگريها نصيبشان شد از رشك و رقابتى كه با هم داشتند [به اختلاف دامن زدند]، آنگاه خداوند به فرمان خويش مؤمنان را در اختلافاتى كه داشتند به حق رهنمون شد، و خداوند هركس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند آيا گمان كرده‌ايد به بهشت مى‌رويد حال آنكه نظير آنچه بر سر پيشينيان آمد، بر سر شما نيامده است، كه تنگدستى و ناخوشى به آنان رسيد و تكانها خوردند تا آنجا كه پيامبر و كسانى كه همراه او ايمان آورده بودند گفتند پس نصرت الهى كى فرا مى‌رسد؟ بدانيد كه نصرت الهى نزديك است‌ از تو مى‌پرسند چه ببخشند، بگو هر مالى كه مى‌بخشيد [بهتر است‌] به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان ببخشيد و هر خيرى كه به جاى مى‌آوريد، خداوند از آن آگاه است‌ بر شما جهاد مقرر شده است، و آن براى شما ناخوشايند است، و چه بسا چيزى را ناخوش داشته باشيد و آن به سود شما باشد، و چه بسا چيزى را خوش داشته باشيد و آن به زيان شما باشد، و خداوند مى‌داند و شما نمى‌دانيد از تو درباره كارزار در ماه حرام مى‌پرسند، بگو كارزار در آن نارواست و بازداشتن از راه خدا و كفرورزيدن به خداوند و بازداشتن از مسجدالحرام [حج‌] و راندن اهل آن، در نزد خداوند نارواتر است، و فتنه شرك بدتر از قتل است، و اينان همچنان با شما كارزار مى‌كنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند، و هركس از شما كه از دينش برگردد و در حال كفر بميرد، اعمالش در دنيا و آخرت باطل گرديده است، و اينان دوزخى‌اند و جاودانه در آنند كسانى كه ايمان آورده‌اند و كسانى كه در راه خدا هجرت و جهاد كرده‌اند، به رحمت الهى اميدوارند و خداوند آمرزگار مهربان است‌ از تو درباره شراب و قمار مى‌پرسند، بگو در آنها گناهى بزرگ و نيز سودهايى براى مردم هست، ولى گناه آنها بر سودشان مى‌چربد، و از تو مى‌پرسند كه چه چيزى ببخشند، بگو آنچه افزون بر نياز است، بدين‌سان خداوند آيات خود را برايتان روشن مى‌سازد، باشد كه انديشه كنيد درباره دنيا و آخرت [بينديشيد] و از تو درباره يتيمان مى‌پرسند، بگو پرداختن به اصلاح كار آنان بهتر است، و اگر با آنان همزيستى كنيد، برادران [دينى‌] شما هستند و خداوند تباهكار را از درستكار باز مى‌شناسد، و اگر خدا مى‌خواست [كار را] بر شما دشوار مى‌گرفت، خداوند پيروزمند فرزانه است‌ و زنان مشرك را به همسرى خود در نياوريد، مگر آنكه ايمان بياورند، و كنيزى مؤمن بهتر است از زن آزاد مشرك، هرچند كه شما را از او خوش آيد و [زنان مسلمان را] به همسرى مشركان در نياوريد، مگر آنكه ايمان آورند و برده‌اى مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرك است، هر چند كه شما را از او خوش آيد، اينان دعوتگر به آتش دوزخ‌اند، و خداوند دعوتگر به بهشت و آمرزش به توفيق خويش است، و آياتش را براى مردم به روشنى بيان مى‌دارد تا پند گيرند و از تو درباره حيض مى‌پرسند، بگو آن مايه رنج است، پس در مدت حيض از زنان كناره بگيريد و با آنان نزديكى نكنيد تا پاك شوند و چون پاكيزه شدند [و غسل كردند] آن گونه كه خدا فرموده است با آنان بياميزيد كه خداوند آمرزش خواهان و پاكيزگان را دوست دارد زنان شما [در حكم‌] كشتزار شما هستند، هرگونه كه خواستيد به كشتزار خويش درآييد و براى خويش پيش انديشى كنيد، و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه شما به لقاى او خواهيد رسيد، و مؤمنان را بشارت بخش‌ و خداوند را دستاويز سوگندهاى خود نسازيد كه از كار نيك و پرهيزگارى و آشتى دادن بين مردم، تن بزنيد، و خداوند شنواى داناست‌ خداوند شما را در سوگندهاى بيهوده و [بى‌اختيار] بازخواست نمى‌كند، ولى در آنچه بر آن دل مى‌نهيد [سوگندهاى آگاهانه‌] بازخواست مى‌كند، و خداوند آمرزگار بردبار است‌ كسانى كه سوگند مى‌خورند كه با زنانشان نزديكى نكنند بايد چهارماه درنگ كنند، سپس اگر بازگشتند خداوند آمرزگار مهربان است‌ و اگر آهنگ طلاق كردند [بدانند] كه خداوند شنواى داناست‌ و زنان طلاق داده بايد به مدت سه پاكى درنگ كنند و براى آنان روا نيست كه اگر به خداوند و روز بازپسين ايمان دارند، آنچه خداوند در رحمهايشان آفريده است، پنهان دارند، و شوهرانشان اگر قصد اصلاح دارند در اين [مدت‌] سزاوارتر به بازگرداندن آنها هستند، و زنان را بر مردان حقى است همچنانكه مردان را بر زنان، و مردان را بر آنان به ميزانى برترى است، و خداوند پيروزمند فرزانه است‌ طلاق [رجعى‌] دوبار است، پس از آن يا بايد او را به نيكى نگاه داشت، يا به نيكى رها كرد، و بر شما روا نيست كه از آنچه به آنان بخشيده‌ايد، چيزى بازستانيد، مگر آنكه نگران باشند كه مبادا احكام الهى را مراعات نكنند، و اگر بيمناك شديد كه مبادا احكام الهى را رعايت نكنند، گناهى بر آنان نيست، كه زن خود را بازخرد، اينها حدود الهى است، از آنها تجاوز نكنيد و هركس از احكام الهى تجاوز كند، ستمكار است‌ آنگاه چون زن را طلاق گفت، ديگر بر او حلال نيست، مگر آنكه به همسرى جز او شوهر كند، سپس اگر آن مرد او را طلاق داد، بر آنان گناهى نيست كه اگر مى‌دانند احكام الهى را مراعات خواهند كرد دوباره به همسرى يكديگر درآيند، و اين احكام الهى است كه براى مردم دانا بيان مى‌دارد و چون زنان را طلاق گفتيد و نزديك شد كه عده‌شان را به سر رسانند، آنگاه يا ايشان را به نيكى نزد خود نگاه داريد، يا به نيكى رها كنيد، و هرگز به زور و زيان نگاهشان نداريد كه ستم كنيد، و هركس چنين كند بى‌شك بر خود ستم رواداشته است، و آيات الهى را به ريشخند مگيريد و نعمت الهى را بر خود و آنچه از كتاب و حكمت كه بر شما نازل كرد و بدان پندتان داد، ياد كنيد، و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به همه چيز داناست‌ و چون زنان را طلاق گفتيد و عده‌شان را به سر رساندند، آنگاه آنان را باز نداريد كه اگر به خير و خوشى به توافق رسيده بودند، به نكاح همسرانشان درآيند، هركس از شما كه به خداوند و روز بازپسين ايمان داشته باشد، به اين پند مى‌گيرد، اينها براى شما پاك‌تر و پاكيزه‌تر است و خداوند مى‌داند و شما نمى‌دانيد و مادران فرزندانشان را دو سال كامل شير دهند، اين براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را به حد كمال برساند و خوراك و پوشاك آنان در حد عرف بر عهده پدر فرزند است، هيچ‌كس جز به اندازه توانش مكلف نمى‌شود، هيچ مادرى نبايد به خاطر فرزندش رنجه شود و نيز نبايد پدر به خاطر فرزندش رنجه شود، وارث [و قيم‌] نيز همين حكم را دارد، و اگر به توافق و مشورت، قصد از شير گرفتن فرزند را كردند، گناهى بر آنان نيست، و اگر خواستيد براى فرزندانتان دايه بگيريد، چون به درستى دستمزد آنان را بپردازيد، گناهى بر شما نيست، و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه خدا از كار و كردار شما آگاه است‌ و كسانى از شما كه جان مى‌سپارند و همسرانى به جا مى‌گذارند، [آن زنان‌] بايد چهارماه و ده روز درنگ كنند [عده نگهدارند] و چون مدت عده‌شان را به سر رساندند، در آنچه به وجه پسنديده در حق خويش مى‌كنند بر آنان گناهى نيست و خداوند از آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ و نيز در خواستگارى از زنان [مطلقه، يا همسر مرده‌] آنچه به كنايه بر زبان آوريد يا در دل نگه داريد، گناهى بر شما نيست، خداوند مى‌داند كه به زودى از آنان ياد خواهيد كرد، ولى در نهان به آنان وعده ندهيد، مگر آنكه سخنى سنجيده بگوييد، و آهنگ عقد ازدواج نكنيد تا عده به سر رسد، و بدانيد كه خداوند از آنچه در دل داريد آگاه است، از او بر حذر باشيد و بدانيد كه خداوند آمرزگار بردبار است‌ بر شما گناهى نيست كه زنانى را كه با آنان نزديكى نكرده و مهر نيز تعيين نكرده‌ايد، طلاق دهيد، ولى آنان را [به عطيه‌اى‌] بهره‌مند سازيد [عطيه‌اى‌] كه به وجه پسنديده بر عهده توانگر به اندازه توانش و بر تنگدست نيز به اندازه توانش نهاده شده است كه بر نيكوكاران مقرر است‌ و اگر پيش از نزديكى با آنان، خواستيد طلاقشان بدهيد، و مهرى برايشان تعيين كرده بوديد، پرداختن نيمه آن بر عهده شماست، مگر آنكه زنان [آن نيمه را] ببخشند، يا كسى كه سررشته نكاح در دست اوست [نيمه ديگر را هم‌] ببخشد [و مهر را به تمامى بدهد] و بخشش و بخشايش نزديكتر به پرهيزگارى است، و بزرگوارى را در بين خودتان فراموش نكنيد، كه خداوند از كار و كردار شما آگاه است‌ بر نمازهاى پنج‌گانه مواظبت كنيد، به ويژه نماز ميانه، و فروتنانه در برابر خدا [به نماز] بايستيد ولى اگر بيمناك بوديد [نماز خوف را] پياده يا سواره [به جاى آوريد] و چون امن و آسايش يافتيد، خدا را ياد كنيد، كه آنچه نمى‌دانستيد به شما آموخت‌ و كسانى از شما كه جان مى‌سپارند و همسرانى برجاى مى‌گذارند بايد براى همسرانشان وصيت كنند كه آنان را تا يك سال بهره‌مند سازند و [از خانه شوهر] بيرون نكنند، ولى اگر [به دلخواه خويش‌] بيرون رفتند، در آنچه در حق خويش، به وجه پسنديده انجام دهند، بر شما گناهى نيست و خدا پيروزمند فرزانه است‌ و براى زنان طلاق داده بايد عطيه‌اى در حد عرف تعيين كرد كه بر پرهيزگاران مقرر است‌ بدين‌سان خداوند آياتش را براى شما روشن مى‌گرداند، تا انديشه كنيد آيا [داستان‌] كسانى را كه هزاران هزار بودند و از بيم مرگ از خانه و كاشانه خويش به در رفتند، ندانسته‌اى؟ كه خداوند به آنان گفت بميرند [و مردند] سپس زنده‌شان كرد، چرا كه خداوند بر مردم بخشش و بخشايش دارد، ولى اكثر مردم سپاس نمى‌گزارند در راه خدا كارزار كنيد و بدانيد كه خداوند شنواى داناست‌ كيست كه در راه خدا وامى نيكو دهد تا براى او چندين و چند برابرش كند، و خداوند تنگنا و گشايش [در معيشت مردم‌] پديد مى‌آورد، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد آيا [داستان‌] بزرگان بنى‌اسرائيل را پس از موسى ندانسته‌اى؟ آنگاه كه به پيامبرشان گفتند براى ما فرمانروائى بگمار تا [به فرمان او] در راه خدا جهاد كنيم، گفت اگر جهاد بر شما مقرر گردد، چه‌بسا كارزار نكنيد، گفتند دليلى ندارد كه در راه خدا نجنگيم، و حال آنكه از خانه و كاشانه‌مان رانده [و از زن‌] و فرزندانمان جدا شده‌ايم، آنگاه چون كارزار بر ايشان مقرر گشت، جز اندكى از ايشان، همه رويگردان شدند، و خدا از ستمكاران آگاه است‌ و پيامبرشان به ايشان گفت خداوند طالوت را به فرمانروايى شما برگماشته است، گفتند چگونه بر ما فرمانروايى كند، حال آنكه ما از او به فرمانروايى سزاوارتريم، و مال و منال چندانى نيز ندارد، گفت خداوند او را بر شما برگزيده است و به او دانايى و توانايى بسيار بخشيده است و خدا فرمانرواييش را به هركس كه بخواهد ارزانى مى‌دارد و خدا گشايشگرى داناست‌ و پيامبرشان به ايشان گفت نشانه [صدق و صحت‌] فرمانروايى او اين است كه تابوت عهد كه در آن مايه آرامشى از سوى پروردگارتان و يادگارى از ميراث آل موسى و آل هارون هست، و فرشتگانش حمل مى‌كنند، به سوى شما مى‌آيد، اگر مؤمن باشيد در اين امر عبرتى براى شماست‌ و هنگامى كه طالوت با سپاهيان رهسپار شد، گفت خداوند آزماينده شما به جويبارى است، كه هركس از آن بنوشد از من نيست، و هركس از آن نخورد از من است، مگر آنكه مشتى [آب‌] به دست خويش برگيرد، و جز اندكى از ايشان، همه از آن نوشيدند، و چون او و كسانى كه همراه او ايمان آورده بودند، از آن جوى برگذشتند، [بددلان‌] گفتند امروز تاب جالوت و سپاهيانش را نداريم، [اما] كسانى كه يقين داشتند كه به لقاى الهى خواهند رسيد گفتند چه‌بسا گروهى اندكشمار كه به توفيق الهى بر گروهى انبوه پيروز گرديده است، و خداوند با شكيبايان است‌ و چون با جالوت و سپاهيانش رو در رو شدند گفتند پروردگارا بر ما [باران‌] صبر فرو ريز و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پيروز گردان‌ آنگاه به توفيق الهى آنان را شكست دادند و داوود جالوت را كشت، و خداوند به او فرمانروايى و پيامبرى ارزانى داشت و از هر آنچه خواست به او آموخت، و اگر خداوند بعضى از مردم را به دست بعضى ديگر دفع نكند، زمين تباه شود، ولى خداوند بر جهانيان بخشش و بخشايش دارد اين آيات الهى است كه به حق بر تو مى‌خوانيمش و تو از فرستادگانى‌ اينان پيامبرانى هستند كه بعضى را بر بعضى برترى بخشيده‌ايم، از آنان كسى هست كه خداوند با او سخن گفته است، و بعضى را مرتبتى بلند ارزانى داشته است، و عيسى بن مريم را معجزات آشكار داديم و او را به روح‌القدس يارى كرديم، و اگر خدا مى‌خواست كسانى كه پس از ايشان آمدند، پس از روشنگريهايى كه برايشان آمد، كشمكش و كارزار نمى‌كردند، ولى اختلاف پيشه كردند، و بعضى از ايشان ايمان آوردند و بعضى كفرورزيدند، و اگر خدا مى‌خواست كشمكش و كارزار نمى‌كردند، ولى خداوند هر آنچه اراده كند انجام مى‌دهد اى مؤمنان، پيش از آنكه روزى فرارسد كه در آن نه خريد و فروشى هست و نه دوستى و شفاعتى، از آنچه روزيتان كرده‌ايم، انفاق كنيد و [بدانيد كه‌] كافران همان ستمگرانند خداوند كسى است كه جز او خدايى نيست، زنده پاينده است، نه غنودن او را فراگيرد نه خواب، آنچه در آسمانها و در زمين است از اوست، كيست كه در نزد او، جز به اذن او، به شفاعت برخيزد، گذشته و آينده ايشان را مى‌داند، و به چيزى از علم او احاطه و آگاهى نيابند مگر آنچه خود بخواهد، كرسى [علم و قدرت‌] او آسمانها و زمين را فراگرفته است، و نگاهداشت آنها بر او دشوار نيست، و او بزرگوار و بزرگ است‌ در كار دين اكراه روا نيست، چرا كه راه از بيراهه به روشنى آشكار شده است، پس هركس كه به طاغوت كفر ورزد، و به خداوند ايمان آورد، به راستى كه به دستاويز استوارى دست زده است كه گسستى ندارد و خداوند شنواى داناست‌ خداوند سرور مؤمنان است و آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‌برد، و كافران سرورشان طاغوت است كه ايشان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى‌برد، اينان دوزخى‌اند و در آن جاودانه مى‌مانند آيا [داستان‌] كسى را كه از [سرمستى‌] آنكه خداوند به او ملك و مكنت بخشيده بود، با ابراهيم درباره پروردگارش محاجه مى‌كرد ندانسته‌اى؟ چون ابراهيم گفت پروردگار من كسى است كه زندگى مى‌بخشد و مى‌ميراند، او [نمرود] گفت من [نيز] زندگى مى‌بخشم و مى‌ميرانم، ابراهيم گفت خداوند خورشيد را از مشرق برمى‌آورد، تو از مغربش برآور آن كفر پيشه سرگشته [و خاموش‌] ماند، و خداوند مردم ستمكار را هدايت نمى‌كند يا [داستان‌] كسى را كه بر شهرى گذشت كه سقفها و ديوارهايش فرو ريخته بود، [در دل‌] گفت چگونه خداوند [اهل‌] اين [شهر] را پس از مرگشان زنده مى‌كند؟ آنگاه خداوند او را [به مدت‌] صد سال ميراند، سپس زنده كرد، [و به او] گفت چه مدت [در اين حال‌] مانده‌اى؟ گفت يك روز يا بخشى از يك روز [در اين حال‌] مانده‌ام فرمود چنين نيست، صد سال [در چنين حالى‌] مانده‌اى، به خوردنى و نوشيدنى‌ات بنگر كه با گذشت زمان ديگرگون نشده است، و به درازگوشت بنگر، و [بدين‌سان‌] تو را مايه عبرت مردم خواهيم ساخت، و به استخوانها بنگر كه چگونه فراهمشان مى‌نهيم، سپس بر آنها [پرده‌] گوشت مى‌پوشانيم، و هنگامى كه [حقيقت امر] بر او آشكار شد، گفت مى‌دانم كه خداوند بر هر كارى تواناست‌ و آنگاه كه ابراهيم گفت پروردگارا به من بنماى كه چگونه مردگان را زنده مى‌كنى، فرمود مگر ايمان ندارى؟ گفت چرا، ولى براى آنكه دلم آرام گيرد، فرمود چهار پرنده بگير [و بكش‌] و پاره پاره كن [و همه را در هم بياميز]، سپس بر سر هر كوهى پاره‌اى از آنها را بگذار، آنگاه آنان را [به خود] بخوان [خواهى ديد] كه شتابان به سوى تو مى‌آيند و بدان كه خداوند پيروزمند فرزانه است‌ داستان كسانى كه اموالشان را در راه خدا مى‌بخشند همچون دانه‌اى است كه هفت خوشه مى‌روياند و در هر خوشه‌اى يكصد دانه، و خداوند براى هركس كه بخواهد [پاداش را] چند برابر مى‌كند و خداوند گشايشگر داناست‌ كسانى كه اموالشان را در راه خدا مى‌بخشند و به دنبال بخشش خود منت و آزارى در ميان نمى‌آورند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند زبان خوش و پرده‌پوشى بهتر است از صدقه‌اى كه آزارى در پى داشته باشد، و خداوند بى‌نياز بردبار است‌ اى مؤمنان صدقات خود را با منت نهادن و آزار باطل نكنيد، همانند كسى كه مالش را براى نمايش دادن به مردم، انفاق مى‌كند، و به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارد، آرى داستان او همچون تخته‌سنگى است كه بر آن خاكى باشد و باران سنگينى بر آن ببارد و آن را [همچنان‌] سترون واگذارد، آنان از كار و كردار خويش حاصلى نبرند، و خداوند خدانشناسان را هدايت نمى‌كند و داستان كسانى كه اموالشان را در طلب خشنودى خداوند و براى تحكيم اعتقاد خويش مى‌بخشند، همچون بوستانى است بر پشته‌اى كه باران سنگينى بر آن ببارد و ميوه‌هايش را دوچندان به بار آورد، و اگر باران سنگين بر آن نبارد [دست كم‌] باران سبك [بر آن ببارد] و خداوند از آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد و جويباران از فرودست آن جارى باشد، و هرگونه ميوه برايش به بار آورد و [او] پيريش فرارسيده و فرزندانى خرد و ناتوان داشته باشد، [و به ناگاه‌] گردبادى كه آتشى دربر دارد، بر آن بزند و [سراپا] بسوزد خداوند بدين گونه آياتش را براى شما روشن مى‌گرداند تا انديشه كنيد اى مؤمنان از دستاورد خويش و از آنچه از زمين برايتان برآورده‌ايم، پاكيزه‌هايش را انفاق كنيد و [حاشا كه‌] قصد بخشيدن [چيزهاى‌] بد و بيهوده را نكنيد، چرا كه خود شما نيز ستاننده آن نيستيد، مگر آنكه چشم‌پوشى كنيد، و بدانيد كه خداوند بى‌نياز ستوده است‌ شيطان شما را از تهيدستى بيم مى‌دهد و به ناشايستى [بخل‌] فرمان مى‌دهد، و خداوند به شما بخشايش و بخشش خويش را نويد مى‌دهد و خدا گشايشگر داناست‌ او به هركس كه بخواهد حكمت مى‌بخشد و به هركس كه حكمت بخشيده باشند، بى‌شك خير بسيارش داده‌اند، و جز خردمندان كسى پند نمى‌گيرد هر بخششى كه انجام دهيد يا هر نذرى كه ببنديد خداوند آن را مى‌داند و ستمكاران ياورانى ندارند اگر صدقات خويش را آشكار كنيد، نيكوست و اگر پنهانش بداريد و به تهيدستان بدهيد برايتان بهتر است، و بخشى از سيئات شما را مى‌زدايد و خداوند از آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ هدايت آنان بر عهده تو نيست، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد هدايت مى‌كند هر مالى كه ببخشيد به سود خودتان است، و جز در راه رضاى الهى انفاق نكنيد، و هر مالى كه ببخشيد، پاداشش به تمامى به شما داده خواهد شد و بر شما ستم نمى‌رود [صدقات‌] براى تهيدستانى است كه خود را وقف [جهاد] در راه خدا كرده‌اند، و نمى‌توانند [جز آن‌] سير و سفرى كنند، و از مناعتى كه دارند، هركس ناآگاه باشد آنان را توانگر مى‌انگارد، آنان را به سيمايشان مى‌شناسى، از مردم به اصرار چيزى نمى‌خواهند، و هر مالى كه ببخشيد خداوند از آن آگاه است‌ كسانى كه اموالشان را در شب و روز، پنهانى و آشكارا مى‌بخشند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند آنان كه ربا مى‌خورند [به كار، يا از گور] برنمى‌خيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شيطانش زده و دچار جنون كرده باشد، اين از آن است كه مى‌گويند دادوستد مانند رباست، حال آنكه خداوند دادوستد را حلال و ربا را حرام كرده است، اينك كسى كه پند پروردگارش به او رسيده و دست بردارد، گذشته‌اش را ايرادى نيست و كار او با خداوند است، و كسانى كه به اين كار بازگردند دوزخى‌اند و جاودانه در آنند خداوند ربا را كم و كاست [و بى‌بركت‌] مى‌گرداند و صدقات را افزايش [و بركت‌] مى‌دهد، و خداوند هيچ كفر[ان‌] پيشه گنهكارى را دوست ندارد كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند و نماز خوانده‌اند و زكات پرداخته‌اند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر به واقع مؤمنيد، از خداوند پروا كنيد و بازمانده ربا را رها كنيد و اگر نكرديد بدانيد كه به جنگ با خدا و رسولش برخاسته‌ايد، و اگر توبه كنيد، سرمايه‌هاى شما از آن شماست، نه ستم مى‌كنيد و نه بر شما ستم مى‌رود و اگر [وامدار] تنگدست بود، مهلتى بايد، تا گشايشى يابد، و اگر بدانيد، بخشيدن آن برايتان بهتر است‌ و از روزى بترسيد كه در آن به سوى خداوند بازگردانده مى‌شويد، سپس به هركس جزاى هر كارى كه كرده است به تمامى داده شود، و بر آنان ستم نرود اى مؤمنان اگر وامى [يا معامله نسيه‌اى انجام‌] داديد كه سررسيد معينى داشت آن را بنويسيد، و بايد نويسنده‌اى در ميان شما دادگرانه آن را بنويسد، و هيچ نويسنده‌اى نبايد از نوشتن آن سر باززند، چنانكه [و به شكرانه آنكه‌] خداوند او را آموزش داده است، بايد كسى كه وام بر عهده اوست املاء كند و او [نويسنده‌] بنويسد و از خداوند [جهان‌]، پروردگارش پروا كند و چيزى از آن فرونگذارد، و اگر كسى كه وام بر عهده اوست كم‌خرد يا ناتوان باشد، يا املاء كردن نتواند، بايد "ولى" او عادلانه املاء كند، و دو شاهد از مردان خودتان [مسلمانان‌] را بر آن گواه بگيريد، و اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن از گواهانى كه مى‌پسنديد [انتخاب كنيد]، كه اگر يكى از آنها فراموش كرد، آن ديگرى به يادش آورد، و گواهان چون [براى اداى گواهى‌] خوانده شوند، سر بازنزنند، و ملول نشويد از اينكه آن را چه خرد باشد چه بزرگ، طبق مدتش بنويسيد، اين كار نزد خداوند درست‌تر و از لحاظ گواهى دادن استوارتر و بى‌شك و شبهه‌تر است، مگر آنكه دادوستد نقدى باشد كه بين خود [دستادست‌] برگذار كنيد، كه در اين صورت گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد، و چون دادوستد كنيد بر آن گواه بگيريد، و نبايد نويسنده و گواه به رنج و زيان افتند، و اگر چنين كارى كنيد، نافرمانى كرده‌ايد، و از خداوند پروا كنيد، و خداوند [بدين گونه‌] به شما آموزش مى‌دهد، و خدا به هر چيز داناست‌ و اگر در سفر بوديد و نويسنده نيافتيد بايد گرويى بستانيد، و اگر كسى از شما ديگرى را امين دانست [و گرويى نگرفت‌] بايد كسى كه امين دانسته شده، امانت [دين‌] او را بازپس دهد و از خداوند [جهان‌] پروردگارش، پروا كند، و شهادت را كتمان نكنيد، و هركس كه آن را كتمان كند، دلش گنهكار است، و خداوند به آنچه مى‌كنيد داناست‌ آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، و اگر ما فى‌الضمير خود را آشكار كنيد يا پنهان بداريد، خداوند آن را با شما محاسبه خواهد كرد، آنگاه هركس را كه بخواهد مى‌آمرزد و هركس را كه بخواهد به عذاب دچار مى‌كند، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ پيامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده است، ايمان آورده است و مؤمنان هم، همگى به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و پيامبرانش ايمان آورده‌اند [و مى‌گويند] بين هيچ‌يك از پيامبران او فرق نمى‌گذاريم، و مى‌گويند شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا آمرزش تو را خواهانيم و بازگشت به سوى توست‌ خداوند هيچ‌كس را جز به اندازه توانش تكليف نمى‌كند، هركس هر چه نيكى كند به سود او و هرچه بدى كند به زيان اوست، خدايا اگر [فرمانى را] فراموش يا خطايى كرديم بر ما مگير، پروردگارا بار گرانى بر عهده ما مگذار، چنانكه بر عهده پيشينيان ما گذارده‌اى، پروردگارا آنچه تاب و توان آن را نداريم بر دوش ما مگذار، ما را ببخش و بيامرز و بر ما رحمت‌آور، تو مولاى مايى، ما را بر خدا نشناسان پيروز گردان‌ الم الفلامميم خداوند است آنكه جز او خدايى نيست و زنده پاينده است‌ اين كتاب را كه همخوان با كتب آسمانى پيشين است به درستى بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را پيشتر فروفرستاد كه راهنماى مردم است، و نيز فرقان را نازل كرد، منكران آيات الهى، عذابى شديد [در پيش‌] دارند و خداوند پيروزمند دادستان است‌ هيچ چيز در زمين و در آسمان بر خداوند پوشيده نيست‌ او كسى است كه بدانگونه كه خواهد شما را در رحمها نقشبندى كند، جز او كه پيروزمند فرزانه است خدايى نيست‌ او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن محكمات است كه اساس كتاب است، و بخش ديگر متشابهات است، اما كج‌دلان، براى فتنه جويى و در طلب تاويل، پيگير متشابهات مى‌شوند، حال آنكه تاويل آن را جز خداوند و راسخان در علم كه مى‌گويند به آن ايمان آورده‌ايم، همه از پيشگاه خداوند است نمى‌دانند، و جز خردمندان كسى پند نمى‌گيرد [مى‌گويند] پروردگارا، پس از آنكه هدايتمان كردى، دلهاى ما را مگردان، و رحمتى از سوى خويش به ما ارزانى دار كه تو بخشنده‌اى‌ پروردگارا تو گردآورنده مردمان در روزى هستى كه شكى در [آمدن‌] آن نيست، چرا كه خداوند خلف وعده نمى‌كند كافران را اموال و فرزندانشان به هيچ روى از عذاب الهى بازندارد، و اينان همگى هيزم جهنم‌اند همانند شيوه آل فرعون و پيشينيان ايشان كه آيات ما را دروغ انگاشتند، آنگاه خداوند آنان را به گناهانشان فروگرفت، و خدا سخت كيفر است‌ بگو به كافران زودا كه به زانو درآييد و [سرانجام‌] در جهنم گرد آورده شويد و چه بد جايگاهى است‌ حقا كه در كار و بار دو گروهى كه با هم رو در رو شدند مايه عبرتى براى شما بود، گروهى در راه خدا مى‌جنگيد و ديگرى كفر پيشه بود، [كافران مسلمانان را] به چشم خويش دوچندان خويش مى‌ديدند، و خداوند هركس را بخواهد به نصرت خويش يارى مى‌دهد، و در اين امر ديده‌وران را عبرت است‌ عشق به خواستنيها از جمله زنان و فرزندان [پسران‌] و مال هنگفت اعم از زر و سيم و اسبان نشاندار و چارپايان و كشتزاران، در چشم مردم آراسته شده است، اينها بهره [گذارى‌] زندگانى دنياست، و نيك سرانجامى نزد خداوند است‌ بگو آيا به بهتر از اينها آگاهتان كنم؟ براى پرهيزگاران نزد پروردگارشان بوستانهايى است كه جويباران از فرودست آنها جارى است، جاودانه در آنند و جفتهاى پاكيزه دارند و از خشنودى خداوند برخوردارند، و خدا بر [احوال‌] بندگانش بيناست‌ آنان كه مى‌گويند پروردگارا ما ايمان آورده‌ايم گناهان ما را بيامرز و ما را از عذاب دوزخ در امان بدار آنان شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و بخشندگان و استغفارگران سحرگاهانند خداوند كه در دادگرى استوار است و فرشتگان و عالمان [راستين‌] گواهى مى‌دهند كه خدايى جز او نيست، آرى جز او كه پيروزمند فرزانه است، خدايى نيست‌ دين خداپسند همانا اسلام است و اهل كتاب پس از آنكه علم يافتند، از رشك و رقابتى كه با هم داشتند، اختلاف پيشه كردند و هر كس كه آيات الهى را انكار كند [بداند كه‌] خداوند زودشمار است‌ و اگر با تو محاجه كردند بگو من و هر آن كس كه پيرو من است روى دل به سوى خداوند مى‌نهيم، و به اهل كتاب و قوم بى‌كتاب [مشركان عرب‌] بگو آيا اسلام مى‌آوريد؟ اگر اسلام آوردند، به راستى راهياب شده‌اند و اگر رويگردان شدند، همين رساندن پيام بر تو است و خداوند بر [احوال‌] بندگانش بيناست‌ به كسانى كه آيات الهى را انكار مى‌كنند و پيامبران را به ناحق مى‌كشند و دادگستران را به قتل مى‌رسانند، از عذابى دردناك خبر ده‌ اينان كسانى هستند كه اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شده است و ياورانى ندارند آيا داستان كسانى را كه بهره‌اى از كتاب الهى دارند، ندانسته‌اى كه چون براى داورى در ميانشان، ايشان را به كتاب الهى [تورات‌] بازخوانند، آنگاه گروهى از آنان سر برتافته، رويگردان مى‌شوند اين از آن است كه مى‌گويند آتش دوزخ جز چند روز اندكشمار به ما نمى‌رسد، و برساخته‌هايشان آنان را در دينشان فريفته كرده است‌ تا اينان در روزى كه شكى در فرارسيدن آن نيست و گردشان آوريم و به هركس جزاى كردارش به تمامى داده شود و بر هيچ كس ستم نرود، چه خواهند كرد؟ بگو خداوندا، اى فرمانفرماى هستى، به هركس كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هركس كه خواهى فرمانروايى بازستانى، و تويى كه هركس را كه خواهى گرامى دارى و هركسى را كه خواهى خواركنى، [سررشته‌] خير به دست توست، تو بر هر كار توانايى‌ از شب بكاهى و بر روز بيفزايى و از روز بكاهى و بر شب بيفزايى، و زنده را از مرده برآورى و مرده را از زنده، و هركس را كه خواهى بى‌حساب روزى دهى‌ مؤمنان نبايد كه كافران را -به جاى مؤمناندوست بگيرند، و هركس چنين كند از [لطف و ولايت‌] خداوند بى‌بهره است، مگر آنكه از آنان به نوعى تقيه كنيد، و خداوند شما را از خويش بر حذر مى‌دارد، و بازگشت به سوى خداوند است‌ بگو اگر مافى‌الضميرتان را پنهان بداريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مى‌داند و آنچه در آسمانها و زمين است [هم‌] مى‌داند، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ [ياد كنيد از] روزى كه هركس هر آنچه از نيكى و بدى كرده است، حاضر يابد، و آرزو كند كه مگر بين او و كار بدش فرسنگها فاصله باشد، و خداوند شما را از خودش بر حذر مى‌دارد، و خدا به بندگانش رئوف است‌ بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بيامرزد، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ بگو از خدا و پيامبر اطاعت كنيد، و اگر رويگردان شدند [بدانند كه‌] خداوند كافران را دوست ندارد خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد اينان بعضى زاد و رود بعضى ديگر هستند، و خداوند شنواى داناست‌ و چنين بود كه همسر عمران گفت پروردگارا من آنچه در شكم دارم نذر كردم كه آزاد از هر قيد، دربند خدمت تو باشد، از من بپذير كه تو شنواى دانايى‌ و چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده‌ام -و خدا بهتر مى‌داند كه او چه زاده بود-و پسر مانند دختر نيست، و من او را مريم نام نهادم و او و فرزندانش را از شر شيطان مطرود به پناه تو مى‌آورم‌ آنگاه پروردگارش او را هرچه نيك‌تر پذيرفت، و به نيكى پرورش داد، و زكريا را به سرپرستى او برگماشت، هرگاه كه زكريا در آن غرفه بر او وارد مى‌شد مى‌ديد كه نزد او رزق و روزى‌اى هست [و] مى‌گفت اى مريم اينها از كجا برايت آمده است؟ مريم [در پاسخ‌] مى‌گفت آن از نزد خداوند است، خدا هركس را كه بخواهد بى‌حساب روزى مى‌بخشد آنجا بود كه زكريا به [درگاه‌] پروردگارش دعا كرد و گفت پروردگارا به من از نزد خود فرزندى پاك عطا فرما، كه تو شنواى دعايى‌ آنگاه در حالى كه در محراب به نماز ايستاده بود، فرشتگان ندايش دادند كه خداوند تو را به [فرزندى به نام‌] يحيى بشارت مى‌دهد كه گواهى‌دهنده بر [حقانيت‌] كلمه الله [عيسى بن مريم‌] و مهتر و خويشتندار [پرهيزنده از زنان‌] و پيامبرى از شايستگان است‌ گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى باشد، حال آنكه پيرى‌ام بالا گرفته است و همسرم نازاست، گفت بدين‌سان خداوند هرچه را خواهد به انجام رساند گفت پروردگارا براى من نشانه‌اى قرار ده، گفت نشانه تو اين است كه سه روز با مردم سخن نگويى مگر به اشاره، و پروردگارت را بسيار ياد كن و شامگاهان و بامدادان او را تسبيح گوى‌ و ياد كن از آنكه فرشتگان گفتند اى مريم خداوند تو را پذيرفته و پاكيزه داشته و بر زنان جهانيان [هم زمان خويش‌] برترى داده است‌ اى مريم پروردگارت را اطاعت كن و سجده‌بر و همراه نمازگزاران نماز بگزار اين از اخبار غيب است كه بر تو وحى مى‌كنيم و تو آنگاه كه قلمها[ى قرعه‌]شان را انداختند كه كداميك مريم را سرپرستى كنند، و هنگامى كه ستيزه مى‌كردند در نزد ايشان نبودى‌ چنين بود كه فرشتگان گفتند اى مريم خداوند تو را به كلمه خويش كه نامش عيسى مسيح فرزند مريم است و در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [الهى‌] است، بشارت مى‌دهد او در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] با مردم سخن مى‌گويد و از شايستگان است‌ [مريم‌] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى باشد، حال آنكه دست هيچ بشرى به من نرسيده است، گفت خداوند بدين‌سان هرچه را بخواهد مى‌آفريند، [و] چون اراده او به كارى تعلق گرفت، به آن مى‌گويد موجود شو، و بى‌درنگ موجود مى‌شود و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى‌آموزد و پيامبرى است به سوى بنى‌اسرائيل كه [با آنان مى‌گويد] من از سوى پروردگارتان براى شما معجزه‌اى آورده‌ام، كه از گل براى شما چيزى به هيئت پرنده مى‌سازم و در آن مى‌دمم و آن به اذن الهى پرنده‌[ى جاندار] مى‌شود، و به اذن الهى نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‌بخشم و مردگان را زنده مى‌كنم، و از آنچه مى‌خوريد و در خانه‌هايتان ذخيره مى‌كنيد به شما خبر مى‌دهم، اگر اهل ايمان باشيد در اين براى شما مايه آگاهى و عبرت است‌ همچنين گواهى‌دهنده بر [صدق‌] تورات هستم كه پيش روى من است [و برانگيخته شده‌ام‌] كه بعضى از آنچه بر شما حرام بوده است، حلال كنم و معجزه‌اى از سوى پروردگارتان براى شما آورده‌ام، پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، او را بپرستيد كه راه راست همين است‌ سپس، هنگامى كه عيسى به كفر آنان پى برد، گفت ياوران من در راه خداوند كيستند؟ حواريون گفتند ما ياوران [دين‌] الهى هستيم، به خداوند ايمان آورده‌ايم و گواه باش كه ما فرمانبرداريم‌ پروردگارا به آنچه نازل كرده‌اى ايمان آورديم و از پيامبرت پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس‌ و [منكران‌] مكرورزيدند و خداوند هم [در پاسخشان‌] مكر در ميان آورد، و خداوند بهترين مكرانگيزان است‌ و چنين بود كه خداوند فرمود اى عيسى من فراگيرنده [روح‌] تو و بركشنده‌ات به سوى خويش و رهايى‌دهنده‌ات از [شر] كافرانم و پيروان تو را تا روز قيامت از كافران برتر مى‌دارم، سپس بازگشت شما به سوى من است، و در آنچه اختلاف داريد داورى خواهم كرد آنگاه كافران را در دنيا و آخرت به عذابى شديد دچار مى‌كنم، و ياورانى ندارند ولى كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، پاداشهايشان را به تمامى مى‌دهد و خداوند ستمكاران را دوست ندارد اينها [همه را] از آيات خويش و قرآن حكمت‌آميز بر تو مى‌خوانيم‌ شان [آفرينش‌] عيسى براى خداوند همچون شان [آفرينش‌] آدم است كه او را از خاك آفريد، سپس به او گفت موجود شو و بى‌درنگ موجود شد اين حقايق از سوى پروردگار تو است، پس هرگز از دودلان مباش‌ و هركس كه پس از فرا رسيدن علم [وحى‌] به تو درباره او [عيسى‌] با تو محاجه كند بگو بياييد ما پسرانمان و شما پسرانتان، ما زنانمان و شما زنانتان، ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را بخوانيم، سپس [به درگاه خداوند] تضرع كنيم و بخواهيم كه لعنت الهى بر دروغگويان فرود آيد اينها حديث حق و حقيقت است و خدايى جز خداوند نيست، و خداوند پيروزمند فرزانه است‌ و اگر رويگردان شدند [بدان كه‌] خداوند از تبهكاران آگاه است‌ بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه بين ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خداوند را نپرستيم و براى او هيچ‌گونه شريكى نياوريم و هيچ‌كس از ما ديگرى را به جاى خداوند، به خدايى برنگيرد و اگر رويگردان شدند، بگوييد شاهد باشيد كه ما فرمانبرداريم‌ اى اهل كتاب چرا در حق ابراهيم محاجه مى‌كنيد، حال آنكه تورات و انجيل پس از او، نازل شده است، آيا انديشه نمى‌كنيد؟ بهوش باشيد گيريم كه در آنچه به آن علم داريد محاجه كرديد، اما چرا در آنچه به آن علمى نداريد مجادله مى‌كنيد؟ و خداوند مى‌داند و شما نمى‌دانيد ابراهيم نه يهودى بود و نه مسيحى، بلكه پاكدين فرمانبردارى بود و از مشركان نبود نزديك‌ترين مردم به ابراهيم همان كسانى هستند كه از او پيروى كرده‌اند و اين پيامبر و مؤمنان، و خداوند سرور مؤمنان است‌ گروهى از اهل كتاب خوش دارند كه شما را گمراه كنند، ولى جز خودشان را به گمراهى نمى‌كشند و نمى‌دانند اى اهل كتاب چرا آيات الهى را آگاهانه انكار مى‌كنيد؟ اى اهل كتاب چرا ديده و دانسته حق را به باطل مى‌آميزيد و آن را كتمان مى‌كنيد؟ و گروهى از اهل كتاب گفتند به آنچه بر مؤمنان [مسلمانان‌] نازل شده است، در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز انكارش كنيد، شايد [از دين خود] برگردند و جز به كسى كه از دين شما پيروى مى‌كند، ايمان نياوريد -بگو هدايت، هدايت الهى است[و باور مكنيد] كه به كسى نظير آنچه به شما داده شده است داده شود يا [باور مكنيد كه بتوانند] در پيشگاه خداوند با شما احتجاج كنند بگو چنين فضلى در دست خداوند است، به هركس كه بخواهد مى‌بخشد، و خداوند گشايشگر داناست‌ هركس را كه بخواهد مشمول رحمت خويش مى‌گرداند و خدا دارنده بخشش و بخشايش عظيم است‌ و از اهل كتاب كسى هست كه اگر مالى هنگفت به او امانت دهى، به تو بازخواهد داد، و هم از ايشان كسى هست كه اگر دينارى به او امانت دهى به تو باز نخواهد داد، مگر آنكه پيوسته بر سرش ايستاده باشى [و باز پس بخواهى‌]، اين از آن است كه مى‌گويند قوم بى‌كتاب [عرب‌] بر ما حقى و حكمى ندارند و آگاهانه به خداوند دروغ مى‌بندند چنين نيست، بلكه هر كس كه به پيمانش وفا كند و پارسايى‌ورزد [بداند كه‌] خداوند پرهيزگاران را دوست دارد كسانى كه عهد الهى و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مى‌فروشند، در آخرت بهره‌اى ندارند و خداوند در روز قيامت با آنان سخن نمى‌گويد و [به نظر رحمت‌] به سويشان نمى‌نگرد و پاكيزه‌شان نمى‌دارد و عذاب دردناكى [در پيش‌] دارند و از ايشان گروهى هستند كه به تقليد و تحريف كتاب آسمانى مى‌كوشند تا [آنچه از خود مى‌بافند] جزو كتاب آسمانى بشماريد و حال آنكه جزو كتاب آسمانى نيست، و مى‌گويند آنها از سوى خداوند [نازل شده‌] است و حال آنكه از سوى خداوند نيست، و آگاهانه به خداوند دروغ مى‌بندند هيچ بشرى را نرسد كه خداوند به او كتاب و حكمت و نبوت داده باشد، سپس به مردمان بگويد به جاى آنكه بندگان خداوند باشيد، بندگان من باشيد، بلكه [بايد بگويد] شما كه كتاب آسمانى را آموزش داده و آموزش يافته‌ايد، عالمان ربانى باشيد و به شما دستور ندهد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايى برگيريد، آيا پس از آنكه مسلمان گشته‌ايد شما را به كفر فرمان مى‌دهد؟ و چنين بود كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه چون به شما كتاب و حكمت بخشيدم، آنگاه پيامبرى به سويتان آمد كه گواهى‌دهنده بر [حقانيت‌] كتب آسمانى شما گرديد، بر شماست كه به او ايمان آوريد و ياريش دهيد، آنگاه فرمود آيا گردن نهاديد و بر اين [امر] با من پيمان بستيد؟ گفتند آرى گردن نهاديم، فرمود پس هم شما گواهى دهيد و هم من همراه با شما، شاهدم‌ سپس هر كس كه بعد از آن رويگردان شد، [بدانيد كه‌] ايشان از نافرمانانند آيا دينى جز دين الهى را مى‌جويند، حال آنكه هر آن كس كه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه فرمانبردار او هستند، و به سوى او بازگردانده مى‌شوند بگو به خداوند و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده، ايمان آورده‌ايم، و بين هيچ‌يك از آنان فرق نمى‌گذاريم و ما فرمانبردار او هستيم‌ و هر كس كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نمى‌شود و او در آخرت از زيانكاران است‌ چگونه خداوند قومى را هدايت كند كه بعد از ايمانشان و پس از اينكه شهادت داده‌اند كه پيامبر [اسلام‌] بر حق است و روشنگريهايى براى آنان آمده است، كافر شدند، و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمى‌كند جزاى اينان آن است كه لعنت الهى و لعنت فرشتگان و مردم همگى بر آنان است‌ جاودانه در دوزخ‌اند، و از عذابشان كاسته نمى‌شود و به آنان مهلت داده نمى‌شود مگر كسانى كه پس از آن، توبه و درستكارى كردند كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ كسانى كه پس از ايمانشان كفرورزيدند، سپس بر كفر خود افزودند، هرگز توبه‌شان پذيرفته نمى‌شود و اينان گمراهند كسانى كه كفرورزيده‌اند و در حال كفر مرده‌اند، اگر به اندازه روى زمين، طلا فديه دهند از ايشان پذيرفته نمى‌شود، اينان عذابى دردناك [در پيش‌] دارند و ياورانى ندارند هرگز به نيكى دست نيابيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد [و عزيز مى‌شماريد] ببخشيد، و هر آنچه ببخشيد خداوند از آن آگاه است‌ همه خوردنيها براى بنى‌اسرائيل حلال بود، مگر آنچه يعقوب پيش از نزول تورات بر خود حرام كرده بود، بگو اگر راست مى‌گوييد [و سخن مرا باور نداريد] تورات را بياوريد و بخوانيد سپس هر آن كس كه بعد از آن، بر خداوند دروغ بندد، از ستمكاران است‌ بگو خداوند راست گفته است، از اين روى از آيين ابراهيم كه پاكدين بود و از مشركان نبود، پيروى كنيد نخستين خانه‌اى كه براى [عبادت‌] مردمان نهاده شد، آن است كه در مكه [بنا شده‌] است و مبارك و رهنماى جهانيان است‌ در آن شگفتيهاى آشكار از جمله مقام ابراهيم است، و هر كس كه وارد آن شود در امان است، و خداى را بر مردم، حج خانه‌[ى كعبه‌] مقرر است، براى كسى كه بدان راه تواند برد، و هر كس كه كفر [و انكار] ورزد [بداند] كه خداوند از جهانيان بى‌نياز است‌ بگو اى اهل كتاب چرا آيات الهى را انكار مى‌كنيد، در حالى كه خداوند شاهد [و ناظر] كردار شماست‌ بگو اى اهل كتاب چرا مؤمنان را از راه خداوند باز مى‌داريد و آن را آگاهانه [و به ناحق‌] ناهموار و ناهنجار مى‌شماريد، و خداوند از كار و كردار شما غافل نيست‌ اى مؤمنان اگر از گروهى از اهل كتاب اطاعت كنيد، شما را بعد از ايمانتان به كفر برمى‌گردانند و چگونه كفرورزيد حال آنكه آيات الهى بر شما خوانده مى‌شود و رسول خدا در ميان شماست، و هر كس به خداوند پناه برد، به راه راست رهنمون شده است‌ اى مؤمنان از خداوند چنانكه سزاوار پرواى اوست، پروا كنيد و جز در مسلمانى نميريد و همگى به رشته الهى درآويزيد و پراكنده نشويد، و نعمت خداوند را بر خود ياد كنيد كه دشمنان همديگر بوديد و او ميان دلهاى شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شديد، و بر لبه پرتگاه آتش بوديد و او بازتان رهاند، خداوند بدين‌سان آيات خويش را براى شما به روشنى بيان مى‌دارد تا هدايت يابيد و بايد از ميان شما گروهى باشند دعوتگر به خير كه به نيكى فرمان دهند و از ناشايستى بازدارند و اينان رستگارانند و همانند كسانى نباشيد كه پس از آنكه روشنگريها فراراهشان آمد، پراكنده شدند و اختلاف يافتند، و اينان عذابى سهمگين [در پيش‌] دارند روزى كه چهره‌هايى سفيد و چهره‌هايى سياه شود، آنگاه [به‌] سياه‌رويان [گويند] آيا بعد از ايمانتان روى به كفر آورده بوديد؟ پس عذاب را به خاطر كفرى كه ورزيده بوديد بچشيد و اما سپيدرويان در بهشت رحمت الهى جاويدانند اين آيات الهى است كه به راستى و درستى بر تو مى‌خوانيم و خداوند ستمى بر جهانيان نمى‌پسندد آنچه در آسمانها و در زمين است از آن خداست و كارها به خداوند بازمى‌گردد شما بهترين امتى هستيد كه براى مردمان پديد آمده‌اند، كه به نيكى فرمان مى‌دهيد و از ناشايستى باز مى‌داريد و به خداوند ايمان داريد، و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند برايشان بهتر بود، از آنان بعضى مؤمن و بسيارى نافرمانند به شما جز آزارى اندك، زيانى نمى‌رسانند، و اگر آهنگ كارزار با شما كنند به شما پشت مى‌كنند، و يارى نمى‌يابند هر جا كه يافته شوند، دچار خوارى‌اند، مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [مسلمان‌] روند، و سزاوار خشم الهى شدند و دچار نادارى گرديدند، اين از آن بود كه آيات الهى را انكار مى‌كردند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند، و از آن بود كه سركشى كردند و از حد درگذشتند آنان يكسان و همسان نيستند، از اهل كتاب گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‌خوانند و سر به سجده مى‌نهند به خداوند و روز بازپسين ايمان مى‌آورند و به نيكى فرمان مى‌دهند و از ناشايستى بازمى‌دارند و به نيكوكارى مى‌شتابند و اينان از شايستگانند و هر كار خيرى كه انجام دهند هرگز بدون پاداش و سپاس نخواهند ماند، و خداوند از پرهيزگاران آگاه است‌ كافران را اموال و فرزندانشان به هيچ روى از عذاب الهى باز ندارد، و اينان دوزخى‌اند و جاودانه در آنند داستان آنچه در زندگانى دنيا مى‌بخشند، همچون داستان بادى است كه سرماى سوزانى در بردارد و به كشتزار كسانى كه در حق خويش ستم كرده‌اند، بزند و آن را نابود سازد، و خداوند به آنان ستم نكرد بلكه خود بر خويشتن ستم كردند اى مؤمنان از غير خودتان كسانى را به همدلى نگيريد كه از هيچ نابكارى در حق شما فروگذار نكنند و به رنج و محنت افتادن شما را خوش دارند و دشمنى از لحن و سخنشان آشكار شده است و آنچه دلهاشان پنهان مى‌دارد، بدتر است، آرى اگر انديشه كنيد آيات خويش را به روشنى برايتان بيان كرده‌ايم‌ شماييد كه آنها را دوست داريد ولى آنان شما را دوست ندارند، و شما به همه كتابهاى آسمانى ايمان داريد، و چون با شما رو در رو شوند، گويند ايمان آورده‌ايم و چون تنها شوند، سرانگشتان خويش را از غيظ شما به دندان مى‌گزند، بگو به غيظ خويش بميريد، خداوند از راز دلها آگاه است‌ اگر به شما خيرى برسد ايشان را اندوهگين كند و اگر به شما بدى و ناخوشى رسد، از آن شاد مى‌شوند، و اگر شكيبايى و پارسايى، بدسگالى آنان شما را زيانى نرساند، كه خداوند به كار و كردار آنان چيره است‌ و ياد آر آنگاه كه [در جنگ احد] بامدادان از خانه‌ات بيرون شدى و [يكايك‌] مؤمنان را در مواضعى براى كارزار مى‌گماردى و خداوند شنواى داناست‌ ياد آر از هنگامى كه دو گروه از شما خواستند هراسى به دل خود راه دهند، و حال آنكه خداوند ياور آنان بود، و مؤمنان بايد كه بر خداوند توكل كنند و خداوند شما را در حالى كه ناتوان بوديد در [جنگ‌] بدر يارى داد، پس از خداوند پروا كنيد مگر سپاس او را به جاى آوريد آنگاه كه به مؤمنان گفتى آيا شما را كفايت نمى‌كند كه پروردگارتان به سه هزار فرشته كه [از آسمان‌] فرو فرستاده يارى‌تان دهد؟ آرى اگر شكيبايى و پارسايى كنيد و آنان [دشمنان‌] همين‌گونه شتابان بر سر شما فرود آيند، پروردگارتان شما را با [فرستادن‌] پنج‌هزار فرشته نشانگذار يارى مى‌دهد و خداوند آن را جز مژده‌اى براى شما نكرد و تا دلهايتان به آن آرام گيرد، و پيروزى جز از سوى خداوند پيروزمند فرزانه نيست‌ تا بخشى از كافران را براندازد يا تارومار كند، تا نوميدانه بازگردند اختيار اين كار با تو نيست، چه [خداوند] از آنان درگذرد، چه عذابشان كند، چرا كه ستمكارند و آنچه در آسمانها و در زمين است از آن خداوند است، هر كه را كه خواهد مى‌آمرزد و هر كه را كه خواهد عذاب مى‌كند و خداوند آمرزگار مهربان است‌ اى مؤمنان ربا را چندين و چند برابر مخوريد و از خداوند پروا كنيد تا رستگار شويد و از آتشى بترسيد كه براى كافران آماده شده است‌ و از خداوند و پيامبر اطاعت كنيد باشد كه مشمول رحمت شويد و براى نيل به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن همچند پهناى آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است، بشتابيد كسانى كه در راحت و رنج انفاق مى‌كنند و خشم خود را فرو مى‌خورند و از مردمان در مى‌گذرند و خداوند نيكوكاران را دوست دارد و كسانى كه چون كار ناشايستى كردند يا بر خويشتن ستم روا داشتند خداى را ياد كنند و براى گناهانشان آمرزش خواهند -و چه كسى جز خداوند گناهان را مى‌آمرزدو آنان كه آگاهانه در كارهاى [ناروايى‌] كه كرده‌اند پافشارى و پيگيرى نكرده‌اند پاداش اينان آمرزش پروردگارشان و بوستانهايى است كه از فرودست آن جويباران جارى است و جاودانه در آنند و پاداش نيكوكاران چه خوب است‌ پيش از شما سنتهايى بوده و گذشته است، در زمين سير و سفر كنيد و سرانجام دروغ انگاران را بنگريد اين بيانگر [عبرتها] براى مردم و راهنما و پندآموز پرهيزگاران است‌ و سستى نورزيد و اندوهگين نباشيد چرا كه شما اگر مؤمن باشيد، برتريد اگر آسيبى به شما رسيده باشد، به آن قوم [حريفان شما] نيز آسيبى همانند آن رسيده است، و اين روزگار را [براى عبرت‌] در ميان مردم مى‌گردانيم، و تا خداوند مؤمنان را معلوم بدارد و از شما گواهانى بگيرد و خدا ستمكاران را دوست ندارد و تا خداوند مؤمنان را [كامل عيار سازد و] بپالايد و كافران را نيست و ناچيز گرداند آيا گمان برده‌ايد كه به بهشت مى‌رويد حال آنكه خداوند هنوز جهادگران و شكيبايان شما را معلوم نداشته است؟ و پيش از روياروى شدن با مرگ، آرزوى شهادت داشتيد، سرانجام آن [معركه جنگ‌] را ديديد و به آن مى‌نگريد و محمد جز پيامبرى نيست كه پيش از او هم پيامبرانى بوده‌اند، آيا اگر او بميرد يا كشته شود [از پيروى او و عقيده خود] باز مى‌گرديد؟ و هركس كه [از عقيده خود] بازگردد [بداند كه‌] هرگز به خداوند زيانى نمى‌رساند، و زودا كه خداوند سپاسگزاران را پاداش دهد و هيچ كس جز به اذن الهى نمى‌ميرد كه اين سرنوشتى زماندار است، و هركس پاداش دنيوى بخواهد، چنين پاداشى به او مى‌بخشيم، و هركس جزاى اخروى بخواهد، چنان پاداشى به او خواهيم داد و زودا كه خداوند سپاسگزاران را پاداش دهد و چه بسيار پيامبرانى كه همراه ايشان توده‌هاى انبوه نبرد كردند و از هر رنجى كه در راه خدا ديدند نه سستى‌ورزيدند و نه ضعف و زبونى نشان دادند، و خداوند شكيبايان را دوست دارد و سخن ايشان جز اين نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و گزافكاريمان را در كارمان بيامرز و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پيروز گردان‌ آنگاه خداوند به آنان پاداش دنيوى و پاداش نيك اخروى عطا كرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد اى مؤمنان اگر از كافران پيروى كنيد شما را [از عقيده‌تان‌] باز مى‌گردانند و آنگاه زيانكار مى‌گرديد آرى خداوند مولاى شماست و همو بهترين ياور است‌ زودا كه در دل كافران به خاطر شرك‌ورزيدنشان به خدا كه هيچ‌گونه حجت و برهانى بر آن نفرستاده است، هراس افكنيم و سرا و سرانجام آنان دوزخ است و جايگاه ستمكاران چه بد است‌ و آنگاه كه به اذن الهى آنان را تارومار مى‌كرديد، خداوند وعده خويش را به شما تحقق بخشيد، تا آنجا كه بد دل شديد و پس از آنكه خواسته‌ها و خواستنيها را به شما نماياند، بگو-مگو در كار آورديد و سركشى پيشه كرديد، چه گروهى از شما دنيا را مى‌طلبد و گروهى از شما آخرت را، سپس شما را از آنان منصرف كرد تا شما را [در بوته امتحان‌] بيازمايد، و سرانجام از شما درگذشت، و خداوند بر مؤمنان بخشش و بخشايش دارد ياد آوريد آنگاه كه راه خويش در پيش گرفته، و پرواى هيچ‌كس را نداشتيد و پيامبر در دنبال شما، شما را فرا مى‌خواند، و بدين‌سان غم و محنتى نصيب شما كرد، تا سرانجام بر آنچه از دستتان رفت يا بر سرتان آمد، اندوهى نخوريد، و خداوند به كار و كردار شما آگاه است‌ سپس، پس از آن غم و محنت، آرامشى [به صورت‌] خوابى سبك بر شما نازل كرد كه گروهى از شما را فراگرفت، و گروهى ديگر هم بودند كه فقط در غم جان خويش بودند و انديشه‌هاى ناسزاوارى درباره خداوند داشتند كه همچون پندارهاى جاهليت بود، مى‌گفتند آيا ما را در اين كار اختيارى هست؟ بگو سررشته همه كارها به دست خداوند است، و در دل خويش چيزهايى مى‌نهفتند كه بر تو آشكار نمى‌كردند، مى‌گفتند اگر ما را در اين كار اختيارى بود، در اينجا كشته نمى‌شديم، بگو اگر در خانه‌هاى خويش هم بوديد، كسانى كه كشته شدن در سرنوشتشان نوشته شده بود، [با پاى خويش‌] به قتلگاه خويش رهسپار مى‌شدند، تا بدين‌سان خداوند نيات شما را بيازمايد، و آنچه در دل داريد بپالايد، و خداوند به راز دلها آگاه است‌ كسانى از شما كه روز برخورد دو گروه [غزوه احد] پشت كردند، شيطان به خاطر بعضى از كار و كردارشان آنان را به لغزش كشاند، و خداوند از آنان درگذشت، چرا كه خداوند آمرزگار بردبار است‌ اى مؤمنان مانند كسانى نباشيد كه كفرورزيدند و در حق دوستانشان هنگامى كه به راه افتادند يا جهادگر شدند، گفتند اگر نزد ما مى‌ماندند نمى‌مردند و كشته نمى‌شدند، تا خداوند اينچنين اين [پندار] را مايه حسرت در دلشان قرار دهد، و خداست كه زنده نگه مى‌دارد و مى‌ميراند، و خدا به آنچه مى‌كنيد بيناست‌ و اگر در راه خدا كشته شويد، يا درگذريد، آمرزش و رحمتى از خدا بهتر است از آنچه آنان مى‌اندوزند و اگر درگذريد يا كشته شويد، سرانجام به نزد خداوند محشور مى‌گرديد به لطف رحمت الهى با آنان نرمخويى كردى، و اگر درشت‌خوى سختدل بودى بى‌شك از پيرامون تو پراكنده مى‌شدند، پس از ايشان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در [اين‌] كار با آنان مشورت كن، و چون عزمت را جزم كردى بر خداوند توكل كن، كه خدا اهل توكل را دوست دارد اگر خداوند شما را يارى دهد، كسى بر شما پيروز نخواهد شد، و اگر شما را فروگذارد، كيست كه شما را پس از او يارى دهد، و مؤمنان بايد كه تنها بر خداوند توكل كنند و هيچ پيامبرى را نمى‌سزد كه خيانت روا دارد و هركس خيانت‌ورزد، روز قيامت، وبال خيانتش را همراه آورد، آنگاه به هركس جزاى كار و كردارش به تمامى داده شود و بر آنان ستم نرود آيا كسى كه جوياى خشنودى الهى است همانند كسى است كه سزاوار خشم الهى شده است؟ كه سرا و سرانجامش جهنم است و چه بد سرانجامى است‌ آنان را در نزد خداوند درجات [متفاوت‌] است و خداوند به آنچه مى‌كنند بيناست‌ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [و نعمت داد] كه پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مى‌خواند و پاكيزه‌شان مى‌دارد و به آنان كتاب و حكمت مى‌آموزد، در حالى كه در گذشته در گمراهى آشكارى بودند آيا هنگامى كه به شما مصيبتى رسيد كه دو چندان آن را [بر دشمنان خود] وارد آورده بوديد، مى‌گوييد اين از كجاست؟ بگو اين از سوى خودتان است [و] خداوند بر هر كارى تواناست‌ و آنچه در روز برخورد دو گروه [غزوه احد] به شما رسيد، به اذن الهى بود، تا مؤمنان را معلوم بدارد همچنين منافقان را، كه چون به آنان گفته شد بياييد در راه خدا كارزار كنيد يا به دفاع برخيزيد، گفتند اگر مى‌دانستيم جنگى خواهد بود، حتما از شما پيروى مى‌كرديم، اينان در چنين روزى به كفر نزديك‌تر بودند تا به ايمان، به زبان چيزى مى‌گويند كه در دلهايشان نيست و خداوند به آنچه نهان مى‌دارند، داناتر است‌ اينان [كسانى هستند] كه خود از جهاد تن زدند و در حق دوستانشان گفتند اگر از ما پيروى مى‌كردند كشته نمى‌شدند، بگو اگر راست مى‌گوييد مرگ را از خودتان باز بداريد و كسانى را كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده مپندار، بلكه اينان زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزى دارند از آنچه خداوند از لطف خويش به آنان بخشيده شادمانند، و از احوال كسانى كه به دنبالند و هنوز به آنان نپيوسته‌اند خوشوقتند، چرا كه نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند و به نعمت و بخشش الهى شادمانند و به اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‌گرداند كسانى كه پس از آنكه به آنان رنج و آسيب رسيد به حكم خداوند و پيامبر گردن نهادند براى نيكوكاران و پرهيزگارانشان پاداشى بزرگ [مقرر گرديده‌] است‌ همان كسانى كه چون بعضى به ايشان گفتند كه مردمان [مشركان مكه‌] در برابر شما گرد آمده‌اند از آنان بترسيد [به جاى ترس و بددلى، اين كار] بر ايمانشان افزود و گفتند خداوند ما را بس و چه نيكوكار ساز است‌ آنگاه به فضل و نعمت الهى باز گشتند و آسيبى به آنان نرسيد و همچنان جوياى خشنودى الهى بودند و خداوند داراى بخشش و بخشايش بيكران است‌ آن شيطان است كه دوستدارانش را مى‌ترساند، اگر مؤمنيد از آنان نترسيد و از من بترسيد و كسانى كه در كفر مى‌كوشند، تو را اندوهگين نكنند، اينان هرگز زيانى به خداوند نمى‌رسانند، خدا مى‌خواهد كه نصيبى براى آنان در آخرت نگذارد، و عذابى سهمگين [در پيش‌] دارند كسانى كه كفر را به بهاى ايمان خريدند هرگز به خداوند زيانى نمى‌رسانند و عذابى دردناك خواهند داشت‌ و كافران هرگز مپندارند كه چون مهلتشان مى‌دهيم به سود آنان است، تنها [از آن روى‌] به آنان مهلت [و ميدان‌] مى‌دهيم كه تا سرانجام بر گناهان خويش بيفزايند و عذاب خفت‌بارى [در كمين‌] دارند خداوند نمى‌خواهد مؤمنان را به حالى كه شما داريد رها كند، مگر آنكه پاك را از پليد جدا كند، و خداوند نمى‌خواهد شما را از غيب آگاه سازد، ولى هركس را كه بخواهد از پيامبرانش بر مى‌گزيند، پس به خداوند و پيامبرانش ايمان بياوريد، و اگر ايمان بياوريد و پرهيزگارى كنيد، پاداش بزرگى خواهيد داشت‌ و كسانى كه در بخشيدن از آنچه خدا از فضل خويش به آنان بخشيده، بخل مى‌ورزند مپندارند كه اين كار به سودشان است، بلكه آن به زيان آنهاست، زودا كه مايه بخلشان در روز قيامت [همچون طوق لعنت‌] گردنگيرشان شود، و ميراث آسمانها و زمين از آن خداوند است، و خدا به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ آرى خداوند سخن كسانى را كه گفتند خدا فقير است و ماييم كه توانگريم، شنيد، سخنشان را و نيز [گناهشان را] كه پيامبران را به ناحق كشته‌اند، باز مى‌نويسيم و مى‌گوييم عذاب آتش دوزخ را بچشيد اين به خاطر كار و كردار پيشين شماست و[گرنه‌] خداوند هرگز در حق بندگان ستمگر نيست‌ اينان كسانى هستند كه مى‌گفتند خداوند به ما سفارش كرده است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم مگر آنكه قربانى‌اى عرضه بدارد كه آتش آن را پاك بسوزد، بگو پيش از من پيامبرانى بودند كه براى شما معجزاتى آوردند و همين را هم كه گفتيد عرضه داشتند، اگر راست مى‌گوييد پس چرا آنان را كشتيد؟ پس اگر تو را دروغ‌زن انگاشتند، بدان كه پيامبرانى هم كه پيش از تو بودند و معجزات و نوشته‌ها و كتابهاى روشنگر آورده بودند، با انكار و تكذيب مواجه شدند هر جاندارى چشنده [طعم‌] مرگ است و بى‌شك در روز قيامت پاداشتهايتان را به تمامى خواهند داد، آنگاه هركس كه از آتش دوزخ دور داشته و به بهشت درآورده شود، رستگار شده است، و زندگانى دنيا جز مايه فريب نيست‌ و شما همواره به مال و جان آزموده شويد و از پيشينيان اهل كتاب و مشركان، سخنان دلازار بسيار خواهيد شنيد، و اگر شكيبايى و پارسايى ورزيد، بدانيد كه اينها از كارهاى سترگ است‌ و خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه آن را براى مردم بيان كنيد و پنهان مداريد، ولى آن را پشت‌سر افكندند و به بهاى ناچيزى فروختند، چه بد است آنچه خريدند هرگز كسانى را كه به آنچه كرده‌اند شادمانى مى‌كنند، و دوست دارند براى آنچه نكرده‌اند، ستوده شوند، رسته از عذاب مپندار و عذاب دردناكى [در پيش‌] دارند و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است و خدا بر هر كارى تواناست‌ در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز، شگفتيهايى براى خردمندان است‌ كسانى كه خداوند را [در همه احوال‌] ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده، ياد مى‌كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى‌انديشند كه پروردگارا اين را بيهوده نيافريده‌اى، پاكا كه تويى، ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار پروردگارا هركس را كه به دوزخ درآورى، خوار و رسوايش ساخته‌اى و ستمكاران ياورانى ندارند پروردگارا شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرامى‌خواند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد، و ما ايمان آورديم، پروردگارا گناهان ما را بيامرز و سيئات ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران‌ پروردگارا آنچه به پيامبرانت وعده داده‌اى به ما ببخش و ما را روز قيامت خوار و رسوا مگردان، كه تو خلف وعده نخواهى كرد آنگاه پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد كه من عمل هيچ صاحب عملى را از شما چه مرد باشد، چه زن -كه همه همانند يكديگريدضايع [و بى‌پاداش‌] نمى‌گذارم، آرى كسانى كه هجرت كرده‌اند و از خانه و كاشانه‌هايشان رانده شده‌اند و در راه من آزار ديده‌اند و به جهاد پرداخته‌اند و كشته شده‌اند، سيئاتشان را مى‌زدايم و به بوستانهايى كه جويباران از فرو دست آن جارى است درشان مى‌آورم، اين پاداش الهى است و پاداش نيكو نزد خداوند است‌ گشت و گذار كافران در شهرها تو را نفريبد بهره‌مندى ناچيزى است، سپس سرا و سرانجام آنان جهنم است و چه بد آرامگاهى است‌ اما كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‌اند، بوستانهايى دارند كه جويباران از فرودست آن جارى است و جاودانه در آنند، اين پيشكش الهى است و آنچه در نزد خداوند است براى نيكوكاران بهتر است‌ و از اهل كتاب كسانى هستند كه به خداوند و آنچه براى شما نازل شده و آنچه براى خودشان نازل شده، ايمان دارند، و در برابر خداوند خاشعند و آيات الهى را به بهاى ناچيز نمى‌فروشند، پاداش اينان نزد پروردگارشان [محفوظ] است كه خداوند زودشمار است‌ اى مؤمنان شكيبايى و پايدارى ورزيد و آماده جهاد [و ساير عبادات‌] باشيد، و از خداوند پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد، همو كه شما را از يك تن يگانه بيافريد و همسر او را هم از او پديد آورد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكند، و از خدايى كه به نام او پيمان مى‌بنديد يا سوگند مى‌دهيد، همچنين از گسستن پيوند خويشاوندان پروا كنيد، چرا كه خداوند [ناظر و] نگاهبان شماست‌ و اموال يتيمان را به ايشان برگردانيد و پليد را جانشين پاك مسازيد و اموال ايشان را با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگى است‌ و اگر بيمناكيد كه در حق دختران يتيم به عدل و انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت از زنانى كه مى‌پسنديد [يك يا] دو و [يا] سه و [يا] چهار تن را به همسرى درآوريد، و اگر مى‌ترسيد كه مبادا عادلانه رفتار نكنيد، فقط به يك تن، يا ملك يمين [كنيز] اكتفا كنيد، اين نزديكتر است به اينكه ستم نكنيد و مهر زنان را به ايشان با خوشدلى بدهيد، ولى اگر به طيب خاطر خويش، چيزى از آن را به شما بخشيدند، آن را نوشين و گوارا بخوريد و به كم‌خردان اموالشان را كه خداوند شما را به سرپرستى آن گماشته است ندهيد و از [سود و بهره‌] آن خوراك و پوشاكشان دهيد و با آنان به زبان خوش سخن بگوييد و يتيمان را بيازماييد تا هنگامى كه قابليت زناشويى پيدا كنند، آنگاه اگر در آنان كاردانى سراغ گرفتيد اموالشان را به آنان برگردانيد و آن را به اسراف و پيشاپيش از بيم آنكه مبادا بالغ و بزرگ شوند نخوريد و هركس توانگر بود خويشتندارى كند و هركس تنگدست باشد، در حد عرف از آن بخورد، و هرگاه كه اموالشان را به آنان برگردانديد، بر آنان گواه بگيريد كه خداوند حسابرسى را كافى است‌ مردان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‌گذارند، بهره‌اى است، همچنين زنان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‌گذارند، بهره‌اى است، چه كم باشد چه بسيار، چنين بهره‌اى معين [و از جانب خداوند] مقرر است‌ و چون خويشاوندان [غير از ورثه‌] و يتيمان و بينوايان بر سر تقسيم [تركه‌] حضور يابند، از آن به چيزى ايشان را بهره‌مند سازيد و با ايشان به زبان خوش سخن بگوييد و كسانى كه اگر [درگذرند] فرزندانى خرد و ناتوان از خود باقى گذارند، براى ايشان نگرانند، بايد كه [در كار ديگران هم‌] از خداوند پروا كنند و سنجيده سخن بگويند كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‌خورند، جز اين نيست كه شكمشان را از آتش مى‌انبارند و به آتش سوزان [جهنم‌] در خواهند آمد خداوند به شما چنين سفارش مى‌كند كه در مورد فرزندانتان، پسر را برابر بهره دو دختر باشد، و اگر [وارثان، دو دختر يا] بيشتر از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم تركه است، و اگر فقط يك دختر باشد، سهم او نصف تركه است، و اگر [متوفى‌] فرزند داشته باشد، براى پدر و مادرش هريك، يك ششم تركه است، و اگر فرزند نداشته باشد، و ميراث بر او فقط پدر و مادرش باشند، در اين صورت براى مادرش يك سوم [و براى پدر دو سوم‌] است، و اگر برادرانى داشته باشد، سهم مادرش يك ششم است، [اين تقسيم ميراث‌] پس از عمل به وصيتى كه كرده است يا پرداخت وامى كه دارد [انجام مى‌گيرد] شما نمى‌دانيد كه پدرانتان يا پسرانتان كداميك بيشتر به شما سود مى‌رسانند، [اين احكام‌] فريضه الهى است، و خداوند داناى فرزانه است‌ و اگر زنان شما فرزندى نداشته باشند، نيمى از تركه، و اگر فرزند داشته باشند، يك چهارم تركه، پس از [عمل به‌] وصيتى كه كرده‌اند يا [پرداخت‌] وامى كه دارند، از آن شماست، و اگر فرزندى نداشته باشيد يك چهارم، و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم از تركه شما، پس از [عمل به‌] وصيتى كه كرده‌ايد يا [پرداخت‌] وامى كه داريد، از آن ايشان [همسران‌] است، و اگر مردى يا زنى كه از او ارث مى‌برند كلاله [بى‌فرزند و بى‌پدر و مادر] باشد و برادر يا خواهرى داشته باشد، براى هر يك از آنان يك ششم [تركه‌] است، و اگر [خويشاوندان كلاله‌] بيش از اين [دو] باشند، در آن صورت همه آنان پس از قبول وصيت و عمل به آن يا پرداخت وام [متوفى‌] در يك سوم شريكند، و بايد كه وصيت [به حال ورثه‌] زيان رسان [مازاد بر ثلث‌] نباشد، اين سفارش الهى است و خداوند داناى بردبار است‌ اين احكام الهى است و هركس از خداوند و پيامبر او اطاعت كند، او را به بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است، در مى‌آورد كه جاودانه در آنند، و آن رستگارى بزرگى است‌ و هركس از فرمان خداوند و پيامبر او سرپيچد و از حدود مقرر او تجاوز كند، او را به آتشى درآورد كه جاودانه در آن است و عذابى خفت‌بار [در پيش‌] دارد و از زنان شما كسانى كه مرتكب ناشايستى [زنا] مى‌شوند، بايد بر آنان چهار شاهد از خود [مردان مسلمان‌] بگيريد، آنگاه اگر شهادت دادند، آنان را در خانه‌ها محبوس نگه داريد، تا مرگ فراگيردشان، يا خداوند راهى برايشان مقرر كند و كسانى را كه مرتكب آن [ناشايستى، زنا] شوند برنجانيد، آنگاه اگر توبه كردند و به صلاح آمدند، از آنان دست برداريد كه خداوند توبه‌پذير مهربان است‌ جز اين نيست كه خداوند توبه كسانى را مى‌پذيرد كه از روى نادانى كار ناشايستى مى‌كنند، سپس به زودى توبه مى‌كنند، خداوند از اينان در مى‌گذرد و خدا داناى فرزانه است‌ و توبه كسانى كه مرتكب كارهاى ناشايست مى‌شوند، و سرانجام چون مرگ هريكشان فرارسد گويند اينك توبه كردم، پذيرفته نيست، و نيز توبه كسانى كه در حال كفر مى‌ميرند، براى اينان عذابى دردناك آماده ساخته‌ايم‌ اى مؤمنان بر شما روا نيست كه زنان را بر خلاف ميلشان ميراث بريد [و آنان را به اجبار در حباله نكاح خود نگاه داريد] و بر آنان سختگيرى نكنيد تا بخشى از چيزى را كه به آنان بخشيده‌ايد پس بگيريد، مگر آنكه مرتكب ناشايستى آشكارى شوند، و با آنان خوشرفتارى كنيد و اگر آنان را خوش نداريد [بدانيد كه‌] چه بسا چيزى را ناخوش بداريد و خداوند در آن خير بسيار نهاده باشد و اگر مى‌خواهيد همسرى را جانشين همسرى [زن پيشين خود] كنيد و به يكى از آنها مال هنگفتى [به عنوان مهر] داده بوديد، چيزى از آن را باز پس نگيريد، آيا با بهتان و گناهى آشكار، آن را باز پس مى‌گيريد؟ و چگونه آن را باز پس مى‌گيريد، و حال آنكه با همديگر خلوت [و همخوابگى‌] كرده‌ايد و آنان از شما پيمان استوارى گرفته‌اند و با زنانى كه پدرانتان ازدواج كرده‌اند، ازدواج نكنيد، مگر آنچه در گذشته رخ داده باشد، چرا كه اين كار ناشايست و منفور و بى‌روشى است‌ [نكاح‌] مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هايتان و خاله‌هايتان و دختران برادرتان و دختران خواهرتان و مادران [دايگانى‌] كه شما را شير داده‌اند و خواهران رضاعى‌تان و مادران زنانتان و دختران زنانتان [دختر اندرهايى‌] كه در دامان [تربيت و] نگهدارى شما هستند -در صورتى كه از زنانى باشند كه با آنان آميزش جنسى كرده‌ايد، و اگر آميزش جنسى نكرده باشيد، گناهى بر شما نيستو [عروسان يا] همسران پسرانتان -پسرانى كه از صلب خودتان هستندبر شما حرام گرديده است، و [همچنين‌] جمع بين دو خواهر [در يك زمان‌]، مگر آنچه در گذشته رخ داده باشد، كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ و [همچنين‌] زنان شوهردار، مگر ملك يمين [كنيز]تان، اين فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است، و فراتر از اينان بر شما حلال گرديده است كه با صرف اموال خويش، پاكدامنانه و نه پليدكارانه، آن را به دست آوريد، و آنانكه [به صورت متعه‌] از آنان برخوردار شويد، بايد مهرهايشان را كه بر عهده شما مقرر است، بپردازيد، و در آنچه پس از تعيين [در مدت يا مهر تغيير دهيد يا] به توافق رسيد، گناهى بر شما نيست، كه خداوند داناى فرزانه است‌ و هركس از شما كه توانائى مالى نداشته باشد كه با زنان آزاد مؤمن ازدواج كند [بهتر است‌] با ملك يمينهايتان، از كنيزان مؤمن، ازدواج كند، و خداوند به ايمان شما داناتر است، همه از يكديگريد، پس با اجازه سرپرستشان با آنان ازدواج كنيد و مهرهايشان را به وجه پسنديده به ايشان بدهيد [در حالى كه‌] پاكدامنان غير پليدكار باشند، و دوست‌گيران نهانى نباشند، آنگاه چون ازدواج كردند، اگر مرتكب ناشايستى [زنا] شدند، مجازات آنان به اندازه نصف مجازاتى است كه بر زنان آزاد مقرر است، اين حكم [ازدواج با كنيزان‌] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بترسد، و شكيبائى [و پاكدامنى‌] پيشه‌كردن برايتان بهتر است، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ خداوند مى‌خواهد [احكام خويش را] براى شما روشن سازد و شما را به سيره و سنت [حسنه‌] پيشينيان راهبر شود و از شما درگذرد و خداوند داناى فرزانه است‌ و خداوند مى‌خواهد از شما درگذرد و كسانى كه پيرو شهواتند مى‌خواهند كه كجروى بزرگى پيشه كنند خداوند مى‌خواهد بر شما آسان گيرد و انسان ناتوان آفريده شده است‌ اى مؤمنان اموال همديگر را به ناروا مخوريد، مگر آنكه دادوستدى به توافق خودتان باشد، و خودتان را نكشيد چرا كه خداوند با شما مهربان است‌ و هركس از روى سركشى و ستم چنين كند، او را به آتشى در خواهيم آورد و اين امر بر خداوند آسان است‌ اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى شده‌ايد، پرهيز كنيد، سيئات شما را مى‌زداييم و شما را به جايگاهى شايسته درمى‌آوريم‌ و چيزى را كه خداوند بدان بعضى از شما را بر ديگرى برترى بخشيده است، آرزو مكنيد، مردان را از كار و كردار خويش بهره‌اى و زنان را [نيز] از كار و كردار خويش بهره‌اى معين است و [هر چه خواهيد] از فضل الهى بخواهيد، و خداوند از همه چيز آگاه است‌ براى همه در آنچه پدر و مادر و خويشاوندان نزديك به جا گذاشته‌اند، ميراث برانى قرار داده‌ايم، و نيز كسانى كه با آنان پيمان بسته‌ايد، بهره‌شان را [از ارث‌] بدهيد، كه خداوند بر همه چيزى گواه است‌ مردان بايد بر زنان مسلط باشند چرا كه خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى ديگر برترى بخشيده است، و نيز از آن روى كه مردان از اموال خويش [براى زنان‌] خرج مى‌كنند، زنان شايسته آنانند كه مطيع و به حفظ الهى در نهان خويشتندار هستند، و زنانى كه از نافرمانيشان نگرانيد، بايد نصيحتشان كنيد و [سپس‌] در خوابگاهها از آنان دورى كنيد [و سپس اگر لازم افتاد] آنان را ترک کنید آنگاه اگر از شما اطاعت كردند، ديگر بهانه جويى [و زياده‌روى‌] نكنيد، خداوند بلندمرتبه بزرگوار است‌ و اگر از بالا گرفتن اختلاف بين آنان بيمناك بوديد، داورى از خانواده مرد و داورى از خانواده زن تعيين كنيد، كه چون به اصلاح [ذات‌البين‌] كوشند، خداوند بين آنان الفت و آشتى برقرار خواهد ساخت، چرا كه خداوند دانا و آگاه است‌ و خداوند را بپرستيد و چيزى را براى او شريك نياوريد و به پدر و مادر و به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه مانده و ملك يمين خود نيكى كنيد، [و بدانيد] كه خداوند كسى را كه متكبر فخرفروش باشد، دوست ندارد [همان‌] كسانى كه بخل مى‌ورزند و مردمان را به بخل وامى‌دارند و آنچه خداوند از فضل خويش به آنان بخشيده پنهان مى‌دارند، و براى كافران عذابى خفت‌بار آماده ساخته‌ايم‌ و كسانى كه اموالشان را براى نمايش در چشم مردمان، مى‌بخشند و به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارند، و كسى كه شيطان همنشين او باشد، چه بد همنشينى دارد و آنان را چه زيان داشت اگر به خداوند و روز بازپسين ايمان مى‌آوردند و از آنچه روزيشان داده بود، مى‌بخشيدند؟ و خداوند به [احوال‌] آنان داناست‌ خداوند به اندازه ذره‌اى نيز ستم نمى‌كند، و اگر حسنه‌اى باشد [و از كسى سر بزند] به آن دو چندان پاداش مى‌دهد و از پيشگاه خود [به بندگان‌] پاداش بيكران مى‌بخشد و حال [آنان‌] چگونه باشد آنگاه كه از هر امتى شاهدى به ميان آوريم و تو را گواه بر اينان آوريم‌ در چنين روز كسانى كه كفرورزيده و از پيامبر سر پيچيده‌اند آرزو كنند كاش زمين [آنان را فرو برد و] بر آنان هموار گردد و سخنى را از خداوند پنهان نمى‌توانند داشت‌ اى مؤمنان در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا زمانى كه بدانيد كه چه مى‌گوييد، همچنين هنگامى كه جنب هستيد نيز به نماز [و مسجد] نزديك نشويد، مگر آنكه راهگذر باشيد تا زمانى كه غسل كنيد، و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از موضع قضاى حاجت بازگشت، يا با زنان تماس [جنسى‌] گرفتيد، آنگاه آب نيافتيد [بايد] بر خاكى پاك تيمم كنيد و چهره‌ها و دستهايتان را به آن مسح كنيد، كه خداوند بخشاينده مهربان است‌ آيا احوال كسانى را كه بهره‌اى از كتاب آسمانى دارند ندانسته‌اى كه خريدار گمراهى‌اند و مى‌خواهند كه شما نيز از راه بيراه باشيد و خداوند به دشمنان شما [از شما] آگاه‌تر است و خدا يار و ياور شما بس‌ از يهوديان كسانى هستند كه كلمات را جا به جا مى‌كنند و از راه زبان بازى و براى طعنه‌زدن به دين [اسلام‌] [به زبان‌] مى‌گويند شنيديم و [در دل مى‌گويند] نپذيرفتيم و بشنو سخن ما و نشنيده بگير و "راعنا" [را به شيوه نادرستى‌] مى‌گويند، حال آنكه اگر مى‌گفتند شنيديم و اطاعت كرديم و سخن ما را بشنو و در كار ما بنگر، براى آنان بهتر و استوارتر بود، ولى خداوند آنان را به سبب كفرشان دچار لعنت خويش ساخته و جز اندكى ايمان نمى‌آورند اى اهل كتاب، پيش از آنكه چهره‌هايى را مسخ و محو كنيم و آنها را واپس‌گردانيم، يا ايشان را همانند اصحاب سبت [حرمت شكنان شنبه‌] دچار لعنت كنيم، به آنچه فرو فرستاده‌ايم و همخوان كتاب شماست، ايمان آوريد [و بدانيد] كه امر الهى انجام پذير است‌ [بدانيد كه‌] خداوند اين را كه برايش شريك قائل شوند، نمى‌بخشد، و هر گناهى را كه فروتر از آن است، براى كسى كه بخواهد مى‌بخشد، و هركس كه به خدا شرك‌ورزد، در حقيقت گناه عظيمى را به گردن گرفته است‌ آيا احوال كسانى را كه خود را نيك و پاك مى‌شمارند ندانسته‌اى؟ چنين نيست، بلكه خداوند هركس را كه بخواهد نيك و پاك مى‌دارد، و به اندازه ذره ناچيزى نيز بر آنان ستم نمى‌رود بنگر كه چگونه بر خداوند دروغ مى‌بندد و همين گناه به اين آشكارى بس‌ آيا احوال كسانى را كه بهره‌اى از كتاب آسمانى دارند، ندانسته‌اى كه به "جبت" و "طاغوت" ايمان مى‌ورزند و درباره كافران مى‌گويند كه اينان از مؤمنان راه يافته‌ترند اينان كسانى هستند كه خداوند لعنتشان كرده است و كسى كه خدا لعنتش كرده باشد، ياورى برايش نخواهى يافت‌ يا مگر آنان را بهره‌اى از فرمانروايى است كه باز هم به اندازه ذره ناچيزى به مردم نمى‌بخشند يا مگر به خاطر آنچه خداوند از لطف خويش [به بعضى از] مردمان بخشيده به آنان رشك مى‌برند؟ ما به خاندان ابراهيم كتاب آسمانى و نبوت داده‌ايم و به آنان فرمانروايى بزرگى بخشيده‌ايم‌ پس برخى از آنان به آن ايمان آوردند، و دسته‌اى از ايشان از آن اعراض كردند و [اينان را] آتش افروخته جهنم بس است‌ كسانى كه آيات ما را انكار كرده‌اند، به آتشى در خواهيمشان آورد كه هر چه پوستهايشان پخته [و فرسوده‌] شود به جاى آنها پوستهاى ديگر آوريم، تا عذاب را بچشند، خداوند پيروزمند فرزانه است‌ و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، به بوستانهايى در خواهيمشان آورد كه جويباران از فرودست آن جارى است و جاودانه در آنند، و در آنجا جفتهايى پاكيزه دارند و آنان را به سايه سارى سايه‌گستر در خواهيم آورد خداوند به شما فرمان مى‌دهد كه امانتها را به صاحبان آنها بازگردانيد، و چون بين مردم داورى مى‌كنيد دادگرانه داورى كنيد، خداوند به امرى نيك پندتان مى‌دهد، كه خداوند شنواى بيناست‌ اى مؤمنان از خداوند و پيامبر و اولوالامرتان اطاعت كنيد، و اگر به خداوند و روز بازپسين ايمان داريد، هرگاه در امرى [دينى‌] اختلاف‌نظر يافتيد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌] پيامبر عرضه بداريد كه اين بهتر و نيك انجام‌تر است‌ آيا داستان كسانى را كه گمان مى‌برند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پيش از تو نازل شده، ايمان دارند، ندانسته‌اى كه مى‌خواهند به طاغوت داورى برند و حال آنكه به آنان دستور داده شده است كه به آن كفر بورزند و شيطان مى‌خواهد آنان را به گمراهى دور و درازى بكشاند و چون به آنان گفته شود به سوى [قرآن‌] فرو فرستاده الهى و پيامبر آييد، منافقان را مى‌بينى كه به كلى از تو اعراض مى‌كنند چگونه باشد آنگاه كه به خاطر كار و كردار پيشينشان مصيبتى به آنان رسد، آنگاه به نزد تو آمده به خدا سوگند مى‌خورند كه جز نيكى و همراهى قصدى نداشتيم‌ اينان كسانى هستند كه خداوند ما فى‌الضميرشان را مى‌داند، پس از ايشان روى بگردان و پندشان ده و به آنان سخنى رسا كه در دلشان مؤثر افتد بگو و هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او فرمانبردارى شود، و اگر هنگامى كه به خويشتن ستم كردند به نزد تو مى‌آمدند و از خداوند آمرزش مى‌خواستند و پيامبر هم برايشان آمرزش مى‌خواست، خداوند را توبه‌پذير مهربان مى‌يافتند چنين نيست و سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورده‌اند مگر آنكه در اختلافى كه دارند تو را داور كنند، آنگاه در آنچه داورى كردى هيچ دلتنگى در خود نيابند و به خوبى [به حكم تو] گردن بگذارند و اگر بر آنان مقرر داشته بوديم كه خودتان را بكشيد يا از خانه و كاشانه‌تان بيرون رويد، جز اندكى از آنان آن كار را نمى‌كردند، و اگر آنچه به آنان اندرز داده شد انجام مى‌دادند بى‌شك برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان مؤثرتر بود و در آن صورت از پيشگاه خود به ايشان پاداش عظيمى مى‌بخشيديم‌ و به راهى راست هدايتشان مى‌كرديم‌ و كسانى كه از خداوند و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى‌اند كه خداوند بر آنان انعام فرموده است، اعم از پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان، و اينان نيك رفيقانى هستند اين بخشش الهى است و خدا دانايى بسنده است‌ اى مؤمنان سلاح خود را برگيريد و گروه گروه يا دسته‌جمعى رهسپار شويد و از شما كسى هست كه پا سست مى‌كند و چون مصيبتى به شما رسد مى‌گويد خدا به من رحم كرد كه همراه آنان حاضر نبودم‌ و چون به شما خير و خوبيى از خداوند برسد، در حالى كه گويى بين شما و او هيچ‌گونه دوستى نيست مى‌گويد اى كاش من همراه ايشان بودم تا به سعادت بزرگى نايل مى‌شدم‌ و كسانى كه زندگانى دنيا را به آخرت فروخته‌اند، بايد در راه خدا كارزار كنند، و هركس كه در راه خدا كارزار كند و كشته يا پيروز شود، به زودى به او پاداشى عظيم مى‌بخشيم‌ و چرا در راه خدا و در راه [آزادسازى‌] مردان و زنان و كودكان مستضعف -كه مى‌گويند پروردگارا ما را از اين شهرى كه اهلش ستمگرند خارج فرما و از سوى خويش براى ما يارى و ياورى بگماركارزار نكنيد؟ مؤمنان در راه خدا كارزار مى‌كنند و كافران در راه طاغوت، آرى با دوستداران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در نهايت‌] ضعيف است‌ آيا داستان كسانى را كه به آنان گفته شد [عجالتا] دست از جهاد نگه داريد و نماز را برپا داريد و زكات بپردازيد ندانسته‌اى؟ كه چون بر آنان جهاد مقرر گشت، آنگاه گروهى از آنان از مردم [مشركان مكه‌] چنان مى‌ترسيدند كه بايد از خداوند ترسيد، يا حتى از آن شديدتر، و [در دل‌] مى‌گفتند پروردگارا چرا بر ما جهاد را مقرر داشتى، كاش ما را تا زمانى نزديك واپس مى‌داشتى، بگو بهره دنيا ناچيز است و براى كسى كه تقوا پيشه كند آخرت بهتر است، و بر شما به اندازه ذره ناچيزى هم ستم نخواهد رفت‌ هر جا كه باشيد -ولو در دژهاى استوار سر به فلك كشيدهمرگ شما را فراخواهد گرفت، و چون به ايشان خيرى برسد مى‌گويند اين از سوى خداوند است، و اگر شرى به ايشان برسد مى‌گويند اين از سوى توست، بگو همه از سوى خداوند است، اين گروه را چه مى‌شود كه به نظر نمى‌رسد سخنى دريابند هر خيرى كه به تو برسد از سوى خداوند است و هر شرى كه به تو برسد از خود توست، و تو را به پيامبرى براى مردمان فرستاده‌ايم و خداوند گواهى را كافى است‌ هركس از پيامبر اطاعت كند در حقيقت از خداوند اطاعت كرده است، و هركس سر پيچد [بدان‌] كه تو را نگهبان ايشان نفرستاده‌ايم‌ مى‌گويند سمعا و طاعة، ولى چون از نزد تو بيرون مى‌روند، گروهى از آنان شبانه چيزى جز آنچه تو گفته‌اى مى‌سگالند و خداوند سگالش شبانه‌شان را مى‌نويسد، پس از آنان روى بگردان و بر خداوند توكل كن و خداوند كارسازى را كافى است‌ آيا در [معانى‌] قرآن نمى‌انديشند؟ و اگر از نزد كسى غير از خدا بود، در آن اختلاف بسيار مى‌يافتند و چون به ايشان خبرى كه مايه آرامش يا نگرانى است برسد، آن را فاش مى‌سازند، حال آنكه اگر آن را به پيامبر و اولوالامر عرضه مى‌داشتند، آنگاه اهل استنباط ايشان، به [مصلحت‌] آن پى مى‌بردند، و اگر بخشش و رحمت الهى بر شما نبود، جز عده‌اى اندكشمار همه از شيطان پيروى مى‌كرديد پس در راه خدا كارزار كن، تو عهده‌دار كسى جز خود نيستى و مؤمنان را نيز [به كارزار] تشويق كن، چه بسا خداوند بلاى كافران را [از شما] بگرداند و عذاب الهى سخت‌تر و خداوند سختگيرتر است‌ هركس كه شفاعت پسنديده‌اى كند از [خير] آن نصيب برد و هركس كه شفاعت ناپسنديده‌اى كند از [شر] آن نصيب برد، و خداوند بر هر چيز مقتدر است‌ و چون شما را به تحيتى بنوازند، با تحيتى بهتر از آن، يا همانند آن، پاسخ دهيد، كه خداوند حسابگر همه چيز است‌ خداوند كسى است كه خدايى جز او نيست، همو شما را در روز قيامت كه در [فرارسيدن‌] آن شكى نيست، گرد مى‌آورد، و كيست از خدا راستگوتر از چيست كه شما درباره منافقان دو گروه شده‌ايد و حال آنكه خداوند آنان را به خاطر كار و كردارشان سرنگون ساخته است، آيا مى‌خواهيد كسى را كه خداوند در گمراهى‌اش وانهاده است، رهنمايى كنيد؟ و حال آنكه هرگز براى كسى كه خداوند در گمراهى‌اش وانهاده، بيرون شدى نخواهى يافت‌ [آنان‌] خوش دارند كه شما نيز مانند ايشان كفر بورزيد و در نتيجه همانند باشيد، پس هيچ‌كس از آنان را دوست نگيريد، مگر آنكه [همانند شما] در راه خدا هجرت كنند، و اگر رويگردان شدند، ايشان را هرجا كه يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيد و از آنان [براى خود] يار و ياور نگيريد مگر كسانى كه با قومى كه بين شما و ايشان پيمانى هست، پيوند دارند، يا به نزد شما مى‌آيند و دلهايشان تنگ است از اينكه با شما يا با قوم خويش كارزار كنند، و اگر خدا مى‌خواست آنان را بر شما چيره مى‌ساخت و با شما به كارزار برمى‌خاستند، ولى اگر از شما كناره گرفتند و با شما كارزار نكردند و از در تسليم و اسلام وارد شدند، خداوند به شما اجازه مبارزه با آنان نمى‌دهد و ديگرانى را خواهيد يافت كه مى‌خواهند هم از شما در امان باشند، و هم از قوم خودشان، هر بار كه به فتنه شرك بازگردانده شوند، در دام آن گرفتار آيند، ولى اگر از شما كناره نگرفتند و از در تسليم و اسلام وارد نشدند، و دست از شما باز نداشتند، آنگاه هرجا كه يافتيدشان به اسارت بگيريد و بكشيد، اينانند كه دست شما را در مبارزه با آنان باز گذارده‌ايم‌ و هيچ مؤمنى نبايد هيچ مؤمنى را بكشد، مگر از روى خطا، و هركس كه مؤمنى را به خطا بكشد، بر اوست كه [به كفاره‌] برده مؤمنى را آزاد كند و خونبهايى به خانواده او بدهد، مگر آنكه آنان درگذرند و ببخشند، و اگر [مقتول‌] مؤمن و از قومى باشد كه دشمن شما هستند، [قاتل‌] بايد برده مؤمنى را آزاد كند، و اگر [مقتول‌] از قومى باشد كه بين شما و ايشان پيمانى هست، آنگاه [قاتل‌] بايد خونبهايى به خانواده او [مقتول‌] بپردازد و برده مؤمنى آزاد كند، و كسى كه [برده‌] نيابد بر اوست كه دو ماه پياپى روزه بگيرد، اين توبه‌پذيرى خداوند است و خداوند داناى فرزانه است‌ و هركس مؤمنى را عمدا بكشد، جزاى او جهنم است كه جاودانه در آن بماند و خداوند بر او خشم گيرد و لعنتش كند و براى او عذابى عظيم آماده سازد اى مؤمنان چون در راه خدا سفر كنيد، به درستى پرس و جو كنيد، و به كسى كه با شما از در تسليم و اسلام وارد شود، مگوييد كه مؤمن نيستى تا بدين وسيله بهره دنيوى ببريد، چرا كه غنايم بسيار در نزد خداوند است، در گذشته اين گونه [بى‌پروا] بوديد، ولى خداوند بر شما منت نهاد، پس به درستى پرس و جو كنيد، كه خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ جهادگريزان مؤمن، بجز آسيب‌مندان، با جهادگران به مال و جان در راه خدا برابر نيستند، خداوند جهادگران به مال و جان را بر جهادگريزان به مرتبتى برترى داده است، و همگان را خداوند وعده پاداش نيك [بهشت‌] داده است، و خداوند جهادگران را بر جهادگريزان به پاداشى عظيم برترى داده است‌ اين درجات و آمرزش و رحمت از سوى اوست و خداوند آمرزگار مهربان است‌ كسانى كه فرشتگان جانشان را مى‌گيرند و آنان بر خود ستم روا داشته‌اند، به ايشان گويند در چه حال بوديد؟ گويند ما در سرزمين خود مستضعف بوديم، گويند آيا مگر زمين خداوند وسيع نبود كه بتوانيد در آن [به هر كجا كه خواهيد] هجرت كنيد؟ سرا و سرانجام اينان جهنم است و چه بد سرانجامى است‌ مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف كه نمى‌توانند چاره‌اى بينديشند و راه به جايى نمى‌برند اينان را باشد كه خداوند ببخشايد و خداوند بخشاينده آمرزگار است‌ و هر كس كه در راه خدا هجرت كند، در روى زمين سرپناه بسيار و گشايش [در كار] مى‌يابد و هركس كه از خانه و كاشانه خويش به عزم هجرت در راه خدا و پيامبرش بيرون رود، سپس مرگش فرارسد، حقا كه پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزگار مهربان است‌ و چون رهسپار سفر باشيد، بر شما گناهى نيست كه اگر مى‌ترسيد كه مبادا كافران شما را در بلا افكنند، نماز خود را كوتاه كنيد و به راستى كه كافران آشكارا دشمن شما هستند و چون در ميان آنان بودى و خواستى براى آنان اقامه نماز كنى، بايد گروهى از آنان با تو [به نماز] برخيزند و سلاحهاى خود را نيز برگيرند، و چون به سجده روند، گروه ديگر در پشت شما [ايستاده‌] باشند و سپس گروه ديگر كه هنوز نماز نخوانده‌اند، پيش آيند و همراه تو نماز بگزارند و احتياط خود را حفظ كنند و سلاحهاى خود را همراه داشته باشند، [چرا كه‌] كافران خوش دارند كه كاش شما از سلاحها و ساز و برگتان غافل باشيد تا بناگاه به يك حمله بر شما بتازند، و بر شما گناهى نيست كه اگر از ياران [يا موانع ديگر] در رنج يا بيمار بوديد، سلاحهايتان را بر زمين بگذاريد، ولى احتياطتان را داشته باشيد، خداوند براى كافران عذابى خواركننده آماده ساخته است‌ و چون نمازتان را برگزار كرديد، خداوند را [در همه حال‌] ايستاده و نشسته و بر پهلو خفته ياد كنيد و چون امن و آسايش يافتيد نماز را [به درستى‌] بر پا داريد، كه نماز بر مؤمنان واجب [و عبادتى‌] زماندار است‌ در پيگرد قوم مشرك، سستى نورزيد [زيرا] اگر شما درد و رنجى كشيده باشيد، آنان نيز همانند رنجى كه شما مى‌بريد، رنج برده‌اند، وانگهى شما اميدى به خداوند داريد كه آنان ندارند، و خداوند داناى فرزانه است‌ ما كتاب آسمانى را به راستى و درستى بر تو نازل كرديم تا [بر مبناى آن و] به مدد آنچه خداوند به تو باز نموده است، بين مردم داورى كنى، و مدافع خيانت‌پيشگان مباش‌ و از خداوند آمرزش بخواه كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ و از كسانى كه بر خود خيانت روا داشته‌اند، دفاع مكن كه خداوند خيانتگران گنهكار را دوست ندارد اينان با مردم پنهانكارى مى‌كنند، ولى نمى‌توانند چيزى را از خداوند پنهان بدارند، چرا كه او در زمانى كه شبانه سخنان ناپسند مى‌گويند، همراه آنان است و خداوند به آنچه مى‌كنند چيره است‌ بهوش باشيد كه گيريم شما از ايشان در زندگانى دنيا دفاع كرديد، آنگاه در روز قيامت چه كسى از آنان در برابر خداوند دفاع مى‌كند يا چه كسى نگهبان ايشان است؟ و هركس بدى يا بر خويش ستم كند، سپس از خداوند آمرزش بخواهد، خدا را آمرزگارى مهربان مى‌يابد و هركس مرتكب گناهى شود، به زيان خويش چنين كارى كرده است، و خداوند داناى فرزانه است‌ و كسى كه مرتكب خطا يا گناهى شود، سپس آن را به گردن بيگناهى بيندازد، زير بار بهتان و گناهى آشكار رفته است‌ و اگر لطف و رحمت الهى در حق تو نبود، گروهى از ايشان كوشيده بودند كه تو را گمراه كنند و در واقع كسى را جز خود را گمراه نكنند و كوچكترين زيانى به تو نرسانند و خداوند بر تو كتاب و حكمت نازل كرد و [به وحى خويش‌] به تو چيزى را كه نمى‌دانستى آموخت و لطف الهى بر تو بسيار است‌ در اغلب رازگويى‌هاى ايشان خيرى نيست، مگر آنكه كسى به صدقه يا به نيكوكارى يا اصلاح بين مردم بپردازد و هر كس كه در طلب خشنودى خداوند چنين كارى كند، به زودى به او پاداش بزرگى خواهيم داد و هركس پس از آنكه حق و هدايت برايش آشكار شد با پيامبر مخالفت كند و راهى جز راه مسلمانان در پيش گيرد، او را با مراد خويش وامى‌گذاريم و به دوزخش در مى‌آوريم و چه بد سرانجامى است‌ خداوند [اين گناه را] نمى‌آمرزد كه برايش شريك قائل شوند، و جز اين [هر گناهى‌] را براى هركس كه بخواهد مى‌آمرزد و هركس به خداوند شرك‌ورزد، دچار گمراهى دور و درازى شده است‌ اينان به جاى خداوند جز مادگانى را نمى‌پرستند، و جز شيطان سركش را پرستش نمى‌كنند كه خداوند او را گرفتار لعنت كرد و او گفت از بندگان تو سهم معينى برمى‌گيرم‌ و آنگاه آنان را به گمراهى مى‌كشانم و به [دام‌] آرزوهاى دور و دراز مى‌اندازم و مى‌فرمايمشان تا گوشهاى چارپايان را ببرند و مى‌فرمايمشان تا آفرينش الهى را دگرگون كنند، و هركس كه شيطان را به جاى خداوند دوست گيرد، آشكارا زيانكار شده است‌ به آنان وعده مى‌دهد و ايشان را به [دام‌] آرزو مى‌اندازد و شيطان وعده‌اى جز فريب به آنان نمى‌دهد سرا و سرانجام ايشان جهنم است و گريزگاهى از آن ندارند و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، زودا كه به بوستانهايى درآوريمشان كه جويباران از فرودست آن جارى است [و] جاودانه در آنند، وعده الهى حق است و كيست راستگوتر از خدا؟ [وعده الهى‌] بر وفق آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست، هركس مرتكب ناشايستى شود، جزاى آن را مى‌يابد و براى خود در برابر خداوند يار و ياورى نمى‌يابد و هركس از زن و مرد كه كارهاى شايسته كند و مؤمن باشد، وارد بهشت مى‌شود و به اندازه ذره ناچيزى نيز به آنان ستم نمى‌رود چه كسى بهدين‌تر از كسى است كه روى دل به درگاه خدا آورد و نيكوكار باشد و از آيين پاك ابراهيم پيروى كند و خداوند ابراهيم را [همچون‌] دوست خود برگرفته است‌ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداوند است و خداوند بر همه چيز چيره است‌ و از تو درباره زنان نظرخواهى مى‌كنند، بگو خداوند درباره آنان فتوا مى‌دهد -و نيز در آنچه از كتاب بر شما خوانده مى‌شود، آمده استكه [حكم او] درباره دختران يتيمى كه حق مقرر آنان را نمى‌پردازيد، و ميل به ازدواج با آنان نداريد و نيز كودكان مستضعف [يتيم و محروم‌] اين است كه در حق يتيمان به عدل و انصاف بكوشيد و هر خيرى كه انجام دهيد خداوند از آن آگاه است‌ و اگر زنى از ناسازگارى يا رويگردانى شوهرش بيمناك باشد، بر آن دو گناهى نيست كه بين خود صلحى كنند، و صلح بهتر است، و آزمندى در دلها خانه دارد، و اگر نيكوكارى و پارسايى كنيد، خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ و هر قدر هم كه بكوشيد و بخواهيد نمى‌توانيد بين زنان به عدل و انصاف رفتار كنيد، پس [در ميل به ديگرى‌] پا را از حد فراتر مگذاريد تا همسر [پيشين‌] خود را بلاتكليف بگذاريد، و اگر به اصلاح بپردازيد و تقوا پيشه كنيد، [بدانيد كه‌] خداوند آمرزگارى مهربان است‌ و اگر از هم جدا شوند خداوند هر يك را با توانگرى خويش بى‌نياز گرداند، و خداوند گشايشگر فرزانه است‌ و آنچه در آسمانها و در زمين است از آن خداوند است و پيش از شما به اهل كتاب و [سپس‌] به خود شما سفارش كرديم كه از خداوند پروا كنيد، و اگر كفربورزيد، [بدانيد] آنچه در آسمانها و در زمين است از آن خداوند است و خداوند بى‌نياز ستوده است‌ و آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است و خدا كارسازى را كافى است‌ اى مردم اگر [خدا] بخواهد شما را [از ميان‌] مى‌برد و ديگرانى را [پديد] مى‌آورد و خداوند بر اين كار تواناست‌ هركس ثواب دنيوى مى‌خواهد [بداند كه‌] ثواب دنيوى و اخروى نزد خداوند است و خدا شنواى داناست‌ اى مؤمنان به عدل و داد برخيزيد و در راه رضاى خدا شاهد باشيد [و شهادت دهيد] ولو آنكه به زيان خودتان يا پدر و مادر و خويشاوندانتان باشد، [خواهان گواهى‌] چه توانگر چه تهيدست باشد، خداوند بر آنان مهربان‌تر است، پس از هواى نفس پيروى مكنيد كه از حق عدول كنيد، و اگر زبان بازى كنيد يا تن زنيد [بدانيد كه‌] خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به خداوند و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاده است و كتابى كه از پيش منازل كرده است، ايمان بياوريد و هركس به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و پيامبرانش و روز بازپسين، كفر بورزد، به گمراهى دور و درازى افتاده است‌ كسانى كه ايمان آوردند، سپس كفرورزيدند، سپس ايمان آوردند، و دوباره كفرورزيدند و سپس بر كفر خود افزودند، خداوند در مقام آمرزش آنان نيست و راهى به ايشان نمى‌نماياند منافقان را خبر ده كه عذاب دردناكى [در پيش‌] دارند كسانى كه كافران را به جاى مؤمنان دوست خود مى‌گيرند، آيا در نزد آنان عزت مى‌جويند، در حالى كه هر چه عزت است، نزد خداوند است‌ و در كتاب بر شما نازل كرده است كه چون بشنويد كه به آيات الهى كفر مى‌ورزند و آنها را به ريشخند مى‌گيرند، با آنان منشينيد تا به سخن ديگرى جز آن بپردازند، چرا كه در اين صورت شما نيز مانند آنان خواهيد بود، [بدانيد كه‌] خداوند گردآورنده منافقان و كافران يكجا در جهنم است‌ [آرى‌] همانها كه مترصد شما هستند، پس اگر پيروزى‌اى از جانب خداوند نصيب شما شود مى‌گويند مگر ما همراه [و پشتيبان‌] شما نبوديم؟ و اگر كافران نصيبى برند [به آنان‌] گويند مگر ما بر شما دست نداشتيم و دست مسلمانان را از شما دور نداشتيم؟ و خداوند روز قيامت در ميان شما [و ايشان‌] داورى خواهد كرد، و خداوند هرگز كافران را به مؤمنان سلطه نمى‌دهد منافقان مى‌خواهند به خدا نيرنگ بزنند، و حال آنكه خداوند به آنان [به جزاى عملشان‌] نيرنگ مى‌زند، و [اينان‌] چون به نماز برخيزند كسل‌وار برخيزند، [و] با مردم رياكارى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى‌كنند در اين ميان [بين كفر و ايمان‌] سرگشته‌اند، نه جزو آنان [مؤمنان‌] و نه جزو اينان [نامؤمنان‌]، و هركس كه خداوند در گمراهى واگذاردش، هرگز براى او بيرون شدى نخواهى يافت‌ اى مؤمنان كافران را به جاى مؤمنان، دوست نگيريد، آيا مى‌خواهيد در پيشگاه خداوند حجت را بر خود تمام كنيد؟ منافقان در طبقه زيرين جهنم جاى دارند و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت‌ مگر كسانى كه توبه و درستكارى كنند و به خداوند پناه برند و دين خويش را براى خدا خالص سازند، اينان در زمره مؤمنانند و خداوند به زودى به مؤمنان پاداش بزرگى مى‌بخشد اگر شكر كنيد و ايمان ورزيد خداوند را با عذاب شما چه كار؟ و خداوند قدردان داناست‌ خداوند بانگ برداشتن به بد زبانى را دوست ندارد، مگر از [سوى‌] كسى كه به او ستم شده باشد، و خداوند شنواى داناست‌ اگر خيرى را آشكار يا پنهان كنيد، يا از عمل ناخوشايندى درگذريد، [بدانيد كه‌] خداوند بخشاينده تواناست‌ كسانى كه به خداوند و پيامبرانش كفر مى‌ورزند و مى‌خواهند بين خداوند و پيامبرانش جدائى قائل شوند و مى‌گويند به بعضى ايمان داريم و به بعضى نداريم و مى‌خواهند راهى بينابين پيش گيرند اينان به واقع كافرند و ما براى كافران عذابى خفت‌بار آماده ساخته‌ايم‌ و كسانى كه به خداوند و پيامبرانش ايمان دارند و بين هيچ‌يك از آنان فرق نمى‌گذارند، خداوند به زودى پاداش آنان را خواهد داد، و خدا آمرزگار مهربان است‌ اهل كتاب از تو مى‌خواهند كه برايشان [به يكباره‌] از آسمان كتابى نازل كنى، بدان كه از موسى درخواستى عجيب‌تر كردند، و گفتند خدا را آشكارا به ما نشان بده، آنگاه به خاطر درخواست ناحقشان صاعقه‌[ى مرگ‌] آنان را فروگرفت، آنگاه [چون به درخواست موسى از نو زنده شدند] پس از آن همه معجزات كه برايشان پديد آمده بود، گوساله‌پرستى كردند، و از اين گناهشان هم درگذشتيم و به موسى حجتى آشكار بخشيديم‌ و [كوه‌] طور را بر فرازشان افراشته داشتيم تا از ايشان پيمان گرفتيم، و به ايشان گفتيم فروتنانه از اين دروازه وارد شويد، و به ايشان گفتيم حرمت سبت [ شنبه‌] را نشكنيد، و از ايشان پيمانى استوار گرفتيم‌ آنگاه به سبب پيمان شكنى‌شان و كفرورزيدنشان به آيات الهى و كشتنشان پيامبران را به ناحق و ادعايشان كه دلهاى ما در پوشش است [لعنتشان كرديم‌]، بلكه خداوند به سبب كفرشان بر دلهايشان مهر نهاد، كه جز اندكى ايمان نمى‌آورند و به سبب كفرشان و سخنشان كه به مريم بهتان بزرگى زدند و ادعايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشته‌ايم و حال آنكه نه او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه [حقيقت امر] بر آنان مشتبه شد، و كسانى كه در اين امر اختلاف كردند از آن در شك‌اند و به آن علم ندارند، فقط پيروى از حدس و گمان مى‌كنند و او را به يقين نكشته‌اند بلكه خداوند او را به سوى خويش بركشيد و خدا پيروزمند فرزانه است‌ و هيچ‌كس از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش به او [عيسى‌] ايمان آورد، و روز قيامت او [عيسى‌] برايشان گواه است‌ آرى به سبب ظلم [بعضى از] يهوديان، و به سبب باز داشتنشان بسيارى [از مردم‌] را از راه خدا، چيزهاى پاكيزه‌اى را كه بر آنان حلال بود، بر آنان حرام كرديم‌ و نيز به سبب ربا گرفتنشان كه از آن نهى شده بودند، و اينكه اموال مردم را به باطل مى‌خوردند، و ما براى كافرانشان عذابى دردناك آماده ساخته‌ايم‌ ولى از ميان آنان راسخان در علم و مؤمنان به آنچه بر تو و پيش از تو نازل شده است، ايمان دارند، به ويژه نمازگزاران، و زكات‌دهندگان و مؤمنان به خداوند و روز بازپسين، به اينان به زودى پاداش بزرگى خواهيم داد ما به تو وحى فرستاديم، همچنانكه به نوح و پيامبران بعد از او، و نيز به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحى فرستاديم، و به داوود زبور بخشيديم‌ و پيامبرانى كه پيشتر داستان آنان را بر تو خوانده‌ايم و پيامبرانى كه داستان آنان را بر تو نخوانده‌ايم، و خداوند با موسى [بى‌ميانجى‌] سخن گفت‌ [اينان‌] پيامبرانى مژده‌آور و هشداردهنده هستند، تا بعد از [فرستادن‌] پيامبران، مردم را بر خداوند حجتى نباشد، و خداوند پيروزمند فرزانه است‌ آرى خداوند به [صحت‌] آنچه بر تو نازل كرده است، شهادت مى‌دهد، آن را به علم خويش نازل كرده است، و فرشتگان نيز شهادت مى‌دهند و خداوند گواهى را كافى است‌ كسانى كه كفرورزيده‌اند و از راه خدا باز داشته‌اند، به راستى به گمراهى دور و درازى دچارند كسانى كه كفر و ظلم‌ورزيده‌اند، خداوند بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و يا راهى بنمايد مگر راه جهنم، كه جاودانه در آن مى‌مانند، و اين امر بر خداوند آسان است‌ اى مردم اين پيامبر حق و حقيقت را از جانب پروردگارتان براى شما آورده است، پس ايمان بياوريد كه به خير [و صلاح‌] شماست، و اگر [انكار كنيد و] كفرورزيد بدانيد كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، و خداوند داناى فرزانه است‌ اى اهل كتاب در دينتان از حد و حق نگذريد و جز حق بر خداوند نگوييد، جز اين نيست كه مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا و كلمه او و روح اوست كه آن را به مريم فراداد، پس به خداوند و پيامبرانش ايمان بياوريد، و نگوييد كه [خدا] سه‌گانه است، از اين بازآييد كه به خير [و صلاح‌] شماست، همانا خداوند خداى يگانه است، كه منزه و مبرا از داشتن فرزند است، او راست آنچه در آسمانها و در زمين است، و خداوند كارسازى را كافى است‌ مسيح و فرشتگان مقرب هرگز ابا ندارند از اينكه بنده خدا باشند، و هركس از پرستش او ابا داشته باشد و كبر بورزد به زودى همگى آنان را [براى حسابرسى‌] نزد خويش گرد مى‌آورد اما كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، پاداشهايشان را به تمامى مى‌دهد و از فضل خويش نيز به ايشان افزونتر مى‌بخشد، و اما كسانى كه استنكاف و استكبار ورزيده‌اند، به عذابى دردناك دچارشان مى‌سازد و در برابر خداوند براى خود يار و ياورى نمى‌يابند اى مردم به راستى برهانى از سوى پروردگارتان براى شما نازل شده است و براى شما نورى آشكار فرو فرستاده‌ايم‌ آنگاه كسانى كه به خداوند ايمان آورده‌اند و به او پناه برده‌اند، ايشان را به زودى به جوار فضل و رحمت خويش درمى‌آورد و به راهى راست به سوى خويش رهنمون مى‌گردد از تو نظر خواهى مى‌كنند بگو خداوند درباره كلاله به شما چنين فتوا مى‌دهد كه اگر مردى درگذرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد، نصف تركه از آن او [خواهر] است، [و اگر زنى درگذرد و برادرى داشته باشد] در صورتى كه فرزند نداشته باشد، آن مرد [همه تركه را] از او ارث مى‌برد، و اگر خواهران دو تن [يا بيشتر] باشند، دو سوم تركه از آنان است، و اگر گروهى برادر و خواهر باشند، در اين صورت براى هر مرد بهره‌اى برابر با بهره دو زن است، خداوند [احكامش را] برايتان روشن مى‌سازد تا مبادا گمراه شويد، و خدا به هر چيزى داناست‌ اى مؤمنان به پيمانها[ى خود] وفا كنيد، [گوشت‌] چارپايان بر شما حلال است مگر آنچه حكمش بر شما خوانده شود، و [به شرط آنكه‌] در حال احرام، حلال دارنده صيد نباشيد، خداوند هر حكمى كه بخواهد مقرر مى‌دارد اى مؤمنان حرمت شعائر الهى و ماههاى حرام و قربانيهاى نشاندار و قربانيهاى قلاده‌دار و زائران بيت‌الحرام را كه از پروردگارشان جوياى گشايش معاش و خشنودى او هستند، نگه داريد، و چون از حال احرام بيرون آمديد مى‌توانيد به شكار بپردازيد، و دشمنى با مردمى كه شما را از مسجدالحرام باز مى‌دارند، بر آنتان ندارد كه تجاوز كارى كنيد، و در نيكى و پارسايى همدستى كنيد نه در گناه و ستمكارى، و از خدا پروا كنيد كه خداوند سخت كيفر است‌ مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز خدا به هنگام ذبحش برده باشند، و [حيوان حلال گوشت‌] خفه شده، و به ضرب [چوب و سنگ‌] مرده، و از بلندى افتاده، و شاخ خورده و آنچه درندگان از آن خورده باشند، مگر آنچه [به موقع به ذبح شرعى‌] حلال كنيد و همچنين آنچه براى بتان ذبح شده است و نيز تعيين قسمت به كمك ازلام همه بر شما حرام شده است و [پرداختن به هريك از] اينها نافرمانى است، امروز كافران از دين شما [و بازگشت شما از آن‌] نوميد شده‌اند، لذا از آنان نترسيد و از من بترسيد، امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را بر شما پسنديدم، و هركس در مخمصه‌اى ناچار شود و مايل به گناه نباشد [و از آنچه نهى شده بخورد] بداند كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ از تو مى‌پرسند چه چيز براى آنان حلال است، بگو همه پاكيزه‌ها و آنچه به كمك حيوانات شكارگر [به دست مى‌آوريد] كه با آنچه خداوند به شما آموخته است، آنها را دست‌آموز مى‌كنيد، پس از آنچه براى شما گرفته و نگه داشته‌اند بخوريد و [به هنگام ذبح يا فرستادن حيوانات شكارگر] نام خدا را بر آن ببريد، و از خداوند پروا كنيد كه خداوند زودشمار است‌ امروز پاكيزه‌ها و طعام [و ذبايح‌] اهل كتاب بر شما و طعام [و ذبايح‌] شما بر آنان حلال است، و نيز ازدواج با زنان عفيف مؤمن و زنان عفيف اهل كتاب، به شرط آنكه مهر آنان را بپردازيد و زن نگهدار و غير پليدكار باشيد و دوست‌گيران نهانى نباشيد، و هركس به [اركان‌] ايمان كفرورزد، عملش تباه است و همو در آخرت از زيانكاران است‌ اى مؤمنان چون براى نماز برخاستيد چهره و دستهايتان را تا آرنج‌ها بشوييد و سپس سر و پاهايتان را تا قوزكها مسح كنيد، و اگر جنب بوديد غسل كنيد و اگر بيمار يا مسافر بوديد يا يكى از شما از موضع قضاى حاجت بازگشت، يا با زنان تماس [جنسى‌] گرفتيد، آنگاه آب نيافتيد، بر خاكى پاك تيمم كنيد و چهره و دستهايتان را به آن مسح كنيد، كه خداوند نمى‌خواهد براى شما دشوارى قرار دهد، بلكه مى‌خواهد تا شما را پاكيزه بدارد و نعمتش را بر شما تمام كند، باشد كه سپاس بگزاريد و نعمت الهى و پيمانى را كه با شما بسته است به ياد آوريد كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم، و از خداوند پروا كنيد كه خداوند به راز دلها آگاه است‌ اى مؤمنان در راه [رضاى‌] خدا به داد برخيزيد و به عدل شهادت دهيد و دشمنى‌تان با بعضى از مردم شما را بر آن ندارد كه بيداد كنيد، دادگرى كنيد كه به تقوا نزديكتر است و از خداوند پروا كنيد كه خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ خداوند به كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند وعده داده است كه آمرزش و پاداشى بزرگ خاص آنان است‌ و كسانى كه كفرورزيده و آيات ما را دروغ انگاشته‌اند، دوزخى‌اند اى مؤمنان نعمت الهى را بر خود به ياد آوريد كه چون قومى كوشيد كه بر شما دست دراز كند، دستشان را از شما بازداشت، و از خداوند پروا كنيد و مؤمنان بايد كه بر خدا توكل كنند و خداوند از بنى‌اسرائيل پيمان گرفت و از ميان آنان دوازده سالار برگماشتيم، و خداوند گفت من با شما هستم، اگر نماز برپا داشتيد و زكات پرداختيد و به پيامبران من ايمان آورديد و آنان را گرامى داشتيد و در راه خدا وامى نيكو داديد، سيئات شما را مى‌زدايم و شما را به بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است، درمى‌آورم، اما اگر پس از اين، كسى از شما كفر ورزد، بى‌شك از راه راست گمراه شده است‌ آنگاه به سبب پيمان شكنى‌شان لعنتشان كرديم، و دلهايشان را سخت گردانيديم [به طورى‌] كه كلمات [كتاب‌] را از مواضع خود تحريف مى‌كردند و بخشى از آنچه به آنان پند داده بودند، فراموش كردند، و همچنان به خيانت آنان پى مى‌برى، مگر عده اندكى از آنان، پس آنان را ببخش و بگذار و بگذر كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد و از كسانى كه گفتند ما مسيحى هستيم پيمان گرفتيم، آنگاه بخشى از آنچه به آنان پند داده بودند، فراموش كردند، سپس بين ايشان، تا روز قيامت دشمنى و كينه انداختيم، و خداوند به زودى آنان را [از نتيجه‌] آنچه كرده‌اند، آگاه مى‌سازد اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده است، تا بسيارى از آنچه از كتاب آسمانى پنهان داشته‌ايد، براى شما روشن سازد و از بسيارى [خطاهاى شما] درگذرد، آرى نور و كتابى روشنگر از خداوند به سوى شما آمده است‌ كه خداوند در پرتو آن كسانى را كه از رضاى او پيروى مى‌كنند به راههاى امن و عافيت رهنمون مى‌گردد، و آنان را به توفيق خويش از تاريكيها به سوى روشنايى بازمى‌برد و به راه راست هدايتشان مى‌كند به راستى كسانى كه مى‌گويند خدا همان مسيح بن مريم است، كافر شده‌اند، بگو اگر خداوند بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و اهل زمين، همه را نابود كند، چه كسى مى‌تواند او را بازدارد؟ و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه مابين آنهاست از آن خداوند است، كه هر چه بخواهد مى‌آفريند، و خدا بر هر كارى تواناست‌ و يهوديان و مسيحيان گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستيم، بگو پس چرا شما را به خاطر گناهانتان عذاب مى‌كند، آرى شما هم انسانهايى هستيد از همان دست كه آفريده است، هركس را كه بخواهد مى‌آمرزد و هركس را كه بخواهد عذاب مى‌كند، و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست از آن خداوند است، و سير بازگشت به سوى اوست‌ اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده است و پس از عصر [انقطاع وحى و] فترت پيامبران [احكام او را] براى شما روشن مى‌سازد، تا مگوييد كه نه پيامبر مژده‌آور و نه هشداردهنده‌اى به سوى ما آمد، آرى پيامبر مژده‌آور و هشداردهنده‌اى به سوى شما آمد، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ و چنين بود كه موسى به قومش گفت اى قوم من، نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد كه در ميان شما پيامبرانى برانگيخت و [بعضى از] شما را پادشاه ساخت، و به شما چيزهايى بخشيد كه به هيچ‌كس از جهانيان نداده است‌ اى قوم من وارد سرزمين مقدسى شويد كه خداوند برايتان مقرر داشته است، و پشت مكنيد كه زيانكار خواهيد شد گفتند اى موسى در آنجا قوم زورمند و ستمگرى هستند، و مادام كه آنان بيرون نرفته‌اند، ما وارد آنجا نخواهيم شد، و چون از آن بيرون شدند، ما به درون خواهيم رفت‌ و دو مرد از پرواپيشگان كه خداوند بر آنها لطف و انعام كرده بود، گفتند [بى‌باكانه‌] بر آنان از دروازه وارد شويد و چون وارد شديد پيروز خواهيد شد و اگر مؤمن هستيد بر خداوند توكل كنيد گفتند اى موسى مادام كه آنان در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهيم شد، تو با پروردگارت برويد و بجنگيد ما در اينجا بركنار مى‌مانيم‌ موسى گفت پروردگارا من جز بر خود و برادرم دست ندارم، بين ما و قوم نافرمان جدايى بيفكن‌ فرمود در اين صورت [ورود به‌] آن سرزمين چهل سال بر آنان حرام است كه در بيابانها سرگشته باشند، پس بر نافرمانان دريغ مخور و بر آنان داستان دو پسر آدم را به راستى و درستى بخوان، كه چون قربانى‌اى عرضه داشتند، از يكى از آنها پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد، [قابيل به هابيل‌] گفت تو را خواهم كشت، گفت خداوند تنها از پرهيزگاران مى‌پذيرد اگر دستت را به سوى من دراز كنى كه مرا بكشى [بدان كه‌] من دست درازكننده به سوى تو نخواهم بود كه بكشمت، چرا كه از خداوند، پروردگار جهانيان مى‌ترسم‌ من مى‌خواهم كه بار گناه من و گناه خودت را بر دوش كشى و از دوزخيان شوى، و اين جزاى ستمگران است‌ و نفس اماره او را وادار به كشتن برادرش كرد، و او را كشت، و از زيانكاران گرديد آنگاه خداوند كلاغى برانگيخت كه زمين را [با چنگ و منقار] بكاود، تا بدين وسيله به او بنماياند كه چگونه جسد برادرش را [در خاك‌] پنهان كند، [قابيل كه چنين ديد] گفت واى بر من آيا عاجزم كه مثل اين كلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم و بدين‌سان پشيمان شد به اين جهت بر بنى‌اسرائيل مقرر داشتيم كه هركس كسى را جز به قصاص قتل، يا به جزاى فساد در روى زمين، بكشد مانند اين است كه همه مردم را كشته باشد، و هركس كسى را زنده بدارد مانند اين است كه همه مردم را زنده داشته باشد، و پيامبران ما معجزاتى براى آنان آوردند آنگاه بسيارى از آنان در سرزمين خويش زياده‌روى پيشه كردند همانا جزاى كسانى كه با [دوستداران‌] خداوند و پيامبر او به محاربه برمى‌خيزند و در زمين به فتنه و فساد مى‌كوشند، اين است كه كشته شوند يا بر دار شوند يا دستها و پاهايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود، يا از سرزمين خويش تبعيد شوند، اين خوارى و زارى دنيويشان است و در آخرت هم عذاب بزرگى [در پيش‌] خواهند داشت‌ مگر كسانى كه پيش از آنكه بر آنان دست يابيد، توبه كنند، كه بدانيد در اين صورت خداوند آمرزگار مهربان است‌ اى مؤمنان از خداوند پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد اگر كافران داراى هر آنچه باشند كه در روى زمين است و آن و همچند آن را فديه دهند و بلاگردان عذاب روز قيامت سازند، از آنان پذيرفته نخواهد شد و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند اينان مى‌خواهند از جهنم بيرون روند ولى بيرون آمدنى از آن نيستند، و عذابى پاينده دارند دستان مرد و زن دزد را به كيفر كارى كه كرده‌اند ببريد كه عقوبتى الهى است و خداوند پيروزمند فرزانه است‌ و هر كس كه بعد از ستمش، توبه و درستكارى پيشه كند، خداوند از [گناه‌] او درمى‌گذرد، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ آيا نمى‌دانى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است؟ هركس را بخواهد عذاب مى‌كند و هركس را كه بخواهد مى‌آمرزد، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ اى پيامبر كسانى كه در كفر مى‌كوشند تو را اندوهگين نكنند اينان از كسانى هستند كه به زبان مى‌گويند ايمان آورده‌ايم ولى دلشان ايمان نياورده است همچنين از يهوديان، كه عده‌اى پذيرا و شنواى دروغ و جاسوسان قومى ديگرند كه به نزد شما [از در اسلام و تسليم‌] نيامده‌اند اينان كلمات [كتاب آسمانى‌] را از مواضعش تحريف مى‌كنند و [به همديگر] مى‌گويند اگر چنين [حكمى از سوى پيامبر] به شما داده شد، آن را بپذيريد و اگر داده نشد، از او كناره كنيد، و كسى كه خداوند سرگشتگى‌اش را خواسته باشد، هرگز براى او در برابر خداوند كارى نمى‌توانى كرد، اينان كسانى هستند كه خداوند نخواسته است دلهايشان را پاكيزه بدارد، در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ [در پيش‌] دارند پذيرا و شنواى دروغ و رشوه‌خوار هستند و اگر به نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا از آنان روى بگردان، و اگر از آنان رويگردان شدى بدان كه هرگز زيانى به تو نخواهند رسانيد، و چون داورى كردى، به داد داورى كن كه خداوند دادگران را دوست دارد و چگونه تو را به داورى مى‌گيرند و حال آنكه تورات در نزد آنان است و حكم الهى در آن هست، آنگاه با وجود اين رويگردان مى‌شوند و اينان مؤمن نيستند ما تورات را نازل كرده‌ايم در آن رهنمود و نورى هست كه پيامبران اهل تسليم و عالمان ربانى و احبار بر وفق آنچه از كتاب الهى به آنان سفارش كرده‌اند و بر آن گواهند، براى يهوديان داورى مى‌كنند، پس از مردم نترسيد و از من پروا كنيد و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد، و كسانى كه بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، حكم نكنند، كافرند و در آن بر آنان مقرر داشتيم كه جان در برابر جان، و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و نيز همه ضرب و جرحها قصاص دارد، و هركس كه [از قصاص‌] درگذرد، اين [عفو] در حكم كفاره [گناهان‌] اوست، و كسانى كه بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، حكم نكنند، ستمگرند و به دنبال ايشان عيسى بن مريم را فرستاديم كه گواهى‌دهنده بر [حقانيت‌] تورات بود كه پيشاپيش او بود، و به او انجيل داديم كه در آن نورى هست و همخوان با تورات است كه پيشاپيش آن [نازل شده‌] است، و راهنما و پندآموز پارسايان است‌ و بايد كه اهل انجيل بر وفق آنچه در آن هست حكم كنند، و كسانى كه بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، حكم نكنند نافرمانند و كتاب آسمانى [قرآن‌] را به راستى و درستى بر تو نازل كرديم كه همخوان با كتابهاى آسمانى پيشين و حاكم بر آنهاست، پس در ميان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، داورى كن و به جاى حق و حقيقتى كه بر تو نازل شده از هوى و هوس آنان پيروى مكن براى هريك از شما راه و روشى معين داشته‌ايم و اگر خداوند مى‌خواست شما را امت يگانه‌اى قرار مى‌داد ولى [چنين كرد] تا شما را در آنچه به شما بخشيده است بيازمايد پس به انجام خيرات بشتابيد، بازگشت همگى شما به سوى خداست، آنگاه شما را به [حقيقت‌] آنچه اختلاف داشتيد آگاه خواهد ساخت‌ و در ميان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، داورى كن و از هوى و هوس آنان پيروى مكن و از آنان بر حذر باش، مبادا كه تو را از بعضى از آنچه خداوند بر تو نازل كرده است غافل كنند، و اگر رويگردان شدند بدان كه خداوند مى‌خواهد كه آنان را به كيفر بعضى از گناهانشان دچار كند و بسيارى از مردم نافرمانند آيا حكم عهد جاهليت را مى‌پسندند؟ و براى اهل يقين داورى چه كسى بهتر از خداوند است؟ اى مؤمنان يهوديان و مسيحيان را كه [در مقابله با شما] دوست و هوادار يكديگرند، به دوستى نگيريد، و هركس از شما آنان را دوست نگيرد، و هر كس از شما آنان را دوست گيرد، جزو آنان است، خداوند ستمكاران را راهنمايى نمى‌كند آنگاه بيماردلان را مى‌بينى كه در كار آنان مى‌كوشند و مى‌گويند مى‌ترسيم بلايى بر سرمان بيايد، چه بسا خداوند گشايش و رهايشى از سوى خويش پيش آورد تا سرانجام از آنچه در دل خويش نهفتند، پشيمان گردند و مؤمنان گويند آيا اينان بودند كه سخت‌ترين سوگندهايشان را به نام خدا مى‌خوردند كه همراه [و همدست‌] شما هستند؟ اعمالشان تباه شده و زيانكار گرديده‌اند اى مؤمنان هر كس از شما از دينش [اسلام‌] برگردد، [بداند كه‌] خداوند به زودى قومى به عرصه مى‌آورد كه دوستشان مى‌دارد و آنان نيز او را دوست مى‌دارند، اينان با مؤمنان مهربان و فروتن و با كافران سختگيرند، در راه خدا [به جهاد] مى‌كوشند و از ملامت هيچ ملامت‌گرى نمى‌هراسند، اين فضل الهى است كه به هر كس كه بخواهد ارزانى مى‌دارد و خداوند گشايشگر داناست‌ همانا سرور شما خداوند است و پيامبر او و مؤمنانى كه نماز را برپا مى‌دارند و در حال ركوع زكات مى‌دهند و كسانى كه خداوند و پيامبر او و مؤمنان را دوست بدارند [بدانند كه‌] خدا خواهان پيروزند اى مؤمنان كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازيچه مى‌گيرند، چه از كسانى كه پيش از شما بديشان كتاب داده شد، و چه كافران دوست نگيريد، و اگر [به راستى‌] مؤمنيد از خداوند پروا كنيد و چون بانگ نماز در دهيد، آن را به ريشخند و بازيچه مى‌گيرند، اين از آن است كه قومى نابخردند بگو اى اهل كتاب آيا جز به خاطر اينكه به خدا و آنچه بر ما و پيش از ما نازل شده است، ايمان داريم با ما سر ستيز داريد؟ و آيا جز به خاطر آن است كه اغلب شما نافرمانيد؟ بگو آيا از كسانى كه در نزد خداوند از اين هم بد سرانجام‌تراند آگاهتان كنم؟ [اينان‌] كسانى هستند كه خداوند لعنتشان كرده و بر آنان خشم گرفته و طاغوت را پرستيده‌اند و [خداوند] آنان را [همچون‌] بوزينه و خوك گردانده است، اينان بدمقام‌تر و از راه راست [از همه‌] گم‌گشته‌تراند و چون به نزد شما آيند گويند ايمان آورده‌ايم و حال آنكه هم با كفر پيش شما آمده و هم با كفر از نزد شما بيرون رفته‌اند، و خداوند به آنچه پنهان مى‌داشتند آگاه‌تر است‌ و بسيارى از آنان را مى‌بينى كه در گناهكارى و ستمگرى و رشوه‌خوارى مى‌كوشند، چه بد است كار و كردارشان‌ چرا علماى ربانى و احبار آنان را از سخنان ناشايسته‌شان و رشوه‌خوارى‌شان نهى نمى‌كنند؟ چه بد است كار و كردارشان‌ و يهوديان مدعى شدند كه دست خداوند [از آفرينش يا بخشش‌] بسته است، دستان خودشان بسته باد، و به خاطر اين سخن كه گفتند لعنت بر آنان باد، آرى دستان او گشاده است، هرگونه كه خواهد ببخشد، و آنچه از سوى پروردگارت نازل مى‌شود [نزول قرآن‌]، بر طغيان و كفر بسيارى از آنان مى‌افزايد، و تا روز قيامت دشمنى و كينه در ميانشان انداخته‌ايم، هربار كه آتش جنگ افروختند خداوند آن را خاموش گرداند، و در اين سرزمين به فتنه و فساد مى‌كوشند و خداوند مفسدان را دوست ندارد و اگر اهل كتاب ايمان آورده و تقوا ورزند، سيئاتشان را مى‌زداييم و ايشان را به بوستانهاى [بهشتى‌] پرنعمت درمى‌آوريم‌ و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده است، عمل مى‌كردند از بركات آسمانى و زمينى برخوردار مى‌شدند، از آنان امت ميانه‌رويى هستند، و بسيارى از آنان بدكردارند اى پيامبر آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است [به مردم‌] برسان، و اگر چنين نكنى، رسالت او را نگزارده‌اى، و خداوند تو را از [آسيب‌] مردمان حفظ مى‌كند، خداوند خدانشناسان را هدايت نمى‌كند بگو اى اهل كتاب مادام كه به تورات و انجيل و آنچه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده است، عمل نكرده‌ايد، حقى به دست نداريد، و آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل مى‌شود [قرآن‌] بر طغيان و كفر بسيارى از آنان مى‌افزايد، پس بر قوم كافر دريغ مخور از مؤمنان و يهوديان و صابئين و مسيحيان، هر كس كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و نيكوكارى كرده باشد، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند به راستى از بنى‌اسرائيل پيمان گرفتيم و به سوى آنان پيامبرانى فرستاديم، [اما] هرگاه كه پيامبرى احكامى بر خلاف دلخواهشان آورد، گروهى را دروغگو انگاشتند و گروهى را كشتند و گمان بردند كه آزمونى در كار نخواهد بود، لذا هوش و گوششان را از دست دادند، سپس خداوند از آنان درگذشت، ديگربار بسيارى از آنان هوش و گوششان را از دست دادند، و خداوند به آنچه مى‌كنند بيناست‌ به راستى كسانى كه گفتند خداوند همان مسيح بن مريم است، كافر شدند، حال آنكه مسيح مى‌گفت اى بنى‌اسرائيل خداوند را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد، كه هركس به خداوند شرك آورد، خداوند بهشت را بر او حرام مى‌گرداند و سرا و سرانجام او دوزخ است و ستمكاران [مشرك‌] ياورى ندارند به راستى كسانى كه گفتند خداوند يكى از [اقانيم‌] سه‌گانه است كافر شدند، و خدايى جز خداوند يگانه نيست، و اگر از آنچه مى‌گويند بازنايستند، كافرانشان به عذابى دردناك دچار خواهند شد چرا به [درگاه‌] خداوند توبه نمى‌كنند و از او آمرزش نمى‌خواهند، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ مسيح بن مريم جز پيامبرى نيست كه پيش از او هم پيامبرانى آمده بودند، و مادرش زن بسيار درستكارى بود و هر دو [مانند انسانهاى ديگر] غذا مى‌خوردند، بنگر كه آيات خود را چگونه براى آنان روشن مى‌سازيم و باز بنگر چگونه رويگردان مى‌شوند بگو آيا به جاى خداوند چيزى را مى‌پرستيد كه نه زيانى براى شما دارد و نه سودى، و خداوند شنواى داناست‌ بگو اى اهل كتاب به ناحق در دينتان از حد و حق نگذريد، و از هوى و هوس كسانى كه هم خود گمراه شدند و هم بسيارى را گمراه كردند، و از راه راست به دور افتادند، پيروى نكنيد كسانى از بنى‌اسرائيل كه كفرورزيده بودند بر زبان داوود و عيسى بن مريم لعنت شدند، چرا كه سركشى كردند و از حد درگذشتند [آنان‌] يكديگر را از كار ناپسندى كه مى‌كردند، بازنمى‌داشتند، چه بد است كار و كردارشان‌ بسيارى از آنان را مى‌بينى كه كافران را دوست مى‌دارند، چه بد است آنچه براى خود پيش‌انديشى كردند، كه سرانجام خداوند بر آنان خشم گرفته و جاودانه در عذاب خواهند بود و اگر به خداوند و پيامبر [اسلام‌] و آنچه بر او نازل شده است ايمان داشتند، آنان را دوست نمى‌گرفتند، ولى بسيارى از آنان نافرمانند يهوديان و مشركان را دشمن‌ترين مردم نسبت به مؤمنان [مسلمانان‌] مى‌يابى، همچنين مهربان‌ترين مردم را نسبت به مؤمنان [مسلمانان‌] كسانى مى‌يابى كه مى‌گويند ما مسيحى هستيم، اين از آن است كه در ميان ايشان كشيشان و راهبانى [حق‌پرست‌] هستند و نيز از آن روى است كه كبرنمى‌ورزند و [اينان‌] چون آنچه به پيامبر [اسلام‌] نازل شده است، بشنوند، مى‌بينى كه چشمانشان از اشك لبريز مى‌شود از آنكه حق را مى‌شناسند، [و] مى‌گويند پروردگارا ما ايمان آورده‌ايم، ما را در زمره گواهان بنويس‌ و چرا به خداوند و حق و حقيقتى كه براى همه ما نازل شده است، ايمان نياوريم و حال آنكه اميد داريم كه پروردگارمان ما را در زمره شايستگان درآورد و خداوند نيز به پاداش اين سخن كه گفتند بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است، نصيبشان مى‌سازد كه جاودانه در آن خواهند بود و اين پاداش نيكوكاران است‌ و كسانى كه كفرورزيدند و آيات ما را دروغ انگاشتند، دوزخى‌اند اى مؤمنان چيزهاى پاك و پسنديده‌اى را كه خداوند بر شما روا داشته است، ناروا مشماريد، و از حد مگذريد كه خداوند تجاوزكاران را دوست ندارد و از آنچه خداوند به شما روزى داده است و پاك و پاكيزه است بخوريد و از خداوندى كه به او ايمان داريد پروا داشته باشيد خداوند شما را در سوگندهاى بيهوده [و بى‌اختيار] بازخواست نمى‌كند، ولى در سوگندهايى كه [آگاهانه‌] مى‌خوريد [و مى‌شكنيد] مؤاخذه مى‌كند، كفاره [شكستن‌] آن اطعام ده بينواست از ميانگين آنچه به خانواده خود مى‌خورانيد، يا لباس آنان، يا آزاد كردن يك برده، و هركس كه [اينها را] نيابد، بر اوست كه سه روز روزه بگيرد، اين كفاره سوگندهاى شماست كه مى‌خوريد [و مى‌شكنيد]، سوگندهاى خود را حفظ كنيد، خداوند بدين گونه آيات خويش را بر شما روشن مى‌سازد، باشد كه سپاس بگزاريد اى مؤمنان شراب و قمار و انصاب و ازلام پليد و عمل شيطانى است، از آن پرهيز كنيد باشد كه رستگار شويد همانا شيطان مى‌خواهد در پرداختن به شراب و قمار، بين شما دشمنى و كينه بيندازد، و شما را از ياد خداوند و از نماز بازدارد، آيا دست‌بردار هستيد؟ و از خداوند و پيامبر اطاعت كنيد و پروا داشته باشيد، و اگر رويگردان شديد بدانيد كه وظيفه پيامبر ما پيام‌رسانى آشكار است‌ بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، چون تقوا ورزند و ايمان داشته باشند و كارهاى شايسته كنند، سپس همچنان تقوا ورزند و ايمان داشته باشند، و همواره تقوا ورزيده و نيكوكارى كنند، در آنچه در گذشته [خمر] خورده‌اند، گناهى بر آنان نيست، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد اى مؤمنان خداوند شما را به صيدى كه در دسترس و نيزه‌رس شما هست، مى‌آزمايد، تا معلوم بدارد كه چه كسى در نهان از او مى‌ترسد، و هركس كه پس از اين از حد درگذرد، عذابى دردناك [درپيش‌] دارد اى مؤمنان در حالى كه محرم هستيد شكار را نكشيد و هركس از شما كه عمدا آن را بكشد، بر اوست كه به كيفر اين كار نظير آنچه كشته است از چارپايان، كه دو [داور] عادل از شما به همانندى آن حكم دهند، در حول و حوش كعبه قربانى كند، يا بايد كفاره‌اى بدهد [كه عبارت است از] طعام [شصت‌] بينوا يا برابر با آن [شصت روز] روزه بگيرد، تا كيفر كار [نادرست‌] خود را بچشد، و خداوند از گذشته‌ها گذشته است، ولى هركس كه بازگردد، خداوند از او انتقام مى‌گيرد، و خداوند پيروزمند دادستان است‌ صيد دريايى و خوردن آن براى شما حلال شده است، تا هم شما و هم كاروانيان [غير محرم‌] از آن برخوردار شويد، و صيد بيابانى مادام كه محرم هستيد، بر شما حرام است، و از خدايى كه به نزد او محشور مى‌شويد پروا داشته باشيد خداوند [زيارت‌] كعبه را كه بيت‌الحرام است، و نيز ماه‌[هاى‌] حرام را و [رسم‌] قربانيهاى نشاندار و قربانيهاى قلاده‌دار، همه را مايه قوام [دين و دنياى‌] مردم قرار داده است، آرى تا بدانيد خداوند هر چه را كه در آسمانها و زمين است مى‌داند و به هر چيزى آگاه است‌ بدانيد كه خداوند سخت كيفر و همچنين خداوند آمرزگار مهربان است‌ جز پيام‌رسانى چيزى بر عهده پيامبر نيست، و خداوند آنچه آشكار مى‌داريد و آنچه پنهان مى‌داريد، مى‌داند بگو پليد و پاك برابر نيستند ولو اينكه فراوانى پليد تو را به شگفتى اندازد، اى خردمندان از خداوند پروا كنيد باشد كه رستگار شويد اى مؤمنان از چيزهايى پرس و جو نكنيد كه چون بر شما آشكار شود، شما را اندوهگين كند، و اگر در زمانى كه قرآن نازل مى‌گردد، پرس و جو كنيد، [حكم و تكليف شاق آن‌] بر شما آشكار مى‌گردد، خداوند از گذشته‌ها گذشته است و خدا آمرزگار مهربان است‌ قومى كه پيش از شما بودند، نظير آن [مساله‌] ها را پرسيدند، سپس به همان سبب كافر شدند خداوند نه در مورد بحيره و نه سائبه و نه وصيله، و نه حامى حكمى مقرر نداشته است، ولى كافران بر خداوند دروغ مى‌بندند و بيشترشان تعقل نمى‌كنند و چون به ايشان گفته شود از آنچه خداوند نازل كرده است و از پيامبر پيروى كنيد، گويند آنچه نياكانمان را بر آن يافته‌ايم، براى ما كافى است، حتى اگر نياكانشان چيزى ندانسته و راهى نيافته باشند؟ اى مؤمنان شما مسؤوليت [حفظ و هدايت‌] خودتان را داريد، چون شما راهيافته باشيد، كسى كه به بيراهه رفته باشد، زيانى به شما نمى‌رساند، بازگشت همگى شما به سوى خداوند است، آنگاه شما را از [حقيقت و نتيجه‌] آنچه انجام داده‌ايد، آگاه مى‌سازد اى مؤمنان چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، به هنگام وصيت بايد دو تن از عادلان خودتان [مسلمانان‌]، يا اگر در سفر دچار مصيبت مرگ شديد، دو تن از غير خودتان [اهل كتاب‌] شاهد و حاضر باشند، و اگر در حق آنان شك داريد، آنان را نگاه داريد تا بعد از نماز به خداوند سوگند ياد كنند كه ما آن [شهادت يا سوگند خود] را به هيچ قيمتى نمى‌فروشيم، اگر چه به سود خويشاوندمان باشد، و شهادت الهى را پنهان نمى‌كنيم، كه در غير اين صورت از گناهكاران خواهيم بود و اگر معلوم شود كه آنان مرتكب گناه [خيانت‌] شده‌اند، آنگاه دو تن از كسانى كه بر آنان جفا رفته است و از نزديكان [متوفى‌] هستند به جاى آنان قيام كنند، و به خداوند سوگند بخورند كه شهادت ما از شهادت آن دو درست‌تر است و ما از حق تجاوز نمى‌كنيم و در غير اين صورت از ستمكاران خواهيم بود اين نزديكتر است به آنكه شهادت چنانكه بايد و شايد ادا شود، يا شاهدان بترسند كه مبادا سوگندى بعد از سوگند آنان [و بر خلاف آنان‌] به ميان آيد، و از خداوند پروا كنيد و گوش شنوا داشته باشيد و [بدانيد كه‌] خداوند نافرمانان را هدايت نمى‌كند روزى [فرارسد] كه خداوند پيامبران را گرد آورد و بپرسد كه [امتتان‌] چه پاسخى به شما دادند؟ گويند ما علمى [به حقيقت امر] نداريم، تويى كه داناى رازهاى نهانى‌ چنين بود كه خداوند گفت اى عيسى بن مريم نعمتم را بر خود و بر مادرت به يادآور كه تو را به روح‌القدس يارى دادم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] با مردم سخن گفتى، و ياد كن كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم، و ياد كن كه به اذن من از گل چيزى به هيئت پرنده مى‌ساختى و در آن مى‌دميدى و آن به اذن من پرنده [اى جاندار] مى‌شد و به اذن من نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‌بخشيدى و ياد كن كه مردگان را به اذن من زنده [از گور] بيرون مى‌آوردى، و ياد كن كه چون براى بنى‌اسرائيل معجزاتى آوردى [آسيب و آزار] آنان را از تو بازداشتم، آنگاه كفرپيشگان ايشان مى‌گفتند اين جز جادوى آشكار نيست‌ و چنين بود كه به حواريون الهام كردم كه به من و پيامبرم ايمان آوريد، گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما فرمانبرداريم‌ و چنين بود كه حواريون گفتند اى عيسى بن مريم آيا پروردگارت مى‌تواند براى ما مائده‌اى از آسمان نازل كند؟ گفت اگر مؤمنيد از خداوند پروا كنيد گفتند مى‌خواهيم از آن بخوريم و دلهايمان آرام گيرد و بدانيم كه به ما راست گفته‌اى و خود از گواهان آن باشيم‌ عيسى بن مريم گفت بار پروردگارا براى ما مائده‌اى از آسمان نازل فرما كه عيدى براى امروزيان و آيندگانمان و معجزه‌اى از تو باشد، و به ما روزى ببخش كه تو بهترين روزى‌دهندگانى‌ خداوند گفت من فرو فرستنده آن بر شما هستم، ولى پس از آن اگر كسى از شما انكارورزد او را به چنان عذابى دچار مى‌سازم كه هيچ‌يك از جهانيان را نكرده باشم‌ و چنين بود كه خداوند گفت اى عيسى بن مريم آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد؟ گفت پاكا كه تويى مرا نرسد كه چيزى را كه حد من و حق من نيست گفته باشم، اگر گفته بودم بى‌شك مى‌دانستى كه آنچه در ذات من است مى‌دانى و من آنچه در ذات توست نمى‌دانم، تويى كه داناى رازهاى نهانى‌ به آنان چيزى جز آنچه به من فرمان داده‌اى نگفته‌ام گفته‌ام كه خداوند را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد، و مادام كه در ميان آنان بودم بر آنان شاهد و ناظر بودم و چون روح مرا گرفتى تو خود [ناظر و] نگاهبان آنان بودى و تو بر همه چيز شاهدى‌ اگر آنان را عذاب كنى، بندگان تو هستند، و اگر از آنان درگذرى تو پيروزمند فرزانه‌اى‌ خداوند فرمود امروز روزى است كه راستگويان را راستى و درستى‌شان سود رساند، براى آنان بوستانهايى [بهشتى‌] است كه جويباران از فرودست آن جارى است، و جاودانه در آنند و هم خداوند از آنان خشنود است و هم آنان از خداوند خشنودند، و اين رستگارى بزرگ است‌ فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آن خداوند است، و او بر هر كارى تواناست‌ سپاس خداوندى را كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكى و روشنايى را پديد آورد، آنگاه كافران براى پروردگارشان شريك قائل مى‌شوند او كسى است كه شما را از گل آفريد، سپس [شما را در دنيا] عمرى مقرر داشت، و [براى آخرت‌] سر رسيدى در علم اوست، آنگاه [بعضى از شما] ترديد مى‌ورزيد و او در آسمانها و زمين خداست، نهان و آشكاراى شما و كار و كردارتان را مى‌داند هيچ آيه‌اى از آيات پروردگارشان براى آنان [مشركان‌] نيامد مگر آنكه از آن رويگردان بودند و حق را چون بر ايشان نازل شد، دروغ انگاشتند، به زودى [حقيقت‌] اخبار آنچه بدان استهزاء كردند، بر ايشان آشكار خواهد شد آيا نينديشيده‌اند كه پيش از آنان چه بسيار اقوامى را كه به آنان در روى زمين امكان و اقتدارى داده بوديم كه به شما نداده بوديم، نابود كرديم و براى آنان بسى باران [و بركت‌] از آسمان نازل كرديم و چه رودها كه از براى آنان جارى ساختيم، آنگاه آنان را به كيفر گناهانشان نابود كرديم و بعد از آنان قومى ديگر پديد آورديم‌ و اگر كتابى نوشته بر كاغذ بر تو نازل مى‌كرديم و آنان با دستان خويش آن را لمس مى‌كردند، باز هم كافران مى‌گفتند اين جز جادوى آشكارى نيست‌ و گفتند چرا فرشته‌اى بر او نازل نمى‌شود؟ و اگر فرشته‌اى نازل مى‌كرديم، كار به پايان رسيده بود، و ديگر مجال و مهلتى نمى‌يافتند و اگر او [پيامبر] را فرشته‌اى مى‌گردانديم، آن [فرشته‌] را به صورت مردى در مى‌آورديم، و امر را همچنان بر آنان مشتبه مى‌ساختيم‌ و پيش از تو پيامبرانى را كه بودند استهزاء كردند، و كيفر استهزايشان بر سر ريشخندكنندگانشان فرود آمد بگو در زمين سير و سفر كنيد، سپس بنگريد كه سرانجام دروغ انگاران چگونه بوده است‌ بگو آنچه در آسمانها و زمين است از آن كيست؟ [و در پاسخ‌] بگو از آن خداوند است، كه بر خود رحمت را مقرر داشته است، [و] در روز قيامت، كه در فرارسيدن آن شكى نيست، شما را گرد مى‌آورد، كسانى كه بر خود زيان زده‌اند، ايمان نمى‌آورند و آنچه در شب و روز آرام [و تكاپو] دارد از آن اوست، و او شنواى داناست‌ بگو آيا غير از خداوند را سرور خود گيرم كه آفرينشگر آسمانها و زمين است؟ و كسى است كه به همگان روزى مى‌خوراند و خود روزى نمى‌خورد بگو به من فرمان داده شده است كه نخستين كسى باشم كه سر [به طاعت و توحيد] مى‌نهد و [به من گفته شده است كه‌] هرگز از مشركان مباش‌ بگو اگر از حكم پروردگارم سركشى كنم از عذاب روز بزرگ مى‌ترسم‌ هركس كه در چنين روزى [بلا] از او بگردد، به راستى [خداوند] بر او رحمت آورده است، و اين رستگارى آشكارى است‌ و اگر خداوند بلايى به تو برساند، بازدارنده‌اى جز خود او براى آن وجود ندارد، و اگر بخواهد خيرى به تو برساند بدان كه او بر هر كارى تواناست‌ و او بر بندگان خود چيره است و او فرزانه آگاه است‌ بگو [و بپرس‌] شهادت چه كسى برتر است، بگو خدا كه بين ما و شما گواه است، و اين قرآن بر من وحى مى‌شود كه بدان شما را و هر كس را كه [اين پيام‌] به او برسد، هشدار دهم، آيا شما شهادت مى‌دهيد كه خدايان ديگرى در جنب خداوند وجود دارد؟ بگو من چنين شهادتى نمى‌دهم، بگو همانا او خداى يگانه است، و من از شريكى كه مى‌آوريد، برى و بركنارم‌ اهل كتاب او [پيامبر] را به همان گونه مى‌شناسند كه فرزندانشان را مى‌شناسند، كسانى كه بر خود زيان زده‌اند ايمان نمى‌آورند و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد يا آيات او را دروغ انگارد، آرى ستمكاران [مشركان‌] رستگار نمى‌شوند و روزى كه همه آنان را گرد آوريم، آنگاه به مشركان گوييم كه شركايتان كه ادعا مى‌كرديد كجا هستند؟ آنگاه عاقبت شرك آنان جز اين نيست كه مى‌گويند سوگند به خدا، پروردگارمان كه ما مشرك نبوديم‌ بنگر چگونه بر خود دروغ مى‌بندند و بر ساخته‌هايشان بر باد رفته است‌ و از ايشان كسانى هستند كه [به ظاهر] به تو گوش مى‌دهند، و ما بر دلهايشان پرده‌هايى كشيده‌ايم كه آن را درنيابند و در گوش آنان سنگينى‌اى نهاده‌ايم، و اگر هر معجزه‌اى ببينند به آن ايمان نمى‌آورند، و چون به نزد تو آيند با تو مجادله مى‌كنند و كافران مى‌گويند اين جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست‌ و ايشان [دشمنان را] از او [پيامبر] دور مى‌دارند ولى خود نيز از او دور مى‌مانند، جز خود را به نابودى نمى‌اندازند ولى نمى‌دانند و اگر آنان را بينى كه بر آتش دوزخ بداشته‌اند [شگرفيها خواهى ديد] و گويند كاش ما را باز مى‌گرداندند و ديگر آيات پروردگارمان را انكار نمى‌كرديم و از مؤمنان مى‌شديم‌ آرى آنچه در گذشته پنهان مى‌داشتند بر آنان آشكار شد و اگر باز گردانده مى‌شدند، بى‌شك به همانچه از آن نهى شده بودند، بر مى‌گشتند و آنان دروغگو هستند و مى‌گفتند حياتى جز همين زندگى دنيويمان در كار نيست و ما برانگيختنى نيستيم‌ و اگر بنگرى آنگاه كه ايشان را در پيشگاه پروردگارشان نگاه داشته‌اند [به آنان‌] گويد آيا اين حق نيست؟ گويند چرا سوگند به پروردگارمان گويد پس به خاطر كفرى كه مى‌ورزيديد عذاب را بچشيد كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند، زيانكار شدند، و آنگاه كه قيامت بناگهان فرارسد، گويند دريغ بر ما كه چه بسيار غفلت و قصور كرديم، و اينان بار گناهانشان را به دوش كشند، آرى چه بد است آنچه بر دوش كشند و زندگانى دنيا جز بازيچه و سرگرمى نيست، و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيا نمى‌انديشيد؟ نيك مى‌دانيم كه آنچه ايشان مى‌گويند اندوهگينت مى‌كند، بدان كه ايشان تو را دروغگو نمى‌انگارند بلكه كفرپيشگان آيات الهى را انكار مى‌كنند و پيامبران پيش از تو نيز دروغگو انگاشته شدند، ولى بر آن انكار و آزارى كه ديدند شكيبايى‌ورزيدند تا يارى ما به دادشان رسيد، و كلمات الهى دگرگون‌كننده‌اى ندارد و به راستى اخبار پيامبران به تو رسيده است‌ و اگر رويگردانى آنان بر تو گران مى‌آيد، در صورتى كه مى‌توانى نقبى در زمين يا نردبانى در آسمان بجويى و براى آنان معجزه‌اى بياورى [چنين كن‌] و اگر خداوند مى‌خواست آنان را بر طريق هدايت فرا مى‌آورد، پس از نادانان مباش‌ فقط كسانى كه گوش شنوا[ى حق‌] دارند، لبيك اجابت مى‌گويند، و مردگان را خداوند بر مى‌انگيزد، سپس [همگان‌] به سوى او بازگردانده مى‌شوند و گويند چرا بر او معجزه‌اى از سوى پروردگارش نازل نمى‌شود؟ بگو بى‌گمان خداوند تواناى آن هست كه معجزه‌اى نازل كند ولى بيشتر آنان نمى‌دانند و هيچ جنبنده‌اى در زمين و هيچ پرنده‌اى نيست كه با دو بال خويش مى‌پرد، مگر آنكه امتهايى همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‌ايم، آنگاه همه به نزد پروردگارشان محشور مى‌گردند و دروغ‌انگاران آيات ما ناشنوا و گنگ و در تاريكى [سرگشته‌]اند، خداوند هركس را بخواهد بيراه مى‌گذارد، و هركس را بخواهد بر راه راست مى‌دارد بگو بينديشيد اگر عذاب الهى يا قيامت فرارسد، آيا اگر راست مى‌گوييد كسى جز خدا را مى‌خوانيد؟ آرى تنها او را [به دعا] مى‌خوانيد و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مى‌گرداند و شما شريكى را كه براى او قائل شده‌ايد، از ياد مى‌بريد پيش از تو [پيامبرانى‌] به سوى امتها[ى پيشين‌] فرستاديم و آنان را به تنگدستى و ناخوشى دچار ساختيم تا زارى و خاكسارى كنند پس چرا هنگامى كه عذاب ما به سراغشان آمد زارى و خاكسارى نكردند؟ زيرا دلهايشان سخت شده و شيطان كار و كردارشان را در نظرشان آراسته بود آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش كردند، درهاى نعمت را بر آنان گشوديم و چون بدانچه دريافته بودند سرمست شدند، ناگهان فرو گرفتيمشان و آنگاه بود كه نوميد شدند و ريشه ستمكاران [مشرك‌] بركنده شد، و سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است‌ بگو بينديشيد اگر خداوند شنوايى و ديدگان شما را بگيرد و بر دلهايتان مهر نهد، چه خدايى غير از خداوند آنها را به شما برمى‌گرداند؟ بنگر كه چگونه آيات را گونه‌گونه بيان مى‌داريم، آنگاه ايشان رويگردانند بگو بينديشيد اگر عذاب الهى ناگهان [در شب‌] يا آشكارا [در روز] به سراغتان بيايد آيا [قومى‌] جز قوم ستمكار [مشرك‌] نابود مى‌شوند؟ و ما پيامبران را جز مژده‌آور و هشداردهنده نمى‌فرستيم، و كسانى كه ايمان آورند و نيكوكارى كنند نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند و دروغ‌انگاران آيات ما به خاطر نافرمانيشان گرفتار عذاب گردند بگو من به شما نمى‌گويم كه خزاين الهى نزد من است، و غيب نيز نمى‌دانم، و به شما نمى‌گويم كه من فرشته‌اى هستم، من از هيچ چيز پيروى نمى‌كنم جز از آنچه به من وحى مى‌شود، بگو آيا نابينا و بينا برابرند، آيا نمى‌انديشيد؟ و كسانى را كه از محشور شدن به نزد پروردگارشان انديشناكند، به آن [قرآن‌] هشدار بده، در برابر او [خداوند] ياور و شفيعى ندارند باشد كه پروا پيشه كنند و كسانى را كه پروردگارشان را بامدادان و شامگاهان [به نيايش‌] مى‌خوانند و خشنودى او را مى‌جويند[از خود] مران، چيزى از حساب آنان بر تو و چيزى از حساب تو بر آنان نيست كه برانى‌شان و از ستمكاران شوى‌ و اين چنين بعضى از آنان را به بعضى ديگر آزموديم، تا سرانجام بگويند آيا اينانند كه خداوند از ميان همه ما فقط بر آنان منت نهاده [و نعمت داده‌] است، آيا خداوند خود به احوال سپاسگزاران آگاه‌تر نيست؟ و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند، به نزد تو آيند، بگو سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر داشته است، هركس از شما كه از روى نادانى مرتكب كار ناشايستى شود، سپس توبه و درستكارى كند و به صلاح آيد [بداند كه‌] خداوند آمرزگار مهربان است‌ و بدين‌سان آيات خود را به روشنى بيان مى‌داريم، تا راه و رسم گناهكاران آشكار گردد بگو مرا نهى كرده‌اند كه مبادا آنچه را به جاى خدا مى‌پرستيد، بپرستم بگو از هوى و هوسهاى شما پيروى نمى‌كنم، و اگر پيروى كنم به گمراهى افتاده‌ام و از رهيافتگان نيستم‌ بگو من حجت آشكارى از پروردگارم دارم و شما آن را دروغ مى‌انگاريد، آنچه با [شدت و] شتاب از من مى‌خواهيد در اختيار من نيست، حكم جز به دست خداوند نيست، كه گوياى حق و حقيقت و بهترين داوران است‌ بگو اگر آنچه با [شدت و] شتاب از من مى‌خواهيد، در اختيار من بود، بين من و شما كار يكسره مى‌شد و خداوند به ستمكاران آگاه‌تر است‌ و كليدهاى [گنجينه‌هاى‌] غيب نزد اوست و هيچ‌كس جز او آن را نمى‌داند، و آنچه در خشكى و درياست مى‌داند و هيچ برگى [از درخت‌] نمى‌افتد مگر آنكه آن را مى‌داند، و هيچ دانه‌اى در تاريكيهاى [توبرتوى‌] زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتاب مبينى [مسطور] است‌ و او كسى است كه روح شما را در شب [به هنگام خواب‌] مى‌گيرد و مى‌داند كه در روز چه كرده‌ايد، سپس در آن شما را [از خواب‌] بر مى‌انگيزد تا مهلت معينى سرآيد، آنگاه بازگشت شما به سوى اوست و آنگاه شما را از [حقيقت‌] كار و كردارتان آگاه مى‌گرداند و او بر بندگان خود چيره است و بر شما نگهبانانى مى‌فرستد، و چون مرگ يكى از شما فرارسد، فرشتگان ما روح او را مى‌گيرند و فروگذار نمى‌كنند آنگاه به سوى خداوند، كه سرور راستينشان است، بازگردانده مى‌شوند، بدانيد كه حكم او راست و او سريع‌ترين حسابرسان است‌ بگو چه كسى شما را از تاريكيها [و شدايد] خشكى و دريا مى‌رهاند، [زمانى‌] كه او را به زارى و پنهانى مى‌خوانيد [و مى‌گوييد] اگر ما را از اين [مهلكه‌] نجات داد، بى‌گمان از سپاسگزاران خواهيم شد بگو خداوند شما را از آن نجات مى‌دهد و نيز از هر گرفتارى، و باز شما شرك مى‌ورزيد بگو او تواناست به اينكه به شما عذابى از فراز يا فرودتان برانگيزد يا شما را گرفتار اختلاف كلمه كند و به بعضى از شما شر و بلاى بعضى ديگر را بچشاند، بنگر چگونه آيات را گونه‌گون بيان مى‌داريم تاايشان دريابند و قوم تو آن را دروغ انگاشتند و حال آنكه آن حق است، بگو من نگهبان شما نيستم‌ هر خبرى سرانجامى دارد، و به زودى خواهيد دانست‌ و چون كسانى را كه در آيات ما كندوكاو مى‌كنند ديدى از آنان روى بگردان تا به سخنى غير از آن بپردازند و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، بعد از آنكه به ياد آوردى با قوم ستمكار [مشرك‌] منشين‌ و از حساب آنان چيزى بر عهده پرهيزگاران نيست، ولى اين يادآورى است، تا پروا پيشه كنند و كسانى را كه دينشان را [چون‌] بازى و سرگرمى گرفته‌اند و زندگانى دنيا فريبشان داده است، رها كن و به آن پند بده، تا مبادا كسى به سبب كار و كردارش به مهلكه افتد، كه او را در برابر خداوند نه ياورى هست و نه شفيعى، و اگر هر فديه‌اى بدهد، از او پذيرفته نمى‌شود، اينان كسانى هستند كه به سبب كار و كردارشان به مهلكه افتاده‌اند، و به خاطر كفرى كه ورزيده‌اند، نوشابه‌اى از آب گرم و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند بگو آيا به جاى خداوند چيزى را بپرستيم كه نه سودى به ما مى‌رساند و نه زيانى، و آيا بعد از آنكه خداوند هدايتمان كرد از عقيده خود بازگرديم، همانند كسى كه شيطان راهش را زده باشد، كه در بيابان [سرگشته و] حيران ماند و يارانى داشته باشد كه او را به هدايت بخوانند [و به او گويند] به سوى ما بيا، بگو بى‌گمان هدايت، بخوانند [و به او گويند] به سوى ما بيا، بگو بى‌گمان هدايت، همان هدايت الهى است، و به ما فرمان داده شده است كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشيم‌ و اينكه نماز را برپا داريد و از او پروا كنيد و اوست كه به نزد او محشور مى‌شويد و اوست كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و روزى كه بگويد موجود شو، بى‌درنگ موجود شود، سخن او حق است، و روزى كه در صور دميده شود، فرمانروايى از آن اوست، اوست كه داناى پنهان و پيداست، و اوست كه فرزانه آگاه است‌ و چنين بود كه ابراهيم به پدرش آزر گفت آيا بتان را به خدايى مى‌گيرى؟ من تو و قومت را در گمراهى آشكار مى‌بينم‌ و بدين‌سان ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم مى‌نمايانيم تا از اصحاب يقين گردد زمانى كه شب بر او پرده انداخت، ستاره‌اى ديد و گفت اين پروردگار من است، آنگاه چون افول كرد، گفت افول‌كنندگان را دوست ندارم‌ آنگاه چون ماه را تابان ديد، گفت اين پروردگار من است، و چون افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند بى‌گمان از گمراهان خواهم شد آنگاه چون خورشيد را تابان ديد گفت اين پروردگار من است، اين بزرگتر است، و چون افول كرد گفت اى قوم من، من از شركى كه مى‌ورزيد، برى و بركنارم‌ من پاكدينانه روى دل مى‌نهم به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، و من از مشركان نيستم‌ و قوم او با او محاجه مى‌كردند، او به ايشان گفت آيا درباره خداوند با من محاجه مى‌كنيد، و حال آنكه مرا به راه راست هدايت كرده است و از [شر] شرك شما نمى‌ترسم مگر آنكه پروردگارم چيزى [و خوف و خطرى برايم‌] خواسته باشد، پروردگار من بر همه چيز احاطه علمى دارد، آيا پند نمى‌گيريد؟ و چگونه از آنچه [براى خدا] شريك مى‌آوريد، بترسم در حالى كه شما از اينكه براى خداوند شريك آورده‌ايد، و هيچ حجتى در اين باره به دست شما نداده است، نمى‌ترسيد، پس اگر مى‌دانيد كداميك از دو گروه سزاوارتر به امن [و امان‌] است؟ كسانى كه ايمان آورده‌اند و ايمانشان را به شرك نيالوده‌اند، آنانند كه امن [و امان‌] دارند و آنانند كه رهيافته‌اند و اين حجت ماست كه به ابراهيم در برابر قومش بخشيديم، درجات هركس را كه بخواهيم فرا مى‌بريم، بى‌گمان پروردگار تو فرزانه داناست‌ و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ و نيز زكريا و يحيى و عيسى و الياس را، كه همگى از شايستگان بودند و نيز اسماعيل و اليسع و يونس و لوط را و همگيشان را بر جهانيان برترى داديم‌ و برخى از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان را، و آنان را برگزيديم و به راهى راست هدايت كرديم‌ اين هدايت الهى است كه هركس از بندگانش را كه بخواهد به آن راه مى‌نمايد، و اگر شرك ورزيده بودند، اعمالشان تباه شده بود اينان كسانى هستند كه بديشان كتاب و حكمت و نبوت بخشيديم، اگر اينان [معاصران پيامبر] به آن [شريعت الهى‌] كفرورزند، قومى را بر آن گماريم كه به آن كافر نباشند اينان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده است، پس به هدايت آنان اقتداء كن، بگو براى آن از شما مزدى نمى‌طلبم، اين جز پندآموزى براى جهانيان نيست‌ و خداوند را چنانكه سزاوار ارج اوست، ارج نگذاشتند چرا كه گفتند خداوند هيچ چيز بر هيچ بشرى نازل نكرده است، بگو كتابى را كه موسى آورد و روشنگر و رهنمودى براى مردم بود و آن را بر كاغذها نوشته بوديد و [بعضى را] آشكار و بسيارى از آن را پنهان مى‌داريد چه كسى نازل كرده است؟ و آنچه شما و پدرانتان نمى‌دانستيد به شما در آموخته‌اند، بگو خدا [آن را نازل كرده است‌]، سپس آنان را در كند و كاوشان رها كن كه بازى كنند و اين كتابى است مبارك كه فرو فرستاده‌ايم، و همخوان با كتابى است كه پيشاپيش آن است، تا [مردم‌] مكه و پيرامونيان آن را هشدار دهى و مؤمنان به آخرت، به آن ايمان مى‌آورند و آنان مواظبت بر نمازهاى خويش دارند و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا بگويد بر من وحى شده است و چيزى بر او وحى نشده باشد، و كسى كه گويد به زودى نظير آنچه خداوند نازل كرده است، نازل مى‌كنم، و اگر بنگرى كه ستمكاران [مشركان‌] در سكرات مرگ‌اند و فرشتگان [بر آنان‌] دست گشوده‌اند كه جانهايتان را تسليم كنيد، امروز به سبب آنچه به ناحق به خداوند نسبت مى‌داديد و در برابر آيات او كبر مى‌ورزيديد، به كيفر عذاب خواركننده مى‌رسيد و به نزد ما يكه و تنها آمده‌ايد، چنانكه نخستين بار نيز شما را همين‌گونه آفريده بوديم، و آنچه از ناز و نعمت كه به شما بخشيده بوديم در پس پشت خود رها كرده‌ايد و شفيعانتان را كه گمان مى‌كرديد با [خدا در عبادت‌] شما شريك هستند، همراه شما نمى‌بينيم، پيوند بين شما گسسته شد و آنچه [شريك و شفيع‌] مى‌انگاشتيد، بر باد رفت‌ خداوند شكافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده بيرون مى‌آورد و بيرون آورنده مرده از زنده است، چنين است خداى شما، چگونه به بيراهه مى‌رويد؟ [هموست كه‌] شكافنده صبح است و شب را آرام‌بخش گردانده است، و خورشيد و ماه را شمارى مقرر داشته است، تقدير [خداوند] پيروزمند دانا چنين است‌ و هموست كه ستارگان را براى شما آفريد تا در تاريكيهاى خشكى و دريا راه خود را پيدا كنيد، به راستى كه آيات [خود] را براى اهل معرفت به روشنى بيان كرده‌ايم‌ و اوست كه شما را از تن يگانه‌اى پديد آورد و آنگاه [شما را] قرارگاه و وديعت گاهى است، به راستى كه آيات [خود] را براى قومى كه درمى‌يابند به روشنى بيان كرده‌ايم‌ و اوست كه از آسمان، آبى فروفرستاد و بدان هرگونه گياه برآورديم و از آن جوانه سبز رويانديم و از آن دانه‌هاى درهم رسته بيرون آوريم، و از شكوفه خرما خوشه‌هاى دسترس و باغهاى انگور و [درختان‌] زيتون و انار [پديد آورديم‌] كه همانند و ناهمانند هستند، به ميوه‌هاى آن چون ميوه دهد و برسد بنگريد، در اين براى اهل ايمان، مايه‌هاى عبرت است‌ و [مشركان‌] براى خداوند از جن شريكانى قائل شده‌اند، حال آنكه [خداوند] آنان را آفريده است، و براى او از روى نادانى [فرزندان‌] پسر و دختر بر مى‌سازند، او بسى پاك و فراتر است از آنچه مى‌گويند نوپديدآورنده آسمانها و زمين است، چگونه فرزندى داشته باشد در حالى كه همسرى ندارد، و همه چيز را آفريده است، و به هر چيزى داناست‌ چنين است خداوند كه پروردگار شماست، خدايى جز او نيست، آفريدگار همه چيز است، پس او را بپرستيد، و او بر همه چيز نگهبان است‌ ديدگان او را درنيابد و او ديدگان را دريابد، و اوست باريك بين آگاه‌ به راستى روشنگريهايى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است، پس هركس به ديده بصيرت بنگرد به سود خود اوست، و هركس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست، و من نگهبان شما نيستم‌ و بدين‌سان آيات [خود] را گونه‌گون بيان مى‌داريم براى آنكه مبادا بگويند درس گرفته‌اى، و براى آنكه آن را به روشنى براى اهل معرفت باز مى‌گوييم‌ از آنچه از پروردگارت به تو وحى مى‌شود پيروى كن، خدايى جز او نيست، و از مشركان روى بگردان‌ و اگر خداوند مى‌خواست، شرك نمى‌ورزيدند، ولى تو را نگهبان آنان نگماشته‌ايم و تو كارساز آنان نيستى‌ و كسانى را كه به جاى خداوند مى‌پرستند، دشنام ندهيد، چرا كه از سر دشمنى و نادانى خداوند را دشنام مى‌دهند، بدين‌سان عمل هر امتى را در چشمشان آراستيم، سپس بازگشتشان به سوى پروردگارشان است و او ايشان را از [حقيقت‌] كار و كردارشان آگاه مى‌سازد و [اينان‌] سخت‌ترين سوگندهايشان را به نام خدا خوردند كه اگر معجزه‌اى برايشان بيايد به آن ايمان مى‌آورند، بگو معجزات در اختيار خداوند است، و چه دانيد كه چون [معجزه‌اى هم‌] بيايد به آن ايمان نمى‌آورند و دلها و ديدگانشان را [از قبول آن‌] بر مى‌گردانيم همچنانكه نخستين بار هم به آن ايمان نياوردند، و ايشان را در طغيانشان سرگشته رها مى‌سازيم‌ و اگر فرشتگان را بر آنان نازل مى‌كرديم و اگر مردگان با آنان سخن مى‌گفتند و همه چيز [از گذشته‌ها] را نزد آنان روياروى باز مى‌آورديم، ايمان نمى‌آوردند مگر آنكه خدا بخواهد، ولى بيشترشان [حقيقت را] نمى‌دانند و بدين‌سان دشمنانى براى هر پيامبر از شياطين انس و جن پديد آورديم، و بعضى به بعضى ديگر سخنان آراسته ظاهر فريب، پيام و الهام مى‌دهند، و اگر پروردگارت [به قضاى حتمى‌] مى‌خواست چنين نمى‌كردند، پس ايشان را با هر افترايى كه مى‌بندند واگذار چنين [مقرر شده‌] است تا دلهاى بى‌ايمانان به آخرت به آن بگرايد و آن را بپسندند و هرچه [ناشايسته كه‌] كننده آنند، بكنند آيا كسى جز خداوند را داور گيرم و او كسى است كه كتاب [قرآن‌] را شيوا و روشن بر شما نازل كرده است، و اهل كتاب مى‌دانند كه آن به راستى و درستى فرو فرستاده از سوى پروردگار توست، پس از دودلان مباش‌ و سخن [وعده‌] پروردگارت به درستى و داد سرانجام پذيرفته است، كلمات او را دگرگون‌كننده‌اى نيست، و او شنواى داناست‌ و اگر از بيشتر مردم [اين سر] زمين پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى‌كنند، چرا كه جز از وهم و گمان پيروى نمى‌كنند و جز اين نيست كه دروغ مى‌بافند بى‌گمان پروردگارت داناتر است كه چه كسانى از راه او به در افتاده‌اند و هم او به رهيافتگان داناتر است‌ بارى اگر به آيات خداوند ايمان داريد [فقط] از آنچه نام خدا را [به هنگام ذبحش‌] برده‌اند، بخوريد و چرا از قربانى‌اى كه نام خدا را [به هنگام ذبحش‌] بر او برده‌اند نخوريد، و حال آنكه [خداوند] آنچه را بر شما حرام كرده است، برايتان روشن كرده است، مگر آنچه از [خوردن‌] آن ناچار شويد، و بسيارى به هوى و هوس خويش و از روى نادانى [مردم را] گمراه مى‌كنند، بى‌گمان پروردگار تو به تجاوزكاران آگاه‌تر است‌ و گناه را چه آشكار باشد چه پنهان رها كنيد، بى‌شك كسانى كه مرتكب گناه مى‌شوند، جزاى كارى را كه كرده‌اند، خواهند ديد و از قربانى‌اى كه نام خدا را [به هنگام ذبحش‌] بر او نبرده‌اند، نخوريد چرا كه نافرمانى است و شياطين به دوستداران خويش الهام و پيام مى‌دهند تا با شما مجادله كنند، و اگر از آنان پيروى كنيد، شما هم مشركيد آيا كسى كه مرده‌دل بود و زنده‌اش كرديم و نورى به او بخشيديم كه در پرتو آن در ميان مردم راه مى‌برد، همانند كسى است كه گويى گرفتار ظلمات است و از آن بيرون آمدنى نيست، بدين‌سان در چشم كافران كار و كردارشان آراسته شده است‌ و بدين‌سان در هر شهرى گناهكاران بزرگش را مى‌گماريم، تا سرانجام در آن مكرورزند [و فسق و فساد كنند]، و جز در حق خويش مكرنمى‌ورزند و نمى‌دانند و چون نشانه‌اى [از جانب خداوند] بر ايشان بيايد گويند هرگز به آن ايمان نمى‌آوريم، مگر آنكه مانند آنچه به پيامبران الهى داده شده، به ما نيز داده شود، خداوند بهتر مى‌داند كه رسالت خويش را در كجا [و بر چه كسى‌] قرار دهد، به زودى گناهكاران را به سزاى مكرى كه ورزيده بودند، از جانب خداوند خوارى و عذابى شديد خواهد رسيد بدين‌سان هركس كه خداوند هدايتش را بخواهد دلش را به پذيرش اسلام مى‌گشايد، و هركس را كه بخواهد در گمراهى واگذارد، دلش را تنگ و تاريك مى‌گرداند، چنانكه گويى مى‌خواهد به آسمان بپرد [و نمى‌تواند]، خداوند اين چنين عذاب را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند، مى‌گمارد و اين راه پروردگار توست كه مستقيم است، به راستى كه آيات [خود] را براى پندگيران به روشنى بيان داشته‌ايم‌ براى آنان نزد پروردگارشان دارالسلام [سراى سلامت، بهشت‌] محفوظ است و او به خاطر كار و كردارشان دوستدار آنان است‌ و روزى كه همه آنان را [در محشر] گرد آورد [و فرمايد] اى گروه جن به راستى كه بسيارى از انسانها را از راه به در برديد، و دوستان آنان از ميان انسانها پاسخ دهند كه پروردگارا ما از همديگر بهره‌مند شديم، و به اجلى كه براى ما مقرر داشته بودى، رسيديم، فرمايد آتش دوزخ جايگاه شماست كه جاودانه در آنيد، مگر آنچه خدا بخواهد كه پروردگارت فرزانه داناست‌ و بدين‌سان بعضى از ستمكاران [مشركان‌] را بر بعضى ديگر، به خاطر كار و كردارشان سلطه دهيم‌ اى گروه جن و انس آيا پيامبرانى از خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما فرو خوانند و شما را به ديدار چنين روزى هشدار دهند؟ گويند بر خود گواهى دهيم [كه آرى آمدند] و زندگانى دنيا ايشان را فريفته است و بر خود گواهى دهند كه كافر بوده‌اند اين از آن روى است كه پروردگارت نابودكننده شهرها از روى ستم -در حالتى كه مردمانش بى‌خبر باشندنيست‌ و يكايك ايشان طبق كار و كردارشان درجاتى دارند، و پروردگارت از آنچه مى‌كنند غافل نيست‌ و پروردگارت بى‌نياز و صاحب رحمت است، اگر بخواهد شما را از ميان مى‌برد و بعد از شما و به جاى شما آنچه بخواهد جانشين مى‌سازد، همچنانكه شما را از زاد و رود قومى ديگر پديد آورد آنچه به شما وعده داده شده است فرارسنده است و شما گزير و گريزى نخواهيد داشت‌ بگو اى قوم من هرچه مى‌توانيد بكنيد، من نيز مى‌كنم، سپس به زودى خواهيد دانست كه نيك سرانجامى سراى آخرت از آن كيست و بى‌گمان ستمكاران رستگار نمى‌گردند و براى خداوند از زراعت و چارپايانى كه خود او آفريده است، بهره‌اى قائل شدند و به پندار خويش چنين مدعى شدند كه اين براى خداست و اين براى بتان ما، آنگاه آنچه خاص بتانشان بود، به خداوند نمى‌رسد، ولى آنچه خاص خداوند بود به بتانشان مى‌رسد، چه بد حكم مى‌كنند و بدين‌سان بتانشان در نظر بسيارى از آنان قتل فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا سرانجام آنان را نابود كنند و دينشان را بر آنان مشتبه سازند، و اگر خداوند [به قضاى حتمى‌] مى‌خواست، چنين نمى‌كردند، پس ايشان را با افترايى كه مى‌بندند، واگذار و به پندار خويش گفتند اين چارپايان و زراعت حرام است، و جز كسى كه ما بخواهيم هيچ كس نبايد از آن بخورد، و چارپايانى كه سوارى آنها حرام شده است، و چارپايانى است كه نام خدا را [هنگام ذبح‌] بر آنها نمى‌برند، [اين احكام را] از روى افتراء به خداوند قائل شدند، [خداوند] به زودى به خاطر افترايى كه بستند جزاى‌شان را خواهد داد و گفتند آنچه در شكم اين چارپايان است، خاص مردان ماست و بر زنان ما حرام است، و اگر آن مرده باشد، همه در آن شريكند [خداوند] به زودى جزاى اين [احكام ادعايى‌شان‌] را خواهد داد كه او فرزانه داناست‌ به راستى كسانى كه فرزندانشان را از روى كم‌خردى و نادانى كشته‌اند، و آنچه خداوند به آنان روزى داده است، از روى افتراء به خداوند، حرام كرده‌اند، زيانكار شدند، اينان به راستى گمراه شدند، و رهيافته نبودند و او كسى است كه باغهاى [داراى درختان‌] داربست‌دار و بدون داربست پديد آورده است و نيز درخت خرما و زراعتى كه ميوه‌هاى آن گوناگون است، و درخت زيتون و انار كه همانند و ناهمانندند، از ميوه آن چون ميوه برآورد بخوريد و روز چيدنش حق [بينوايان از] آن را بپردازيد، ولى اسراف نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد و از چارپايان بعضى را باربردار و بعضى را دست‌آموز آفريده است، از آنچه خداوند روزيتان داده است، بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست‌ هشت فرد [بيافريد و بر شما حلال كرد] از ميش دو تا و از بز دو تا، بگو آيا نرهاى آنها را حرام كرده است يا ماده‌هاى آنها را، يا آنچه در رحمهاى ماده‌هاى آنهاست؟ بگو اگر راست مى‌گوييد از روى علم مرا آگاه سازيد و همچنين از شتر دو تا و از گاو دو تا، بگو آيا نرهاى آنها را حرام كرده است يا ماده‌هاى آنها را، يا آنچه در رحمهاى ماده‌هاى آنهاست؟ يا مگر به هنگامى كه خداوند به شما چنين سفارش كرد شاهد بوده‌ايد؟ [چنين نيست‌] آنگاه چه كسى ستمكارتر است از كسى كه به خداوند دروغ بسته است تا مردم را بى‌هيچ علم و اطلاعى به گمراهى بكشاند، بى‌گمان خداوند ستم‌پيشگان را هدايت نمى‌كند بگو در آنچه به من وحى شده است چيزى را كه خوردنش بر خورنده‌اى حرام باشد، نمى‌يابم، مگر آنكه مردارى باشد، يا خونى روان، يا گوشت خوك، كه پليد است، يا قربانى‌اى كه از روى نافرمانى هنگام ذبحش نامى غير از نام خدا را برده باشند، اما اگر كسى درمانده شود، و تجاوزكار و زياده خواه نباشد [و از آن بخورد، گناهى بر او نيست‌] و بى‌گمان پروردگارت آمرزگار مهربان است‌ و بر يهوديان هر جانور ناخن‌دار [و چنگال‌دارى‌] را حرام كرديم و از گاو و گوسفند پيهشان را بر آنان حرام كرديم، مگر آنچه بر پشت آنها باشد، يا بر روده‌ها، يا آنچه به استخوان چسبيده باشد اين چنين به خاطر سركشى‌شان به آنان كيفر داديم، و ما راستگوييم‌ و اگر تو را دروغگو انگاشتند، بگو پروردگارتان صاحب رحمتى فراگير است، ولى عذاب او از گناهكاران بر نمى‌گردد به زودى مشركان خواهند گفت اگر خدا مى‌خواست ما شرك نمى‌آورديم، همچنين پدران ما، و چيزى را حرام نمى‌كرديم، پيشينيان آنان هم به همين‌گونه تكذيب پيشه كردند، تا آنكه عذاب ما را چشيدند، بگو آيا علم و اطلاعى داريد كه به ما نشان دهيد؟ [ولى حق اين است كه‌] جز از پندار پيروى نمى‌كنيد، و جز دروغ نمى‌بافيد بگو حجت رسا و روشن از آن خداوند است، و اگر مى‌خواست همگى شما را هدايت مى‌كرد بگو گواهانتان را كه گواهى دهند خداوند اين چيزها را حرام كرده است، بياوريد، و اگر آنان هم گواهى دادند، تو همراه با آنان گواهى مده، و از هوى و هوس دروغ انگاران آيات ما، و بى‌ايمانان به آخرت كه به پروردگارشان شرك مى‌آورند، پيروى مكن‌ بگو بياييد تا آنچه پروردگارتان بر شما حرام كرده است بر شما بخوانم [نخست اين است كه‌] چيزى را شريك خداوند نياوريد، و در حق پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندانتان را از [ترس‌] فقر نكشيد، ما هم شما و هم ايشان را روزى مى‌دهيم، و به كارهاى ناشايسته، چه آشكار باشد، چه پنهان نزديك نشويد، و هيچ انسانى را كه خداوند خون او را حرام داشته است نكشيد مگر به حق [به قصاص يا حد]، اين چنين به شما سفارش كرده است، باشد كه انديشه كنيد و به مال يتيم نزديك نشويد، مگر به شيوه‌اى كه بهتر باشد، تا زمانى كه به كمال بلوغش برسد، و در كار پيمانه و ترازو به داد و درستى رفتار كنيد، ما بر هيچ كس هيچ تكليفى نمى‌كنيم مگر به اندازه توانش، و چون [به داورى يا شهادت‌] سخن گوييد به عدالت عمل كنيد ولو او [اصحاب دعوى‌] خويشاوند [شما] باشد، و به عهد الهى وفا كنيد، اين چنين به شما سفارش كرده است، باشد كه پند گيريد و بدانيد كه اين راه راست و درست من است، پس آن را در پيش گيريد، و به راههاى ديگر نرويد كه شما را از راه او دور اندازد، اين چنين به شما سفارش كرده است باشد كه تقوا پيشه كنيد [و در امان مانيد] بارى به موسى كتاب آسمانى داديم، براى اينكه نعمت را بر كسى كه نيكى پيش گرفته بود، تمام كنيم و براى آنكه همه چيز را به روشنى بيان كنيم و رهنمود و رحمتى باشد، تا به لقاى پروردگارشان ايمان بياورند و اين كتابى مبارك است كه آن را نازل كرده‌ايم، پس از آن پيروى كنيد و تقوا بورزيد باشد كه مشمول رحمت او شويد تا نگوييد كه كتاب آسمانى فقط بر دو طايفه پيش از ما نازل شده است، و ما از قرائت و تلاوت آنان بى‌خبر بوده‌ايم‌ يا نگوييد كه اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مى‌شد، از آنان راهيافته‌تر بوديم، اينك برهان و رهنمود و رحمتى از سوى پروردگارتان به سوى شما آمده است، كيست ستمكارتر از كسى كه آيات الهى را دروغ انگارد و از آن روى بگرداند، به زودى به خاطر اينكه رويگردان شدند، سخت‌ترين عذاب را كيفر كسانى مى‌گردانيم كه از آيات ما روى گردانيدند [اينان‌] انتظارى ندارند جز اينكه فرشتگان به سويشان بيايند يا پروردگارت بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت ظاهر گردد، حال آنكه روزى كه بعضى از آيات پروردگارت ظاهر گردد، براى كسى كه از پيش ايمان نياورده باشد، يا با ايمانش خيرى حاصل نكرده باشد، ايمان آوردنش سودى ندارد، بگو منتظر باشيد، ما نيز منتظريم‌ كسانى كه دينشان را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند، تو را كارى با آنان نيست، كارشان فقط با خداوند است، آنگاه ايشان را [از حقيقت‌] كار و كردارشان آگاه مى‌سازد كسى كه كار نيكى پيش آورد، ده چندان آن پاداش دارد، و هر كه كار بدى پيش آورد، جز همانند آن كيفر نيابد، و بر ايشان ستم نرود بگو مرا پروردگارم به راهى راست كه دين استوار و آيين پاك ابراهيم است -كه هرگز از مشركان نبودرهنمايى كرده است‌ بگو نماز و نيايش من و زندگانى و مرگ من، در راه خدا، پروردگار جهانيان است‌ كه شريكى ندارد، و به همين [راه و روش‌] فرمان يافته‌ام و من پيشواى مسلمانانم‌ بگو آيا جز خداوند پروردگارى جويم، و او پروردگار همه چيز است، و هيچ كس هيچ كارى نكند مگر آنكه سود و زيانش با خود اوست، و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را بر ندارد، سپس بازگشتتان به سوى پروردگارتان است، آنگاه شما را [از حقيقت‌] آنچه در آن اختلاف داشتيد آگاه مى‌سازد و او كسى است كه شما را جانشينان [الهى‌] بر روى زمين برگماشت، و بعضى را بر بعضى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما بخشيده است بيازمايد، بى‌گمان پروردگارت زودكيفر و همو آمرزگار مهربان است‌ الف لام ميم صاد كتابى است كه به سوى تو فروفرستاده شده است، پس نبايد از آن تنگدلى يابى، تا بدان هشدار دهى، و پندآموزى براى مؤمنان باشد از آنچه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده است، پيروى كنيد و جز او هيچ معبودى نگيريد، چه اندك پند مى‌گيريد و چه بسيار شهرها كه نابودشان كرديم و عذاب ما شبانه يا به هنگامى كه در نيمروز خفته بودند بر ايشان فرود آمد و هنگامى كه عذاب ما بر آنان فرود آمد، سخنشان جز اين نبود كه مى‌گفتند ما خود ستمكار بوديم‌ بى‌گمان از كسانى كه پيامبران به سويشان رفته‌اند و همچنين از پيامبران پرس و جو خواهيم كرد و بر ايشان از روى علم [نامه اعمالشان را] فرو خوانيم و ما غائب [و غافل از احوال آنان‌] نبوده‌ايم‌ و در آن روز وزن [سنجيدن اعمال‌] حقيقت دارد، آنگاه كسانى كه كفه اعمالشان سنگين باشد، آنان رستگارند و كسانى كه كفه اعمالشان سبك باشد، آنان كسانى هستند كه بر خود زيان زده‌اند چرا كه به آيات ما ستم كرده‌اند و به راستى كه به شما در زمين تمكن داده بوديم و برايتان در آن انواع معاش پديد آورده بوديم، چه اندك سپاس مى‌گزاريد و به راستى كه شما را آفريديم و صورت و سامان بخشيديم، آنگاه به فرشتگان گفتيم بر آدم سجده بريد، همه سجده بردند مگر ابليس كه از سجده‌كنندگان نبود فرمود چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را بازداشت كه سجده نكردى؟ گفت براى اينكه من بهتر از او هستم، مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گل‌ فرمود پس از آنجا [بهشت يا آسمان‌] پايين رو كه تو را نرسد كه در آن بزرگى بفروشى، بيرون شو كه تو خرد و خوارى‌ گفت [پس‌] تا روزى كه [مردمان‌] برانگيخته شوند مرا مهلت ده‌ فرمود تو از مهلت يافتگانى‌ گفت پروردگارا از آنجا كه مرا فريفتى، بر سر راه راست تو در كمين آنان [بندگان‌] مى‌نشينم‌ آنگاه از پيش و پس و راست و چپشان به سروقتشان مى‌روم، و بيشترشان را سپاسگزار نخواهى يافت‌ فرمود از آنجا نكوهيده و سرشكسته بيرون شو [و بدان كه‌] جهنم را از پيروان تو و همگى شما آكنده خواهم ساخت‌ و اى آدم تو و همسرت در بهشت بياراميد و از هر جا [هر چه‌] كه خواستيد بخوريد، ولى به اين درخت نزديك نشويد وگرنه از ستمكاران خواهيد بود آنگاه شيطان آنان را وسوسه كرد تا سرانجام عورتشان را كه از ديد آنان پوشيده بود، آشكار كند، و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرد مگر از آن روى كه [با خوردن از ميوه آن‌] دو فرشته شويد يا از جاودانگان گرديد و براى آنان سوگند ياد كرد كه من از خيرخواهان شما هستم‌ آنگاه آنان را فريبكارانه به طمع انداخت و چون از [ميوه‌] آن درخت خوردند، عورتهايشان بر آنان آشكار شد و بر آنها از برگ [درختان‌] بهشتى مى‌چسباندند [تا پوشيده شود] و پروردگارشان به آنان ندا در داد كه مگر شما را از اين درخت نهى نكرده بودم و به شما نگفته بودم كه شيطان دشمن آشكار شماست‌ گفتند پروردگارا بر خود ستم كرده‌ايم و اگر بر ما نبخشايى و رحمت نياورى بى‌شك از زيانكاران خواهيم بود فرمود پايين رويد -برخى دشمن برخى ديگرو در روى زمين تا وقت معين آرامشگاه و بهره‌مندى داريد فرمود در همانجا زندگى مى‌كنيد و همانجا مى‌ميريد و از همانجا شما را برمى‌انگيزند اى فرزندان آدم، به راستى كه براى شما لباسى پديد آورديم تا هم عورت شما را بپوشاند و هم مايه تجمل باشد، ولى لباس تقوا بهتر است، اين از آيات الهى است باشد كه پند گيرند اى فرزندان آدم، شيطان شما را نفريبد، چنانكه پدر و مادر [نخستين‌] شما را از بهشت آواره كرد و لباس آنان را از آنان بركند تا عورتشان را بر ايشان آشكار كند، او و همانندانش شما را از جايى كه شما آنان را نمى‌بينيد، مى‌بينند، ما شياطين را سرور نامؤمنان گردانده‌ايم‌ و [اينان‌] چون كار ناشايستى انجام دهند گويند پدران خود را بر همين شيوه يافته‌ايم، و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو بى‌گمان خداوند به ناشايستى فرمان نمى‌دهد، آيا چيزى را كه نمى‌دانيد [به دروغ‌] به خداوند نسبت مى‌دهيد؟ بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است، و در هر مسجدى روى دلتان را به سوى او بداريد، و او را -در حالى كه دينتان را براى او پاك و پيراسته مى‌داريدبخوانيد، [و بدانيد] همچنانكه شما را آفريد، [به سوى او] باز خواهيد گشت‌ گروهى را رهنمود و گروهى را گمراهى سزاوار است، چرا كه اينان شياطين را به جاى خداوند سرور و معبود خود گرفتند و گمان مى‌كنند كه رهيافته‌اند اى فرزندان آدم زينت [ پوشاك‌] خود را در هر مسجد برگيريد و بخوريد و بياشاميد ولى اسراف مكنيد چرا كه او اسرافكاران را دوست ندارد بگو چه كسى زينت الهى را كه براى بندگانش پديد آورده، و رزق پاكيزه او را حرام كرده است؟ بگو اينها در زندگانى دنيا براى مؤمنان [و نامؤمنان‌] است و در روز قيامت نيز خاص مؤمنان است، بدين‌سان آيات خود را براى اهل معرفت به روشنى بيان مى‌كنيم‌ بگو همانا پروردگارم ناشايستيها را، چه آشكار باشد چه پنهان، حرام كرده است، و نيز گناه و سركشى ناحق را و اينكه براى خداوند شريك بياوريد -كه در اين باره هيچ حجت و برهانى نفرستاده استو نيز اينكه آنچه نمى‌دانيد به خداوند دروغ ببنديد و هر امتى را اجلى است، چون اجلشان فرارسد نه ساعتى پس افتند و نه ساعتى پيش افتند اى فرزندان آدم، چون پيامبرانى از خودتان به سوى شما آمدند و آيات مرا بر شما خواندند [بدانيد كه‌] كسانى كه تقوا و صلاح پيشه كنند، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين شوند و كسانى كه آيات ما را دروغ انگارند و در برابر آنها تكبر ورزند، اينان دوزخى‌اند و جاودانه درآنند پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد و آيات او را دروغ انگارد، اينان كسانى هستند كه بهره‌اى كه در كتاب [لوح محفوظ] برايشان مقرر است به ايشان مى‌رسد، تا آنكه فرشتگان ما به سراغشان مى‌آيند و جانشان را مى‌گيرند و [به آنان‌] گويند كجاست آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيديد؟ پاسخ دهند ايشان از نظر ما ناپديد شدند، و بر خود گواهى دهند كه كافر بوده‌اند گويد به ميان امتهايى از جن و انس كه پيش از شما بوده‌اند، در آتش جهنم وارد شويد، هرگاه امتى وارد شود همانندش را لعنت كند، تا همه در آن به همديگر رسند، [آنگاه‌] پيروان درباره پيشوايانشان گويند پروردگارا اينان ما را گمراه كردند، به ايشان دو چندان از عذاب جهنم بده، فرمايد براى همه دو چندان هست ولى نمى‌دانيد و پيشوايان آنان به پيروانشان گويند شما هيچ برترى بر ما نداريد، پس عذاب را به خاطر كار و كردارتان بچشيد كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند و در برابر آن تكبر ورزيدند، درهاى آسمان بر آنان گشوده نگردد و وارد بهشت نشوند مگر آنكه شتر وارد سوراخ سوزن شود، و بدين‌سان گناهكاران را كيفر مى‌دهيم‌ بسترها و بالاپوشهايشان از آتش جهنم است، و بدين‌سان ستمكاران [و مشركان‌] را كيفر مى‌دهيم‌ و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، اينان بهشتى‌اند و در آن جاودانه خواهند ماند، و ما بر هيچ كس جز به اندازه توانش تكليف نمى‌كنيم‌ و از سينه‌هاى آنان هر كينه‌اى كه باشد مى‌زداييم، جويباران از فرودست آنان جارى است و گويند سپاس خداى را كه ما را به اينجا رهنمون شد و اگر خداوند راهبر نمى‌شد، هرگز راه نمى‌يافتيم، بى‌شك فرستادگان پروردگارمان به راستى و درستى آمدند، و ندا داده شود كه اينك اين بهشتى است كه به خاطر كار و كردارتان به شما رسيده است‌ و بهشتيان دوزخيان را ندا دهند كه ما وعده پروردگارمان را راست و درست يافتيم، آيا شما هم آنچه پروردگارتان وعده داده بود راست و درست يافتيد؟ گويند آرى، آنگاه آوازدهنده‌اى در ميان آنان آواز در دهد كه لعنت الهى بر ستمگران باد كسانى كه از راه خدا باز مى‌دارند و آن را ناهموار و ناهنجار مى‌شمارند و منكر آخرت هستند و بين آنان حايلى است و بر روى اعراف [ بلنديها] مردانى هستند كه همگان را به سيمايشان مى‌شناسند، و بهشتيان را ندا دهند كه سلام بر شما باد، اينان هنوز وارد آن [بهشت‌] نشده‌اند، اما اميد مى‌برند و چون چشمان آنان به جانب دوزخيان افتد گويند پروردگارا ما را در زمره [اين‌] قوم ستمكار مياور و اهل اعراف مردانى را كه به نشانه‌هايشان مى‌شناسند ندا دهند و گويند مال‌اندوزى شما و تكبر ورزيدنتان به كارتان نيامد آيا هم اينان بودند كه شما سوگند ياد مى‌كرديد كه خداوند مشمول رحمت خود قرارشان نمى‌دهد؟ [و خطاب به آنان گويند] وارد بهشت شويد، نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين شويد و دوزخيان بهشتيان را ندا دهند كه از آب يا آنچه خداوند بهره‌مندتان ساخته است به ما ببخشيد، گويند خداوند اينها را بر كافران حرام گردانده است‌ كسانى كه دينشان را به بازيچه گرفتند و زندگانى دنيا فريبشان داد، امروز آنان را فراموش مى‌كنيم چرا كه ديدار چنين روزشان را فراموش كردند و آيات ما را انكار مى‌كردند و به راستى كه براى آنان كتابى آورده‌ايم كه از روى علم، روشن و شيوايش ساخته‌ايم، و رهنمود و رحمتى است براى اهل ايمان‌ فقط منتظر سرانجام آن هستند، روزى كه سرانجام آن درآيد، كسانى كه پيشتر آن را فراموش كرده بودند، گويند بى‌شك فرستادگان پروردگارمان حق و حقيقت را آوردند آيا شفيعانى داريم كه براى ما شفاعت كنند يا [به دنيا] بازگردانده شويم و [اين بار] كارى جز آنچه مى‌كرديم در پيش بگيريم؟ به راستى كه به خود زيان زدند و بر ساخته‌هايشان نابود گرديد همانا پروردگار شما كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس [ملكوتش كامل شد و] بر عرش استيلاء يافت، شب را به روز [و روز را به شب‌] -كه آن را شتابان مى‌جويدمى‌پوشاند، و خورشيد و ماه و ستارگان را [آفريد] كه رام شده فرمان اويند، بدانيد كه خلق و امر او راست، بزرگا خداوندا كه پروردگار جهانيان است‌ پروردگارتان را به زارى و پنهانى بخوانيد، كه او از حد درگذرندگان را دوست ندارد و در اين سرزمين پس از آنكه به صلاح آمده است، فتنه و فساد مكنيد، و او را با بيم و اميد بخوانيد كه رحمت الهى به نيكوكاران نزديك است و او كسى است كه بادها را پيشاپيش رحمتش [باران‌] مژده بخش مى‌فرستد، تا آنكه ابرهاى گرانبار را [همراه‌] بردارد و آن را به سوى زمين بايرى برانيم و از آن آب [باران‌] فرو فرستيم و به آن هر ميوه‌اى برآوريم، مردگان را نيز بدين‌سان برانگيزانيم، باشد كه پند گيريد و زمين پاك گياهش به اذن پروردگارش مى‌رويد و آنچه پليد است جز [حاصلى‌] ناچيز برنياورد، بدين‌سان آيات [خود] را براى سپاسگزاران گونه‌گون بيان مى‌داريم‌ به راستى كه نوح را به سوى قومش فرستاديم پس آنگاه گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، كه من بر شما از عذاب روزى سترگ مى‌ترسم‌ بزرگان قومش گفتند ما تو را در گمراهى آشكار مى‌بينيم‌ گفت اى قوم من، در من هيچ‌گونه گمراهى نيست، بلكه من پيامبرى از سوى پروردگار جهانيان هستم‌ كه پيامهاى پروردگارم را به شما برسانم و خير و صلاح شما را بجويم، و من از جانب خداوند چيزهايى مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد آيا تعجب كرده‌ايد كه از سوى پروردگارتان پندى بر مردى از قوم خودتان براى شما نازل شده باشد تا شما را هشدار دهد و پروا و پرهيز پيشه كنيد، و باشد كه مشمول رحمت او شويد آنگاه او را دروغگو انگاشتند و ما او و كسانى را كه در كشتى همراهش بودند نجات داديم و دروغ‌انگاران آيات خود را غرق كرديم كه قومى كوردل بودند و به سوى قوم عاد برادرشان هود را [فرستاديم‌]، گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، آيا پروا نمى‌كنيد؟ بزرگان قومش كه كفر ورزيده بودند گفتند ما تو را دچار بى‌خردى مى‌بينيم و ما تو را از دروغگويان مى‌دانيم‌ گفت اى قوم من در من هيچ‌گونه بى‌خردى نيست بلكه من پيامبرى از سوى پروردگار جهانيان هستم‌ كه پيامهاى پروردگارم را به شما مى‌رسانم و من براى شما خيرخواهى امينم‌ آيا تعجب كرده‌ايد كه از سوى پروردگارتان پندى بر مردم از قوم خودتان براى شما نازل شده باشد تا شما را هشدار دهد، و ياد كنيد كه شما را بعد از قوم نوح جانشين كرد و به شما توانايى بسيار بخشيد، پس نعمتهاى الهى را ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد گفتند آيا به سراغ ما آمده‌اى تا فقط خدا را بپرستيم و آنچه پدرانمان مى‌پرستيدند رها كنيم؟ اگر راست مى‌گويى آنچه [از عذاب‌] به ما وعده مى‌دهى هم‌اكنون [بر سر ما] بياور گفت به راستى كه عذاب و غضبى از جانب پروردگارتان بر شما مقرر گرديده است، آيا با من درباره نامهايى كه شما خودتان و پدرانتان نهاده‌ايد، و خداوند هيچ حجت و برهانى بر آن نازل نكرده است، مجادله مى‌كنيد؟ منتظر باشيد كه من هم همراه شما از منتظران خواهم بود آنگاه او و همراهان او را به رحمت خويش نجات داديم و ريشه دروغ‌انگاران آيات خود را بركنديم، و آنان مؤمن نبودند و به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم‌] [كه به آنان‌] گفت اى قوم من، خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، به راستى كه پديده‌اى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است، اين شتر خداست كه معجزه‌اى براى شماست پس رهايش كنيد كه در زمين خدا [بچرد و هر چه خواست‌] بخورد و به او آسيبى نرسانيد كه عذابى دردناك گريبانگيرتان مى‌شود و ياد كنيد كه شما را پس از قوم عاد جانشين قرار داد و در اين سرزمين جاى داد كه در بخشهاى هموار و هامونش قصرهايى مى‌ساختيد و از كوهها براى خود خانه‌هايى مى‌تراشيديد، پس نعمتهاى الهى را ياد كنيد و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا مكنيد بزرگان قومش كه استكبار مى‌ورزيدند، به مؤمنان مستضعف مى‌گفتند آيا مطمئنيد كه صالح از سوى پروردگارش به پيامبرى فرستاده شده است؟ [ايشان در پاسخ‌] مى‌گفتند [آرى‌] ما به رسالت او مؤمن هستيم‌ استكبارپيشگان مى‌گفتند ما به آنچه شما ايمان داريد، اعتقادى نداريم‌ آنگاه شتر را پى كردند و از فرمان پروردگارشان سر پيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه از عذاب به ما وعده مى‌دهى [بر سر ما] بياور آنگاه زلزله ايشان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا درآمدند [صالح‌] از آنان رويگردان شد و گفت اى قوم من، به راستى كه پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم، ولى شما خيرخواهان [و اندرزگويان‌] را دوست نداريد و لوط را [به پيامبرى فرستاديم‌] كه به قومش مى‌گفت آيا عمل ناشايستى را كه پيش از شما هيچ‌كس از جهانيان مرتكب نشده است، مرتكب مى‌شويد؟ شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‌آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد و پاسخ قوم او جز اين نبود كه مى‌گفتند آنان را از شهرتان برانيد كه مردمانى منزه‌طلب هستند آنگاه او و خانواده‌اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود و بر آنان بارانى [از سنگ‌] بارانديم، بنگر كه سرانجام گناهكاران چگونه بود و به سوى [قوم‌] مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم‌] كه گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، به راستى كه حكم روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است، پس پيمانه و ترازو را درست بداريد [و تمام بدهيد] و به مردم اجناسشان را كم ندهيد، و در اين سرزمين پس از آنكه به صلاح آمده است، فتنه و فساد نكنيد كه اگر مؤمن باشيد اين برايتان بهتر است‌ بر سر هر راهى [به كمين مردم‌] منشينيد كه [مردم را] بترسانيد، و هركسى را كه ايمان دارد از راه خدا بازداريد و آن را ناهموار و ناهنجار مشماريد، و ياد كنيد كه زمانى اندكشمار بوديد و او افزونتان كرد، و بنگريد كه سرانجام اهل فساد چگونه بود و اگر گروهى از شما به پيام من ايمان آوردند و گروهى ايمان نياوردند صبر كنيد كه خداوند در ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است‌ بزرگان قوم او كه استكبار ورزيده بودند گفتند اى شعيب تو و كسانى را كه همراه تو ايمان آورده‌اند از شهرمان بيرون مى‌كنيم مگر آنكه به آيين ما بازمى‌گرديد، گفت حتى اگر دلمان نخواهد؟ اگر به آيين شما -پس از آنكه خداوند از آن نجاتمان داده استبازگرديم، به راستى كه بر خداوند دروغ بسته‌ايم، و ما را نسزد كه به آن بازگرديم، مگر آنكه خدا، پروردگارمان بخواهد، كه علم او همه چيز را فراگير است، بر خدا توكل كرديم، پروردگارا بين ما و قوممان به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى‌ و بزرگان قومش كه كفرورزيده بودند، گفتند اگر از شعيب پيروى كنيد، در آن صورت زيانكار خواهيد بود آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‌شان از پا درآمدند گويى دروغگوانگاران شعيب، هرگز در آن [سرزمين‌] نبوده‌اند، دروغگوانگاران شعيب زيانكار بوده‌اند آنگاه [شعيب‌] از آنان رويگردان شد و گفت اى قوم من، به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم، پس چگونه بر قوم كافر دريغ بخورم‌ و هيچ پيامبرى به هيچ شهرى نفرستاديم مگر آنكه اهل آن را به تنگدستى و ناخوشى دچار كرديم، تا زارى و خاكسارى كنند سپس به جاى ناخوشى، خوشى آورديم تا آنكه انبوه شدند و گفتند به راستى به پدران ما هم [به همين‌گونه، از گردش روزگار] رنج و راحت مى‌رسيد، آنگاه آنان را ناگهان -در حالى كه بى‌خبر بودندفروگرفتيم‌ و اگر اهل آن شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، بر آنان [درهاى‌] بركات آسمان و زمين مى‌گشوديم، ولى [آيات و پيامهاى ما را] دروغ انگاشتند، آنگاه به خاطر كار و كردارشان ايشان را فروگرفتيم‌ آيا اهل شهرها ايمنند از اينكه عذاب ما شبانه به سراغشان بيايد و ايشان خفته باشند؟ يا ايمنند اهل شهرها كه عذاب ما در روز به هنگامى كه سرگرم بازى‌اند به سراغشان بيايد؟ آيا از مكر الهى ايمنند؟ در صورتى كه جز زيانكاران كسى از مكر الهى [به خيال خويش‌] ايمن نيست‌ آيا براى كسانى كه اين سرزمين را پس از اهل آن به ارث برده‌اند، روشن نشده است كه اگر بخواهيم به كيفر گناهانشان گرفتارشان سازيم؟ و بر دلهايشان مهر مى‌نهيم، آنگاه [پندى‌] نمى‌شنوند اين شهرهايى است كه از اخبارش بر تو مى‌خوانيم، و به راستى كه پيامبرانشان براى آنان معجزات آوردند و آنان بر آن نبودند كه به چيزى كه از پيش انكار كرده بودند، ايمان بياورند، بدين‌سان خداوند بر دلهاى كافران مهر مى‌نهد و در اكثرشان وفاى به عهد نيافتيم، و اكثرشان را نافرمان يافتيم‌ سپس بعد از آنان موسى را همراه با معجزات خويش به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم و در حق آيات ما ستم كردند، بنگر كه سرانجام اهل فساد چگونه بوده است‌ و موسى گفت اى فرعون من پيامبرى از سوى پروردگار جهانيانم‌ سزاوار است كه به خداوند جز سخن حق نسبت ندهم، به راستى كه معجزه‌اى از سوى پروردگارتان برايتان آورده‌ام، پس بنى‌اسرائيل را همراه من بفرست‌ گفت اگر راست مى‌گويى كه معجزه‌اى آورده‌اى آن را [به ميان‌] بياور آنگاه عصايش را در انداخت و ناگهان به صورت اژدهايى آشكار درآمد و دستش را [از گريبانش‌] بيرون آورد، و ناگهان سپيد و درخشان در ديد تماشاگران پديدار شد بزرگان قوم فرعون گفتند اين [مرد] جادوگرى داناست‌ مى‌خواهد شما را از سرزمينتان آواره كند، تا رأى شما چه باشد گفتند او و برادرش را [به نحوى‌] بازدار و گردآورندگان [جادوگران‌] را به شهرها بفرست‌ تا هر جادوگر دانايى را به حضورت بياورند و [سرانجام‌] جادوگران به نزد فرعون آمدند [و] گفتند آيا اگر ما پيروز شويم، پاداشى داريم؟ [فرعون‌] گفت آرى و از نزديكان [من‌] خواهيد بود گفتند اى موسى اول تو مى‌اندازى يا ما بايد اندازنده باشيم؟ گفت شما بيندازيد، و چون درانداختند، مردمان را چشم‌بندى كردند و به هول و هراس انداختند و جادويى سترگ به ميان آوردند و [ما] به موسى وحى كرديم كه عصايت را بينداز، [انداخت و اژدها شد] و ناگهان برساخته‌هايشان را فرو بلعيد آنگاه حق برقرار شد و كار و كوشش آنان بر باد رفت‌ و آنجا بود كه شكست خوردند و خرد و خوار شدند و جادوگران به سجده درافتادند گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم‌ پروردگار موسى و هارون‌ فرعون گفت آيا پيش از آنكه من به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ اين مكرى است كه در شهر با همديگر سگاليده‌ايد تا اهل شهر را از آن آواره كنيد، به زودى خواهيد دانست‌ كه دستان و پاهايتان را در خلاف جهت همديگر خواهم بريد، سپس همگى‌تان را به دار خواهم زد گفتند [هر چه مى‌خواهى بكن‌] ما به پروردگارمان روى آورده‌ايم‌ و فقط از آن روى با ما كينه مى‌ورزى كه به آيات پروردگارمان، به هنگامى كه بر ما ظاهر شد، ايمان آورده‌ايم، پروردگارا بر ما [باران‌] صبر فروريز و ما را مسلمان بميران‌ بزرگان قوم فرعون گفتند آيا موسى و قومش را رها مى‌كنى كه در اين سرزمين فساد برپا كنند، و تو و خدايانت را رها كنند؟ گفت به زودى پسرانشان را خواهيم كشت و زنان [و دختران‌]شان را [براى كنيزى‌] زنده خواهيم گذاشت و ما بر آنان چيره‌ايم‌ موسى به قومش گفت از خداوند مدد بجوييد و شكيبايى كنيد، چرا كه زمين از آن خداوند است، به هر كس از بندگانش كه بخواهد به ميراث مى‌دهد و نيك سرانجامى از آن پرهيزگاران است‌ گفتند پيش از آنكه نزد ما بيايى و پس از آنكه نزد ما آمدى همچنان آزار و اذيت ديده‌ايم [پس چه بايد كرد؟] [موسى‌] گفت چه بسا پروردگارتان دشمنتان را نابود كند و شما را در اين سرزمين جانشين گرداند، و بنگرد تا چه مى‌كنيد و به راستى كه فرعونيان را گرفتار قحطسال و كاهش محصولات كرديم، تا پند پذيرند آنگاه چون به آنان خوشى مى‌رسيد مى‌گفتند سزاوار اين هستيم، و چون ناخوشى فرا مى‌رسيد، به موسى و همراهان او فال بد مى‌زدند، بدانيد كه فال [نيك و بد]شان با خداست ولى بيشترشان نمى‌دانند و گفتند هر پديده شگرفى كه براى ما بياورى كه ما را با آن جادو كنى بدان كه ما به تو ايمان نمى‌آوريم‌ آنگاه بر سر آنان [بلاى‌] طوفان و ملخ و شپش و وزغ و [باران‌] خون فرستاديم كه پديده‌هاى روشن و گوناگونى بود، آنگاه [باز هم‌] سركشى كردند و قومى گناهكار بودند و چون بلا بر سرشان آمد گفتند اى موسى براى ما از پروردگارت بخواه كه با پيمانى كه با تو دارد [بر ما رحمت آورد] كه اگر بلا را از ما بگردانى، به تو ايمان مى‌آوريم و بنى‌اسرائيل را همراهت مى‌فرستيم‌ آنگاه چون بلا را -تا زمانى كه به سر رساندنداز آنان گردانديم، باز پيمان‌شكنى كردند سپس از آنان انتقام گرفتيم و آنان را در دريا غرقه ساختيم چرا كه آيات ما را دروغ انگاشته و از آنها غافل بودند و آن قوم را كه مستضعف بودند، وارث مشرق‌ها و مغرب‌هاى سرزمينى ساختيم كه به آن بركت بخشيده بوديم، و [بدين گونه‌] به خاطر صبرى كه كرده بودند وعده نيكوى پروردگارت در حق بنى‌اسرائيل تحقق يافت و آنچه فرعون و قومش ساخته و برآورده بودند، نابود كرديم‌ و بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانديم، آنگاه به سروقت قومى رسيدند كه به پرستش بتانشان مى‌پرداختند، [بنى‌اسرائيل‌] گفتند اى موسى براى ما خدايى قرار بده چنانكه آنان خدايانى دارند گفت به راستى قومى نادان هستيد اينان بنياد كارشان بر باد است و آنچه مى‌كنند باطل است‌ گفت آيا جز خداوند را خداى شما بپسندم، و حال آنكه او شما را بر جهانيان [هم زمانتان‌] برترى بخشيده است‌ و چنين بود كه شما را [از دست‌] فرعونيان رهانيديم كه عذابى سخت به شما مى‌چشانيدند، پسرانتان را مى‌كشتند و زنان [و دختران‌]تان را [براى كنيزى‌] زنده نگاه مى‌داشتند و در آن آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود و با موسى سى شب وعده گذاشتيم، و آن را به ده شب ديگر پايان بخشيديم، چندانكه ميقات پروردگارش چهل شب كامل شد، و موسى به برادرش هارون گفت در ميان قوم من جانشين من باش و در اصلاح بكوش و از راه و روش اهل فساد پيروى مكن‌ و چون موسى به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت پروردگارا خود را به من بنمايان تا بر تو بنگرم، فرمود هرگز مرا نخواهى ديد، ولى [اگر اصرار مى‌ورزى‌] به آن كوه بنگر، اگر در جايش استوار ماند، مرا خواهى ديد، و چون پروردگارش بر كوه تجلى كرد، آن را پخش و پريشان كرد و موسى بيهوش در افتاد، سپس چون به خود آمد گفت پاكا كه تويى، به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمن [به اين حقيقت‌] هستم‌ فرمود اى موسى [بدان كه‌] من تو را به پيامها و كلام خويش بر مردمان برگزيدم، آنچه به تو مى‌بخشم بگير و از سپاسگزاران باش‌ و در الواح [تورات‌] هر گونه پند و روشنگرى در هر باب براى او نوشته‌ايم، پس آن را به جد و جهد بگير و به قومت دستور بده كه احكام نيكوى آن را دريافت [و به آن عمل‌] كنند، زودا كه سراى نافرمانان را به شما نشان دهم‌ كسانى را كه به ناحق در اين سرزمين تكبر مى‌ورزند از آيات خود باز مى‌دارم و هر پديده‌اى و نشانه‌اى كه ببينند به آن ايمان نمى‌آورند و اگر راه رستگارى را ببينند آن را در پيش نمى‌گيرند و اگر گمراهه را ببينند آن را در پيش مى‌گيرند، اين از آن است كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از آن غافل بودند و دروغ دارندگان آيات ما و لقاى آن جهانى، اعمالشان باطل شده است، آيا جز در برابر كار و كردارشان جزا مى‌يابند؟ و قوم موسى در غياب او از آرايه‌هايشان پيكر گوساله‌اى ساختند و پرداختند كه بانگى داشت، آيا نمى‌ديدند كه با آنان سخن نمى‌گويد و راهى به ايشان نمى‌نماياند؟ آن را به پرستش گرفتند و مشرك شدند و چون پشيمان شدند و ديدند كه گمراه شده‌اند گفتند اگر پروردگارمان بر ما رحمت نياورد و ما را نبخشايد، بى‌شك از زيانكاران خواهيم بود و چون موسى [آگاه شد و] خشمناك و اندوهگين به سوى قومش بازگشت گفت در پشت‌سر من چه بد رفتار كرديد، چرا مهلت نداديد فرمان پروردگارتان برسد، و الواح [تورات‌] را بينداخت و سر برادرش را [در دست‌] گرفت و به سوى خود كشيد [هارون‌] گفت اى پسر مادرم، اين قوم مرا زار و زبون كردند و نزديك بود كه مرا بكشند، مرا دشمن‌شاد مكن، و مرا در زمره ستمكاران قرار مده‌ موسى [آرام گرفت و] گفت پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه‌] رحمت خود درآور، و تو مهربان‌ترين مهربانانى‌ كسانى كه گوساله را به پرستش گرفتند زودا كه گرفتار خشم پروردگارشان و در زندگانى دنيا دچار خوارى شوند، و بدين‌سان افترازنندگان را جزا مى‌دهيم‌ و كسانى كه دست به ناشايستيها زده‌اند، سپس توبه كرده‌اند و ايمان آورده‌اند، بى‌گمان پروردگارت پس از آن آمرزگار مهربان است‌ و چون خشم موسى خاموش شد، الواح را برگرفت، و در نسخه آن براى خداترسان رهنمود و رحمت بود و موسى از ميان قومش هفتاد مرد را براى ميعاد ما برگزيد [كه درخواست رؤيت الهى را داشتند] آنگاه چون به زلزله گرفتار شدند، موسى گفت پروردگارا اگر مى‌خواستى ايشان و مرا پيشاپيش هلاك مى‌كردى آيا ما را به خاطر آنچه كم‌خردان ما كردند نابود مى‌كنى؟ اين جز آزمون تو نيست كه هر كس را كه بخواهى به آن گمراه و هر كس را كه بخواهى به آن هدايت مى‌كنى، تو سرور مايى، پس ما را بيامرز و بر ما رحمت آور و تو بهترين آمرزشگرانى‌ و در اين جهان و در آخرت براى ما نيكى بنويس كه ما به سوى تو بازگشته‌ايم، فرمود عذاب خود را به هر آن كس كه بخواهم مى‌رسانم و رحمت من همه‌چيز را فراگير است، پس براى كسانى كه تقوا مى‌ورزند و زكات مى‌پردازند، و كسانى كه به آيات ما ايمان دارند، آن [رحمت‌] را مقرر مى‌دارم‌ كسانى كه از فرستاده و پيامبر امى پيروى مى‌كنند، كه نام [و نشان‌] او را در تورات و انجيل كه در نزدشان است، نوشته مى‌يابند، [همو] كه آنان را به نيكى فرمان مى‌دهد و از ناشايستى باز مى‌دارد، و پاكيزه‌ها را بر آنان حلال و پليدها را حرام مى‌دارد، و از آنان قيد و بندهاى [پيمانهاى‌] سنگين را كه بر آنان مقرر شده بود بر مى‌دارد، و كسانى كه به او ايمان آورده و او را گرامى داشته و يارى كرده‌اند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى مى‌كنند، اينان رستگارند بگو اى مردم من پيامبر الهى به سوى همه شما هستم، همان [خدايى‌] كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست، خدايى جز او نيست، كه زنده مى‌دارد و مى‌ميراند، پس به خداوند و فرستاده‌اش، پيامبر امى، كه به خدا و كلمات او ايمان دارد، ايمان بياوريد، و از او پيروى كنيد باشد كه هدايت يابيد و از قوم موسى گروهى هستند كه به حق راه مى‌نمايند و به حق داد مى‌دهند و ايشان را به دوازده سبط و امت تقسيم كرديم، و چون قوم موسى از او آب خواستند به او وحى كرديم كه با عصايت به سنگ بزن، آنگاه از آن دوازده چشمه شكافت، و هر گروهى [از اسباط] آبشخور خود را شناختند و ابر را سايبانشان گردانديم و برايشان من و سلوى فرو فرستاديم [و گفتيم‌] از روزى پاكيزه‌اى كه به شما بخشيده‌ايم بخوريد و بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم كردند چنين بود كه به ايشان گفته شد در اين شهر سكنا كنيد و هرگونه كه خواستيد [از نعمتهاى آن‌] بخوريد و[براى عذرخواهى‌] حطه بگوييد و از آن دروازه فروتنانه وارد شويد تا گناهان شما را ببخشيم و پاداش نيكوكاران را خواهيم افزود آنگاه ستمكارانشان سخن را به چيزى جز آنچه به آنان گفته شده بود، تبديل كردند، سپس بر سر آنان به كيفر ستمكاريشان عذابى از آسمان فرو فرستاديم‌ و از ايشان درباره [اهالى‌] شهرى كه در كنار دريا بود بپرس كه در روز شنبه كه بايد حرمت [سبت‌] را نگه مى‌داشتند، بر ايشان ماهيهايشان [بر روى آب‌] پديدار مى‌آمد، تجاوز مى‌كردند [و حرمت سبت را مى‌شكستند] و [بر عكس‌] روزى كه سبت نمى‌داشتند برايشان [ماهى بر روى آب‌] نمى‌آمد بدين‌سان ايشان را به نافرمانيشان مى‌آزماييم‌ و چون گروهى از ايشان گفتند چرا قومى را پند مى‌دهيد كه خداوند هلاك‌كننده يا عذاب‌كننده آنان به عذابى شديد است؟ گفتند اين [در حكم‌] معذرتى به درگاه پروردگار شماست و باشد كه پروا پيشه كنند و چون پندى را كه به ايشان داده بودند، از ياد بردند، كسانى را كه ناهيان از منكر بودند نجات داديم و ستمكاران را به عذابى شديد گرفتار كرديم چرا كه نافرمانى كرده بودند و چون در برابر آنچه از آن نهى شده بودند، گردنكشى كردند، فرموديمشان كه بوزينگان مطرود باشيد و ياد كن كه پروردگارت فرمود كه بر آنان كسى را تا روز قيامت خواهد گماشت كه به آنان سخت‌ترين عذاب را بچشاند، كه پروردگارت زودكيفر است و همو آمرزگار مهربان است‌ و ايشان را به صورت امتهايى در آن سرزمين تقسيم كرديم، بعضى از ايشان صالح‌اند و بعضى جز آن، و آنان را به خوشيها و ناخوشيها آزموديم باشد كه [به راه حق‌] بازگردند و پس از آنان جانشينان [ناصالحى‌] آمدند كه كتاب آسمانى را از پيشينيان فراستاندند [ولى‌] متاع زندگى دنيوى را طلب كردند و ادعا كردند كه به زودى آمرزيده خواهيم شد، و حال آنكه اگر متاعى همانند آن به دستشان مى‌آمد، باز همچنان آن را مى‌ربودند، آيا از آنان در كتاب آسمانى پيمان گرفته نشده است كه بر خداوند جز راستى و درستى نسبت ندهند و در آن آموزش هم يافته‌اند و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيا نمى‌انديشيد؟ و كسانى كه به كتاب آسمانى تمسك مى‌جويند و نماز برپا مى‌دارند [بدانند كه‌] ما پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‌گذاريم‌ و چنين بود كه كوه [طور] را بر سر آنان برافراشتيم، گويى سايبانى بود و گمان بردند بر آنان فروخواهد افتاد [و گفتيم‌] آنچه به شما داده‌ايم به جد و جهد بگيريد و آنچه در آن هست به خاطر بسپاريد باشد كه پروا پيشه كنيد و چون پروردگارت زاد و رود بنى‌آدم را از پشتهاى ايشان برگرفت، و آنان را بر خودشان گواه گرفت [و پرسيد] آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند چرا، شهادت مى‌دهيم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [حقيقت‌] بى‌خبر بوديم‌ يا مبادا بگوييد همانا پدران ما در گذشته شرك آورده بودند و ما زاد و رودى از پى ايشان بوديم، آيا ما را به خاطر كارى كه باطل‌انديشان كرده‌اند هلاك مى‌كنى؟ و بدين‌سان آيات [خود] را به روشنى بيان مى‌داريم، باشد كه [به راه حق‌] بازگردند و بر آنان خبر كسى را بخوان كه به او [علم‌] آيات خود را بخشيده بوديم و از آن عارى شد و شيطان در پى او افتاد و آنگاه از گمراهان شد و اگر مى‌خواستيم قدر او را به خاطر آن [علمش به آيات‌] بلند مى‌داشتيم، ولى او به دنيا [و پستى‌] گراييد و از هواى نفس خويش پيروى كرد، آرى داستان او همچون داستان سگ است كه اگر بر او حمله آورى، زبان از دهان بيرون مى‌آورد و اگر هم او را [به حال خود] واگذارى باز زبان از دهان بيرون مى‌آورد، اين داستان دروغ‌انگاران آيات ماست، پس برايشان اين پند و داستان را بخوان باشد كه انديشه كنند دروغ‌انگاران آيات ما بد سرانجامى داشتند و بر خود ستم مى‌كردند كسى كه خداوند هدايتش كند رهيافته است، و كسانى كه او بيراه گذاردشان، آنانند كه زيانكارند و به راستى بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريده‌ايم [چرا كه‌] دلهايى دارند كه با آن در نمى‌يابند، و ديدگانى دارند كه با آن نمى‌بينند، و گوشهايى دارند كه با آن نمى‌شنوند، اينان همچون چارپايانند، بلكه گمراه‌تر، اينان غافلانند و خداى را نامهاى نيكوست، پس او را با آنها بخوانيد، و كسانى را كه در نامهاى او كجروى مى‌كنند، واگذاريد، به زودى به جزاى كار و كردار خويش مى‌رسند و از آفريدگان ما گروهى هستند كه به حق راه مى‌نمايند و به حق داد مى‌دهند و دروغ انگاران آيات خود را آهسته آهسته، به نحوى كه درنيابند، فرو مى‌گيريم‌ و آنان را مهلت مى‌دهم چرا كه مكر من متين است‌ آيا نينديشيده‌اند كه همسخن آنان جنونى ندارد، و جز هشداردهنده‌اى آشكار نيست‌ آيا در ملكوت آسمانها و زمين و آنچه خداوند آفريده است، ننگريسته‌اند، و اينكه چه بسا اجلشان نزديك شده باشد، آنگاه بعد از آن [قرآن‌] به چه سخنى ايمان مى‌آورند كسى كه خداوند بيراه گذاردش، رهنمايى ندارد و آنان را در طغيانشان سرگشته وامى‌گذارد از تو درباره قيامت مى‌پرسند كه استقرار آن چه وقت است؟ بگو علم آن نزد پروردگار من است، هيچ‌كس جز او هنگام آن را آشكار نمى‌سازد، اين امر بر اهل آسمانها و زمين دشوار است، [قيامت‌] جز ناگهان به سراغ شما نمى‌آيد، از تو مى‌پرسند چنانكه گويا تو از چون و چند آن آگاهى، بگو همانا علم آن با خداوند است ولى بيشتر مردم نمى‌دانند بگو كه براى خود اختيار سود و زيانى ندارم مگر آنچه خدا بخواهد، و اگر غيب مى‌دانستم خير فراوان براى خود كسب مى‌كردم و هيچ ناگوارى به من نمى‌رسيد، من كسى جز هشداردهنده و مژده‌آور اهل ايمان نيستم‌ او كسى است كه شما را از تن يگانه‌اى آفريد و همسرش را از او پديد آورد تا در كنار او آرام گيرد، و چون [آدم‌] با او [حوا] آميزش كرد، بارى سبك گرفت و با آن آسان به سر مى‌برد و چون گرانبار شد، هردو خداوند، پروردگارشان را به دعا خواندند كه اگر به ما فرزند سالم و شايسته‌اى عطا كنى از سپاسگزاران خواهيم بود و چون به آن دو، فرزندى سالم و شايسته عطا كرد، آن دو در عطاى او، براى او شريكانى قائل شدند، ولى خداوند از آنچه شرك مى‌آورند منزه است‌ آيا چيزهايى را شريك او مى‌آورند كه چيزى نمى‌آفرينند و خود آفريده شده‌اند و نمى‌توانند به ايشان و نه به خودشان يارى‌اى برسانند و اگر ايشان را به [راه‌] هدايت بخوانيد از شما پيروى نمى‌كنند، براى شما يكسان است، چه ايشان را بخوانيد چه آنكه خاموش باشيد كسانى را كه در برابر و به جاى خداوند مى‌خوانيد بندگانى مانند شما هستند، بخوانيدشان و اگر راست مى‌گوييد بايد كه پاسخ شما را بدهند آيا پاهايى دارند كه با آن راه روند؟ يا دستانى دارند كه با آن كارى انجام دهند، يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو شريكانى را كه قائليد بخوانيد، سپس در حق من هرچه خواهيد بسگاليد و مرا مهلت ندهيد سرور من خداوند است كه [اين‌] كتاب آسمانى را فرو فرستاده است و او دوستدار شايستگان است‌ و كسانى كه در برابر و به جاى او [خداوند] مى‌خوانيد، نمى‌توانند به شما و نه به خودشان يارى‌اى برسانند و اگر ايشان را به [راه‌] هدايت بخوانيد نمى‌شنوند و مى‌نگريشان كه به سوى تو مى‌نگرند ولى نمى‌بينند عفو پيشه كن و به نيكى فرمان ده و از نادانان روى بگردان‌ و اگر وسوسه‌اى از سوى شيطان تو را به وسواس انداخت، به خداوند پناه ببر كه او شنواى داناست‌ پرهيزگاران هرگاه خيالى شيطانى عارضشان شود، ياد [خدا] كنند، و آنگاه ديده‌ور شوند و ياران [شيطان‌صفت آن ديگران‌] آنان را در گمراهى بدارند و هيچ فرونگذارند و چون براى آنان آيه‌اى نياورى گويند چرا از خود برنمى‌سازى؟ بگو فقط از آنچه از سوى پروردگارم به من وحى مى‌شود پيروى مى‌كنم، اين روشنگريهايى از سوى پروردگارتان و رهنمود و رحمتى براى اهل ايمان است‌ و چون قرآن خوانند به آن گوش بسپاريد و [در برابر آن‌] خاموش باشيد، باشد كه مشمول رحمت شويد و پروردگارت را در بامدادان و شامگاهان در دلت به زارى و ترس و بدون بانگ برداشتن، ياد كن و از غافلان مباش‌ كسانى كه نزد پروردگارت هستند [تقرب دارند] از عبادت او گردنكشى نمى‌كنند و او را تسبيح مى‌گويند و بر او سجده مى‌برند از تو درباره [تقسيم‌] انفال مى‌پرسند، بگو [حكم تقسيم‌] انفال مختص به خدا و رسول [او] است، پس از خداوند پروا كنيد و بين خودتان آشتى كنيد، و اگر به راستى مؤمن هستيد از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد مؤمنان همان كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد دلهايشان ترسان شود و چون آيات او را برايشان بخوانند، بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكل كنند [همان‌] كسانى كه نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‌ايم [به ديگران‌] مى‌بخشند اينان به راستى مؤمن‌اند، [و] ايشان را نزد پروردگارشان درجات [عالى‌] است و آمرزش و روزى شايسته است‌ همچنانكه پروردگارت تو را از خانه‌ات [مدينه‌] به حق بيرون آورد، و گروهى از مؤمنان آن را ناخوش مى‌داشتند [و] درباره حق پس از آشكار شدنش با تو مجادله مى‌كردند، گويى كه ايشان را به سوى مرگ مى‌رانند و ايشان همچنان نظاره مى‌كنند و ياد آوريد كه خداوند به شما وعده داده بود كه يكى از دو طايفه نصيب شما [و مغلوب شما]ست، و دوست مى‌داشتيد آنكه بدون سلاح است [كاروان تجارى‌] نصيب شما باشد، و حال آنكه خداوند مى‌خواست كه به كلمات خويش حق را احقاق كند و ريشه كافران را بركند تا حق را -ولو گناهكاران ناخوش داشته باشنداحقاق و باطل را ابطال كند ياد آوريد هنگامى كه به پروردگارتان استغاثه كرديد، و او دعاى شما را اجابت كرد [و فرمود] كه من يارى‌دهنده شما با [فرو فرستادن‌] هزار فرشته پياپى هستم‌ و خداوند آن را جز بشارتى براى شما نكرد و تا دلهايتان با آن آرام بگيرد، و پيروزى جز از سوى خداوند نيست، كه خداوند پيروزمند فرزانه است‌ ياد آوريد كه شما را در پرده خوابى سبك كه [در حكم‌] آرامش‌بخشى از سوى او بود، پوشاند، و از آسمان آبى بر شما باريد، تا شما را با آن پاكيزه بدارد و از شما پليدى شيطان را بزدايد، و دلهايتان را گرم و گامهايتان را بدان استوار كند چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان وحى فرستاد كه من با شما هستم، مؤمنان را ثابت قدم بداريد، كه به زودى در دل كافران هراس مى‌افكنم، گردنها و سرانگشتانشان را قطع كنيد اين از آن است كه آنان با خداوند و پيامبر او مخالفت ورزيدند، و هركس با خداوند و پيامبر او مخالفت ورزد، خداوند سخت كيفر است‌ اينها را بچشيد و بدانيد كه براى كافران عذاب آتش جهنم مهياست‌ اى مؤمنان چون با انبوه كافران رو در رو شديد هرگز به آنان پشت مكنيد و هركس در چنين روزى به آنان پشت كند -مگر آنكه كناره‌جو براى [ادامه‌] كارزار، يا پناه‌جو به گروهى [خودى‌] باشدسزاوار خشم الهى شده است، و سرا و سرانجام او دوزخ است، و بد سرانجامى است‌ پس شما آنان را نكشته‌ايد بلكه خداوند كشته است، و چون تير انداختى، به حقيقت تو نبودى كه تير مى‌انداختى بلكه خداوند بود كه مى‌انداخت، تا مؤمنان را بدين وسيله به آزمونى نيك بيازمايد، كه خداوند شنواى داناست‌ اين چنين است كه خداوند نقش بر آب كننده نقشه كافران است‌ اگر از خداوند داورى مى‌خواستيد، [نتيجه‌] داورى او برايتان پيش آمد، و اگر [از كفر] باز ايستيد برايتان بهتر است، و اگر باز گرديد ما نيز باز مى‌گرديم و گروه شما، ولو انبوه باشد، به كارتان نيايد، و بدانيد كه خداوند با مؤمنان است‌ اى مؤمنان از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد و از او روى نگردانيد، در حالى كه [پند و پيام او را] مى‌شنويد و مانند كسانى نباشيد كه گفتند [پند و پيام حق را] شنيديم ولى نمى‌شنيدند بدترين جنبندگان از نظر خداوند، ناشنوايان گنگ [از شنيدن حق‌] هستند كه در نمى‌يابند و اگر خداوند خيرى در آنان سراغ داشت به آنان گوش شنوا مى‌داد، و اگر به آنان گوش شنوا هم داده بود، باز پشت مى‌كردند و رويگردان مى‌شدند اى مؤمنان به نداى خداوند و پيامبر كه شما را به پيامى حيات‌بخش مى‌خوانند، لبيك اجابت بگوييد و بدانيد كه خداوند بين انسان و دل او حايل مى‌گردد، و بدانيد كه در نزد او محشور مى‌گرديد و از فتنه‌اى كه [چون درگيرد] فقط به ستمكارانتان نمى‌رسد و [دامن‌گير همگان مى‌شود] پروا كنيد و بدانيد كه خداوند سخت كيفر است‌ و ياد كنيد آنگاه كه در اين سرزمين اندكشمار و مستضعف بوديد و مى‌ترسيديد كه مردمان [كافر] شما را از خانه و كاشانه‌تان آواره كنند، ولى او شما را [نزد يارانتان‌] جاى داد و به نصرت خويش يارى كرد و از پاكيزه‌ها روزى داد، باشد كه سپاس بگزاريد اى مؤمنان آگاهانه به خداوند و پيامبر و در امانات خود خيانت مكنيد و بدانيد كه اموال و اولادتان مايه آزمون شما هستند و پاداش سترگ نزد خداوند است‌ اى مؤمنان اگر از خداوند پروا كنيد براى شما [پديده‌اى‌] جداكننده حق از باطل پديد آورد و سيئات شما را بزدايد و شما را بيامرزد، و خداوند بخشنده و بخشاينده بزرگ است‌ و ياد كن كه كافران در حق تو بدسگالى مى‌كردند تا تو را در بند كشند يا بكشند يا آواره كنند، و آنان مكر مى‌ورزيدند و خداوند هم مكر مى‌ورزيد و خداوند بهترين مكرانگيزان است‌ و چون آيات ما بر آنان خوانده مى‌شد مى‌گفتند شنيديم و اگر بخواهيم مانند اين خواهيم گفت، اين جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست‌ و چنين بود كه مى‌گفتند بار خدايا اگر اين حق است و از سوى توست، بر ما از آسمان سنگ ببار، يا عذاب دردناكى بر سر ما بياور و خداوند مادام كه تو در ميان ايشان هستى، آنان را عذاب نمى‌كند، و نيز مادام كه استغفار مى‌كنند، عذاب‌كننده آنان نيست‌ و سزاوار نيستند كه خداوند [در آخرت‌] عذابشان نكند، و حال آنكه مردمان را از [زيارت‌] مسجدالحرام باز مى‌دارند و ايشان متوليان آن نباشند، چرا كه جز پارسايان كسى متولى آن [مسجدالحرام‌] نمى‌تواند باشد، ولى بيشترشان [مردم‌] نمى‌دانند و [اينان كسانى هستند كه‌] نمازشان در پيرامون خانه كعبه جز سوت زدن و دست‌افشانى نيست، پس عذاب [الهى‌] را به خاطر كفرورزيدنتان بچشيد [آن‌] كافران اموالشان را براى بازداشتن از راه خدا خرج مى‌كنند، آرى خرجش خواهند كرد آنگاه مايه حسرت آنان مى‌گردد و سرانجام مغلوب مى‌گردند، و كافران را در جهنم گرد مى‌آورند [چنين است‌] تا خداوند پاك را از پليد جدا كند و پليد را برهم نهد و همه را برهم بيفشرد و سرانجام در جهنم اندازد، اينان همان زيانكارانند به كافران بگو اگر دست [از كفر خود] بردارند، گذشته‌هايشان آمرزيده خواهد شد و اگر به آن بازگردند، [بدانند كه بر آنان نيز] سنت پيشينيان خواهد گذشت‌ و با آنان كارزار كنيد تا آنكه فتنه شرك باقى نماند و دين، سراسر دين خدايى باشد، و اگر دست بردارند خداوند به كار و كردارشان بيناست‌ و اگر روى گرداندند [شما مسلمانان‌] بدانيد كه خداوند سرور شماست، چه نيكو سرورى و چه نيكو ياورى‌ اگر به خداوند و آنچه بر بنده خود در يوم‌الفرقان [روز جنگ بدر، روز جدايى حق از باطل‌]، روز برخورد دو گروه [حق و باطل‌] نازل كرده‌ايم، ايمان داريد، بدانيد كه از هر غنيمتى كه به دست آوريد يك پنجم آن خاص خداوند و پيامبر و خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ ياد كنيد زمانى كه شما در كناره نزديك [به مدينه‌] و آنان در كناره دورتر بودند، و سواران [كاروان تجارى قريش‌] در فرودست شما [در كناره دريا] بودند، و اگر شما با همديگر وعده [جنگ‌] گذارده بوديد [چه‌بسا] در آن وعده خلاف مى‌كرديد، ولى خداوند [چنين مقرر داشت‌] تا كارى انجام يافتنى را به سرانجام برساند، تا سرانجام هركس كه نابود [و گمراه‌] مى‌گردد، ديده و دانسته باشد و هركس زنده [و راهياب‌] مى‌گردد ديده و دانسته باشد، و [بدانيد كه‌] خداوند شنواى داناست‌ ياد كنيد كه خداوند آنان را در رؤياى تو اندكشمار نماياند، و اگر بسيار نمايانده بود، هراس به دل راه مى‌داديد و در كارتان اختلاف كلمه مى‌يافتيد، ولى خداوند درامان داشت، كه او از راز دلها آگاه است‌ و ياد كنيد كه چون رو در رو شديد آنان را در ديدگان شما اندكشمار نماياند و شما را نيز در ديدگان ايشان اندك نماياند، تا خداوند كارى انجام يافتنى را به سرانجام برساند، و همه كارها به او باز مى‌گردد اى مؤمنان چون با گروهى [از دشمن‌] رو در رو شديد، ثابت‌قدم باشيد و خداوند را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد و از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد و اختلاف كلمه نداشته باشيد كه بددل خواهيد شد و شان و شوكتتان بر باد مى‌رود، و شكيبايى كنيد كه خداوند با شكيبايان است‌ و همانند كسانى مباشيد كه از سرزمينشان با سرمستى و نمايشگرى در چشم مردم، بيرون شدند، و [مردمان را] از راه خدا باز مى‌داشتند و خداوند به كار و كردار ايشان چيره است‌ چنين بود كه شيطان كارهاى ايشان را در نظرشان آراسته جلوه داد، و گفت امروز كسى از مردم بر شما پيروز نخواهد شد و من امان‌دهنده شما هستم، و چون دو گروه رو در رو شدند، به عقب برگشت و گفت من از شما برى و بركنار هستم، چرا كه من چيزى را مى‌بينم كه شما نمى‌بينيد، من از خداوند مى‌ترسم و خداوند سخت كيفر است‌ بارى منافقان و بيماردلان گفتند اينان را دينشان فريفته است، و حال آنكه هركس بر خدا توكل كند [بداند كه‌] خداوند پيروزمند فرزانه است‌ اگر بدانى آنگاه كه فرشتگان جان كافران را بگيرند و بر چهره‌ها و پشتهايشان بكوبند و [گويند] عذاب آتش سوزان را بچشيد اين به خاطر كار و كردار پيشين شماست [وگرنه‌] خداوند هرگز در حق بندگان ستمگر نيست‌ همانند شيوه فرعونيان و پيشينيان ايشان كه به آيات الهى كفر ورزيدند، آنگاه خداوند ايشان را به كيفر گناهانشان فرو گرفت، كه خداوند نيرومند سخت كيفر است‌ اين از آن است كه خداوند دگرگون‌كننده نعمتى نيست كه بر قومى ارزانى داشته باشد، مگر آنكه آنچه در دلهايشان دارند بگردانند، و خداوند شنواى داناست‌ همانند شيوه فرعونيان و پيشينيان ايشان كه آيات پروردگارشان را دروغ انگاشتند، آنگاه ايشان را به خاطر گناهانشان نابود كرديم و فرعونيان را غرقه ساختيم و همگى ستمكار بودند بدترين جنبندگان از نظر الهى كسانى هستند كه كفرورزيده‌اند و ايمان نمى‌آورند همانان كه با ايشان پيمان بسته‌اى، سپس هربار پيمانشان را مى‌شكنند و پروايى ندارند و اگر در جنگ بر ايشان دست يافتى چنان تارومارشان كن كه عبرت آيندگانشان شود باشد كه پند گيرند و اگر از خيانت قومى انديشناك شدى، تو نيز همسان عهدشان را به سويشان بينداز، كه خداوند خائنان را دوست ندارد و كافران هرگز مپندارند كه جان به در برده‌اند، آنان گزير و گريزى ندارند و در برابر آنان هر نيرويى كه مى‌توانيد، از جمله نگاهدارى اسبان، فراهم آوريد، تا به آن وسيله دشمن خدا و دشمن خود را بترسانيد، همچنين ديگرانى را هم غير از آنان، كه شما ايشان را نمى‌شناسيد، و خداوند مى‌شناسدشان، و آنچه در راه خدا انفاق كنيد، پاداشش به شما بر مى‌گردد، و بر شما ستم نمى‌رود و اگر جانب آشتى را گرفتند تو نيز جانب آن را بگير و بر خداوند توكل كن، كه او شنواى داناست‌ و اگر خواستند به تو نيرنگ بزنند، بدان كه خداوند تو را كافى است، و او كسى است كه تو را به نصرت خويش و به مؤمنان يارى كرد و بين دلهاى ايشان الفت داد كه اگر هر آنچه در روى زمين است خرج مى‌كردى، بين دلهاى ايشان الفت نمى‌افكندى، ولى خداوند ميان آنان الفت برقرار كرد، كه او پيروزمند فرزانه است‌ اى پيامبر، خدا و مؤمنانى كه پيرو تو هستند تو را كافى است‌ اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز، [و بدان كه‌] اگر از شما بيست تن شكيبا باشند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صدتن باشند بر هزار تن از كافران غلبه مى‌كنند، چرا كه اينان قومى هستند كه چيزى در نمى‌يابند اينك خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت كه در شما ضعفى هست، در اين صورت اگر از شما صدتن شكيبا باشند بر دويست تن غلبه مى‌كنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفيق الهى بر دو هزار تن غلبه مى‌كنند، و خداوند با شكيبايان است‌ هيچ پيامبرى را نسزد كه اسيران [دشمن‌] را نگاه دارد، مگر زمانى كه در اين سرزمين استيلاء و استقرار يابد، شما متاع دنيوى مى‌خواهيد و خداوند آخرت را [براى شما] مى‌خواهد، و خداوند پيروزمند فرزانه است‌ اگر حكم پيشين الهى نبود، به خاطر آنچه گرفته بوديد، عذابى سهمگين به شما مى‌رسيد پس از آنچه به دست آورده‌ايد، پاك و پاكيزه بخوريد، و از خداوند پروا كنيد، بى‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است‌ اى پيامبر به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو اگر خداوند خيرى در دلهاى شما سراغ كند، به شما چيزى مى‌بخشد كه از آنچه از شما گرفته‌اند، بهتر است، و شما را مى‌آمرزد، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ و اگر آهنگ خيانت به تو كردند، بدان كه پيشترها هم نسبت به خداوند خيانت روا داشته‌اند، آنگاه شما را بر آنان پيروز كرد، و خداوند داناى فرزانه است‌ كسانى كه ايمان آورده‌اند و هجرت كرده‌اند، و در راه خدا به مال و جان جهاد كرده‌اند، همچنين كسانى كه ايشان را جا و پناه و يارى داده‌اند، اينان دوستان همديگرند، و كسانى كه ايمان آورده‌اند، ولى هجرت نكرده‌اند، شما از دوستى [و توارث‌] آنان برخوردار نمى‌شويد، مگر آنكه هجرت كنند، و اگر در كار دين از شما يارى خواستند بر شماست كه يارى كنيد مگر در برابر قومى كه بين شما و ايشان پيمانى باشد، و خداوند به كار و كردار شما بيناست‌ و كافران دوستان همديگرند، اگر [به اين سفارش‌] عمل نكنيد، در اين سرزمين فتنه و فساد بزرگى برپا مى‌گردد و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خداوند جهاد كرده‌اند و كسانى كه ايشان را جا و پناه و يارى داده‌اند، اينانند كه به راستى مؤمن‌اند، براى ايشان آمرزش [الهى‌] و روزى پاك مقرر است‌ و كسانى كه پس از آن ايمان آورده‌اند و همراه شما هجرت و جهاد كرده‌اند، اينان از شما هستند، و در حكم الهى خويشاوندان به يكديگر [براى ارث بردن‌] سزاوارترند، كه خداوند بر هر چيزى داناست‌ اين برائت خداوند و پيامبر اوست از مشركانى كه با آنان پيمان بسته‌ايد [اى مشركان تا] چهارماه [آزادانه‌] در اين سرزمين بگرديد و بدانيد كه از خداوند گزير و گريزى نداريد و خداوند رسواگر كافران است‌ و اين اعلامى از سوى خداوند و پيامبر اوست به مردم در روز حج‌اكبر كه [بدانند] خداوند و پيامبر او از مشركان برى و بيزار است، پس اگر [از كفر] توبه كنيد، برايتان بهتر است و اگر رويگردان شويد بدانيد كه از خداوند گزير و گريزى نداريد، و كافران را از عذابى دردناك خبر ده‌ مگر كسانى از مشركان كه با آنان پيمان بسته‌ايد و با شما هيچ‌گونه نابكارى نكرده‌اند و هيچ كس را در برابر شما يارى نداده‌اند، پس پيمان ايشان را تا پايان مدتش به سر بريد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد و چون ماههاى حرام به سرآمد، آنگاه مشركان را هرجا كه يافتيد بكشيد و به اسارت بگيريدشان و محاصره‌شان كنيد و همه جا در كمينشان بنشينيد، آنگاه اگر [از كفر] توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، آزادشان بگذاريد كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ و اگر كسى از مشركان از تو پناه خواست به او پناه بده، تا آنكه كلام الهى را بشنود، سپس او را به جاى امنش برسان، اين از آن است كه ايشان قومى ناآگاه‌اند چگونه پيمان با مشركان نزد خداوند و نزد پيامبرش محترم داشته شود؟ مگر [در مورد] كسانى كه با آنان نزديك مسجدالحرام [در حديبيه‌] پيمان بسته‌ايد، پس مادام كه بر عهد خود با شما استوار باشند، شما نيز با آنان استوار باشيد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد چگونه چنين نباشد، و حال آنكه اگر اينان بر شما دست يابند نه پيوند و نه پيمانى را در حق شما رعايت مى‌كنند، اينان شما را با زبان خود خشنود مى‌كنند، حال آنكه دلهايشان از آن ابا دارد و بيشترشان نافرمانند اينان آيات الهى را به بهاى ناچيز فروخته‌اند و [مردم را] از راه او بازداشته‌اند، و كار و كردارشان چه بد است‌ اينان در حق هيچ مؤمنى هيچ پيوند و پيمانى را رعايت نمى‌كنند، و اينان تجاوزكار هستند اما اگر [از كفر] توبه كردند و نماز بر پا داشتند و زكات پرداختند، در آن صورت برادران دينى شما هستند، و ما آيات [خود] را براى اهل معرفت به روشنى بيان مى‌داريم‌ ولى اگر سوگندهايشان را پس از پيمان بستنشان شكستند و در دين شما طعنه زدند، آنگاه با پيشوايان كفر كارزار كنيد، چرا كه حرمت سوگند [و پيمان‌] را رعايت نمى‌كنند، باشد كه دست بردارند آيا نبايد با قومى كه سوگندها [و پيمانها]يشان را شكسته‌اند و در آواره ساختن پيامبر كوشيده‌اند و نخست‌بار بناى ستيزه با شما را گذارده‌اند، كارزار كنيد، آيا از آنها مى‌ترسيد؟ حال آنكه اگر مؤمنيد، سزاوارتر است كه از خداوند بترسيد با آنان كارزار كنيد تا خداوند آنان را به دست شما عذاب كند و خوار و رسوا سازد و شما را بر ايشان پيروز گرداند و درد دلهاى قومى از مؤمنان را تشفى دهد و خشم و خروش دلهايشان را برطرف كند، و خداوند از هركس كه بخواهد درمى‌گذرد، و خداوند داناى فرزانه است‌ آيا گمان برده‌ايد كه به امان خود رها مى‌شويد و خداوند كسانى را از شما كه جهاد مى‌كنند و به جاى خداوند و پيامبر او و مؤمنان، دوست همرازى نگرفته‌اند، معلوم نمى‌دارد؟ و خداوند به كار و كردار شما آگاه است‌ مشركان را نرسد كه مساجد الهى را آبادان كنند حال آنكه [عملا] بر كفر خود گواه هستند، اعمال اينان تباه شده و جاودانه در آتش دوزخ خواهند بود مساجد الهى را فقط كسانى آباد مى‌كنند كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده، و نماز برپا داشته و زكات مى‌پردازند، و از هيچ كس جز خداوند نترسيده‌اند، و چه بسا اينان رهيافته باشند آيا آب دادن به حاجيان و آباد سازى مسجدالحرام را همانند [عمل‌] كسى مى‌شماريد كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ اينان نزد خداوند برابر نيستند، و خداوند ستمكاران [مشركان‌] را هدايت نمى‌كند كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده‌اند و در راه خداوند به مال و جان جهاد كرده‌اند، نزد خداوند بلندمرتبه‌ترند و اينانند كه رستگارند و پروردگارشان ايشان را به رحمت و رضوان خويش و بوستانهايى كه در آنها ناز و نعمتى پاينده دارند، بشارت مى‌دهد جاودانه در آنند، چرا كه نزد خداوند پاداشى بزرگ است‌ اى مؤمنان پدران و برادرانتان را اگر كفر را از ايمان خوشتر دارند، دوست مگيريد، و هركس از شما ايشان را دوست گيرد، بدانيد كه ايشان ستمكارند بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خاندانتان و اموالى كه به دست آورده‌ايد و تجارتى كه از كسادش مى‌ترسيد، و خانه‌هايى كه خوش داريد، در نزد شما از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش عزيزتر است، منتظر باشيد تا خداوند فرمانش را به ميان آورد، و خداوند نافرمانان را هدايت نمى‌كند به راستى خداوند شما را در موارد بسيار و نيز در جنگ حنين يارى كرده است، آنگاه كه كثرتتان شما را شاد و شگفت‌زده كرد، ولى هيچ سودى به حال شما نداشت، و زمين با همه گستردگى‌اش، بر شما تنگ آمد، آنگاه [به دشمن‌] پشت كرديد [و گريختيد] سپس خداوند آرامش خويش را بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل كرد و سپاهيانى كه شما نمى‌ديديد [به كمك شما] فرو فرستاد و كافران را به رنج و عذاب انداخت، و كيفر كافران اين چنين است‌ سپس خداوند از هركس كه بخواهد درمى‌گذرد و خداوند آمرزگار مهربان است‌ اى مؤمنان همانا مشركان پليدند، لذا نبايد پس از امسالشان به مسجدالحرام نزديك شوند، و اگر از [ركود تجارت و] تنگدستى مى‌ترسيد، زودا كه خداوند، اگر بخواهد شما را از فضل خويش توانگر گرداند، كه خداوند داناى فرزانه است‌ با اهل كتابى كه به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارند و حرام داشته خدا و پيامبرش را حرام نمى‌گيرند و دين حق نمى‌ورزند، كارزار كنيد تا به دست خويش و خاكسارانه جزيه بپردازند و يهوديان مى‌گويند عزير پسر خداست و مسيحيان مى‌گويند مسيح پسر خداست، اين سخنى است [باطل‌] كه به زبان مى‌آورند و به سخن كافران پيشين تشبه مى‌جويند، خداوند بكشدشان چگونه بيراهه مى‌روند اينان احبار و راهبانشان و مسيح بن مريم را به جاى خداوند به خدايى گرفته‌اند، و حال آنكه فرمانى جز اين به آنان داده نشده است كه خداى يگانه را بپرستند [همان خداوندى‌] كه خدايى جز او نيست، [و] منزه است از شريكى كه براى او قائل مى‌شوند مى‌خواهند نور الهى را با سخنان خويش خاموش كنند و خداوند جز اين نمى‌خواهد كه نور خويش را كمال بخشد، ولو كافران ناخوش داشته باشند او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاده است، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند ولو آنكه مشركان ناخوش داشته باشند اى مؤمنان بدانيد كه بسيارى از احبار و راهبان، اموال مردم را به ناحق مى‌خورند و [مردمان را] از راه خدا باز مى‌دارند، و كسانى كه زر و سيم مى‌اندوزند و آن را در راه خدا خرج نمى‌كنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده‌ آن روز كه آن را در آتش جهنم تافته كنند و پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آن داغ بگذارند [به آنان گويند] اين همان است كه براى خودتان اندوخته بوديد، پس [طعم‌] اندوخته‌هايتان را بچشيد بدانيد كه شمار ماهها نزد خداوند در كتاب الهى [لوح محفوظ از] روزى كه آسمانها و زمين را آفريده است، دوازده ماه است، كه از آن چهار ماه حرام است، اين دين استوار است، پس در مورد آنها بر خود ستم نكنيد، و با مشركان همگى كارزار كنيد، همچنانكه آنان هم با شما همگى كارزار مى‌كنند و بدانيد كه خداوند با پرهيزگاران است‌ همانا نسئى و [كبيسه كردن سال و تغيير دادن ماه حرام‌] افزايش در كفر است كه كافران به آن وسيله به گمراهى كشيده مى‌شوند، زيرا در سالى آن [ماه‌] را حلال مى‌شمارند و در سالى حرام تا [ظاهرا]با شماره ماههايى كه خداوند حرام گردانده است برابر كنند، بالنتيجه حرام الهى را حلال مى‌شمارند، بد كرداريهايشان در نظرشان آراسته جلوه يافته است، و خداوند خداشناسان را هدايت نمى‌كند اى مؤمنان چرا هنگامى كه به شما گفته مى‌شود در راه خدا رهسپار [جهاد] شويد، گرانجانى مى‌كنيد؟ آيا زندگانى دنيا را به جاى آخرت پسنديده‌ايد؟ در حالى كه متاع زندگانى دنيا در جنب آخرت، بس اندك است‌ اگر رهسپار [جهاد] نشويد خداوند دچار عذابى دردناك مى‌گرداندتان و به جاى شما قوم ديگرى پديد مى‌آورد و به او زيانى نمى‌رسانيد، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ اگر او [پيامبر] را يارى ندهيد، [بدانيد كه‌] خداوند او را هنگامى كه كافران آواره‌اش ساختند، يارى داد، آنگاه كه يكى از آن دو به هنگامى كه در غار بودند به رفيقش [ابوبكر] گفت نگران مباش كه خدا با ماست، آنگاه خداوند آرامش خويش را بر او نازل كرد و به سپاهيانى كه نمى‌ديديدشان يارى داد و [سرانجام‌] آرمان كافران را پست گردانيد، و آرمان الهى است كه والاست، و خداوند پيروزمند فرزانه است‌ چه سبكبار، چه سنگين، روانه شويد و به مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد، كه اگر بدانيد اين برايتان بهتر است‌ اگر سود و ثمرى زودياب و سفرى سهل و ساده در پيش بود، از تو پيروى مى‌كردند، ولى راه پرمشقت بر ايشان گران آمده است و به خداوند سوگند ياد خواهند كرد كه اگر تاب و توان داشتيم، همراه شما رهسپار مى‌شديم، خود را هلاك مى‌كنند و خداوند مى‌داند كه دروغ مى‌گويند خداوند از تو درگذرد، چرا پيش از آنكه حال راستگويان بر تو معلوم گردد و دروغگويان را بشناسى، به آنان اجازه دادى؟ كسانى كه به خداوند و روز بازپسين ايمان دارند از تو عذر و اجازه نمى‌خواهند [كه تن بزنند] از اينكه به مال و جانشان جهاد كنند، و خداوند از پرهيزگاران آگاه است‌ همانا كسانى از تو عذر و اجازه مى‌خواهند كه به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان مردد است و در شك و شبهه‌شان سرگشته‌اند و اگر اينان به راستى عزم رهسپارى داشتند، براى آن تهيه و تداركى مى‌ديدند، ولى خداوند انگيزش آنان را خوش نداشت، لذا بى‌تصميمشان گذاشت و [به ايشان‌] گفته شد همنشين خانه‌نشينان باشيد اگر همراه شما رهسپار مى‌شدند جز فتنه و فساد براى شما به بار نمى‌آوردند و در بين شما رخنه مى‌كردند و در حق شما فتنه جويى مى‌كردند، و در ميان شما جاسوسانى دارند، و خداوند به [احوال‌] ستمگران آگاه است‌ به راستى كه پيشترها هم فتنه‌جويى مى‌كردند و در حق تو بد مى‌سگاليدند، تا آنكه حق پديد آمد و امر الهى -با آنكه آنان ناخوش داشتندآشكار شد و از ايشان كسى هست كه مى‌گويد به من اجازه [نيامدن به جهاد] بده و مرا در فتنه مينداز، بدانيد كه هم اكنون در فتنه افتاده‌اند و جهنم بر كافران چيره است‌ اگر خير و خوشى به تو برسد ايشان را بد آيد و اگر مصيبتى به تو رسد گويند ما از پيش حساب كار خود را داشتيم و شادمانه روى برتافته بر مى‌گردند بگو هرگز چيزى جز آنچه خداوند براى ما مقرر داشته است، به ما نمى‌رسد، [و] او مولاى ماست و مؤمنان بايد بر خداوند توكل كنند بگو آيا غير از يكى از دو خوبى را براى ما انتظار مى‌كشيد، و ما براى شما انتظار مى‌كشيم كه خداوند به عذابى از سوى خويش يا به دست ما دچارتان كند، پس هم شما چشم به راه باشيد و هم ما چشم به راهيم‌ بگو چه با رغبت انفاق كنيد، چه با اكراه هرگز از شما پذيرفته نمى‌شود چرا كه شما قومى نافرمان بوده‌ايد و هيچ چيز آنان را از پذيرفته شدن نفقاتشان باز نداشت، مگر آنكه به خداوند و پيامبر او كفرورزيده و جز با حالت كسالت به نماز نپرداخته‌اند و جز با اكراه انفاق نكرده‌اند پس نه اموال و نه اولادشان تو را به شگفتى نيندازد، جز اين نيست كه خداوند مى‌خواهد آنان را در زندگانى دنيا به اين وسيله عذاب كند و در حال كفر جانشان به در رود و به خداوند سوگند ياد مى‌كنند كه آنان از شما هستند ولى آنان از شما نيستند، بلكه گروهى‌اند كه مى‌ترسند اگر پناهگاه يا نهانگاهها يا گريزگاهى بيابند، شتابان به آن روى مى‌آورند و از ايشان كسى هست كه از تو در تقسيم صدقات عيب مى‌گيرد، يعنى اگر از آنها به آنان ببخشند، خشنود شوند، و اگر از آن نبخشند، آنگاه در خشم مى‌شوند ولى اگر آنان به آنچه خداوند و پيامبرش به ايشان بخشيده‌اند، خشنود مى‌شدند و مى‌گفتند خداوند ما را بس، زودا كه خداوند و پيامبر او از فضل خويش به ما ببخشند و ما به خداوند مى‌گراييم [برايشان بهتر بود] زكات فقط براى تهيدستان و بينوايان و كارگزاران آن و دلجويى شدگان و بردگان‌[ى كه مى‌خواهند بازخريد شوند] و وامداران و هزينه در راه خدا و در راه ماندگان است كه فريضه الهى است و خداوند داناى فرزانه است‌ و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را مى‌آزارند و مى‌گويند او زودباور است، بگو به سود شماست كه زودباور است، كه به خداوند و مؤمنان ايمان دارد و رحمت الهى براى كسانى از شماست كه ايمان آورده‌اند، و كسانى كه پيامبر خدا را مى‌آزارند، عذاب دردناكى [در پيش‌] دارند براى شما به خداوند سوگند مى‌خورند كه خشنودتان كنند، و حال آنكه اينان اگر مؤمنند [بدانند كه‌] خداوند و پيامبر او سزاوارترند به آنكه خشنودشان كنند آيا ندانسته‌اند كه هركس با خداوند و پيامبر او مخالفت ورزد، آتش جهنم نصيب اوست كه جاودانه در آن مى‌ماند، و اين خفت و خوارى بزرگ است‌ منافقان بيمناكند از اينكه سوره‌اى بر ضد آنان نازل گردد كه [مؤمنان را] از ما فى‌الضميرشان آگاه گرداند، بگو ريشخند كنيد، بى‌گمان خداوند آشكاركننده رازى است كه از آن بيمناكيد و اگر از ايشان بپرسى [چرا ريشخند مى‌كرديد] بى‌گمان خواهند گفت، ما فقط حرف مى‌زديم و خود را سرگرم مى‌كرديم، بگو آيا به خداوند و آيات او و پيامبر او ريشخند مى‌كرديد؟ عذر و بهانه نياوريد به راستى كه پس از ايمانتان كافر شده‌ايد، اگر گروهى از شما را ببخشيم گروهى را عذاب مى‌كنيم چرا كه گناهكار بوده‌اند مردان و زنان منافق همه از يكديگرند كه امر به منكر و نهى از معروف مى‌كنند و دستانشان را [از انفاق‌] بسته مى‌دارند، خداوند را فراموش كرده‌اند و خداوند هم [به كيفر آن‌] فراموششان كرده است، بى‌گمان منافقان فاسقند خداوند به مردان منافق و زنان منافق و كافران از آتش جهنم بيم داده است كه جاودانه در آنند و همان ايشان را بس، و خداوند لعنتشان كرده است و عذابى پاينده دارند همانند پيشينيانتان كه از شما نيرومندتر و ثروتمندتر و پرزاد و رودتر بودند، آرى آنان از نصيب خويش بهره‌مند شدند و شما نيز همانند پيشينيانتان كه از نصيب خويش بهره‌مند شدند، از نصيب خويش بهره‌مند شديد، و همانند آنان كه ژاژخايى كردند، ژاژخايى كرديد، اينان اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شده و اينان زيانكارند آيا خبر پيشينيانشان از قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اهل مدين و شهرهاى زير و زبر شده‌[ى قوم لوط] به آنان نرسيده است كه پيامبرانشان معجزات برايشان آوردند و [در نهايت‌] خداوند نخواست بر آنان ستم كند اما [آنان‌] بر خود ستم مى‌كردند و مردان و زنان مؤمن دوستدار همديگرند، كه امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند و نماز برپا مى‌دارند و زكات مى‌پردازند و از خداوند و پيامبر او اطاعت مى‌كنند، زودا كه خداوند بر آنان رحمت آورد، كه خداوند پيروزمند فرزانه است‌ خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن وعده بوستانهايى را داده است كه جويباران از فرودست آن جارى است، كه جاودانه در آنند و [نيز] خانه‌هاى پاك و پسنديده‌اى در بهشت عدن، و خشنودى الهى برتر [از همه چيز] است، اين همان رستگارى بزرگ است‌ اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و با آنان درشتى كن كه سر او سرانجامشان جهنم است و بد سرانجامى است‌ اينان به خداوند سوگند مى‌خورند كه نگفته‌اند ولى به راستى سخن كفرآميز را گفته‌اند، و بعد از اسلام آوردنشان كافر شده‌اند، و آهنگ كارى را كرده‌اند كه به آن دست نيافته‌اند و به انكار برنخواستند مگر از آن روى كه خداوند و پيامبرش از فضل خويش ايشان را توانگر ساخته‌اند، اگر توبه كنند برايشان بهتر است، و اگر رويگردان شوند، خداوند ايشان را در دنيا و آخرت به عذابى دردناك گرفتار خواهد ساخت و در اين سرزمين يار و ياورى ندارند و از ايشان كسانى هستند كه با خداوند عهد كرده بودند كه اگر از فضل خويش به ما ببخشد، زكات خواهيم داد و از صالحان خواهيم شد و چون خداوند از فضل خويش به ايشان بخشيد، در آن بخل ورزيدند و برگشتند و رويگردان شدند او نيز به خاطر آنكه وعده خويش را با خداوند خلاف كرده بودند و به خاطر آنكه دروغ مى‌گفتند، تا روزى كه به لقاى او [و پاى حساب‌] برسند، به دنبال آن، [داغ‌] نفاق بر دلهايشان نهاد آيا نمى‌دانند كه خداوند راز و نجوايشان را مى‌داند و اينكه خداوند داناى رازهاى نهانى است‌ كسانى كه به داوطلبان مؤمن درباره صدقات [آنان‌] و نيز درباره كسانى كه چيزى جز نهايت وسع [ناچيز] خويش نمى‌يابند، طعنه مى‌زنند و آنان را ريشخند مى‌كنند، [بدانند كه‌] خداوند [به كيفر آن‌] ريشخندشان مى‌كند و عذابى دردناك [درپيش‌] دارند چه براى آنان آمرزش بخواهى، چه آمرزش نخواهى [يكسان است‌]، اگر هفتاد بار براى آنان آمرزش بخواهى خداوند هرگز آنان را نخواهد آمرزيد، اين از آن است كه به خداوند و پيامبرش كفرورزيدند و خداوند نافرمانان را هدايت نمى‌كند واپس‌گذشتگان، از خانه‌نشينى خود كه مخالفت با پيامبر خدا بود، شادمان شدند، و [در دل‌] ناخوش داشتند كه در راه خدا به مال و جانشان جهاد كنند، و مى‌گفتند در گرما رهسپار نشويد، بگو اگر دريابند آتش جهنم گرمتر است‌ از اين پس، اندكى بخندند و فراوان بگريند، كه كيفر كار و كردارشان است‌ و اگر خداوند تو را به سوى گروهى از آنان باز گرداند، و از تو براى همراهى اجازه خواستند، بگو هرگز همراه من نخواهيد آمد، و هرگز همراه من، با هيچ دشمنى نخواهيد جنگيد، چرا كه نخست بار به خانه‌نشينى راضى شديد، اكنون هم با خانه‌نشينان بنشينيد و هرگز بر هيچ‌يك از آنان هنگامى كه درگذشت نماز مخوان و بر سر گور او مايست، چرا كه اينان به خداوند و پيامبر او كفرورزيده‌اند و در نافرمانى مرده‌اند و اموال و اولادشان تو را به شگفتى نيندازد، جز اين نيست كه خداوند مى‌خواهد به اين وسيله در دنيا عذابشان كند و در حال كفر جانشان به در رود و چون سوره‌اى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبر او جهاد كنيد توانمندانشان از تو عذر و اجازه مى‌خواهند و گويند ما را بگذار با خانه‌نشينان باشيم‌ راضى شدند كه با خانه‌نشينان باشند، و بر دلهايشان مهر [نفاق‌] نهاد شده است، از اين روى در نمى‌يابند ولى پيامبر و كسانى كه همراه او ايمان آورده‌اند به مال و جان جهاد مى‌كنند و خيرات نصيب آنان است و هم اينان رستگارند خداوند برايشان بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است، آماده ساخته است كه جاودانه در آنند، و اين رستگارى بزرگ است‌ و عذرتراشان اعرابى به نزد تو آمدند كه به آنان اجازه [خانه‌نشينى‌] داده شود، و كسانى كه به خداوند و پيامبرش دروغ گفتند نيز خانه‌نشين شدند، زودا كه به آن دسته از آنان كه كافر شده‌اند، عذابى دردناك برساند بر ناتوانان و بيماران و كسانى كه چيزى ندارند كه انفاق كنند، ايرادى نيست، به شرط آنكه نسبت به خداوند و پيامبرش خيرانديش باشند، و بر نيكوكاران ايرادى نيست، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ و نيز بر كسانى كه چون به نزد تو آمدند كه سوار و رهسپارشان كنى، گفتى چيزى ندارم كه شما را بر آن سوار كنم، برگشتند و چشمانشان سرشار از اشك بود، از اندوه اينكه چرا چيزى ندارند كه خرج [راه‌] كنند ايراد فقط بر كسانى است كه با آنكه توانگرند از تو عذر و اجازه مى‌خواهند و به اين راضى شده‌اند كه با خانه‌نشينان باشند، و خداوند بر دلهايشان مهر [نفاق‌] نهاده است، از اين روى در نمى‌يابند چون به سوى ايشان بازگشتيد از شما عذر مى‌خواهند، بگو عذر نخواهيد كه هرگز [سخن‌] شما را باور نخواهيم كرد، به راستى كه خداوند ما را از احوال شما آگاه ساخته است و خداوند و پيامبر او شاهد عمل شما هستند، آنگاه به سوى [خداوند] داناى پنهان و پيدا بازگردانده شويد و شما را از [نتيجه‌] كار و كردارتان آگاه خواهد ساخت‌ چون به سوى آنان بازگشتيد به خداوند سوگند مى‌خورند كه از آنان درگذريد، آرى از آنان روى بگردانيد كه پليدند و به كيفر كار و كردارشان سرا و سرانجامشان جهنم است‌ براى شما سوگند ياد مى‌كنند كه شما از ايشان راضى شويد، و اگر هم شما از ايشان راضى شويد، خداوند از نافرمانان راضى نيست‌ اعرابيان كفرپيشه‌تر و نفاق‌پيشه‌تر [از ديگران‌]اند و در ندانستن چون و چند احكامى كه خداوند بر پيامبرش نازل كرده است، پيشتر [از ديگران‌]اند، و خداوند داناى فرزانه است‌ و از اعرابيان كسانى هستند كه آنچه انفاق كرده‌اند [در حكم‌] تاوان مى‌گيرند و در حق شما انتظار حادثه‌هاى ناگوار دارند، حادثه ناگوار نصيب خودشان باد، و خداوند شنواى داناست‌ و بعضى از اعرابيان هستند كه به خداوند و روز بازپسين ايمان دارند و نفقات خود را مايه تقرب در نزد خداوند و درود و دعاى پيامبر مى‌شمارند، آرى آنها مايه تقرب ايشان است، زودا كه خداوند ايشان را به جوار رحمت خويش در آورد، كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ و پيشروان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به نيكوكارى از ايشان پيروى كرده‌اند [تابعان‌]، خداوند از آنان خشنود است و آنان نيز از او خشنودند و براى آنان بوستانهايى آماده كرده است كه جويباران از فرودست آن جارى است و جاودانه در آنند، اين رستگارى بزرگ است‌ و از اعرابيان پيرامون شما و نيز از اهل مدينه منافقانى هستند كه به نفاق خوگر شده‌اند، تو آنان را نمى‌شناسى، ما ايشان را مى‌شناسيم، دو بار عذابشان خواهيم كرد، سپس دچار عذابى سهمگين شوند و ديگرانى هستند كه به گناهان خويش اعتراف كرده‌اند و كارشايسته را با ناشايسته آميخته‌اند، باشد كه خداوند از آنان درگذرد، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ از اموال ايشان كفاره‌اى بگير كه بدان پاكيزه‌شان كنى و در حق آنان دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنان است و خداوند شنواى داناست‌ آيا ندانسته‌اند كه خداوند است كه توبه بندگانش و نيز صدقات را مى‌پذيرد، و اينكه خداوند توبه‌پذير مهربان است‌ و بگو كارتان را بكنيد به زودى خداوند و پيامبر او و مؤمنان در كار شما خواهند نگريست، و زودا كه به محضر داناى پنهان و پيدا بازگردانده شويد، آنگاه شما را [از حقيقت و نتيجه‌] كار و كردارتان آگاه مى‌سازد و ديگرانى هستند كه واگذاشته به امر الهى‌اند، يا عذابشان مى‌كند يا از آنان در مى‌گذرد، و خداوند داناى فرزانه است‌ و كسانى هستند كه مسجد را دستاويز زيان رساندن و كفر و تفرقه‌اندازى بين مؤمنان، و نيز كمينگاهى براى كسانى كه پيش از آن با خداوند و پيامبر او به محاربه برخاسته بودند، ساختند، و سوگند مى‌خورند كه هدفى جز خير و خدمت نداريم، و خداوند گواهى مى‌دهد كه ايشان دروغگو هستند هرگز در آن درنگ مكن، چرا كه مسجدى كه از روز نخست بنيادش بر تقوا بوده است، سزاوارتر است كه در آن درنگ كنى [و] در آن مردانى هستند كه دوست دارند كه پاك و پيراسته شوند، و خداوند پاكيزگان را دوست دارد آيا كسى كه بنياد آن [مسجد] را بر خدا ترسى و خشنودى الهى گذاشته باشد بهتر است يا كسى كه بنياد آن را بر لبه پرتگاه فرو ريختنى نهاده باشد كه به آتش دوزخ سرازيرش مى‌كند، و خداوند ستمكاران را هدايت نمى‌كند پيوسته بنيادى كه بنا گذاشته‌اند در دلشان شك و شبهه برمى‌انگيزد تا آن زمان كه دلهايشان پاره و پراكنده شود، و خداوند داناى فرزانه است‌ خداوند جان و مال مؤمنان را در ازاء بهشت از آنان خريده است، همان كسانى كه در راه خدا كارزار مى‌كنند و مى‌كشند و كشته مى‌شوند، اين وعده به راستى و درستى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست، و كيست از خداوند وفادارتر به پيمانش؟ پس به داد و ستدى كه به آن دست زده‌ايد، شادمان باشيد، و اين همان رستگارى بزرگ است‌ آنان توبه‌كارانند و پرستشگران و سپاسگزاران و روزه‌داران و نمازگزاران و اهل سجود كه آمران به معروف و ناهيان از منكر و پاسداران احكام الهى هستند، و مؤمنان را بشارت ده‌ سزاوار نيست كه پيامبر و مؤمنان براى مشركان، ولو خويشاوند باشند، پس از آنكه بر ايشان آشكار شده است كه آنان دوزخى‌اند، آمرزش بخواهند و آمرزش خواهى ابراهيم براى پدرش جز به خاطر وعده‌اى نبود كه [ابراهيم‌] به او داده بود، و آنگاه كه بر او آشكار شد كه او دشمن خداست، از او برى و بركنار شد، چرا كه ابراهيم دردمندى بردبار بود و خداوند بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان كرده است، بيراه بگذارد، مگر آنكه چيزى را كه بايد از آن پروا و پرهيز داشته باشند براى آنان روشن كرده باشد، كه بى‌گمان خداوند به هر چيزى داناست‌ همانا فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است كه زنده مى‌دارد و مى‌ميراند، و غير از او يار و ياورى نداريد به راستى كه خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصارى كه از او در هنگام سختى پيروى كردند، رحمت آورد، و آن پس از زمانى بود كه نزديك بود دلهاى گروهى از آنان [از طاعت و اطاعت‌] بگردد، آنگاه از آنان درگذشت چرا كه او به ايشان رئوف و مهربان است‌ و نيز بر سه تنى كه [از پيوستن به مجاهدان تبوك‌] باز پس مانده شدند، تا آنگاه كه عرصه زمين با آنكه گسترده است، بر آنان تنگ آمد، و تنگدل شدند و دانستند كه پناهى از خداوند جز به او نيست، سپس به آنان توفيق توبه داد تا توبه كنند، كه بى‌گمان خداوند توبه‌پذير مهربان است‌ اى مؤمنان از خداوند پروا كنيد و در زمره راستان باشيد اهل مدينه و اعرابيان پيرامونشان را نرسد كه از حكم پيامبر خدا سر پيچند و جان خود را از جان او عزيزتر بدارند، چرا كه هيچ تشنگى و هيچ خستگى و هيچ گرسنگى در راه خدا به آنان نرسد و هيچ گامى به پايگاهى [از سرزمين دشمن‌] نگذارند كه كافران را به خشم آورد، و هيچ دستبردى به هيچ دشمنى نزنند، مگر آنكه در برابر آن عمل صالحى براى آنان [در كارنامه‌شان‌] نوشته شود، زيرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را فرو نمى‌گذارد و هيچ هزينه خرد و كلانى نكنند و هيچ سرزمينى را نپيمايند، مگر آنكه به حساب آنان نوشته شود، تا سرانجام خداوند به بهتر از آنچه كرده‌اند، پاداششان دهد و سزاوار نيست كه مؤمنان همگى رهسپار [جهاد] شوند، اما چرا از هر فرقه‌اى از آنان گروهى رهسپار نشوند كه دين پژوهى كنند و چون به نزد قومشان باز گشتند ايشان را هشدار دهند تا پروا پيشه كنند؟ اى مؤمنان با كسانى از كفار كه نزديك شما هستند كارزار كنيد و بايد كه در شما درشتى بينند و بدانيد كه خداوند با پارسايان است‌ و چون سوره‌اى نازل گردد، بعضى از ايشان مى‌گويند اين سوره به ايمان كدام يك از شما افزود؟ اما كسانى كه ايمان آورده‌اند، بر ايمانشان مى‌افزايد و به آن شادمانند و اما بيماردلان را پليدى بر پليديشان مى‌افزايد و در حال كفر در مى‌گذرند آيا نمى‌بينند كه در هر سال يك بار يا دو بار در معرض آزمون و ابتلا در مى‌آيند، و باز توبه نمى‌كنند و پند نمى‌گيرند و چون سوره‌اى نازل گردد، بعضى از آنان به بعضى ديگر بنگرند [و بپرسند كه‌] آيا كسى شما را مى‌بيند؟ [و چون كسى ايشان را نبيند] بر مى‌گردند، خداوند دلهايشان را بگرداند، چرا كه قومى بى‌تميزند به راستى كه پيامبرى از ميان خودتان به سوى شما آمده است كه هر رنج كه شما مى‌بريد، براى او گران مى‌آيد، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است‌ و اگر رويگردان شدند، بگو خداوند مرا كافى است، خدايى جز او نيست، بر او توكل كردم و او صاحب عرش عظيم است‌ الر الف لام راء اين آيات كتاب حكمت‌آموز است‌ آيا براى مردمان شگفت‌آور است كه به مردى از ايشان وحى فرستاديم كه مردم را هشدار ده و مؤمنان را بشارت ده كه نزد پروردگارشان مقام و منزلتى راستين دارند، و كافران گفتند اين جادوگرى آشكار است‌ پروردگار شما همان كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، كار [جهان‌] را تدبير مى‌كند، شفيعى نيست مگر پس از اذن او، چنين است خداوند، پروردگارتان، او را بپرستيد، آيا پند نمى‌گيريد؟ بازگشت همگى شما به سوى اوست، اين وعده راست و درست خداوند است، هموست كه آفرينش را آغاز كرده، سپس بازش مى‌گرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، دادگرانه جزا دهد، و كافران به خاطر كفرى كه ورزيده‌اند، نوشابه‌اى از آب گرم و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند اوست كسى كه خورشيد را روشن و ماه را تابان كرد و براى آن [ماه‌] منزلهايى معين كرد، تا شمار سالها و حساب [زندگى خود] را بدانيد، خداوند اين را جز به حق نيافريده است، و براى اهل معرفت آيات خود را به روشنى بيان مى‌دارد در پى يكديگر آمدن شب و روز و در آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده است، مايه‌هاى عبرتى براى پرواپيشگان است‌ كسانى كه به لقاى ما اميد [و باور] ندارند و به زندگانى دنيا خشنودند و بر آن دل نهاده‌اند و هم آنان كه از آيات ما غافلند اينان به خاطر كار و كردارشان سرا و سرانجامشان دوزخ است‌ كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، پروردگارشان ايشان را به جزاى ايمانشان به بوستانهاى بهشتى پر از ناز و نعمت -كه جويباران از فرودست آنان جارى استرهنمون مى‌گردد ندايشان در آنجا سبحانك اللهم و تحيتشان سلام و پايان دعايشان الحمد لله رب العالمين است‌ و اگر خداوند براى مردم به همان گونه كه خير را به شتاب مى‌خواهند، شر را به پيش مى‌انداخت، اجلشان به سر مى‌آمد، آرى نااميدواران به لقائمان را وامى‌گذاريم كه در طغيانشان سرگشته باشند و چون انسان را رنجى رسد، ما را [در همه حال‌] چه بر پهلو خفته، چه نشسته، چه ايستاده بخواند، آنگاه چون رنجش را از او باز داريم، به راه خود رود، گويى ما را به خاطر رنجى كه به او رسيده بود، به دعا نخوانده است، بدين‌سان در نظر اسرافكاران كار و كردارشان آراسته شده است‌ و به راستى اقوام پيش از شما را آنگاه كه ستم پيشه كردند، نابود كرديم و پيامبرانشان برايشان معجزات آوردند ولى بر آن نبودند كه ايمان بياورند، بدين‌سان گناهكاران را جزا مى‌دهيم‌ سپس شما را پس از ايشان در اين سرزمين جانشين گردانديم، تا بنگريم كه چگونه رفتار مى‌كنيد و چون آيات ما كه روشن و شيواست، بر آنان خوانده شود، نااميدواران به لقائمان [به پيامبر] مى‌گويند قرآنى غير از اين بياور، يا اين را تغيير ده، بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود تغيير دهم، جز از وحى كه به من مى‌شود، از چيزى پيروى نمى‌كنم، من اگر از پروردگارم نافرمانى كنم، از عذاب روز سهمگين مى‌ترسم‌ بگو اگر خداوند مى‌خواست آن را بر شما نمى‌خواندم و خود خداوند هم شما را از آن آگاه نمى‌ساخت، [بنگريد] كه پيش از آن عمرى در ميان شما به سر برده‌ام، چرا تعقل نمى‌كنيد؟ بدين‌سان كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را دروغ انگارد، به راستى كه گنهكاران رستگار نمى‌شوند و به جاى خداوند چيزى را مى‌پرستند كه نه زيانى به آنان مى‌رساند و نه سودى، و مى‌گويند اينان شفيعان ما در نزد خداوند هستند، بگو آيا خداوند را به چيزى كه در آسمانها و زمين به آن علم ندارد، آگاهى مى‌دهيد؟ او پاك و منزه است از آنچه شريك او قرار مى‌دهند و مردم جز امتى واحده نبودند كه سپس اختلاف پيدا كردند، و اگر وعده خداوند از پيش مقرر نگشته بود [به تاخير حكم و عذاب‌] بين آنان در آنچه اختلاف دارند، داورى مى‌شد و مى‌گويند چرا از سوى پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نمى‌گردد؟ بگو [آگاهى از] غيب خاص خداوند است، پس انتظار بكشيد من نيز از منتظران خواهم بود و چون به مردم، بعد از رنجى كه به ايشان رسيده است، راحتى بچشانيم، آنگاه است كه در آيات ما بدسگالى مى‌كنند، بگو خداوند مكرانديش چابك‌ترى است، بى‌گمان فرشتگان ما هر مكرى را كه مى‌ورزيد مى‌نويسند او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‌دهد و چون در كشتى نشينيد، كشتيها ايشان را با بادى خوش پيش برد، و به آن شادمان شوند، [آنگاه‌] تندبادى بر آن بوزد و موج از هر سو به سوى آنان آيد، و دانند كه از هر سو گرفتار شده‌اند، [آن وقت است كه‌] خداوند را -در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته دارندخوانند [و گويند] اگر از اين [بليه‌] نجاتمان دهى، بى‌شك از شاكران خواهيم بود و چون نجاتشان دهد، آنگاه است كه به ناحق در زمين سركشى كنند، اى مردم بدانيد كه سركشى‌تان به زيان شماست، بهره‌ورى [كوتاهى از] زندگانى دنياست، سپس بازگشتتان به سوى ماست و شما را از [حقيقت و نتيجه‌] كار و كردارتان آگاه مى‌سازيم‌ همانا داستان زندگانى دنيا، همانند داستان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم و رستنيهاى خاك از آنچه مردمان يا چارپايان مى‌خورند، با آن درهم آميخت [و انبوه شد] تا آنجا كه زمين گل و شكوفه‌هايش را برآورد و آراسته گشت، و سپس اهلش گمان كردند كه مهار كار در دست آنان است، [آنگاه‌] فرمان ما در شب يا روز در رسيد و آن را چون محصول درو شده گردانديم، گويى كه ديروز هيچ چيز نبوده است، بدين‌سان آيات [خود] را براى انديشه‌وران روشن و شيوا بيان مى‌داريم‌ و خداوند به سوى دارالسلام [ سراى سلامت، بهشت‌] مى‌خواند و هركس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند براى نيكوكاران بهشت و [نعمتى‌] افزونتر هست، و بر چهره آنان غبار [رنج‌] و خوارى ننشيند، اينان بهشتيانند و در آن جاودانه‌اند و بدكرداران [بدانند كه‌] جزاى بدى همانند آن است، و بر چهره‌هاى آنان غبار خوارى نشيند، در برابر خداوند پشت و پناهى ندارند، گويى چهره‌هاى آنان با تكه‌هايى از شب تاريك پوشيده شده است، اينان دوزخيانند و در آن جاودانه‌اند و روزى كه همگى آنان را محشور گردانيم، آنگاه به مشركان گوييم شما و شريكانى كه قائل بوديد، باشيد و بنگريد، سپس بين ايشان جدايى اندازيم و شريكانى كه ايشان قائل بوده‌اند گويند شما [به حقيقت‌] ما را نپرستيده‌ايد آرى خداوند بين ما و شما گواه بس كه ما از عبادت شما به كلى بى‌خبر بوديم‌ آنجاست كه هر كسى جزاى آنچه در گذشته انجام داده است، مى‌چشد، و به پيشگاه خداوند كه سرور راستين آنهاست، بازبرده شوند، و بر ساخته‌هايشان بر باد رود و از ديد آنان ناپديد شود بگو چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى‌دهد، يا كيست كه بر گوشها و چشمها حاكم است؟ و كيست كه زنده را از مرده و مرده را از زنده بر مى‌آورد، و كيست كه كار [جهان‌] را تدبير مى‌كند، زودا كه خواهند گفت خدا، بگو پس چرا پروا نمى‌كنيد؟ اين چنين است خداوند كه پروردگار راستين شماست، و پس از حق غير از گمراهى چيست، پس چگونه به بيراهه مى‌رويد بدين‌سان سخن [حكم‌] پروردگارت بر نافرمانان تحقق يافت كه ايمان نمى‌آورند بگو آيا از شريكانى كه قائل شده‌ايد كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس باز گرداند؟ بگو [فقط] خداوند است كه آفرينش را آغاز مى‌كند و سپس باز مى‌گرداند، پس چگونه به بيراهه مى‌رويد؟ بگو آيا از شريكانى كه قائل شده‌ايد كيست كه به راه حق هدايت كند؟ بگو خداوند است كه به راه حق هدايت مى‌كند، آيا كسى كه به راه حق هدايت مى‌كند، سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا كسى كه راه نمى‌برد مگر آنكه راه برده شود، شما را چه مى‌شود، چگونه داورى مى‌كنيد؟ و بيشترينه‌شان جز از گمان پيروى نمى‌كنند و گمان حق را به بار نمى‌آورد، بى‌گمان خداوند به آنچه مى‌كنند داناست‌ و نشايد كه اين قرآن بر ساخته و از سوى كسى غير از خداوند باشد، بلكه همخوان با چيزى است كه پيشاپيش آن است و روشنگر آن كتاب است، كه در آن ترديدى نيست، [و] از پروردگار جهانيان است‌ يا مى‌گويند كه [پيامبر] آن را برساخته است، بگو اگر راست مى‌گوييد سوره‌اى همانند آن بياوريد و هركس را كه مى‌توانيد، در برابر خداوند [به كمك‌] بخوانيد حق اين است كه چيزى را كه به شناخت آن احاطه نيافته‌اند و سرانجام آن هنوز بر آنان آشكار نشده است، دروغ مى‌انگارند، بدين‌سان كسانى كه پيش از اينان بودند نيز دروغ انگار بودند بنگر كه سرانجام ستمكاران چگونه است‌ و از ايشان كسى هست كه به آن ايمان دارد و كسى هست كه به آن ايمان ندارد و پروردگارت به اهل فساد [از همه‌] آگاه‌تر است‌ و اگر تو را دروغگو انگاشتند، بگو عمل من از آن من و عمل شما از آن شما، شما از آنچه من مى‌كنم برى و بركناريد و من از آنچه شما مى‌كنيد برى و بركنارم‌ و از ايشان كسانى هستند كه به [ظاهر به سخن‌] تو گوش مى‌دهند اما آيا تو مى‌توانى [سخنت را] به ناشنوايان بشنوانى، ولو اينكه تعقل نكنند؟ و از ايشان كسانى هستند كه به [ظاهر] به تو مى‌نگرند، اما آيا تو مى‌توانى نابينايان را هدايت كنى ولو اينكه اهل بصيرت نباشند؟ خداوند هيچ ستمى بر مردم روا نمى‌دارد، ولى مردم خودشان بر خود ستم مى‌كنند و روزى كه آنان را محشور گرداند، گويى جز به اندازه ساعتى از روز [در دنيا يا در گور] به سر نبرده‌اند، و همديگر را مى‌شناسند، به راستى كسانى كه لقاى الهى را انكار كردند و رهيافته نبودند، زيانكار شدند و اگر بخشى از آنچه به ايشان وعده داده‌ايم، به تو بنمايانيم، يا جان تو را [پيش از آن‌] بگيريم، بدان كه بازگشت آنان به سوى ماست، آنگاه خداوند خود گواه بر كار و كردار آنان است‌ و هر امتى پيامبرى دارد، و چون پيامبرشان بيايد در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود و گويند اگر راست مى‌گوييد [سررسيد] اين وعده كى خواهد بود؟ بگو براى خود اختيار زيان و سودى ندارم، مگر آنچه خدا بخواهد، هر امتى را اجلى است، و چون اجلشان فرا رسد، نه ساعتى پس افتند و نه ساعتى پيش افتند بگو بينديشيد اگر عذاب او شبانه يا در روز بر شما نازل گردد [چه مى‌كنيد؟] گناهكاران چه چيز را از او به شتاب مى‌خواهند آيا آنگاه كه رخ داد باورش مى‌كنيد، آيا اكنون؟ و حال آنكه آن را به شتاب مى‌خواستيد سپس به ستمكاران گفته شود عذاب جاودانه را بچشيد، آيا غير از جزاى كار و كردارتان را مى‌بينيد؟ و از تو مى‌پرسند كه آيا آن حق است؟ بگو آرى سوگند به پروردگارم كه آن حق است، و شما گزير و گريزى نداريد و اگر آنچه در زمين هست از آن هر كسى كه ستم [شرك‌]ورزيده است، باشد، بى‌شك آن را بلا گردان كند، و چون عذاب را بنگرند پشيمانى [شان‌] را پنهان كنند، و در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود بدانيد كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، بدانيد كه وعده الهى راست و درست است ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند اوست كه زنده مى‌دارد و مى‌ميراند و به سوى او باز گردانده شويد اى مردم از سوى پروردگارتان پندى براى شما و شفابخش دلها و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان آمده است‌ بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادمانى كنند كه اين بهتر است از آنچه مى‌اندوزند بگو بينديشيد كه در رزقى كه خداوند برايتان فرستاده است [چرا] چيزى را حرام و چيزى را حلال مى‌گردانيد بگو آيا خداوند به شما اجازه داده است، يا آنكه بر خداوند دروغ مى‌بنديد؟ و دروغ زنان بر خداوند در روز قيامت چه گمان دارند؟ خداوند بر مردمان بخشش و بخشايش دارد ولى بيشترشان سپاس نمى‌گزارند و تو در هيچ كارى نيستى و هيچ بخشى از قرآن را از سوى او نمى‌خوانى و شما نيز هيچ عملى نمى‌كنيد مگر آنكه آنگاه كه به آن مى‌پردازيد ما بر شما گواهيم، و هم سنگ ذره‌اى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگارت پنهان نيست و كوچكتر و بزرگتر از اين چيزى نيست مگر آنكه در كتابى مبين [لوح محفوظ] ثبت است‌ بدانيد كه دوستداران خدا، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند همان كسانى كه ايمان آورده‌اند و تقوا ورزيده‌اند آنان در زندگانى دنيا [رؤياهاى‌] بشارت‌بخش دارند، و در آخرت هم [بهشت دارند]، وعده‌هاى الهى خلف و خلاف ندارد، اين همان رستگارى بزرگ است‌ و سخن ايشان تو را اندوهگين نكند، كه عزت به تمامى به دست خداست، او شنواى داناست‌ بدانيد كه هركس كه در آسمانها و هركس كه در زمين است، ملك و مطيع خداوند است، و كسانى كه غير از خداوند را به دعا مى‌خوانند، در حقيقت از شريكانى كه قائلند پيروى نمى‌كنند، و پيروى نمى‌كنند مگر از پندار، و كارى جز برساختن ندارند او كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرام گيريد و روز را چشم‌اندازى روشن ساخت، در اين عبرتها براى گروهى است كه گوش شنوا دارند [مشركان‌] گفتند خداوند فرزندى برگزيده است، او منزه است، او بى‌نياز است، او راست آنچه در آسمانها و زمين است، شما دليلى بر اين [ادعا] نداريد، آيا چيزى را كه نمى‌دانيد به خداوند نسبت مى‌دهيد؟ بگو كسانى كه بر خداوند دروغ مى‌بندند، رستگار نمى‌شوند بهره‌ورى [گذرايى‌] در دنياست، سپس بازگشتشان به سوى ماست، آنگاه عذاب شديد را به خاطر كفرورزيدنشان به ايشان مى‌چشانيم‌ و بر آنان خبر نوح را بخوان، آنگاه كه به قومش گفت اى قوم من، اگر قيام من و پند دادنم به آيات الهى بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من‌] بر خداوند توكل كرده‌ام، شما با شريكانى كه قائليد كارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم كنيد، سپس در كارتان پرده‌پوشى نكنيد، آنگاه كار مرا يكسره كنيد و مهلتم ندهيد و اگر رويگردان شويد بدانيد كه من پاداشى از شما نخواسته‌ام، چرا كه پاداشم تنها بر خداوند است، و دستور يافته‌ام كه از اهل تسليم باشم‌ اما او را دروغگو انگاشتند، آنگاه او و همراهانش را در كشتى نجات داديم و آنان را جانشين [پيشينيان‌] گردانديم، و دروغ انگاران آيات خود را غرقه ساختيم، پس بنگر كه سرانجام هشدار يافتگان چگونه بود سپس، بعد از او پيامبرانى براى قومهايشان برانگيختيم، و براى آنان معجزاتى آوردند، ولى آنان بر آن نبودند كه به چيزى كه از پيش انكار كرده بودند، ايمان بياورند، بدين‌سان بر دلهاى تجاوزكاران مهر مى‌نهيم‌ سپس بعد از ايشان موسى و هارون را با معجزات خويش به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، ولى استكبارورزيدند و قومى گناهكار بودند و چون حق از جانب ما به سوى آنان آمد، گفتند بى‌گمان اين جادويى آشكار است‌ موسى گفت آيا اين سخن را درباره حقى كه براى شما آمده است مى‌گوييد؟ آيا اين جادوست، حال آنكه جادوگران رستگار نمى‌شوند گفتند آيا به سراغ ما آمده‌اى كه ما را از شيوه‌اى كه پدرانمان را بر آن يافته بوديم، بازدارى، و در اين سرزمين رياست از شما دو تن باشد؟ و ما [سخن‌] شما را باور نداريم‌ و فرعون گفت همه جادوگران دانا را به نزد من آوريد و چون جادوگران فرا آمدند، موسى به آنان گفت چيزى را كه اندازنده‌اش هستيد، بيندازيد و چون درانداختند، موسى گفت آنچه به ميان آورده‌ايد، جادوست، كه خداوند به زودى باطلش مى‌كند، چرا كه خداوند عمل مفسدان را تاييد نمى‌كند و خداوند به كلمات خويش حق را به كرسى مى‌نشاند، ولو آنكه گناهكاران ناخوش داشته باشند لذا به موسى جز زاد و رودى [اندكشمار] از قومش ايمان نياوردند، آن هم با ترس از فرعون و بزرگان قومش كه مبادا ايشان را در بلا افكند، و فرعون در آن سرزمين گردنكش بود و همو از تجاوزگران بود و موسى گفت اى قوم من، اگر به خداوند ايمان آورده‌ايد و اگر اهل تسليم هستيد، پس بر او توكل كنيد در پاسخ گفتند بر خداوند توكل كرديم، پروردگارا ما را دستخوش ستمگران مگردان‌ و ما را به رحمت خويش از خدانشناسان رهايى بخش‌ و به موسى و برادرش وحى كرديم كه قومتان را در مصر در خانه‌هايى سكنا دهيد و خانه‌هايتان را [رو به‌] قبله كنيد و نماز را برپا داريد و مؤمنان را بشارت ده‌ و موسى گفت پروردگارا تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگانى دنيا، زينت و مال و منال بخشيدى، پروردگارا، كه سرانجام [مردمان را] از راه تو گمراه دارند، پروردگارا اموالشان را بى‌بركت گردان و دلهايشان را سخت كن كه تا زمانى كه عذاب اليم را ببينند، ايمان نياورند فرمود دعاى شما دو تن اجابت شده است، پس پايدارى كنيد و از شيوه نادانان پيروى مكنيد و بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانديم، آنگاه فرعون و سپاهيانش از روى ظلم و تجاوز سر در پى آنان نهادند، تا آنجا كه او [فرعون‌] غرق شدن را نزديك ديد، گفت خدايى جز آنكه بنى‌اسرائيل به او ايمان آورده‌اند، نيست و من از اهل تسليمم‌ اينك [ايمان مى‌آورى‌]؟ و حال آنكه پيشتر سرپيچى كرده و از تبهكاران بودى‌ بدان كه امروز بدنت را [از دريا] برهانيم [و بر بلندى اندازيم‌] تا براى آيندگانت مايه عبرت باشد، و چه بسيار از مردم از آيات ما غافلند و بنى‌اسرائيل را در جايى درست ماوا داديم، و از پاكيزه‌ها روزى بخشيديم، و بناى اختلاف ننهادند مگر زمانى كه خبر وحى به آنان رسيد، بى‌گمان پروردگارت در روز قيامت در آنچه اختلاف ورزيده‌اند، بين آنان داورى خواهد كرد و اگر از آنچه بر تو نازل كرده‌ايم، در ترديد هستى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى خوانده‌اند پرس و جو كن، بى‌شبهه حق از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، پس هرگز از دو دلان مباش‌ و از زمره دروغ انگاران آيات الهى مباش كه از زيانكاران خواهى شد كسانى كه سخن [حكم‌] پروردگارت بر آنان تحقق يافته است، ولو آنكه هر معجزه‌اى برايشان بيايد، ايمان نمى‌آورند، مگر زمانى كه [حلول‌] عذاب دردناك را بنگرند چرا اهل هيچ شهرى [بهنگام‌] ايمان نياورد كه ايمانش سود دهد، مگر قوم يونس كه چون [بهنگام‌] ايمان آوردند، عذاب رسواگر را در زندگانى دنيويشان از آنان برداشتيم و آنان را تا زمانى [معين‌] بهره‌ور ساختيم‌ و اگر پروردگارت [به اراده حتمى‌] مى‌خواست، تمامى اهل زمين ايمان مى‌آوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وامى‌دارى تا اينكه مؤمن شوند؟ و حال آنكه هيچ كسى را نرسد كه جز به اذن [و توفيق‌] الهى ايمان آورد، و پليدى را بر كسانى كه تعقل نمى‌كنند، مقرر مى‌دارد بگو [به ديده عبرت‌] بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟ و نشانه‌هاى عبرت‌انگيز و نيز هشدارها سودى به حال قومى كه ايمان نمى‌آورند، ندارد پس آيا انتظار چيزى را جز نظير روزگار پيشينيانشان مى‌كشند؟ بگو پس انتظار بكشيد كه من نيز همراه شما از منتظرانم‌ سپس فرستادگانمان و مؤمنان را نجات مى‌دهيم، بدين‌سان بر ماست كه مؤمنان را نجات دهيم‌ بگو اى مردم، اگر از دين من در شك هستيد، بدانيد كه من كسانى را كه به جاى خداوند مى‌پرستيد، نمى‌پرستم، بلكه خدايى را مى‌پرستم كه [به هنگام‌] جان شما را مى‌گيرد، و به من امر شده است كه از مؤمنان باشم‌ و اينكه به سوى دين پاك روى آور و هرگز از مشركان مباش‌ و به جاى خداوند چيزى را كه نه سودى به تو مى‌رساند و نه زيانى، مپرست، و اگر چنين كردى در آن صورت از ستمكاران [مشرك‌] خواهى بود و اگر خداوند بخواهد بلايى به تو برساند، بازدارنده‌اى جز خود او براى آن وجود ندارد، و اگر خيرى برايت بخواهد، فضل او بازدارنده‌اى ندارد، كه آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مى‌رساند، و او آمرزگار مهربان است‌ بگو اى مردم حق از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده است، پس هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هركس بيراه رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و من نگهبان شما نيستم‌ و از آنچه بر تو وحى مى‌شود پيروى كن و شكيبا باش، تا خداوند حكم خويش به ميان آورد، و او بهترين داوران است‌ الر الف لام راء كتابى است از سوى فرزانه‌اى آگاه كه آيات آن استوار و روشن و شيواست‌ حاكى از اينكه جز خداوند را مپرستيد، كه من براى شما از سوى او هشداردهنده و بشارت آورنده‌ام‌ و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد، تا شما را [در زندگانى‌] تا سرآمدى معين به خير و خوبى بهره‌ور گرداند، و به هركسى كه سزاوار بخشش است، حقش را ببخشد، و اگر روى بگردانيد، بدانيد كه من بر شما از عذاب روزى سهمگين مى‌ترسم‌ بازگشتتان به سوى خداست و او به هر كارى تواناست‌ آرى آنان دل مى‌گردانند تا از او رازشان را پنهان دارند، بدانيد آنگاه كه جامه‌هايشان را بر سر مى‌كشند، او هر آنچه پنهان مى‌دارند و هر آنچه آشكار مى‌دارند، مى‌داند، چرا كه داناى راز دلهاست‌ و هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست مگر آنكه روزى او بر خداوند است و او آرامشگاه و بازگشتگاهشان را مى‌داند، همه در كتابى مبين [ثبت‌] است‌ و او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد و عرش او بر آب بود، تا سرانجام شما را بيازمايد [و معلوم بدارد] كه كدامتان نيكو كردارتريد، و اگر بگويى شما بعد از مرگ برانگيخته مى‌شويد، كافران گويند اين جز جادوى آشكار نيست‌ و اگر عذاب را به مدت اندكشمارى به تاخير اندازيم، خواهند گفت چه چيزى آن را بازداشت؟ بدانيد روزى كه بر آنان فرود آيد، از آنان بازداشته نمى‌گردد، و آنچه به ريشخند مى‌گيرند فرو مى‌گيردشان‌ و هرگاه انسان را از سوى خود رحمتى بچشانيم، سپس آن را از او باز گيريم، بس نوميد و ناسپاس گردد و اگر پس از رنجى كه به او رسيده آسايشى بچشانيم، خواهد گفت رنج و بلا از من دور شد و شادمان و نازان گردد مگر كسانى كه شكيبايى‌ورزيده و كارهاى شايسته كرده‌اند كه اينان از آمرزش و پاداشى بزرگ برخوردارند مبادا از بيم آنكه بگويند چرا بر او گنجى نازل نمى‌شود، يا فرشته‌اى همراه او نيامده است، برخى از آنچه بر تو وحى شده است، فروگذارى و دل تنگ دارى، تو فقط هشداردهنده‌اى و خداست كه كارساز هر چيزى است‌ يا مى‌گويند آن [قرآن‌] را برساخته است، بگو اگر راست مى‌گوييد ده سوره برساخته همانند آن بياوريد، و هر كسى را كه مى‌توانيد در برابر خداوند به يارى بخوانيد آنگاه اگر از عهده پاسخ شما بر نيامدند بدانيد كه آن به علم الهى نازل شده است، و اينكه خدايى جز او نيست، پس آيا پذيرنده‌ايد؟ هر كس زندگانى دنيا و تجمل آن را بخواهد، حاصل اعمالشان را در همين دنيا به تمامى به آنان مى‌دهيم، و در آن كم و كاستى نخواهند ديد اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش دوزخ ندارند و هر چه در دنيا كرده‌اند بر باد رفته و كار و كردارشان باطل شده است‌ آيا كسى كه حجت آشكارى از پروردگارش دارد و شاهدى از [خويشان‌] او پيرو آن است [همانند كسى است كه بينه و شاهدى ندارد؟] و حال آنكه پيش از آن هم كتاب موسى رهنما و مايه رحمت بود، اينان به آن ايمان دارند و هر كس از گروه مشركان كه به آن كفر و انكار ورزد، آتش دوزخ وعده‌گاه اوست، پس از [حقيقت‌] آن در ترديد مباش، كه آن راست و درست از سوى پروردگار توست ولى بيشتر مردم باور نمى‌كنند و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، اينان را [در قيامت‌] به پيشگاه پروردگارشان عرضه دارند، و گواهان گويند اينان كسانى هستند كه بر پروردگارشان دروغ بستند، بدانيد كه لعنت الهى بر ستمكاران [مشرك‌] است‌ همان كسانى كه [مردم را] از راه خدا باز مى‌دارند و آن را ناهموار و ناهنجار مى‌شمارند و هم آنان آخرت را منكرند اينان در اين سرزمين گزير و گريزى ندارند، و ايشان در برابر خداوند [و به جاى او] سرورى ندارند، عذابشان دو چندان خواهد شد، [چرا] كه گوش شنيدن [حق‌] و چشم ديدن [حق‌] را نداشتند اينان كسانى هستند كه به خود زيان زده‌اند و برساخته‌هايشان بر باد رفت و از ديد آنان ناپديد شد حقا كه در آخرت هم اينان زيانكارترند كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند و در برابر پروردگارشان خشيت و خشوع داشته‌اند، اينان بهشتيان‌اند [و] هم اينان در آن جاودانه‌اند مثل اين دو گروه همانند نابينا و ناشنوا [از يك سو] و بينا و شنوا [از سوى ديگر] است، آيا با همديگر برابر و همانندند؟ پس چرا پند نمى‌گيريد؟ به راستى كه نوح را به سوى قومش فرستاديم [كه با ايشان گفت‌] من هشداردهنده آشكارى شما هستم‌ كه جز خداوند را مپرستيد، كه من بر شما از عذاب روزى سهمگين مى‌ترسم‌ بزرگانى از قومش كه كفرورزيده بودند، در پاسخ او گفتند تو را جز بشرى همانند خويش نمى‌بينيم و نمى‌بينيم كه جز فرومايگان ما [آن هم‌] نسنجيده، از تو پيروى كنند، و براى شما بر خويش [هيچ گونه‌] برترى نمى‌بينيم، بلكه شما را دروغگو مى‌دانيم‌ گفت اى قوم من بينديشيد كه اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم، و او از سوى خويش رحمتى بر من بخشيده باشد، و [اين حقيقت‌] از ديد شما پنهان مانده باشد، پس آيا ما مى‌توانيم در حالى كه شما ناخوش داريد، شما را به آن ملزم كنيم؟ و اى قوم من، من از شما مالى [و منالى‌] نمى‌خواهم، اجر من فقط با خداوند است، من طردكننده كسانى كه ايمان آورده‌اند، نيستم، چرا كه اينان به لقاى پروردگارشان خواهند رسيد، و من به واقع شما را قومى نادان [و ندانم‌كار] مى‌بينم‌ و اى قوم من، اگر من آنان را طرد كنم، چه كسى مرا در برابر خداوند يارى خواهد كرد، چرا پند نمى‌گيريد؟ و به شما نمى‌گويم كه خزاين الهى نزد من است، و غيب نيز نمى‌دانم، و نمى‌گويم كه فرشته‌ام، و به كسانى كه در چشمان شما خوار مى‌آيند، نمى‌گويم كه خداوند هرگز خيرى به آنان نخواهد داد، خداوند به ما فى‌الضمير آنان داناتر است، اگر چنين كنم از ستمكاران خواهم بود گفتند اى نوح به راستى كه با ما مجادله كردى و چه مجادله دور و درازى هم با ما كردى، و اگر راست مى‌گويى هر چه به ما وعده داده‌اى [هم‌اكنون بر سر ما] بياور گفت بى‌شك خداوند اگر بخواهد آن را [بر سر شما] خواهد آورد و شما گزير و گريزى نداريد و اگر من بخواهم در حق شما خير خواهى كنم، در صورتى كه خداوند بخواهد شما را بيراه گذارد، خيرخواهى من سودى به حال شما نخواهد كرد، او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانده مى‌شويد يا مى‌گويند آن را برساخته است، بگو اگر آن را برساخته باشم، در آن صورت [مسؤوليت‌] گناه من با من است، ولى من از گناهى كه شما مى‌كنيد برى و بركنارم‌ و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه تاكنون ايمان آورده‌اند، ايمان نخواهند آورد، و از آنچه كرده‌اند اندوهگين مباش‌ و كشتى را زير نظر ما و وحى ما بساز و با من درباره كسانى كه شرك‌ورزيده‌اند، سخن مگو، كه آنان غرق شدنى هستند و [نوح‌] كشتى را مى‌ساخت و هر بار كه بزرگانى از قومش بر او مى‌گذشتند او را ريشخند مى‌كردند، مى‌گفت اگر ما را ريشخند كنيد، ما نيز [به هنگامش‌] به همان گونه كه ما را ريشخند مى‌كنيد، ريشخندتان خواهيم كرد و به زودى خواهيد دانست كه بر سر چه كسى عذابى مى‌آيد كه خوارش سازد، و عذابى پاينده بر او فرود مى‌آيد تا به آنجا كه فرمان ما در رسيد و [آب از] تنور فوران كرد آنگاه گفتيم كه در آن [كشتى‌] از هر جنس [جانورى‌] دو تا سوار كن و نيز خانواده‌ات را، مگر كسى كه حكم [ما] از پيش درباره او مقرر شده است، و نيز كسانى را كه ايمان آورده‌اند، و همراه او جز اندكى ايمان نياورده بودند و گفت بر آن سوار شويد، كه روانه شدن و لنگر انداختنش با نام خداست، كه پروردگار من آمرزگار مهربان است‌ و آن [كشتى‌] ايشان را در دل موج‌[هاى‌] كوه پيكر پيش مى‌برد، و نوح پسرش را ندا داد -و او در كنارى بودكه اى فرزندم همراه ما سوار شو، و با كافران مباش‌ گفت به زودى در كوهى پناه مى‌گيرم كه مرا از سيلاب در امان مى‌دارد، [نوح‌] گفت امروز در برابر امر الهى، پشت و پناهى وجود ندارد، مگر كسى كه [خداوند] بر او رحمت آورده باشد، و در ميان ايشان موج حايل شد، و او از غرق شدگان گرديد و گفته شد كه اى زمين آبت را فرو بر، و اى آسمان [بارانت را] فروبند، و آب فروكش كرد و كار به سرانجام رسيد و [كشتى‌] بر [كوه‌] جودى قرار گرفت، و گفته شد كه لعنت بر ستم‌پيشگان [مشرك‌] و نوح پروردگارش را ندا داد و گفت پروردگارا پسرم از خانواده من است و البته وعده تو نيز راست و درست است و تو داورترين داورانى‌ فرمود اى نوح او [در حقيقت‌] از خانواده تو نيست، او [را] عملى ناشايسته است، پس از من چيزى مخواه كه به [حقيقت‌] آن آگاهى ندارى، من پندت مى‌دهم كه مبادا از نادانان باشى‌ گفت پروردگارا من به تو پناه مى‌برم كه مبادا چيزى را كه به آن آگاهى ندارم، از تو بخواهم، و اگر مرا نيامرزى و بر من رحمت نياورى، از زيانكاران خواهم بود گفته شد اى نوح، فرود آى با سلامت و بركتهايى از ما بر تو و بر امتهايى از [نسل‌] همراهان تو، و امتهايى‌اند كه يك چند بهره‌مندشان سازيم، سپس عذابى دردناك از ما به ايشان خواهد رسيد اين از اخبار غيبى است كه بر تو وحى مى‌كنيم، نه تو و نه قومت پيش از اين آنها را نمى‌دانستيد، پس شكيبايى پيشه كن كه نيك سرانجامى از آن پرهيزكاران است‌ و به سوى قوم عاد برادرشان هود را [فرستاديم‌] گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد، بپرستيد، شما جز [قومى‌] افتراء زن نيستيد اى قوم من از شما براى اين كار مزدى نمى‌طلبم، مزد من [بر عهده كسى‌] نيست مگر بر كسى كه مرا آفريده است، آيا تعقل نمى‌كنيد؟ و اى قوم من از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاه او توبه كنيد، تا از آسمان بر شما بارانى پيوسته و پيگير بباراند، و قوتى بر قوت شما بيفزايد، و گنهكارانه روى برمتابيد گفتند اى هود، براى ما حجتى روشن نياورده‌اى و ما رهاكننده خدايان خود به خاطر سخن تو نيستيم و ما به تو ايمان نمى‌آوريم‌ ما جز اين نمى‌گوييم كه بعضى از خدايان ما به تو گزندى رسانده‌اند، [هود] گفت من خداوند را گواه مى‌گيرم و شما هم گواه باشيد كه من از شركى كه در برابر او مى‌ورزيد، برى و بركنارم‌ پس همگى در حق من هر كيد و مكرى كه داريد به كار بريد، و مهلتم مدهيد چرا كه من بر خداوند، پروردگارم، كه پروردگار شما نيز هست، توكل كرده‌ام، هيچ جنبنده‌اى نيست مگر آنكه او [خداوند] حاكم بر هستى اوست، پروردگار من بر راه راست است‌ پس اگر رو بر تابيد [بدانيد كه‌] من به راستى رسالتى را كه براى شما داشته‌ام، به شما رسانده‌ام و پروردگار من قومى غير از شما را جانشين شما خواهد كرد و به او هيچ زيانى نمى‌توانيد برسانيد، كه پروردگار من نگهبان هر چيز است‌ و چون فرمان ما در رسيد، هود و كسانى را كه همراه او ايمان آورده بودند، به رحمت خويش نجات داديم و از عذاب سخت رهانيديم‌ و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و از پيامبران او سرپيچى كردند و از كار و بار هر زورگوى ستيزه‌جويى پيروى كردند و هم در اين دنيا و هم در روز قيامت لعنتى گريبانگيرشان شد، بدانيد كه قوم عاد به پروردگارشان كفرورزيدند، هان نفرين بر عاد قوم هود باد و به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم‌] گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، او شما را از زمين پديد آورد و شما را به آبادگرى در آن واداشت، پس از او آمرزش بخواهيد و به درگاه او توبه كنيد، كه بى‌گمان پروردگار من نزديك و اجابتگر است‌ گفتند اى صالح پيش از اين در ميان ما مايه اميدوارى بودى، آيا ما را باز مى‌دارى كه چيزى را كه پدرانمان پرستيده‌اند بپرستيم؟ ما به چيزى كه دعوتمان مى‌كنى سخت شك داريم‌ گفت اى قوم من، بينديشيد اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم و بر من از سوى خويش رحمتى بخشيده باشد، اگر از خداوند نافرمانى كنم، چه كسى مى‌تواند در برابر خداوند به من يارى برساند؟ پس جز بر خسران من نمى‌افزاييد و اى قوم من، اين شتر خداست كه معجزه براى شماست، پس بگذاريد در زمين خدا [آزادانه بچرد و] بخورد و به آن آسيبى نرسانيد، كه عذابى زودرس گريبانگيرتان خواهد شد آنگاه آن را پى كردند [صالح‌] گفت سه روز در خانه‌هايتان [از زندگى‌] برخوردار باشيد، كه اين وعده‌اى بى‌دروغ است‌ و چون فرمان ما در رسيد صالح و كسانى را كه همراه او ايمان آورده بودند، به رحمت خويش از خوارى و زارى آن روز نجات داديم، چرا كه پروردگارت نيرومند پيروزمند است‌ و ستم‌پيشگان [مشرك‌] را بانگ مرگبار فرو گرفت، و در خانه و كاشانه‌شان از پا در آمدند گويى كه در آن نبوده‌اند، بدانيد كه قوم ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان نفرين بر ثمود باد و فرشتگان ما براى ابراهيم بشارت آوردند، گفتند سلام [بر تو] گفت سلام [بر شما] و چيزى نگذشت كه [ابراهيم براى آنان‌] گوساله‌اى بريان شده آورد و چون ديد كه دستانشان به سوى آن دراز نمى‌شود، به آنان احساس بيگانگى كرد، و از آنان ترسى در دل يافت، گفتند مترس ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ايم‌ و همسر او [ابراهيم‌] ايستاده بود و [از بشارت الهى‌] خنديد، آنگاه او را به [بار گرفتن و زادن‌] اسحاق و پس از اسحاق به يعقوب، بشارت داديم‌ گفت واى بر من آيا در حالى كه خودم پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد [فرتوت‌] است، فرزند مى‌زايم؟ اين چيزى شگفت‌آور است‌ [فرشتگان‌] گفتند آيا از امر الهى تعجب مى‌كنى؟ اى خاندان [رسالت‌] رحمت الهى و بركات او بر شما باد، او ستوده بزرگوار است‌ و چون ترس از ابراهيم دور شد، و بشارت به او رسيد، درباره قوم لوط [به قصد شفاعت‌] با ما به چون و چرا پرداخت‌ بى‌گمان ابراهيم بردبار دردمند توبه كار بود [گفتيم‌] اى ابراهيم از اين [درخواست‌] درگذر، چرا كه فرمان پروردگارت در رسيده است و عذابى بى‌بازگشت بر آنان فرود خواهد آمد و چون فرشتگان ما به نزد لوط آمدند از ايشان نگران شد و [از كمك به آنان‌] دستش كوتاه شد، و گفت امروز روزى سخت و سنگين است‌ و قومش شتابان به سوى او هجوم آوردند و هم آنان بودند كه مرتكب كارهاى ناشايست مى‌شدند [لوط] گفت اى قوم من اينان دختران من هستند، آنان براى شما پاكيزه‌تر و رواترند، پس از خدا پروا كنيد و مرا در كار و بار مهمانانم خوار و رسوا مسازيد، آيا در ميان شما مردى فهيم نيست؟ گفتند خوب مى‌دانى كه ما با دخترانت كارى نداريم و تو خوب مى‌دانى كه ما چه مى‌خواهيم‌ [لوط] گفت كاش نيروى مقابله با شما را داشتم، يا از دست شما به پناهگاهى امن پناه مى‌بردم‌ [فرشتگان‌] گفتند اى لوط ما فرستادگان پروردگارت هستيم [بدان كه‌] آنان هرگز به تو نخواهند رسيد، پس پاسى از شب گذشته خانواده‌ات را همراه ببر و هيچ‌يك از شما باز پس ننگرد، مگر زنت كه به او همان بلايى كه به آنان مى‌رسد، خواهد رسيد، بدان كه وعده‌گاه آنان صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟ چون فرمان ما در رسيد آن را زير و زبر كرديم و بر آن سنگپاره‌هايى از سنگ-گل پياپى فرو باريديم‌ كه [هر يك‌] نزد پروردگارت نشان كرده بود و آن از ستمكاران [مشرك‌] دور نيست‌ و به سوى قوم مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم‌]، گفت اى قوم من، خداوند را كه جز او خدايى نداريد، بپرستيد، و در پيمانه و ترازو كم مگذاريد، چرا كه من شما را در رفاه و ثروت مى‌بينم، و بر شما از عذاب روزى فراگير مى‌ترسم‌ اى قوم من پيمانه و ترازو را دادگرانه تمام و كمال دهيد و به مردم اجناسشان را كم مدهيد و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا نكنيد اگر مؤمن باشيد، باز نهاده الهى براى شما بهتر است، و من نگهبان شما نيستم‌ گفتند اى شعيب آيا نمازت تو را بر آن مى‌دارد كه [ما را تكليف كنى كه‌] دست از آنچه پدرانمان مى‌پرستند برداريم يا در اموالمان هر كار كه خواهيم نكنيم، تو بى‌هيچ شك و شبهه بردبار و فهيمى‌ گفت اى قوم من بينديشيد اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم و از سوى خويش به من روزى نيك بخشيده باشد [چه خواهيد كرد] و من نمى‌خواهم با شما، در آنچه شما را از آن باز داشته‌ام مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم‌] تا آنجا كه بتوانم جز اصلاح نمى‌خواهم، و توفيق من جز به [اراده‌] خداوند نيست، كه بر او توكل كرده‌ام و به او روى آورده‌ام‌ و اى قوم من شما را ستيزه‌جويى با من به آنجا نكشاند كه همانند آنچه بر سر قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح آمد، بر سر شما هم بيايد، و قوم لوط از شما دور نيست‌ و از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان صالح خويش‌] است‌ گفتند اى شعيب بسيارى از آنچه مى‌گويى در نمى‌يابيم و تو را در ميان خود ناتوان مى‌بينيم، و اگر خاندانت نبود، بى‌شك سنگسارت مى‌كرديم و تو نزد ما عزيز نيستى‌ گفت اى قوم من آيا خاندان من نزد شما عزيزتر از خداوند است، كه او را پس پشت انداخته‌ايد، بى‌گمان پروردگار من بر آنچه مى‌كنيد چيره است‌ و اى قوم من هر چه مى‌توانيد بكنيد، من نيز مى‌كنم، به زودى خواهيد دانست كه بر سر چه كسى عذابى مى‌آيد كه خوارش سازد، و چه كسى دروغگوست، شما چشم به راه باشيد كه من نيز همراه با شما چشم به راهم‌ و چون فرمان ما در رسيد، شعيب و كسانى را كه همراه او ايمان آورده بودند به رحمت خويش نجات داديم و بانگ مرگبار ستم‌پيشگان [مشرك‌] را فرو گرفت و در خانه و كاشانه‌شان از پا درآمدند گويى در آنجا نبوده‌اند، هان نفرين بر قوم مدين، همچنانكه قوم ثمود هم نفرين زده بود و به راستى موسى را همراه با معجزات خويش و برهانى آشكار به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم‌ آنگاه [آنان‌] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون صواب نبود او در روز قيامت پيشاپيش قومش است، آنگاه آنان را به آتش دوزخ درمى‌آورد، چه بد است درآيندى كه به آن درآمده‌اند و در اين [جهان‌] و در روز قيامت لعنتى گريبانگيرشان شود، چه بد است عطيه‌اى كه به ايشان داده‌اند اين از اخبار آن شهرهاست كه بر تو مى‌خوانيم بعضى از آنها [هنوز] برپا مانده‌اند و بعضى بر باد رفته‌اند و ما بر ايشان ستم نكرديم، بلكه خود بر خويشتن ستم كردند، و چون فرمان پروردگارت در رسيد خدايانشان كه به جاى خداوند مى‌پرستيدندشان هيچ به كارشان نيامدند، و جز بر خسران ايشان نيفزودند و چنين است بازخواست پروردگارت كه اهالى شهرهايى را كه ستمگر [و مشرك‌]اند فرو مى‌گيرد، بى‌گمان بازخواست او سهمگين و سنگين است‌ در اين براى كسى كه از عذاب آخرت مى‌ترسد، عبرتى هست، آن روزى است كه در آن مردم گرد آيند و آن روز گرد هم آمدن است‌ و آن را جز تا مهلتى محدود به تاخير نمى‌اندازيم‌ روزى بيايد كه هيچ كس جز به اذن او سخن نگويد و از مردمان [بعضى‌] بدبخت و بعضى نيكبخت باشند و اما كسانى كه بدبخت شده‌اند در آتش دوزخ‌اند و در آن فرياد و عربده دارند پيوسته تا زمانى كه آسمانها و زمين وجود دارند، در آن هستند مگر آنچه پروردگارت بخواهد، كه پروردگارت هر چه خواهد همان تواند كرد و اما كسانى كه نيكبخت شده‌اند پيوسته تا زمانى كه آسمانها و زمين وجود دارند، در بهشت‌اند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، و اين بخششى است پيوسته‌ پس از آنچه اينان مى‌پرستند، سردرگم مباش، اينان جز به شيوه‌اى كه پدرانشان [خدايان و بتان را] مى‌پرستيده‌اند، نمى‌پرستند، و ما بازدهنده سهمشان به تمام و كمال و بدون كم و كاست به ايشان هستيم‌ و به راستى كه به موسى كتاب آسمانى داديم، آنگاه در آن اختلاف پيدا كردند و اگر وعده پروردگارت [به تاخير حكم و عذاب‌] از پيش مقرر نگشته بود، بين آنان داورى مى‌شد، و آنان از آن سخت در شك هستند و بى‌شك پروردگارت حاصل اعمالشان را به تمامى به يكايك آنان مى‌دهد، چرا كه او به كار و كردارشان آگاه است‌ پس همچنانكه دستور يافته‌اى پايدارى كن و نيز هر كس كه با تو روى به سوى خداوند آورده است [چنين كند] و سركشى مكنيد، چرا كه او به كار و كردارتان بيناست‌ و به ستم‌پيشگان [مشرك‌] گرايش نيابيد كه آتش دوزخ به شما خواهد رسيد و در برابر خداوند سرورى نداريد، و يارى نيز نخواهيد يافت‌ و نماز را در آن سو و اين سوى روز و در پاسهايى از شب برپا دار، همانا طاعات گناهان را مى‌زدايند، اين پندى براى پندگيران است‌ و شكيبايى پيشه كن كه خداوند پاداش نيكوكاران را فرو نمى‌گذارد از چه رو در ميان اقوامى كه پيش از شما بودند خردمندانى نبودند كه از فساد در روى زمين نهى كنند، مگر گروهى اندك از كسانى كه نجاتشان داده بوديم، و ستم‌پيشگان [مشرك‌] دل در ناز و نعمتى كه يافته بودند، بستند، و گنهكار بودند و پروردگار تو شهرها را در حالى كه مردمانش صالح باشند، ستمگرانه نابود نمى‌كند و اگر پروردگارت مى‌خواست مردم را امت يگانه‌اى قرار مى‌داد، ولى همچنان اختلاف مى‌ورزند مگر كسانى كه خداوند [بر آنان‌] رحمت آورد، و براى همين آنان را آفريده است، وعده پروردگارت [چنين‌] سرانجام گرفته است كه جهنم را همه از جن و انس آكنده خواهم ساخت‌ و يكايك اخبار پيامبران را بر تو مى‌خوانيم، همانچه به آن دل تو را استوار مى‌داريم، و در اين [سوره‌] حق و موعظه و تذكرى براى مؤمنان بر تو نازل شده است‌ و به نامؤمنان بگو هر چه مى‌توانيد بكنيد كه ما نيز مى‌كنيم‌ و منتظر باشيد كه ما نيز منتظريم‌ و علم غيب آسمانها و زمين از آن خداوند است و همه كارها به سوى او باز گردانده مى‌شود، پس او را بپرست و بر او توكل كن و پروردگارت از كار و كردارتان غافل نيست‌ الر الف لام راء اينها آيات كتاب روشنگر است‌ ما آن را به صورت قرآنى عربى [و روشن‌] نازل كرديم، باشد كه انديشه كنيد ما بهترين داستانسرايى را با وحى فرستادن همين قرآن بر تو مى‌خوانيم و بى‌گمان پيش از آن از بى‌خبران بودى‌ چنين بود كه يوسف به پدرش گفت پدر جان من در خواب يازده ستاره ديدم، و خورشيد و ماه را، ديدم كه به من سجده مى‌كنند [يعقوب‌] گفت فرزندم خوابت را براى برادرانت بازگو مكن كه در حقت بدسگالى مى‌كنند، چرا كه شيطان دشمن آشكار انسان است‌ و بدين‌سان پروردگارت تو را برمى‌گزيند و به تو تعبير خواب مى‌آموزد و نعمتش را بر تو و بر آل يعقوب به كمال مى‌رساند، همچنانكه در گذشته بر پدرانت ابراهيم و اسحاق به كمال رسانده بود، بى‌گمان پروردگارت داناى فرزانه است‌ به راستى در داستان يوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست‌ چنين بود كه گفتند يوسف و برادرش [برادر ابوينى او] از ما نزد پدرمان محبوب‌ترند و ما براى خود جوانان برومندى هستيم، بى‌گمان پدرمان در گمراهى آشكار است‌ [يكى گفت] يا يوسف را بكشيد، يا در سرزمينى [گم و گور] بيندازيد، تا توجه پدرتان فقط به شما پرداخته شود، و پس از آن مردمى درستكار شويد گوينده‌اى از ميان آنان گفت يوسف را نكشيد، بلكه اگر مى‌خواهيد كارى بكنيد او را در نهانگاه چاهى بيندازيد كه برخى از كاروانيان او را برگيرد گفتند پدرجان، چرا در كار يوسف ما را امين نمى‌دارى؟ حال آنكه ما خيرخواه او هستيم‌ او را فردا همراه ما بفرست تا بگردد و بازى كند و ما مراقب او هستيم‌ [يعقوب‌] گفت اينكه شما ببريدش مرا اندوهگين مى‌كند و مى‌ترسم كه شما از او غافل شويد و گرگ او را بخورد گفتند در حالى كه ما جوانانى برومند هستيم، اگر گرگ او را بخورد، [ضايع و] زيانكاريم‌ چون او را [همراه‌] بردند و همداستان شدند كه او را در نهانگاه چاه بگذارند، به او وحى [/الهام‌] كرديم كه [سرانجام‌] ايشان را در حالى كه هيچ آگاه نيستند، از [چون و چند] اين كارشان آگاه خواهى ساخت‌ و شبانگاه گريه كنان نزد پدرشان آمدند [و] گفتند پدرجان، ما به مسابقه رفته بوديم و يوسف را نزديك بار و بنه خودمان گذاشته بوديم، كه گرگ او را خورد، و ما اگر هم راستگو باشيم، تو سخن ما را باور نخواهى كرد و بر پيراهنش خونى دروغين آوردند [يعقوب‌] گفت ولى نفس اماره‌تان به دست شما كار داد پس [چاره من‌] صبرى نيكوست، و خداوند در آنچه مى‌گوييد مددكار [من‌] است‌ و كاروانى [پيش‌] آمد، و آب‌آورشان را فرستادند، و او دلوش را [در چاه‌] انداخت، [چون يوسف را بالا كشيد] گفت مژده باد، چه جوانى! و او را پنهانى براى خود برداشتند كه دستمايه كنند، و خداوند به آنچه مى‌كردند، آگاه بود او را به ثمن بخس فروختند، به چند درهم اندكشمار، و به [كار و بار] او بى‌علاقه بودند و كسى كه اهل مصر بود و او را خريده بود، به همسرش گفت قدر او را بدان، چه بسا به ما سود رساند، يا به فرزندى بگيريمش، و بدين‌سان يوسف را در آن سرزمين تمكن بخشيديم، تا سرانجام به او تعبير خواب بياموزيم، و خداوند سررشته كار خويش را در دست دارد، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند و چون به عنفوان جوانى رسيد، به او حكمت [نبوت‌] و علم بخشيديم، و بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ و زنى كه او [يوسف‌] در خانه‌اش بود، از او كام خواست، و [يك روز، همه‌] درها را بست و [به يوسف‌] گفت بيا پيش من [يوسف‌] گفت پناه بر خدا، او [شوهرت‌] سرور من است و به من منزلتى نيكو داده است، آرى ستمكاران رستگار نمى‌شوند و آن زن آهنگ او [يوسف‌] كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ آن زن مى‌كرد، اينگونه [كرديم‌] تا نابكارى و ناشايستى را از او بگردانيم، چرا كه از بندگان اخلاص يافته ماست‌ و [سپس‌] هر دو به سوى در شتافتند و آن زن پيراهن او را از پشت دريد، و [ناگهان‌] شوهر او را نزديك در يافتند [زليخا، مكارانه‌] گفت جزاى كسى كه به زن تو نظر بد داشته باشد چيست غير از اينكه زندانى شود، يا عذابى دردناك [بچشد]؟ [يوسف‌] گفت او بود كه از من كام خواست، و شاهدى از كسان زن شهادت داد كه اگر پيراهن او از جلو دريده شده، زن راست مى‌گويد و مرد دروغگوست‌ و اگر پيراهنش از پشت دريده شده، زن دروغ مى‌گويد و مرد راستگوست‌ و چون ديد كه پيراهنش از پشت دريده شده [حقيقت را دريافت و] گفت اين از مكر شما [زنان‌] است كه مكرتان شگرف است‌ اما يوسف تو از اين ماجرا درگذر، و [اما] تو اى زن براى گناهت استغفار كن، چرا كه از خطاكاران بوده‌اى‌ و زنانى در شهر [بودند كه‌] گفتند همسر عزيز [مصر] از غلامش كام خواسته است و پاك، دل در گرو محبت او داده است، ما او را در گمراهى آشكار مى‌بينيم‌ و چون بدگويى ايشان را شنيد [كسى را براى دعوت‌] به سوى ايشان فرستاد و براى آنان مجلسى آماده ساخت و به هر يك از آنان كاردى داد و [به يوسف‌] گفت بر آنان ظاهر شو، آنگاه كه ديدندش بس بزرگش يافتند و [از بى‌حواسى‌] دستانشان را [به جاى ترنج‌] بريدند و گفتند پناه بر خدا، اين آدميزاده نيست، اين جز فرشته‌اى گرامى نيست‌ [زليخا] گفت اين همان كسى است كه شما به خاطر او مرا سرزنش مى‌كرديد، و من از او كام خواسته بودم، ولى او خويشتندارى‌ورزيد، و اگر آنچه به او دستور مى‌دهم نكند، به زندان خواهد افتاد و خوار و زبون خواهد شد [يوسف‌] گفت پروردگارا زندان براى من خوشتر است از آنچه مرا به آن مى‌خوانند، و اگر مكر آنان را از من باز ندارى، به آنان مى‌گرايم و از نادانان مى‌گردم‌ آنگاه پروردگارش [درخواست‌] او را اجابت كرد و مكر آنان را از او باز داشت، چرا كه او شنواى داناست‌ سپس، بعد از آنكه نشانه‌ها را ديدند، بهتر آن ديدند كه او را تا مدت زمانى زندانى كنند و همراه او دو جوان وارد زندان شدند، يكى از آن دو [به يوسف‌] گفت من به خواب ديده‌ام كه [انگور براى‌] شراب مى‌فشارم و ديگرى گفت من به خواب ديده‌ام كه بالاى سرم نان مى‌برم كه پرندگان از آن مى‌خورند، ما را از تعبير آن آگاه كن، كه تو را از نيكوكاران مى‌يابيم‌ [يوسف‌] گفت خوراكى برايتان نمى‌آيد كه بخوريدش مگر آنكه پيش از آمدن آن، شما را از تعبير آن [خواب‌] آگاه مى‌كنم، اين از چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است، كه من آيين مردمى را كه به خداوند ايمان ندارند، و هم ايشان آخرت را منكرند، رها كرده‌ام‌ و از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كرده‌ام سزاوار نيست كه ما هيچ‌گونه شريكى براى خدا قائل شويم، اين از فضل الهى در حق ما و در حق مردم است، ولى بيشترينه مردم سپاس نمى‌گزارند [سپس گفت‌] اى دو هم زندان من آيا خدايان گوناگون بهتر است يا خداوند يگانه قهار؟ شما به جاى او [خدا]، جز نامهايى كه خودتان و پدرانتان گذارده‌ايد، نمى‌پرستيد كه خداوند بر آن هيچ‌گونه برهانى نفرستاده است، حكم نيست مگر خداوند را، [كه‌] فرمان داده است كه جز او را مپرستيد، اين دين استوار است، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند اى دو هم زندان من، اما يكى از شما دو تن به سرور خويش [دوباره‌] شراب مى‌نوشاند، و اما ديگرى بر دار مى‌شود و پرندگان از سر او مى‌خورند، چيزى كه در باب آن از من نظر خواستيد، سرانجام يافته است‌ و به يكى از آن دو كه گمان مى‌كرد رهايى يافتنى است، گفت مرا نزد سرورت ياد كن، آنگاه شيطان ياد سرورش را از خاطر او برد، لذا [يوسف‌] چند سال در زندان ماند و پادشاه [مصر] گفت من در خواب هفت گاو ماده فربه ديده‌ام كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‌خورند، و نيز هفت خوشه سرسبز و هفت ديگر كه خشك بوده‌اند [به خواب ديده‌ام‌] اى بزرگان اگر خواب تعبير مى‌كنيد، درباره خواب من نظر دهيد گفتند [اينها] خوابهاى پريشان است و ما داناى تعبير خوابها[ى پريشان‌] نيستيم‌ و آن كسى از آن دو تن كه رهايى يافته بود، و پس از مدتى [درخواست يوسف را] به ياد آورده بود، گفت من شما را از تعبير آن آگاه مى‌سازم، پس مرا [به زندان يوسف‌] بفرستيد اى يوسف، اى صديق، درباره [خواب‌] هفت گاو ماده فربه كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‌خورند و هفت خوشه سرسبز و هفت ديگر كه خشك بوده‌اند، به ما نظر بده، تا به سوى مردم‌[ى كه منتظرند] برگردم، باشد كه باخبر شوند [يوسف‌] گفت هفت سال پياپى مثل هميشه كشت و زرع كنيد، و آنچه درو مى‌كنيد، با خوشه‌اش كنار بگذاريد، مگر اندكى كه از آن مى‌خوريد سپس بعد از هفت سال سختى [و قحطى‌] پيش مى‌آيد كه [مردم‌] آنچه برايشان از پيش نهاده‌ايد، مى‌خورند، مگر اندكى كه آن را ذخيره مى‌كنيد سپس بعد از اين سالى پيش مى‌آيد كه [با باران‌] داد مردم داده خواهد شد و مردم [از قحط و غلا] نجات مى‌يابند پادشاه گفت او [يوسف‌] را نزد من آوريد، آنگاه كه فرستاده نزد او آمد [يوسف‌] گفت به نزد سرورت بازگرد و از او بپرس كه كار و بار آن زنان كه دستانشان را بريدند، چه بود؟ كه پروردگار من از مكر آنان آگاه است‌ [پادشاه به زنان‌] گفت كار و بار شما چه بود كه از يوسف كام خواستيد؟ گفتند پناه بر خدا ما هيچ بد و بيراهى از او سراغ نداريم، [آنگاه زليخا] همسر عزيز گفت اينك حق آشكار شد، من [بودم كه‌] از او كام خواستم و او از راستگويان است‌ [يوسف‌] گفت چنين بود تا او [عزيز] بداند كه من در نهان به او خيانت نكرده‌ام، و اينكه خداوند نيرنگ خيانتكاران را به جايى نمى‌رساند و من خود را مبرا نمى‌شمارم، چرا كه نفس [آدمى‌] بدفرماست، مگر آنكه پروردگارم رحمت آورد، كه پروردگار من آمرزگار مهربان است‌ و پادشاه گفت او [يوسف‌] را به نزد من آوريد كه نديم ويژه خود گردانمش، و چون با او گفت و گو كرد [به او] گفت تو امروز نزد ما صاحب جاه و امين هستى‌ [يوسف‌] گفت مرا بر خزاين اين سرزمين بگمار، كه من نگهبانى كاردانم‌ و بدين‌سان يوسف را در آن سرزمين تمكن بخشيديم كه در آن هر جا كه خواهد قرار گيرد، هر كه را خواهيم رحمت خويش بر او ارزانى داريم، و پاداش نيكوكاران را فرونگذاريم‌ و پاداش اخروى براى كسانى كه ايمان آورده و تقوا ورزيده باشند، بهتر است‌ و برادران يوسف آمدند و بر او وارد شدند آنگاه او ايشان را شناخت ولى ايشان او را نشناختند و چون زاد و برگ ايشان را آماده ساختند [يوسف‌] گفت [آن‌] برادر پدرى‌تان را هم نزد من بياوريد، مگر نمى‌بينيد كه من پيمانه را تمام مى‌دهم و بهترين ميزبانان هستم‌ و اگر او را به نزد من نياوريد، نزد من پيمانه‌اى نداريد و نزديك من نياييد گفتند او را [به هر تدبير و ترفند] از پدرش خواهيم گرفت و ما چنين كارى خواهيم كرد [يوسف‌] به غلامانش گفت سرمايه‌شان را در خرجينهايشان بگذاريد تا چون به نزد خانواده‌شان بازگشتند آن را باز شناسند، باشد كه بازگردند و چون به نزد پدرشان بازگشتند گفتند پدرجان از ما پيمانه را دريغ داشته‌اند، پس برادرمان [بنيامين‌] را همراه ما بفرست تا بار و پيمانه گيريم و ما مراقب او هستيم‌ [يعقوب‌] گفت شما را در حق او امين ندارم، مگر همانطور كه پيشترها در حق برادرش امين داشته بودم، اما خداوند بهترين نگهبان است، و همو مهربان‌ترين مهربانان است‌ و چون بار و بنه‌شان را باز كردند چنين يافتند كه سرمايه‌شان به ايشان بازگردانده شده است، گفتند پدرجان ديگر چه مى‌خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما بازگردانده شده است [بگذاريد بار ديگر برويم‌] و براى خانواده خود آذوقه بياوريم و مراقب برادرمان هم هستيم و يك بار شتر هم اضافه خواهيم گرفت، چه [تاكنون‌] به ما بار و پيمانه اندكى داده‌اند گفت هرگز او را همراه شما نمى‌فرستم مگر آنكه عهدى به نام خدا به من بدهيد كه او را به نزد من باز آوريد، مگر آنكه از هر سو گرفتار آييد، و چون عهدشان را دادند، [يعقوب‌] گفت خداوند بر آنچه مى‌گوييم [و قول و قرار ما] [ناظر و] كارساز است‌ و گفت فرزندان من، از يك دروازه وارد نشويد و از دروازه‌هاى گوناگون وارد شويد، و البته شما را از قضاى [ناگوار] الهى باز نتوانم داشت، حكم جز از آن خداوند نيست، بر او توكل كردم و اهل توكل بايد بر او توكل كنند و چون به همان گونه كه پدرشان به ايشان دستور داده بود، وارد شدند، [اين شيوه ورود] ايشان را از قضاى الهى باز نداشت، ولى [هر چه بود] نياز روحى يعقوب بود كه بدين‌سان برآورده كرد، و او با آنچه به او آموخته بوديم، دانشور بود، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند و چون بر يوسف وارد شدند، برادر [ابوينى‌]اش را در كنار گرفت [و در خلوت به او] گفت من [همان‌] برادرت هستم، از آنچه كرده‌اند غمگين مباش‌ و چون ساز و برگ آنان را آماده ساختند [به فرمان يوسف‌] جام [پادشاه‌] را در خرجين برادرش [بنيامين‌] گذاشت سپس منادى ندا در داد كه اى كاروانيان شما دزديد گفتند -و رو به ايشان آوردندكه مگر چه گم كرده‌ايد؟ گفتند جام پادشاه را گم كرده‌ايم، و هركس آن را بياورد، بار شترى [آذوقه جايزه‌] دارد و من اين [وعده‌] را ضامنم‌ گفتند به خدا خودتان مى‌دانيد كه ما نيامده‌ايم كه در اين سرزمين فتنه و فساد كنيم و ما دزد نيستيم‌ گفتند جزاى آن [سرقت‌] اگر شما دروغگو باشيد، چه باشد؟ [اينان در پاسخ‌] گفتند هركس كه [جام‌] در خرجين او پيدا شود، خودش [برده شود و اسارتش‌] جزاى آن باشد، كه ما به اين شيوه ستمكاران [سارق‌] را كيفر مى‌دهيم‌ [پذيرفتند] و آغاز به جستجوى باردانهاى ايشان پيش از باردان برادر [ابوينى‌]اش كرد، [سرانجام‌] آن را از باردان برادرش بيرون آورد، بدين‌سان به يوسف تدبير و ترفند آموختيم [زيرا] نمى‌توانست برادرش را طبق رسم و آيين پادشاه، بازداشت كند، مگر آنكه خداوند بخواهد، كه درجات هر كس را كه بخواهيم بلند مى‌گردانيم و برتر از هر داننده‌اى داناترى هست‌ گفتند اگر [بنيامين‌] دزدى كرده است [عجب نيست، چرا كه‌] پيشترها برادر [ابوينى‌]اش هم دزدى كرده بود، اما يوسف اين [شماتت را فرو خورد و] در دل نگه داشت و به روى آنان نياورد، [اما در دل‌] گفت خودتان بدمنصب‌تريد، و خداوند به آنچه مى‌گوييد داناتر است‌ گفتند اى عزيز او پدرى پير فرتوت دارد، يكى از ما را به جاى او نگهدار، كه ما تو را از نيكوكاران مى‌بينيم‌ [يوسف‌] گفت پناه بر خدا كه جز كسى را كه كالايمان [جام‌] را در نزد او يافته‌ايم، بازداشت كنيم، كه در اين صورت ستمكار خواهيم بود آنگاه چون از او نوميد شدند، نجوا كنان بين خود خلوت [و مشورت‌] كردند، بزرگترشان گفت مگر نمى‌دانيد كه پدرتان از شما با نام خدا عهدى گرفته است، و پيشترها هم چه تقصيرها در حق يوسف كرده‌ايد، من از اين سرزمين قدم بيرون نمى‌گذارم، مگر آنكه پدرم اجازه دهد، يا خداوند در حق من حكمى فرمايد و او بهترين داوران است‌ به سوى پدرتان باز گرديد و بگوييد پدرجان، پسرت [بنيامين‌] دزدى كرد و ما جز به چيزى كه مى‌دانستيم شهادت نداديم، و ما در برابر [رويدادهاى‌] نهانى نگهبان نبوديم‌ از مردم شهرى كه ما در آن بوديم [مصر] و از اهل كاروانى كه ما با آن روى به اينجا آورديم، بپرس، و ما راستگوييم‌ [يعقوب‌] گفت باز نفس اماره‌تان به دست شما كار داد، پس [چاره من‌] صبرى نيكوست، چه بسا خداوند همه آنان را براى من باز آورد، كه او داناى فرزانه است‌ و از آنان روى برگرداند و [با اشك و اندوه‌] گفت بر [فراق‌] يوسف اسف مى‌خورم، و چشمانش از [اشك و] اندوه سپيد [و نابينا] شد و اندوه خود را فرو خورد گفتند به خدا پيوسته يوسف را ياد مى‌كنى تا زار و نزار يا نابود شوى‌ گفت درد و اندوهم را فقط با خداوند در ميان مى‌گذارم، و از [عنايت‌] خداوند چيزى مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد اى فرزندان برويد و در پى يوسف و برادرش بگرديد، و از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه جز خدانشناسان كسى از رحمت الهى نوميد نمى‌گردد و چون بر او [يوسف‌] وارد شدند، گفتند اى عزيز، به ما و خانواده ما رنج [بسيار] رسيده است و سرمايه‌اى اندك آورده‌ايم، پس به ما پيمانه تمام و كمال بده و بر ما [افزونتر هم‌] ببخش كه خداوند بخشندگان را دوست دارد [يوسف‌] گفت آيا دانستيد كه در حق يوسف و برادرش، وقتى كه جاهل [و جوان‌] بوديد، چه كرديد؟ گفتند آيا تو خود يوسفى؟ گفت آرى من يوسفم و اين برادر [ابوينى‌] من است، خداوند بر من منت نهاد [و نعمت داد]، چرا كه هركس پروا و شكيبايى پيشه كند، خداوند پاداش نيكوكاران را فرو نمى‌گذارد گفتند به خدا، خداوند تو را بر ما برترى داد، و ما خطاكار بوديم‌ [يوسف‌] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نيست، خداوند شما را مى‌آمرزد و او مهربان‌ترين مهربانان است‌ [حال‌] اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر روى پدرم بيفكنيد تا [به خواست خدا] بينا شود، و همه خانواده‌هايتان را به نزد من بياوريد و چون كاروان رهسپار شد، پدرشان گفت اگر مرا به خرفتى متهم نداريد، من بوى يوسف را مى‌شنوم‌ گفتند به خدا تو در همان خبط و خطاى ديرينت هستى‌ و چون [پيك‌] مژده‌آور آمد، آن [پيراهن‌] را بر روى او [يعقوب‌] انداخت و بينا گشت گفت آيا به شما نگفته بودم كه من از [عنايت‌] خداوند چيزى مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد گفتند پدرجان براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما گناهكار بوده‌ايم‌ گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، كه او آمرزگار مهربان است‌ و چون [همگان‌] بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار گرفت و گفت به خواست خداوند با امن و امان وارد مصر شويد [و همين جا بمانيد] و پدر و مادرش را بر تخت برنشاند، و در پيشگاه او به سجده درافتادند، و گفت پدر جان اين تعبير خواب پيشين من است كه پروردگارم آن را راست و درست گرداند، و با بيرون در آوردن من از زندان در حق من نيكى كرد و شما را پس از آنكه شيطان ميانه من و برادرانم را بر هم زد، از بيابان [كنعان به اينجا] باز آورد، حقا كه پروردگار من در آنچه بخواهد باريك بين است و همو داناى فرزانه است‌ پروردگارا به من بهره‌اى از فرمانروايى بخشيدى و به من بهره‌اى از تعبير خواب آموختى، اى پديد آورنده آسمانها و زمين، تو در دنيا و آخرت سرور منى، مرا مسلمان بميران و به نيكان باز رسان‌ اين از اخبار غيبى است كه بر تو وحى مى‌كنيم، و تو [اى پيامبر] آنگاه كه كارشان را هماهنگ و عزمشان را جزم كردند و نيرنگ پيشه كردند، نزد آنان نبودى‌ و بيشترينه مردم، ولو تو سخت بكوشى و بخواهى، مؤمن نمى‌شوند و تو از ايشان براى آن [رسالت‌] مزدى نمى‌طلبى، آن نيست مگر پندآموزى براى جهانيان‌ و چه بسيار نشانه [و مايه عبرت‌] در آسمانها و زمين هست كه بر آن مى‌گذرند و هم آنان از آنها رويگردانند و بيشترينه ايشان [ظاهرا] به خداوند ايمان نمى‌آورند مگر آنكه [باطنا، به نوعى‌] مشركند آيا ايمن‌اند از اينكه عذاب فراگيرى از سوى خداوند بر آنان فرود آيد، يا قيامت ناگهان برايشان فرارسد و آنان ناآگاه باشند بگو اين راه و رسم من است كه به سوى خداوند دعوت مى‌كنم، كه من و هركس كه پيرو من باشد، برخوردار از بصيرتيم، و منزه است خداوند، و من از مشركان [نبوده و]نيستم‌ و ما پيش از تو جز مردانى از اهل [همين‌] شهرها [به رسالت‌] نفرستاده‌ايم كه به آنان وحى مى‌كرديم، آيا در زمين سير و سفر نمى‌كنند كه بنگرند سرانجام پيشينيان آنان چه بوده است، و سراى آخرت براى پرواپيشگان بهتر است، آيا نمى‌انديشيد؟ تا آنجا كه چون پيامبران نوميد شدند و [پيروان‌] پنداشتند كه به دروغ وعده داده شده‌اند، آنگاه بود كه نصرت ما به آنان در رسيد و هركس كه خواسته بوديم نجات يافت، و عذاب ما از قوم گناهكار برنمى‌گردد به راستى كه در بيان داستان ايشان مايه عبرتى براى خردمندان هست [و اين قرآن‌] سخنى برساخته نيست، بلكه همخوان با كتابى است كه پيشاپيش آن است و روشنگر همه چيز است و رهنمود و رحمتى براى اهل ايمان است‌ المر الف لام ميم راء اين آيات كتاب آسمانى است، و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، راست و درست است، ولى بيشترينه مردم نمى‌گروند خداوند كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، سپس بر عرش استيلاء يافت، و خورشيد و ماه را رام كرد كه هر يك تا زمانى معين، سير مى‌كند [همو] كار [و بار جهان‌] را تدبير مى‌كند و آيات [خويش‌] را روشن بيان مى‌دارد، باشد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين پيدا كنيد و او كسى است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و رودهايى پديد آورد، و در آن از هربار و برى زوجى دوگانه آفريد، شب را به روز [و روز را به شب‌] مى‌پوشاند، بى‌گمان در اين براى انديشه‌وران مايه‌هاى عبرت است‌ و در زمين كرتهايى است نزديك به هم و باغهايى از [درختان‌] انگور و كشتها [ى گوناگون‌] و خرما، همانند و ناهمانند، كه همه به يك آب آبيارى مى‌شوند و ميوه‌هاى بعضى را از بعضى ديگر برتر ساخته‌ايم، بى‌گمان در اين براى خردورزان مايه‌هاى عبرت است‌ و اگر عجب كنى، سخن ايشان عجيب‌[تر] است [كه مى‌گويند] آيا آنگاه كه خاك شديم، آيا به آفرينش تازه‌اى در مى‌آييم؟ اينان كسانى‌اند كه به پروردگارشان كفرورزيده‌اند و هم اينانند كه [در قيامت و در دوزخ‌] در گردنهايشان غل و بندهاست، و اينان دوزخى‌اند و جاودانه در آنند و از تو به [شدت و] شتاب بدى [عذاب‌] را پيش از نيكى [آمرزش‌] مى‌طلبند، و حال آنكه پيش از آنها [رسم‌] عقوبتها [ى الهى‌] برقرار بوده است، و بى‌گمان پروردگارت بر مردمان با وجود ستمشان آمرزنده است، و بى‌گمان پروردگارت سخت كيفر است‌ و كافران گويند چرا بر او معجزه‌اى از سوى پروردگارش نازل نمى‌گردد؟ تو فقط هشداردهنده‌اى و هر قومى رهنمايى دارد خداوند مى‌داند كه هر مادينه‌اى چه بارى دارد و اينكه رحمها [از مدت حمل يا از جنين‌] چه مى‌كاهند و چه مى‌افزايند، هر چيزى نزد او اندازه‌اى معين دارد [اوست كه‌] داناى پنهان و پيدا، و بزرگ بلندمرتبه است‌ يكسان است كه از شما كسى سخنش را پنهان بدارد يا آشكارش كند، و كسى كه در [پرده‌] شب پنهانكار يا در [روشناى‌] روز پيدارو باشد او [آدمى‌] را فرشتگانى پيايند، در پيش و پشت او هستند كه او را به امر الهى نگهبانى مى‌كنند، بى‌گمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نكند مگر آنكه آنچه در دلهايشان دارند، دگرگون كنند و چون خداوند براى قومى [كيفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند او كسى است كه برق را كه مايه بيم [مسافران‌] و اميد [كشاورزان‌] است به شما مى‌نماياند، و ابرهاى گرانبار پديد مى‌آورد و رعد به سپاس او، و فرشتگان از خوف و خشيت او تسبيح مى‌گويند، و [اوست كه‌] صاعقه‌ها را مى‌فرستد، كه به هركس كه او بخواهد برمى‌خورد، و آنان درباره خداوند مجادله مى‌كنند، و او سختگير است‌ فراخواندن راستين او راست، و كسانى كه [مشركان‌] به جاى او مى‌خوانند [و مى‌پرستند] به آنان هيچ‌گونه پاسخى نمى‌دهند، مگر همانند كسى كه گشاينده دستان خويش به سوى آب است، تا آن را به دهانش برساند و رساننده آن نيست، و دعاى كافران جز بيراه نيست‌ و هر كه در آسمانها و زمين است و سايه‌هايشان خواه و ناخواه، در بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مى‌كنند بگو [و بپرس‌] پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ بگو خداوند است بگو پس آيا در برابر او سرورانى براى خود مى‌گيريد و مى‌پرستيد كه براى خويشتن هم اختيار سود و زيانى ندارند؟ بگو آيا نابينا و بينا برابر است، يا آيا تاريكيها و روشنايى برابر است، يا شريكانى براى خداوند قائلند كه همانند آفرينش او آفريده‌اند، و آفرينش [ها] بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفريدگار هر چيز است و او يگانه قهار است‌ [همو] از آسمان آبى فرو باريد، آنگاه رودها هر يك به اندازه خويش جارى شد، و سيلاب كف فراوانى با خود آورد، و از آنچه بر آتش مى‌افروزند [و مى‌گدازند] كه زيور يا اثاثيه به دست آورند نيز كفى همانند آن [آب‌] هست، بدين‌سان خداوند حق و باطل را [اين چنين‌] مثل مى‌زند، و اما كف بر باد مى‌رود، و اما آنچه به مردمان سود مى‌رساند، بر روى زمين باقى مى‌ماند، خداوند بدين گونه مثل مى‌زند براى كسانى كه [نداى‌] پروردگارشان را استجابت نكرده‌اند، نيكى [بهشت‌] است، و كسانى كه [نداى‌] او را استجابت نكرده‌اند، اگر همه آنچه در زمين است و همانند آن، از آن ايشان باشد، آن را بدهند و بلا گردان كنند، اينانند كه حسابشان سخت و سنگين است و سرا و سرانجامشان جهنم است و بد آرامگاهى است‌ آيا كسى كه مى‌داند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است، همانند كسى است كه كوردل است؟ فقط خردمندان پند مى‌گيرند [همان‌] كسانى كه به عهد الهى وفا مى‌كنند و پيمان [او] را نمى‌شكنند و كسانى كه هر چه خداوند به پيوند كردن آن فرمان داده است، مى‌پيوندند و از پروردگارشان مى‌ترسند، و از حساب سخت و سنگين مى‌هراسند و كسانى كه براى نيل به خشنودى پروردگارشان شكيبايى پيشه كرده‌اند و نماز را برپا داشته‌اند و از هر آنچه روزيشان كرده‌ايم، پنهان و آشكارا مى‌بخشند و بدى را با نيكى دفع مى‌كنند، اينانند كه نيك سرانجامى دارند [از] بهشتهاى عدن [برخوردارند] كه هم خودشان و هم كسانى از پدران [و مادران‌] و همسران و زاد و رودشان كه نيكوكارند، وارد آن مى‌شوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى‌شوند [و مى‌گويند] سلام بر شما به خاطر صبرى كه ورزيديد، چه نيكوست اين نيك سرانجامى‌ و كسانى كه عهد الهى را پس از بستنش مى‌شكنند، و هر چه خداوند به پيوند كردن آن فرمان داده است، مى‌گسلند، و در زمين فتنه و فساد مى‌كنند، اينانند كه لعنت و بدفرجامى دارند خداوند روزى [خويش‌] را بر هركس كه بخواهد گشايش مى‌دهد يا تنگ و فروبسته مى‌دارد، و [بعضى‌] به زندگانى دنيا سرمست شده‌اند، و زندگانى دنيا در جنب آخرت، جز بهره‌اى ناچيز نيست‌ و كافران گويند چرا از سوى پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نمى‌شود؟ بگو خداوند هر كس را كه بخواهد بيراه وامى‌گذارد، و هر كس را كه رو به او آورده باشد، به سوى خويش به راه مى‌برد [همان‌] كسانى كه ايمان آورده‌اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد، بدانيد كه با ياد خداست كه دلها آرام مى‌گيرد كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، خوشا بر ايشان و نيك سرانجامى دارند بدين‌سان تو را به ميان امتى فرستاديم كه پيش از آنها امتهايى آمده [و رفته‌] بودند، تا آنچه بر تو وحى كرده‌ايم، بر آنان بخوانى، و حال آنكه آنان به خداى رحمان كفر و انكار مى‌ورزند، بگو او پروردگار من است [و] خدايى جز او نيست، بر او توكل كرده‌ام و بازگشت من به سوى اوست‌ و اگر قرآنى بود كه كوهها از [هيبت‌] آن به حركت در مى‌آمد و زمين مى‌شكافت، يا مردگان با آن به سخن درمى‌آمدند [همين قرآن بود، و باز ايمان نمى‌آوردند]، آرى سررشته كارها همه به دست خداست، آيا كسانى كه ايمان آورده‌اند نمى‌دانند كه اگر خداوند مى‌خواست همه مردم را هدايت مى‌كرد، و به كافران همواره به خاطر كار و كردارشان عقوبتى هايل مى‌رسد، يا به زودى به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه‌] وارد شوى، تا آنكه وعده الهى فرارسد، كه خداوند خلف وعده نمى‌كند و به راستى پيامبرانى كه پيش از تو بودند ريشخند شدند، آنگاه به كافران مهلت دادم، سپس آنان را فرو گرفتم، [بنگر كه‌] عقوبت من چگونه بوده است‌ آيا كسى كه حاكم بر هر كسى و كار و كردار اوست [همانند كسى است كه چنين نيست؟] و براى خداوند شريكانى قائل شدند، بگو نام ايشان را ببريد، آيا او را به چيزى كه در روى زمين [چنين چيزى‌] نمى‌شناسد خبر مى‌دهيد؟ يا صرفا سخنى سطحى مى‌گوييد؟ بلكه در نظر كافران مكرشان آراسته جلوه كرده است و از راه [خدا] باز داشته شده‌اند، و هركس كه خدا بيراه گذاردش، براى او رهنمايى نيست‌ در زندگانى دنيا عذابى دارند و عذاب اخروى سخت و سنگين‌تر است و در برابر خداوند نگهدارنده‌اى ندارند وصف بهشتى كه به پارسايان وعده داده شده است [چنين است كه‌] جويباران از فرو دست آن جارى است و ميوه‌ها و سايه آن هميشگى است، اين سرانجام پرواپيشگان است، و سرانجام كافران آتش دوزخ است‌ و اهل كتاب به آنچه بر تو نازل شده است، شادمانى مى‌كنند، و از گروه مشركان كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مى‌كنند، بگو همين به من فرمان رسيده است كه خداوند را بپرستم و به او شرك نياورم، به سوى او دعوت مى‌كنم و بازگشت من به سوى اوست‌ و بدين‌سان آن را به صورت كتابى حكمت‌آموز عربى نازل كرده‌ايم، و اگر پس از علمى كه بر تو نازل شده است، از هوا و هوس آنان پيروى كنى، در برابر خداوند ياور و نگهدارنده‌اى ندارى‌ و پيش از تو پيامبرانى فرستاده‌ايم و همسران و فرزندانى به آنان بخشيده‌ايم، و هيچ پيامبرى را نرسد كه معجزه‌اى جز به اذن الهى بياورد، هر اجلى [را سرآمدى‌] معين است‌ خداوند آنچه را بخواهد مى‌زدايد يا مى‌نگارد، و ام‌الكتاب نزد اوست‌ اگر بخشى از آنچه به آنان وعده داده‌ايم، به تو بنمايانيم، يا روح تو را [پيش از آن‌] بگيريم، جز اين نيست كه پيامرسانى بر تو و حسابرسى بر ماست‌ آيا نديده‌اند كه ما دامنه‌هاى سرزمين [كفر] را مى‌كاهيم [و بر اسلام مى‌افزاييم‌] و خداوند حكم مى‌كند و حكم او رد كننده‌اى ندارد، و او زود شمار است‌ و به راستى كه پيشينيان آنان هم مكرورزيدند، ولى مكر و تدبير هر چه هست در اختيار خداوند است، مى‌داند كه هر جاندارى چه به دست مى‌آورد، و كافران به زودى خواهند دانست كه نيك سرانجامى از آن كيست‌ و كافران گويند تو پيامبر نيستى، بگو خداوند و كسى كه صاحب علم كتاب است، بين من و شما گواه بس‌ مهربان الر الف لام راء [اين‌] كتابى است كه بر تو نازل كرده‌ايم كه مردم را به توفيق پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى، به سوى راه خداوند پيروزمند ستوده، باز برى‌ خداوندى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، و واى بر كافران از عذاب سخت و سنگين‌[ى كه در پيش دارند] [همان‌] كسانى كه زندگانى دنيا را از [زندگانى‌] آخرت خوشتر دارند، و از راه خدا باز مى‌دارند و آن را كج مى‌شمارند، اينان در گمراهى دور و درازى هستند و هيچ پيامبرى نفرستاده‌ايم مگر [با پيامى‌] به زبان قومش، تا [احكام و حقايق را] براى آنان روشن بدارد، آنگاه خداوند هركس را بخواهد بيراه مى‌گذارد و هركس را كه بخواهد هدايت مى‌كند و او پيروزمند فرزانه است‌ و به راستى كه موسى را با معجزات خويش فرستاديم كه قومت را از تاريكيها به سوى روشنايى باز بر، و آنان را به ياد ايام الله بينداز، كه در اين براى هر شكيباى شاكرى عبرتهاست‌ و چنين بود كه موسى به قومش گفت نعمت الهى را بر خودتان ياد آوريد كه شما را از آل فرعون رهانيد كه عذابى سخت را به شما مى‌چشانيدند و پسرانتان را مى‌كشتند و دخترانتان را [براى كنيزى‌] زنده نگاه مى‌داشتند، و در آن آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود و چنين بود كه پروردگارتان اعلام داشت كه اگر شكر كنيد بر نعمت شما مى‌افزايم، و اگر كفران‌بورزيد [بدانيد كه‌] عذاب من سخت و سنگين است‌ و موسى گفت اگر شما و هركس كه در روى زمين است، همگى كفرورزيد، خداوند بى‌نياز ستوده است‌ آيا خبر كسانى چون قوم نوح و عاد و ثمود كه پيش از شما بودند، و كسانى كه پس از آنان بودند، به شما نرسيده است، كه هيچ كس جز خداوند آنان را نمى‌شناسد، كه پيامبرانشان براى آنان معجزاتى [به ميان‌] آوردند، آنگاه آنان دستهايشان را بر دهانهايشان بردند [كه خاموش!]، و گفتند ما رسالت شما را نمى‌پذيريم و ما از آنچه ما را بدان مى‌خوانيد، سخت در شكيم‌ پيامبرانشان گفتند آيا در خداوندى كه پديد آورنده آسمانها و زمين است، شكى هست؟ كه شما را مى‌خواند كه گناهانتان را بيامرزد، و شما را تا مهلتى معين واپس‌دارد، گفتند شما جز انسانهايى همانند ما نيستيد كه مى‌خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مى‌پرستيده‌اند، باز داريد، [اگر چنين نيست‌] پس براى ما برهانى آشكار بياوريد پيامبرانشان به ايشان گفتند [آرى‌] ما جز انسانهايى مانند شما نيستيم، ولى خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منت مى‌نهد [و نعمت مى‌دهد] و ما را نرسد كه جز به اذن الهى براى شما برهانى بياوريم و مؤمنان بايد كه بر خداوند توكل كنند و ما را نرسد كه بر خداوند توكل نكنيم، و حال آنكه ما را به راه درستمان هدايت كرده است، و بر آزارى كه به ما مى‌دهيد، شكيبايى خواهيم كرد، و اهل توكل بايد كه بر خداوند توكل كنند و كافران به پيامبرانشان گفتند يقينا شما را از سرزمينمان آواره مى‌كنيم، مگر آنكه به آيين ما باز گرديد، و پروردگارشان به آنان وحى كرد كه ستمكاران را نابود خواهيم كرد و پس از آنان شما را در اين سرزمين سكنا مى‌دهيم، اين براى كسى است كه از ايستادن [در محشر به هنگام حساب‌] در پيشگاه من بترسد، و از هشدار من بهراسد و [يارى و] داورى خواستند و هر زورگوى ستيزه‌جويى ناكام شد كه در پيشاپيش او جهنم است و از آبى زردابه‌آميز به او مى‌نوشانند كه آن را جرعه جرعه بنوشد و نتواند فرو برد، و مرگ از هر سو به سراغ او آيد و او مردنى نيست، و عذابى سخت و سنگين در پيشاپيش خود دارد داستان اعمال كسانى كه به پروردگارشان كفرورزيده‌اند، همچون خاكسترى است كه در روز طوفانى، باد بر آن بوزد، كه از آنچه به دست آورده‌اند، چيزى در دست ندارند، اين همان گمراهى دور و دراز است‌ آيا ندانسته‌اى كه خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است، اگر بخواهد شما را [از ميان‌] مى‌برد و آفريدگان جديدى به ميان مى‌آورد و اين بر خداوند دشوار نيست‌ و همه در پيشگاه خداوند حاضر آيند، آنگاه درماندگان به گردنكشان گويند ما پيرو شما بوديم، آيا شما باز دارنده چيزى از عذاب الهى از ما هستيد؟ گويند اگر خداوند ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت مى‌كرديم، براى ما يكسان است چه زارى و بى‌تابى كنيم و چه شكيبايى ورزيم، گريزگاهى نداريم، و چون كار يكسويه شود، شيطان گويد خداوند به شما وعده راست و درستى داده بود، ولى من به شما وعده‌اى دادم و [در معامله‌] با شما خلاف كردم، و مرا بر شما دستى نبود، جز اينكه شما را [به بيراهه‌] دعوت كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد، پس مرا ملامت مكنيد و خودتان را ملامت كنيد، من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد، پيشتر هم كه مرا [در كار خداوند] شريك مى‌انگاشتيد، منكر بودم، عذاب دردناك نصيب ستمگران است‌ و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، به باغهاى [بهشتى‌اى‌] درآيند كه جويباران از فرودست آن جارى است، و به اذن پروردگارشان جاودانه در آنند، درودشان در آنجا سلام است‌ آيا ندانسته‌اى كه خداوند چگونه مثلى مى‌زند كه كلمه پاك [ايمان‌] همانند درختى پاك [و پرورده‌] است كه ريشه‌اش [در زمين‌] استوار است و شاخه‌اش سر به آسمان دارد ميوه‌اش را به توفيق پروردگارش، زمان به زمان مى‌دهد، و خداوند براى مردم اين مثلها را مى‌زند باشد كه پندگيرند و مثل كلمه پليد [شرك‌] همانند درختى است پليد كه [بيخ آن‌] از روى زمين بركنده باشد و استوار نباشد خداوند مؤمنان را در زندگانى دنيا و نيز در آخرت به سخن استوار، پايدار مى‌دارد، و خداوند ستمكاران را بيراه مى‌گذارد، و خداوند هر چه خواهد همان تواند كرد آيا [داستان‌] كسانى را كه [سپاس‌] نعمت الهى را به ناسپاسى بدل كردند و قومشان را به هلاك آباد [دوزخ‌] در آوردند، ندانسته‌اى‌ كه به جهنم درآيند و بد جايگاهى است‌ و براى خداوند همانندانى قائل شدند تا [مردمان را] از راه او گمراه كنند، بگو [اندك زمانى‌] بهره‌مند شويد و بدانيد كه سير و سرانجام شما به سوى آتش [دوزخ‌] است‌ بگو به آن بندگانم كه ايمان آورده‌اند تا نماز را برپا دارند و پيش از آمدن روزى كه در آن نه خريد و فروشى هست و نه دوستى، از آنچه روزيشان كرده‌ايم، پنهان و آشكارا ببخشند خداوند كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده است و از آسمان آبى فرو باريده و بدان فرآورده‌ها برآورده كه روزى شماست، و براى شما كشتيها را رام ساخته كه به فرمان او در دريا روان شوند و رودباران را نيز براى شما رام كرده است‌ و خورشيد و ماه را رام شما كرد كه پيوسته روانند و شب و روز را [نيز] براى شما رام كرد و از هر آنچه از او خواسته‌ايد به شما بخشيده است و اگر نعمت الهى را بشماريد، نمى‌توانيد آن را [چنانكه هست‌] شمارش كنيد، كه انسان ستمكار [در حق خويش‌] و ناسپاس است‌ و چنين بود كه ابراهيم گفت پروردگارا اين شهر را [حرم‌] امن بگردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار پروردگارا آنها بسيارى از مردم را به گمراهى كشانده‌اند، پس هركس از من پيروى كند از من است، و هر كس از من سرپيچى كند [امر او با توست كه‌] تو آمرزگار مهربانى‌ پروردگارا من برخى فرزندانم را در سرزمينى بى‌آب و علف، در جوار بيت‌الحرام تو، سكنا داده‌ام، تا -پروردگارانماز را برپا دارند، پس دلهاى مردمى را به آنان مهربان كن، و از فرآورده‌ها روزيشان ببخش باشد كه سپاس بگزارند پروردگارا تو آنچه پنهان و آنچه آشكار مى‌داريم مى‌دانى، و هيچ چيز در زمين و در آسمان بر خداوند پنهان نيست‌ سپاس خداوندى را كه با وجود پيرى به من اسماعيل و اسحاق را ارزانى داشت، چرا كه پروردگارم شنواى دعاست‌ پروردگارا من و نيز زاد و رودم را نمازگزار بگردان، و پروردگارا دعاى مرا بپذير پروردگارا در روزى كه حساب برپا شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز و خداوند را از آنچه ستمكاران [مشرك‌] مى‌كنند، غافل مپندار، جز اين نيست كه [حساب‌] آنان را تا روزى كه ديدگان در آن خيره شود، واپس مى‌اندازد [آنان‌] شتابزده، سرها به بالا گرفته [چشم به زير انداخته‌]اند، بى‌آنكه چشم برهم زنند، و دل‌كنده‌ و مردمان را از روزى بترسان كه عذاب آنان را فرو گيرد و ستم‌پيشگان گويند پروردگارا ما را تا زمانى نزديك واپس بدار تا دعوت تو را اجابت و از پيامبران پيروى كنيم، آيا شما نبوديد كه پيشترها سوگند مى‌خورديد كه زوالى نداريد؟ و در خانه و كاشانه كسانى كه در حق خويش ستم كرده بودند، سكنا يافتيد و بر شما آشكار شد كه با آنان چه كرده‌ايم، و براى شما مثلها زديم‌ و به راستى كه نيرنگشان را ورزيدند و [كيفر] نيرنگشان با خداست، و گرچه كوهها در اثر نيرنگشان از جاى بروند و هرگز خداوند را خلاف‌كننده وعده‌اى كه به پيامبرانش داده است مينگار، چرا كه خداوند پيروزمند دادستان است‌ روزى كه زمين جز اين زمين و آسمانها [جز اين آسمانها] شوند و همگان در حضور خداوند يگانه قهار آشكار شوند و گناهكاران را بينى كه به هم بسته گرفتار بندها هستند تن‌پوشهايشان از قطران است و آتش چهره‌هايشان را مى‌پوشاند تا بدين‌سان خداوند هر كسى را، بر وفق آنچه كرده است، پاداش دهد، چرا كه خداوند زودشمار است‌ اين پند و پيامى براى مردم است، تا به آن هشدار يابند و بدانند كه او خداى يگانه است و تا خردمندان پند گيرند الر الف لام راء اين آيات كتاب آسمانى و قرآن مبين است‌ چه بسا كافران آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند رهايشان كن تا بخورند و بهره‌مند شوند، و آرزوها سرگرمشان بدارد، زودا كه بدانند و ما [اهل‌] هيچ شهرى را نابود نكرديم مگر آنكه اجل مكتوب و معينى داشت‌ هيچ امتى از اجلش پيش و پس نيفتد و گفتند اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانه‌اى‌ و اگر راست مى‌گويى چرا فرشتگان را براى ما نمى‌آورى؟ [بايد بدانند كه‌] ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى‌كنيم، و در آن صورت هم [كه نازل كنيم‌] مهلت نخواهند يافت‌ همانا ما قرآن را نازل كرده‌ايم و ما خود نگهبان آنيم‌ و به راستى پيش از تو [پيامبرانى‌] به ميان امتهاى نخستين فرستاده‌ايم‌ و هيچ پيامبرى براى آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مى‌كردند بدين‌سان آن را در دل گناهكاران راه مى‌دهيم‌ [كه‌] به آن ايمان نمى‌آورند، و سنت پيشينيان [نيز چنين‌] گذشته است‌ و اگر بر آنان درى از [درهاى‌] آسمان مى‌گشوديم و آنان به آن عروج مى‌كردند باز بى‌شبهه مى‌گفتند ما فقط چشم‌بندى شده‌ايم، بلكه قومى جادوزده هستيم‌ و به راستى در آسمان برجهايى آفريديم و آن را در چشم تماشاگران آراستيم‌ و از [دستبرد] هر شيطان مطرودى محفوظ داشتيم‌ مگر كسى كه دزدانه [رازى‌] بشنود، كه شهابى روشن در پى او خواهد افتاد و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار در انداختيم و در آن از هر چيز سنجيده‌اى رويانيديم‌ و در آن براى شما و براى آنان كه شما روزى‌دهشان نيستيد، زيستمايه‌ها پديد آورديم‌ و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‌هايش نزد ماست، و جز به اندازه معين از آن پديد نمى‌آوريم‌ و بادهاى بارآور را فرستاديم و از آسمان آبى فرو فرستاديم، آنگاه شما را از آن سيراب كرديم و شما خزانه‌دار آن نيستيد و ماييم كه زنده مى‌داريم و مى‌ميرانيم و ما بازمانده [جاويد]ايم‌ و پيشينيان و پسينيان‌شما را به خوبى مى‌شناسيم‌ و بى‌گمان پروردگارت آنان را محشور مى‌گرداند، كه او فرزانه داناست‌ و انسان [/ آدم‌] را از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك آفريده‌ايم‌ و پيشتر جن [/ابليس‌] را از آتشباد آفريده بوديم‌ و چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من آفريننده انسانى از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك هستم‌ پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خود دميدم در برابر او به سجده در افتيد آنگاه فرشتگان همگى سجده بردند مگر ابليس كه از اينكه از سجده‌كنندگان باشد، سر باززد فرمود اى ابليس تو را چه مى‌شود كه از سجده‌كنندگان نيستى؟ گفت من كسى نيستم كه به انسانى كه از گل خشك بازمانده از لجنى بويناكش آفريده‌اى، سجده برم‌ فرمود پس از آن [بهشت‌] بيرون شو كه تو مطرودى‌ و تا روز جزا بر تو لعنت باد گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه [همگان‌] برانگيخته شوند، مهلت ده‌ فرمود تو از مهلت يافتگانى‌ تا روز و هنگام معين‌ گفت پروردگارا از آنجا كه مرا فريفتى، در روى زمين در نظر آنان [بدى را نيك‌] خواهم آراست، و همگى آنان را به گمراهى خواهم كشاند مگر آن بندگان اخلاص يافته‌ات را فرمود اين راهى است كه تا به پيشگاه من مستقيم است‌ بدان كه بر بندگان [خالص‌] من دست نخواهى يافت، مگر كسانى از گمراهان كه از تو پيروى كنند و بى‌گمان جهنم ميعادگاه همگى آنان است‌ كه هفت طبقه دارد و بخشى جدا كرده از آنان خاص هر طبقه است‌ [اما] پرهيزگاران در باغها[ى بهشتى‌] و چشمه‌سارانند [به آنان گويند] به سلامت و در امن و امان به آنجا درآييد و از سينه‌هاى آنان هر گونه كينه‌اى را مى‌زداييم، و دوستانه بر تختها روياروى بنشينند نه به آنان در آنجا خستگى و ماندگى رسد، و نه از آنجا بيرونشان كنند به بندگان من خبر ده كه من آمرزگار مهربانم‌ و [در جاى خود] عذاب من هم عذابى دردناك است‌ و به آنان از مهما[نا]ن ابراهيم خبر ده‌ هنگامى كه [فرشتگان‌] بر او وارد شدند و سلام گفتند، گفت ما از شما هراسانيم‌ گفتند مترس ما تو را به فرزندى دانا بشارت مى‌دهيم‌ گفت با وجود اينكه پيرى من بالا گرفته است به من بشارت مى‌دهيد، چگونه بشارتى به من مى‌دهيد؟ گفتند ما به راستى و درستى به تو بشارت مى‌دهيم، از نوميدان مباش‌ گفت و جز گمراهان كسى از رحمت پروردگارش نوميد نمى‌شود گفت اى فرشتگان حال، كار و بار شما چيست؟ گفتند ما به سروقت قومى گنهكار فرستاده شده‌ايم‌ غير از آل لوط كه ما رهاننده همگى آنان هستيم‌ مگر همسرش كه مقدر كرده‌ايم كه از واپس‌ماندگان [در عذاب‌] باشد آنگاه چون فرشتگان به نزد آل لوط آمدند [لوط] گفت شما گروهى ناشناس هستيد گفتند نه، بلكه ما چيزى را كه آنان در آن ترديد مى‌كردند، براى تو آورده‌ايم‌ و [همان‌] حق را برايت آورده‌ايم و ما راستگوييم‌ پس پاسى از شب گذشته، خانواده‌ات را همراه ببر و از پى آنان روان شو، و هيچ يك از شما باز پس ننگرد، و به جايى كه به شما دستور داده مى‌شود روانه شويد و اين امر را با او در ميان گذاشتيم كه بامدادان ريشه اينان بركنده خواهد شد و [از سوى ديگر] مردم شهر شادى كنان باز آمدند [لوط] گفت اينان مهمانان من هستند، مرا رسوا مسازيد و از خداوند پروا كنيد و مرا خوار و خفيف مسازيد گفتند مگر تو را از [مهمان كردن‌] مردمان نهى نكرده بوديم؟ گفت اگر [از طريق مشروع‌] كارى داريد، اينها دختران من هستند سوگند به جان تو كه آنان [قوم لوط] در سر مستى‌شان سرگشته بودند آنگاه هنگام طلوع آفتاب، بانگ مرگبار آنان را فرو گرفت‌ و آن را زير و زبر كرديم و بر آن سنگپاره‌هايى از سنگ گل فرو باريديم‌ در اين امر براى اشارت‌دانان مايه‌هاى عبرت است‌ و [آثار] آن [شهر] بر سرراهى پايدار است‌ بى‌گمان در اين امر براى مؤمنان مايه عبرت است‌ و اهل ايكه ستمكار بودند از اين روى از آنان انتقام گرفتيم و آنها بر سر راهى آشكار هستند و به راستى كه "اهل حجر" پيامبران را دروغ‌زن شمردند و معجزات خود را به آنان بخشيديم ولى از آنها رويگردان بودند و از كوهها خانه‌هايى [براى خود] مى‌تراشيدند كه در امان بمانند آنگاه بامدادان بانگ مرگبار آنان را فرو گرفت‌ و دستاوردشان [عذاب الهى را] از آنان باز نداشت‌ و ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست جز به حق نيافريده‌ايم، و قيامت آمدنى است، پس [از آنان‌] در گذر و گذشتى نيكو پيشه كن‌ همانا پروردگارت آفرينشگر داناست‌ و به راستى كه به تو سبع‌المثانى و [همگى‌] قرآن عظيم را بخشيديم‌ به چيزى كه اصنافى از آنان را به آن بهره‌مند گردانده‌ايم، چشم مدوز، و غم‌خوار آنان مباش و با مؤمنان فروتنى كن‌ و بگو منم كه هشداردهنده آشكارم‌ همچنانكه [عذاب را] بر تفرقه‌گرايان نيز نازل كرده‌ايم‌ كسانى كه قرآن را بخش بخش كردند سوگند به پروردگارت كه از همگى آنان خواهيم پرسيد از آنچه مى‌كرده‌اند پس آنچه دستور يافته‌اى آشكار كن و از مشركان روى بگردان‌ ما تو را از [شر] ريشخندكنندگان كفايت [و حمايت‌] مى‌كنيم‌ كسانى كه در جنب خداوند به خدايى ديگر قائلند، زودا كه [حقيقت را] بدانند و به خوبى مى‌دانيم كه از آنچه مى‌گويند دلتنگ مى‌شوى‌ پس سپاسگزارانه پروردگارت را تسبيح گوى و از ساجدان باش‌ و پروردگارت را بپرست تا تو را مرگ فرارسد عذاب الهى فرا مى‌رسد، در طلب آن شتاب مكنيد، او پاك و فراتر است از آنچه با او شريك مى‌سازند فرشتگان را با وحى به امر خويش بر هركس از بندگانش كه بخواهد فرو مى‌فرستد، كه هشدار دهيد كه خدايى جز من نيست، پس از من پروا كنيد آسمانها و زمين را به حق آفريده است، فراتر است از آنچه با او شريك مى‌سازند انسان را از نطفه‌اى [بى‌مقدار] آفريده است، آنگاه او ستيزه‌جويى آشكار است‌ و چارپايان را براى شما آفريد كه براى شما در آنها گرما و سودهاى ديگر هست، و هم از آنها مى‌خوريد و هنگامى كه آنها را [شامگاهان‌] از چرا باز مى‌گردانيد، يا [بامدادان‌] به چرا مى‌بريد، شما را در آن تجملى هست‌ و بارهايتان را تا شهرى كه جز با به رنج انداختن تن خويش به آن نمى‌توانيد رسيد، مى‌برند، بى‌گمان پروردگارتان رئوف و مهربان است‌ و نيز اسبان و استران و درازگوشان را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و مايه تجمل نيز هست، و نيز چيزهاى ديگر كه شما نمى‌دانيد مى‌آفريند و [بيان‌] راه ميانه با خداوند است، و بعضى از آن [راهها] بيراهه است، و اگر مى‌خواست همگى شما را هدايت مى‌كرد او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد كه آشاميدنى شما از آن است و از همان گياهان مى‌رويد كه در آن [چارپايانتان را] مى‌چرانيد با آن براى شما زراعت و زيتون و خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] مى‌روياند، بى‌گمان در اين براى انديشه‌وران مايه عبرتى هست‌ و براى شما شب و روز و خورشيد و ماه را رام كرد، و ستارگان به فرمان او رام شده‌اند، بى‌گمان در اين براى خردورزان مايه عبرتى هست‌ و آنچه در زمين براى شما رنگارنگ آفريد، بى‌گمان در اين براى پندگيران مايه عبرتى هست‌ او كسى است كه دريا را رام كرد تا از [صيد] آن گوشتى تر و تازه بخوريد و از آن زيورهايى بيرون آوريد كه آنها را "مى‌پوشيد" و كشتى‌ها را مى‌بينى كه در آن دريا شكافند، و چنين كرد تا از فضل و كرم او معاش خود فراهم آوريد و باشد كه سپاس بگزاريد و كوهها را در زمين بيفكند تا شما را نجنباند و نيز رودها و راههايى [پديد آورد] باشد كه راه يابيد و نيز نشانه‌هايى [ديگر]، و آنان با نظر به ستارگان [در دريا] راه مى‌يابند پس آيا كسى كه مى‌آفريند همانند كسى است كه نمى‌آفريند؟ آيا پند نمى‌گيريد؟ و اگر نعمت الهى را بشماريد، نمى‌توانيد آن را [چنانكه هست‌] شمارش كنيد، بى‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است‌ و خداوند آنچه پنهان و آنچه آشكار مى‌داريد، مى‌داند و كسانى كه [مشركان به ناحق‌] به جاى خداوند مى‌پرستند، چيزى نيافريده‌اند و خودشان آفريده شده‌اند [اينان‌] مردگانى بى‌جانند، و خود نمى‌دانند كه چه هنگام برانگيخته خواهند شد خداى شما خدايى يگانه است، و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، دلهايشان انكارگر است و خود مستكبرند حقا كه خداوند آنچه پوشيده و آنچه آشكار مى‌دارند، مى‌داند، [و] او مستكبران را دوست ندارد و چون به ايشان گويند پروردگارتان چه نازل كرده است؟ گويند اين افسانه‌هاى پيشينيان است‌ تا سرانجام هم بار گناهان خودشان را به تمامى در روز قيامت بر دوش كشند و هم بخشى از بارگناهان كسانى را كه از روى نادانى گمراهشان كرده‌اند، هان چه بد است آنچه بر دوش مى‌كشند كسانى هم كه [بر همين شيوه و] پيش از آنان بودند، مكرورزيدند، آنگاه فرمان خداوند در رسيد كه بنيادشان را از پايه برانداخت و سقف از فرازشان بر آنان فرود آمد، و عذاب از جايى كه انديشه‌اش را نمى‌كردند، بر سرشان نازل شد سپس در روز قيامت آنان را خوار سازد و فرمايد كجا هستند شريكان من كه شما درباره آنان مناقشه مى‌كرديد؟ دانشوران گويند امروز خوارى و عذاب نصيب كافران است‌ كسانى كه فرشتگان جانشان را مى‌گيرند و آنان بر خود ستم روا داشته‌اند، از در تسليم درآيند [و گويند] ما هيچ بد و بيراهى نكرده‌ايم، ولى بى‌گمان خداوند به آنچه كرده‌ايد، داناست‌ پس، از دروازه‌هاى جهنم وارد شويد، و جاودانه در آن خواهيد بود، و جايگاه متكبران چه بد است‌ و به پرهيزگاران گويند پروردگارتان چه نازل كرده است؟ گويند [آنچه نازل كرده است‌] خير است، براى نيكوكاران در اين دنيا نيكى است و سراى آخرت بهتر است، و سراى پرهيزگاران چه نيكوست‌ همان بهشتهاى عدن كه به آن در آيند، كه جويباران از فرودست آن جارى است، در آنجا هر چه خواهند برايشان هست، خداوند بدين گونه به پرهيزگاران پاداش مى‌دهد كسانى [از مؤمنان‌] كه پاكند چون فرشتگان جانشان را بگيرند گويند سلام بر شما، به خاطر كار و كردارتان وارد بهشت شويد انتظارى جز اين ندارند كه فرشتگان به نزد آنان بيايند يا امر پروردگارت نازل گردد، كسانى هم كه پيش از آنان بودند، به همين شيوه رفتار كردند، و خداوند به آنان ستم نكرد، بلكه خود بر خويشتن ستم كردند كيفر آنچه كرده بودند، گريبانگيرشان شد، و [كيفر] آنچه به ريشخند گرفته بودند، فراگيرشان شد و مشركان گفتند اگر خدا مى‌خواست نه ما و نه پدرانمان چيزى را جز او نمى‌پرستيديم، و چيزى را جز به امر او حرام نمى‌كرديم، پيشينيان آنان هم به همين شيوه رفتار كردند، و آيا جز پيام‌رسانى آشكار چيزى بر عهده پيامبران است؟ و به راستى كه در ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم [تا بگويند] كه خداوند را بپرستيد و از طاغوت پرهيز كنيد و از ايشان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده و از ايشان كسانى هستند كه سزاوار گمراهى‌اند، پس در روى زمين سير و سفر كنيد و بنگريد كه سرانجام دروغ دارندگان چگونه بوده است‌ اگر بر هدايت آنان حريص باشى [بدان‌] كه خداوند كسى را كه بيراه گذارد، به راه نمى‌آورد، و ايشان ياورى ندارند و سخت‌ترين سوگندهايشان را به نام خدا مى‌خوردند كه خداوند كسانى را كه مرده‌اند، از نو زنده نخواهد كرد، آرى [خواهد كرد]، اين است وعده‌اى كه به حق بر عهده اوست، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند تا سرانجام براى آنان [حقيقت‌] آنچه را اختلاف دارند روشن سازد و تا كافران بدانند كه دروغگو بوده‌اند سخن ما درباره چيزى كه اراده‌اش را كرده‌ايم فقط اين است كه به آن مى‌گوييم موجود شو، و بى‌درنگ موجود مى‌شود و كسانى كه پس از ستم ديدنشان، در راه خدا هجرت كرده‌اند، در دنيا، [در سرا و سرزمين‌] نيكويى جايشان مى‌دهيم و اگر بدانند بى‌گمان پاداش اخروى بزرگتر است‌ همانان كه شكيبايى‌ورزيده و بر پروردگارشان توكل كرده‌اند و ما پيش از تو جز مردانى كه به آنان وحى مى‌كرديم، نفرستاده‌ايم، پس اگر نمى‌دانيد از پژوهندگان كتابهاى آسمانى بپرسيد [و آنان را] همراه با پديده‌هاى شگرف و كتابهاى آسمانى [فرستاديم‌]، و بر تو قرآن را نازل كرديم، تا براى مردم آنچه بر ايشان نازل شده است، روشن كنى و باشد كه انديشه كنند آيا كسانى كه بدسگالى كرده‌اند ايمن‌اند از اينكه خداوند ايشان را [ناگهان‌] به زمين فرو برد، يا از جايى كه انديشه‌اش را نمى‌كنند، عذاب بر سرشان فرود آيد؟ يا [خداوند] در [گرماگرم‌] گشت و گذارشان فروگيردشان و گزير و گريزى ندارند يا ايشان را در عين ترس و لرز فرو گيرد، [پس‌] پروردگارتان رئوف و مهربان است‌ آيا در آنچه خداوند آفريده است نمى‌نگرند كه سايه‌هايشان از راست و چپ مى‌گسترد و فروتنانه به درگاه خداوند سجده مى‌كنند؟ هر آن جنبنده‌اى كه در آسمانها و آنچه در زمين است، و فرشتگان به درگاه خدا سجده مى‌برند و گردنكشى نمى‌كنند از پروردگارشان، كه بر آنان محيط است، مى‌ترسند و آنچه دستور يافته‌اند، انجام مى‌دهند و خداوند فرمود قائل به دو خدا مباشيد، جز اين نيست كه او خداى يگانه است، پس از من پروا كنيد و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست، و دين پايدار از آن اوست، آيا از غير خداوند پروا داريد؟ و هر نعمتى كه داريد، از جانب خداوند است، سپس چون به شما رنجى رسد به درگاه او مى‌ناليد و چون رنج را از شما باز دارد، آنگاه گروهى از شما براى پروردگارشان شريك مى‌آورند تا سرانجام [ناسپاسان‌] در حق آنچه به ايشان بخشيده‌ايم، ناسپاسى كنند، اينك بهره‌مند شويد، زودا كه بدانيد و براى بى‌شعوران [بتان‌]، بهره‌اى از آنچه روزيشان داده‌ايم، [نذر و] تعيين مى‌كنند، به خدا كه درباره آنچه افتراء مى‌زنيد، از شما پرسش خواهد شد و براى خداوند دخترانى قائل مى‌شوند، منزه است او، و براى خودشان هر چه بخواهند و چون يكى از ايشان را از دختر [زادن همسرش‌] خبر دهند، چهره‌اش [از خشم و تاسف‌] سياه شود و تاسف خود را فرو خورد از ناگوارى خبرى كه به او داده‌اند، از قوم خود پنهان شود [و با خود بينديشد] آيا او را به خوارى و زارى نگه دارد، يا [زنده‌] به خاك بسپارد، هان چه بد است برداشت و برخورد آنان‌ وصف بد، سزاوار بى‌ايمانان به آخرت، و وصف والا سزاوار خداوند است، و او پيروزمند فرزانه است‌ و اگر خداوند مردمان را به خاطر گناه [و شرك‌]شان فرو مى‌گرفت، جنبنده‌اى بر روى زمين باقى نمى‌ماند، بلكه آنان را تا زمانى معين واپس‌مى‌دارد، و چون اجلشان فرارسد، نه ساعتى پس و نه ساعتى پيش افتند و براى خداوند چيزى را كه خودشان هم خوش ندارند قائل مى‌شوند و به زبانشان به دروغ مدعى مى‌شوند كه بهشت از آن آنان است، حقا كه آتش [دوزخ‌] نصيب آنان است و ايشان [در اين راه‌] پيشتازند به خدا كه براى امتهاى پيش از تو هم [پيامبرانى‌] فرستاديم، آنگاه شيطان اعمالشان را در نظرشان بياراست و آن روز او سرور ايشان است و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند و قرآن را جز براى اين بر تو فرو نفرستاديم كه [حقيقت‌] آنچه را اختلاف دارند، برايشان روشن كنى، و براى آنكه براى اهل ايمان رهنمود و رحمت باشد و خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و با آن زمين را پس از پژمردنش زنده كرد، بى‌گمان در اين براى سخن شنوايان مايه عبرت هست‌ و در چارپايان براى شما عبرتى است كه از شكمهايشان، از ميان سرگين و خون، شيرى پاك به شما مى‌نوشانيم، كه گواراى آشامندگان است‌ و از ميوه‌هاى خرما و انگور هم [شراب‌] مستى‌آور و هم خوراك نيكو به دست مى‌آوريد، بى‌گمان در اين امر براى خردورزان مايه عبرتى است‌ و پروردگارت به زنبور عسل الهام كرد كه از كوهها و درختان و آنچه برمى‌افرازند [براى خود] خانه بساز سپس از همه ميوه‌ها بخور و راه پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى، [آنگاه‌] از شكمهاى آنها شهدى رنگارنگ مى‌تراود كه در آن شفاى مردمان است، در اين براى انديشه‌وران مايه عبرتى است‌ و خداوند [است كه‌] شما را آفريده است و سپس جانتان را مى‌گيرد، و بعضى از شما هستند كه به حد اعلاى فرتوتى مى‌رسند، چندانكه پس از دانستن [بسيارى چيزها] چيزى ندانند، بى‌گمان خداوند داناى تواناست‌ و خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر در روزى برترى داده است، و برترى يافتگان بازگرداننده روزيشان به ملك يمينهايشان نيستند، تا در آن برابر شوند پس آيا به نعمت خداوند انكار مى‌ورزند؟ و خداوند براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگانى آفريد و به شما از خوراكهاى پاكيزه روزى داد، آيا به باطل ايمان مى‌آورند، و به نعمت الهى كفران مى‌ورزند و به جاى خداوند چيزى را مى‌پرستند كه در آسمانها و زمين هيچ‌گونه اختيار روزى آنان را ندارند و نمى‌توانند داشته باشند پس براى خداوند مثل مزنيد، چرا كه خداوند مى‌داند و شما نمى‌دانيد خداوند مثلى مى‌زند بين برده‌اى مملوك كه قدرت بر هيچ كارى ندارد و بين كسى كه از سوى خويش به او روزى نيكويى بخشيده‌ايم و او از همان پنهان و آشكار مى‌بخشد، آيا اين دو برابرند؟ سپاس خداوند را، آرى بيشترينه‌شان در نمى‌يابند و [همچنين‌] خداوند از دو مرد مثلى مى‌زند كه يكى از آن دو گنگ است و قدرت بر هيچ كارى ندارد و سربار سرور خويش است، هر جا كه مى‌فرستدش، خيرى به بار نمى‌آورد، آيا او و كسى كه به داد فرمان مى‌دهد و در راه راست مى‌رود، برابرند؟ و [علم‌] غيب آسمانها و زمين خداوند راست، و كار [قيام‌] قيامت، جز [به سرعت‌] چشم بر هم زدنى نيست، يا بلكه كمتر، كه خداوند بر هر كارى تواناست‌ و خداوند [است‌] كه شما را از شكمهاى مادرانتان، در حالى كه هيچ چيز نمى‌دانستيد، بيرون آورد، و [از پيش‌] براى شما گوش و چشم و قلب آفريد، باشد كه سپاس گزاريد آيا به پرندگان ننگريسته‌اند كه در فضاى آسمان رام شده‌اند، و كسى جز خداوند آنها را [در آن حال‌] نگاه نمى‌دارد، بى‌گمان در اين براى اهل ايمان مايه‌هاى عبرت است‌ و خداوند از خانه‌هايتان براى شما مايه آرامش پديد آورد، و براى شما از پوستهاى چارپايان خيمه‌هايى پديد آورد كه در روز كوچيدنتان و روز اقامتتان آن را سبكبار مى‌يابيد، و از پشمها و كركها و موهاى آنها اثاثيه و مايه بهره‌ورى تا هنگامى معين پديد آورد و خداوند براى شما از آنچه آفريده است، سايه‌سارها و از كوهها براى شما غارها پديد آورد، و براى شما تن‌پوشهايى كه شما را از گرما [و سرما] نگه دارد، و تن‌پوشهايى كه شما را از آسيب همديگر نگه مى‌دارد، بدين‌سان نعمتش را بر شما تمام مى‌كند باشد كه تسليم پيشه كنيد و اگر روى برتافتند [بدان‌] كه بر تو پيام رسانى آشكار است‌ [آنان‌] نعمت الهى را مى‌شناسند، سپس انكارش مى‌كنند، و بيشترينه‌شان ناسپاسند و روزى كه از هر امتى شاهدى برانگيزيم، سپس به كافران اجازه [عذرخواهى‌] داده نشود، و عذرشان را نپذيرند و چون ستم‌پيشگان عذاب را بنگرند، آنگاه نه [عذابشان‌] سبك گردد و نه مهلت داده شوند و چون مشركان شريكانى را كه [به جاى خداوند] قائلند بنگرند، گويند پروردگارا اينان شريكانى هستند كه ما به جاى تو مى‌پرستيديم، آنگاه به آنان پاسخ دهند كه شما دروغگوييد و در چنين روزى با خداوند از در تسليم درآيند و بر ساخته‌هايشان [بر باد رود و] از ديد آنان ناپديد شود كسانى كه كفرورزيدند و [مردمان را] از راه خدا باز داشتند، به خاطر فتنه و فسادشان عذابى بر عذابشان بيفزاييم‌ و روزى كه از هر امتى شاهدى از خودشان بر آنان برانگيزيم و تو را بر اينان شاهد آوريم [تا چه خواهند كرد] و كتاب آسمانى [قرآن‌] را بر تو نازل كرديم كه روشنگر همه چيز است، و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارت است‌ به راستى خداوند به عدل و احسان و اداى حق خويشاوندان فرمان مى‌دهد، و از ناشايستى و كار ناپسند و سركشى باز مى‌دارد، او شما را اندرز مى‌دهد باشد كه پند گيريد و به عهد الهى چون پيمان بستيد وفا كنيد و سوگندهايتان را پس از مؤكد داشتن آنها، مشكنيد، حال آنكه خداوند را بر خود [در آن سوگندها] ضامن گرفته‌ايد، بى‌گمان خداوند از آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ و همانند زنى مباشيد كه پشمهايى را كه مى‌بافت، پس از محكم داشتنش، رشته رشته وامى‌تافت، تا سوگندهايتان را دستاويز دغلى كنيد، به خيال اينكه امتى از امت ديگر بيشتر و پيشتر است، جز اين نيست كه خداوند به آن مى‌آزمايدتان، و سرانجام در روز قيامت، [حقيقت‌] آنچه را در آن اختلاف داشتيد برايتان روشن خواهد ساخت‌ و اگر خداوند مى‌خواست شما را امت يگانه‌اى قرار مى‌داد، ولى هر كه را بخواهد بيراه مى‌گذارد، و هر كه را بخواهد به راه مى‌آورد، و از چون و چند آنچه مى‌كرديد، از شما خواهند پرسيد و سوگندهايتان را دستاويز دغلى در بين خودتان قرار مدهيد كه لغزش قدمى، پس از استوارى‌اش پيش آيد، و به خاطر آنكه از راه خدا باز داشتيد، عذاب بچشيد و برايتان عذابى سهمگين [در پيش‌] است‌ و پيمان الهى را به بهاى ناچيزى مفروشيد، زيرا اگر بدانيد آنچه در نزد خداوند است، برايتان بهتر است‌ آنچه نزد شماست، به پايان مى‌رسد و آنچه نزد خداوند است، پاينده است، و به كسانى كه شكيبايى‌ورزيده‌اند، به بهتر از آنچه كرده‌اند پاداششان را مى‌پردازيم‌ هر كس از مرد يا زن كه كار نيك كند و مؤمن باشد، به زندگانى پاك و پسنديده‌اى زنده‌اش مى‌داريم و به بهتر از آنچه كرده‌اند پاداششان را مى‌پردازيم‌ پس چون خواهى قرآن بخوانى، از [شر] شيطان مطرود به خداوند پناه ببر آرى او بر كسانى كه ايمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توكل كرده‌اند، دست ندارد سلطه او فقط بر كسانى است كه دوستدارش هستند و كسانى كه به خداوند شرك مى‌ورزند و چون آيه‌اى را به جاى آيه ديگر آوريم -و خداوند به آنچه نازل كرده است، آگاه‌تر استگويند تو فقط افترازنى، چنين نيست بلكه بيشترينه‌شان در نمى‌يابند بگو آن را روح‌القدس [جبرئيل‌] به راستى و درستى از سوى پروردگارت نازل كرده است، تا مؤمنان را ثابت‌قدم بدارد و براى مسلمانان رهنمود و بشارتى باشد و به خوبى مى‌دانيم كه ايشان مى‌گويند همانا بشرى او را آموزش مى‌دهد [حاشا، چرا كه‌] زبان كسى كه اينان كژانديشانه ادعا مى‌كنند، گنگ و بيگانه است و اين زبان [زبان قرآن‌] عربى [شيوا و] روشن است‌ كسانى كه به آيات الهى ايمان ندارند، خداوند هدايتشان نمى‌كند و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند جز اين نيست كه دروغ‌پردازى را كسانى مى‌كنند كه به آيات الهى ايمان ندارند و اينان دروغگو هستند هر كس كه بعد از ايمانش به خداوند كفرورزد [بازخواست شود] مگر كسى كه وادار شود، و دلش به ايمان آرام و استوار باشد، ولى كسانى كه دل بر كفر نهاده باشند، خشم خداوند بر آنان است و عذابى سهمگين [در پيش‌] دارند اين از آن است كه ايشان زندگى دنيا را از آخرت خوشتر دارند، و خداوند خدانشناسان را هدايت نمى‌كند اينان كسانى هستند كه خداوند بر دلها و گوشها و ديدگانشان مهر نهاده است و اينانند كه غافلند حقا كه ايشان در آخرت زيانكارند از سوى ديگر، پروردگارت در حق كسانى كه پس از شكنجه ديدن، هجرت كردند، سپس به جهاد پرداختند و شكيبايى پيشه كردند، بدان كه پروردگارت پس از آن آمرزگار مهربان است‌ روزى [فرارسد] كه هر كس [فقط] به دفاع از خويش بپردازد، و جزاى هركسى بر وفق كارى كه كرده است، تمام و كمال داده شود، و بر ايشان ستم نرود و خداوند [اهل‌] شهرى را مثل زند كه امن و آسوده به سر مى‌برد و روزى آن از هر سو به خوشى و فراوانى مى‌رسيد، آنگاه به نعمتهاى الهى كفران‌ورزيد، و سپس خداوند به كيفر كار و كردارشان بلاى فراگير گرسنگى و ناامنى را به آنان چشانيد و به راستى كه پيامبرى از خودشان به سوى آنان آمد، آنگاه او را دروغ‌زن انگاشتند، و سرانجام در حالى كه ستمكار [مشرك‌] بودند، عذاب آنان را فرو گرفت‌ از آنچه خداوند روزيتان كرده است، حلال و پاكيزه بخوريد، و اگر فقط او را مى‌پرستيد، بر نعمت الهى شكر كنيد بدانيد [كه خداوند] بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامى جز نام خدا [به هنگام ذبحش‌] برده باشند، حرام كرده است، اما اگر كسى درمانده شود، و تجاوزكار و زياده خواه نباشد [و از آنها بخورد، بداند كه‌] خداوند آمرزگار مهربان است‌ و با هر دروغى كه به زبانتان مى‌آيد، مگوييد كه اين حلال است و اين حرام، تا بر خداوند دروغ بسته باشيد، زيرا كسانى كه بر خداوند دروغ ببندند رستگار نمى‌شوند برخوردارى اندكى است و [سپس‌] بر ايشان عذابى دردناك [در پيش‌] است‌ و بر يهوديان، آنچه را پيشتر بر تو خوانده‌ايم، حرام كرده‌ايم، و ما در حق ايشان ستم نكرديم، بلكه خود بر خويشتن ستم كردند آنگاه پروردگارت در حق كسانى كه از روى نادانى مرتكب كار ناشايستى شده‌اند، و سپس توبه و درستكارى كرده‌اند، پس از آن، آمرزگار مهربان است‌ بى‌گمان ابراهيم پيشوايى فروتن در برابر خداوند و پاكدين بود و از مشركان نبود كه در برابر نعمتهاى او سپاسگزار بود [و خداوند] او را برگزيد و به راه راست هدايت كرد و به او در دنيا نيكى بخشيديم و او در آخرت هم از شايستگان است‌ سپس به تو وحى كرديم كه از آيين ابراهيم پاكدين پيروى كن كه از مشركان نبود حرمت نهادن به شنبه [ سبت‌] فقط بر كسانى مقرر شد كه در آن [و در صيد ماهى و نظاير آن‌] اختلاف‌ورزيدند، و بى‌گمان پروردگارت در روز قيامت در آنچه اختلاف مى‌داشتند، در ميان آنان داورى خواهد كرد به راه پروردگارت با حكمت و پند[هاى‌] پسنديده فراخوان، و با آنان به شيوه‌اى كه بهتر است مجادله [و مقابله‌] كن، چرا كه پروردگارت داناتر است كه چه كسانى از راه او به در افتاده‌اند و هم او به رهيافتگان داناتر است‌ و اگر خواستيد كسى را مكافات كنيد، نظير آنچه مكافات ديده‌ايد، مكافات دهيد، و اگر شكيبايى [و خويشتندارى‌]ورزيد، بدانيد كه اين شيوه براى شكيبايان بهتر است‌ شكيبايى پيشه كن و شكيبايى تو جز به توفيق الهى نيست و بر آنان اندوه مخور و از مكرى كه مى‌ورزند دلتنگ مباش‌ بى‌گمان خداوند با پرهيزگاران و نيكوكاران است‌ پاكا كسى كه بنده‌اش را شبى از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى كه پيرامونش را بركت بخشيده‌ايم، سير داد، تا به او نمونه‌هايى از آيات خويش نشان دهيم، اوست كه شنوا و بيناست‌ و به موسى كتاب آسمانى داده و آن را رهنمود بنى‌اسرائيل گردانديم كه جز من كسى را كارساز [مدانيد و] مگيريد [اى‌] زاد و رود كسانى كه همراه نوح سوار [بر كشتى‌] كرديم، همانا او بنده‌اى سپاسگزار بود و بر بنى‌اسرائيل در كتاب آسمانى مقرر داشتيم كه در اين سرزمين دوبار فتنه و فساد و سركشى بى‌اندازه خواهيد كرد و چون وعده نخستينشان فرارسيد، بر شما كسانى از بندگان خود را كه ستيزه‌جويانى سهمگين بودند، بر گماشتيم كه اندرون خانه‌ها را جستجو مى‌كردند، و آن وعده‌اى انجام يافتنى بود سپس شما را بر ايشان پيروزى داديم و شما را به اموال و پسران مدد رسانديم و نفرات شما را افزونتر ساختيم‌ اگر نيكى كنيد در حق خويش نيكى كرده‌ايد و اگر بدى كنيد، به زيان خويش كرده‌ايد، و چون وعده آخرشان فرارسيد [كسانى بر گماشتيم تا] چهره شما را اندوهگين كنند، و به همان مسجد [بيت‌المقدس‌] وارد شوند همچنانكه بار اول هم وارد شده بودند، و به هر چه دست يابند به كلى نابود كنند باشد كه پروردگار شما بر شما رحمت آورد، و اگر باز گرديد ما نيز باز مى‌گرديم و جهنم را زندان كافران گردانده‌ايم‌ بى‌گمان اين قرآن به آيينى كه استوارتر است، راه مى‌نماياند و به مؤمنانى كه نيكوكارى مى‌كنند بشارت مى‌دهد كه براى آنان پاداش بزرگى هست‌ و اينكه براى بى‌ايمانان به آخرت، عذابى دردناك آماده ساخته‌ايم‌ و انسان همان گونه كه در مورد خير دعا مى‌كند، در مورد شر نفرين مى‌كند، و انسان شتاب‌كار است‌ و شب و روز را دو پديده قرار داديم، و آنگاه پديده شب را محو، و پديده روز را روشن گردانديم، تا از فضل پروردگارتان [روزى خويش را] بجوييد، و شمار سالها و حساب [هر چيز] را بدانيد، و هر چيز را به خوبى روشن ساخته‌ايم‌ و سرنوشت هر انسانى را به گردن خود او پيوسته‌ايم، و روز قيامت كارنامه‌اى براى او بيرون مى‌آوريم كه آن را باز گشوده مى‌يابد [و گوييم‌] كارنامه‌ات را بخوان، كه امروز حسابگرى خود تو براى خودت كافى است‌ هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هر كس بيراه رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را برندارد، و ما عذابى در كار نمى‌آوريم مگر آنكه پيش از آن پيامبرى برانگيخته باشيم‌ و چون خواهيم شهرى را نابود كنيم، نازپروردگان آن را فرمان [و ميدان‌] دهيم، و سرانجام در آن نافرمانى كنند و سزاوار حكم [عذاب‌] شوند، آنگاه به كلى نابودشان كنيم‌ و چه بسيار اقوام را كه پس از نوح هلاك كرديم و بس است كه پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بيناست‌ هر كس بهره زودياب [دنيوى‌] بخواهد، براى هر كس كه بخواهيم و هر چه بخواهيم، در آن پيش اندازيم، سپس جهنم را براى او مقرر مى‌داريم كه نكوهيده و مطرود به آن در آيد و هر كس آخرت را بخواهد و چنانكه بايد در راه آن بكوشد و مؤمن باشد، اينانند كه سعيشان مشكور است‌ هر يك از آنان و اينان را از عطاى پروردگارت بهره مى‌رسانيم و عطاى پروردگارت ممنوع نيست‌ بنگر كه چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى مى‌دهيم، و درجات آخرت بزرگتر و برتر است‌ در جنب خداوند، خدايى ديگر قائل مشو، كه نكوهيده و بى‌يار و ياور بنشينى‌ و پروردگارت امر كرده است كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد، و اگر يكى از آنها، يا هر دو آنها در نزد تو به سن پيرى برسند، به آنان حتى اف مگو، و آنان را مران و با ايشان به نرمى [و احترام‌] سخن بگو و بر آنان بال فروتنى مهرآميز بگستر و بگو پروردگارا بر آنان رحمت‌آور، همچنانكه [بر من رحمت آوردند و] مرا در كودكى پرورش دادند پروردگارتان به آنچه در دلهايتان هست آگاه‌تر است، و اگر نيكوكار باشيد، بدانيد كه او در حق توبه‌كاران آمرزگار است‌ و به خويشاوند حقش را ببخش، و نيز به بينوا و در راه مانده، و هيچ‌گونه تبذيرى پيشه مكن‌ چرا كه اهل تبذير قرين شياطين هستند، و شيطان نسبت به پروردگارش ناسپاس است‌ و اگر از ايشان، در طلب رحمتى از پروردگارت كه در آن اميد بسته‌اى، رويگردان شدى، با آنان به خوشى سخن بگو و دستت را [از شدت بخل‌] بر گردنت مبند، و نيز بسيار گشاده‌اش مدار كه ملامت زده و حسرت زده بنشينى‌ بى‌گمان پروردگارت [درهاى‌] روزى را بر هر كس كه بخواهد مى‌گشايد و فرو مى‌بندد، چرا كه او به بندگانش آگاه و داناست‌ و فرزندانتان را از ترس فقر مكشيد، ماييم كه هم ايشان و هم شما را روزى مى‌دهيم، به راستى كه كشتن آنان گناهى بزرگ است‌ و به زنا نزديك مشويد كه آن ناشايستى و بى‌روشى است‌ و هيچ كس را كه خداوند كشتنش را حرام داشته، جز به حق مكشيد، و هر كس مظلومانه كشته شود، به راستى كه براى ولى و وارث او حق و حجتى مقرر داشته‌ايم، ولى او هم نبايد در [قصاص‌] قتل زياده‌روى كند، چرا كه [مقتول و كسانش از سوى شرع‌] يارى شده است‌ و به مال يتيم جز به شيوه‌اى كه نيكوتر است، نزديك مشويد، تا آنگاه كه به كمال بلوغش برسد، و به پيمان وفا كنيد، چرا كه از پيمان پرسيده خواهد شد و پيمانه را چون پيمان كنيد، تمام و كمال دهيد، و با ترازوى درست، وزن كنيد كه اين بهتر و نيك انجام‌تر است‌ و آنچه به آن علم ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل هر يك در آن كار مسؤول است‌ و در زمين خرامان راه مرو، چرا كه تو نه هرگز زمين را توانى شكافت و نه از بلندى هرگز سر به كوهها توانى رساند همه اينها نابسامانيهايش نزد پروردگارت ناپسند است‌ اين از آن حكمتهاست كه از سوى پروردگارت بر تو وحى شده است، و در جنب خداوند، به خدايى ديگر قائل مشو، كه سرانجام ملامت‌زده و مطرود به جهنم درخواهى افتاد آيا پروردگارت شما را به داشتن پسران برگزيده، و خود از ميان فرشتگان، دخترانى براى خود پذيرفته است؟ شما سخنى بس بزرگ [و ناروا] مى‌گوييد و به راستى كه ما در اين قرآن، سخنهاى گونه‌گون بيان داشته‌ايم تا پند گيرند، و حال آنكه جز بر رميدن آنان نمى‌افزايد بگو اگر چنانكه مى‌گويند در جنب او خدايانى هم بودند، در آن صورت به سوى خداوند صاحب عرش [براى معارضه يا تقرب‌] راه مى‌بردند او از آنچه مى‌گويند بسى منزه و فراتر است‌ آسمانهاى هفت‌گانه و زمين و هر كه در آنهاست براى او تسبيح مى‌گويند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه شاكرانه او را تسبيح مى‌گويد ولى شما تسبيح آنان را در نمى‌يابيد، او بردبار آمرزگار است‌ و چون قرآن خوانى، بين تو و بى‌ايمانان به آخرت، حجابى پوشنده قرار دهيم‌ و بر دلهاى ايشان پرده‌هايى كشيده‌ايم كه آن [پيام‌] را درنيابند، و در گوشهايشان سنگينى‌اى [نهاده‌ايم‌]، و چون پروردگارت را به تنهايى در قرآن ياد كنى، از سر نفرت پشت كنند آنگاه كه به تو گوش مى‌سپارند، ما به آنچه گوش مى‌دهند آگاه‌تريم، و نيز هنگامى كه راز مى‌گويند، زمانى كه ستمكاران [مشرك‌] گويند كه شما جز از مردى جادوزده پيروى نمى‌كنيد بنگر كه چگونه براى تو مثل زده‌اند و گمراه شده‌اند، و راه به جايى نمى‌توانند برد و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم، در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟ بگو سنگ يا آهن باشيد يا آفريده‌اى كه در دلهاى شما بزرگ مى‌نمايد، زودا كه خواهند گفت چه كسى ما را [پس از مرگ‌] باز مى‌گرداند؟ بگو همان كسى كه شما را نخست‌بار آفريد، آنگاه در برابر تو سرهايشان را [به علامت انكار] تكان مى‌دهند و مى‌گويند آن امر كى خواهد بود؟ بگو چه بسا نزديك باشد روزى كه شما را بخواند و شما سپاسگزارانه پاسخ دهيد و چنين پنداريد كه جز اندكى [در دنيا يا در گور] درنگ نكرده‌ايد بگو به بندگانم سخنى را كه بهتر است بگويند، چرا كه شيطان ميان آنان را به هم مى‌زند، بى‌گمان شيطان دشمن آشكار انسان است‌ پروردگارتان به [احوال‌] شما داناتر است، اگر بخواهد به شما رحمت مى‌آورد يا اگر بخواهد شما را عذاب مى‌كند، و ما تو را نگهبان آنان نفرستاده‌ايم‌ و پروردگار تو به هر آنكه در آسمانها و زمين هست، داناتر است، و به راستى بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيده‌ايم، و به داوود زبور عطا كرده‌ايم‌ بگو كسانى را كه در برابر او قائل هستيد به دعا بخوانيد، [خواهيد ديد كه‌] قادر به بلاگردانى از شما و هيچ تغيير و تحولى نيستند اين كسانى كه [به ناحق به خدايى‌] مى‌خوانند، كسانى كه از همه مقرب‌ترند، خود به پروردگارشان تقرب مى‌جويند، و به رحمت او اميد دارند، و از عذاب او بيمناكند، كه از عذاب پروردگارت بايد بر حذر بود و هيچ شهرى نيست مگر آنكه ما پيش از [فرارسيدن‌] روز قيامت نابودكننده يا عذاب‌كننده [اهل‌] آن به عذابى شديد هستيم، و اين امر در لوح محفوظ نگاشته شده است‌ و چيزى ما را از فرستادن معجزات باز نداشت مگر [همين امر] كه پيشينيان آن را تكذيب كردند، و به ثمود ماده شترى كه نشانه‌اى روشنگر بود، بخشيديم، ولى در حق آن ستم كردند و ما [اين گونه‌] معجزات را جز براى بيم دادن نمى‌فرستيم‌ و چنين بود كه با تو گفتيم كه پروردگارت بر همه مردمان احاطه دارد، و رؤيايى را كه به تو نمايانديم و شجره نفرين شده در قرآن را جز براى آزمون مردم قرار نداديم، و ايشان را بيم مى‌دهيم ولى جز بر طغيان شديد آنان نمى‌افزايد و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم بر آدم سجده بريد، آنگاه همه سجده بردند، جز ابليس كه گفت آيا بر كسى سجده برم كه او را از گل آفريده‌اى؟ [همچنين‌] گفت خواهى ديد كه همين كسى كه بر من برترى‌اش دادى اگر مرا تا روز قيامت بازپس دارى [مهلت دهى‌] همه زاد و رود او جز اندكى را از راه به در برم‌ [خداوند] فرمود برو كه هر كس از ايشان از تو پيروى كند، جهنم جزاى شما خواهد بود كه جزايى بسنده است‌ و هر كس را كه توانى از ايشان به بانگ خويش از جاى ببر و سوارگان و پيادگانت را بر سر ايشان بتاز و با آنان در اموال و اولاد شريك شو، و به آنان وعده‌[هاى رنگين‌] بده، و شيطان وعده‌اى جز فريب به آنان نمى‌دهد بدان كه بر بندگان من سلطه ندارى و پروردگارت كارسازى را بسنده است‌ پروردگار شماست كه كشتى را براى شما در دريا روان مى‌كند تا از فضل او [روزى خويش را] بجوييد، چرا كه او با شما مهربان است‌ و چون در دريا بلايى دامن‌گيرتان شود، هر چه به دعايش مى‌خوانيد [و به ناحق مى‌پرستيد] جز او ناپديد مى‌گردد آنگاه چون شما را برهاند و به خشكى برساند [از او] روى بر مى‌گردانيد و انسان ناسپاس است‌ پس آيا ايمنيد از اينكه شما را در گوشه‌اى از خشكى به زمين فرو برد، يا بر سر شما شن‌بادى بفرستد آنگاه براى خويش نگهبانى نيابيد؟ يا آيا ايمنيد از اينكه بار ديگر شما را به آن [دريا] بازگرداند و بر سر شما تندبادى كشتى شكن بفرستد و شما را به خاطر كفر و كفرانتان غرقه سازد، آنگاه در اين امر براى خويش در برابر ما خونخواهى نيابيد و به راستى كه فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب مراد] روانه داشتيم و به ايشان از پاكيزه‌ها روزى داديم و آنان را بر بسيارى از آنچه آفريده‌ايم، چنانكه بايد و شايد برترى بخشيديم‌ روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان فراخوانيم، كسانى كه كارنامه‌شان به دست راستشان داده شود، كارنامه خود را [شادمانه‌] مى‌خوانند و به آنان به اندازه ذره ناچيزى هم ستم نرود و هر كس كه در اينجا كوردل باشد، همو در آخرت هم كوردل و گمراه است‌ و بسا نزديك بود كه تو را از آنچه بر تو وحى مى‌كنيم غافل كنند تا چيزى غير از آن را بر ما بربندى، و آنگاه تو را دوست گيرند و اگر گامت را استوار نداشته بوديم، چه بسا نزديك بود كه اندك گرايشى به آنان بيابى‌ در آن صورت دو چندان [عذاب‌] در زندگى دنيا و دو چندان پس از مرگ به تو مى‌چشانديم آنگاه براى خود در برابر ما ياورى نمى‌يافتى‌ و نيز بسا نزديك بود تو را از اين سرزمين به فريب و فتنه به جاى ديگر بكشانند، تا تو را از آنجا آواره كنند، و آنگاه پس از تو جز اندكى نمى‌پاييدند اين سنت همان است كه در حق پيامبران خويش كه پيش از تو فرستاده بوديم، برقرار بود، و در سنت ما تغيير و تحولى نمى‌يابى‌ نمازت را هنگام زوال خورشيد [در نيمروز] تا تاريكناى شب و نيز قرآن خوانى را در هنگام سپيده [براى نماز صبح‌] برپا دار، كه در قرآن خوانى سپيده [ نماز صبح‌] [فرشتگان‌] حضور دارند و از شب هم بخشى را بيدار باش كه [اين نماز شب‌] نافله‌اى [واجب‌] خاص توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى پسنديده [شفاعت‌] بگمارد و بگو پروردگارا مرا به درستى [به مدينه‌] درون آور، و به درستى [از مكه‌] بيرون بر و براى من از سوى خويش سلطه‌اى نيرومند [بر دشمنان‌] قرار بده‌ و بگو حق فرارسيد و باطل از ميان رفت، بى‌گمان باطل از ميان رفتنى است‌ و از قرآن آنچه براى مؤمنان شفابخش و رحمت است نازل مى‌كنيم، و [اين كتاب‌] بر ستمكاران [مشرك‌] جز زيان نيفزايد و چون بر انسان نعمتى مقرر داريم [از سرمستى‌] روى برتابد و دامن كشان بگذرد، و چون به او شرى رسد، بس نوميد گردد بگو هر كس فراخور خويش عمل مى‌كند، و پروردگارتان داناتر است كه چه كسى رهيافته‌تر است‌ و از تو درباره روح مى‌پرسند، بگو روح از [عالم‌] امر پروردگارم است، و شما را از علم جز اندكى نداده‌اند و اگر بخواهيم آنچه به تو وحى كرده‌ايم، از ميان مى‌بريم، آنگاه در آن براى خويش در برابر ما نگهبانى نمى‌يابى‌ مگر به رحمت پروردگارت كه بخشش و بخشايش او در حق تو بسيار است‌ بگو اگر انس و جن گرد آيند كه نظير اين قرآن را بياورند، ولو بعضى از آنان پشتيبان بعضى ديگر باشند، نمى‌توانند نظير آن بياورند و در اين قرآن براى مردم هرگونه مثلى را گونه‌گون بيان داشته‌ايم و بيشترينه مردم جز ناسپاسى را نخواستند و گفتند به تو ايمان نمى‌آوريم مگر آنكه براى ما از زمين چشمه‌اى بجوشانى‌ يا براى تو باغى از خرما و انگور باشد و در لابلاى [درختان‌] آن جويباران را جارى گردانى‌ يا پاره‌هايى از آسمان را چنانكه گمان دارى بر [سر] ما بيندازى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما بياورى‌ يا تو را خانه‌اى از زر و زيور باشد، يا به آسمان بر شوى و بالا رفتنت را باور نكنيم مگر آنكه كتابى براى ما فرود آورى كه بخوانيمش، بگو پاك و منزه است پروردگارم، آيا من جز بشرى هستم كه پيامبرم‌ و مردمان را به هنگامى كه هدايت به سويشان آمد، چيزى از ايمان آوردن باز نداشت مگر اينكه گفتند آيا خداوند بشرى را به پيامبرى فرستاده است‌ بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه آرام و آهسته [به اين سو و آن سو] مى‌رفتند ما نيز براى آنان از آسمانى فرشته‌اى به پيامبرى فرو مى‌فرستاديم‌ بگو خداوند بين من و شما گواه بس، كه او بر بندگان خويش آگاه و بيناست‌ و كسى كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و كسانى را كه بيراه واگذارد، هرگز براى آنان در برابر او دوستانى نخواهى يافت، و آنان را در روز قيامت، نابينا و گنگ و ناشنوا، به رو در افتاده محشور گردانيم و سرايشان جهنم است كه هر چه شعله‌اش فرو نشيند، بر ايشان افروخته مى‌داريم‌ اين جزاى آنان است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟ آيا ننگريسته‌اند كه خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده است، تواناست كه همانند ايشان را بيافريند، و براى آنان اجلى مقرر دارد كه شكى در فرارسيدنش نباشد، و ستمكاران [مشرك‌] از ناحق‌شناسى جز ناسپاسى را نخواستند بگو اگر شما خزاين رحمت پروردگارم را در اختيار داشتيد، در آن هنگام هم از بيم درويشى، امساك پيشه مى‌كرديد، و انسان بخيل است‌ و به راستى كه به موسى معجزات نه‌گانه روشنگرى بخشيديم، از بنى‌اسرائيل بپرس آنگاه كه [موسى‌] به نزدشان آمد و فرعون به او گفت اى موسى تو را جادو زده مى‌دانم‌ [موسى‌] گفت خوب مى‌دانى كه اينها را جز پروردگار آسمانها و زمين روشنگرانه فرو نفرستاده است، و من تو را اى فرعون نابود شدنى مى‌دانم‌ [فرعون‌] مى‌خواست كه راه آنان را از سرزمين خودشان بزند، ولى او و همه كسانى را كه همراه او بودند، غرقه ساختيم‌ و پس از او به بنى‌اسرائيل گفتيم در سرزمين خويش ساكن شويد، و چون وعده آخرت فرارسد همگى‌تان را با هم باز آوريم‌ و آن را به حق فرو فرستاديم و به حق هم فرود آمد و تو را جز مژده‌رسان و هشداردهنده نفرستاده‌ايم‌ و [اين‌] قرآنى است كه آن را بخش بخش فرو فرستاده و چنانكه بايد و شايد نازل كرده‌ايم تا آن را به آهستگى و درنگ بر مردم بخوانى‌ بگو شما چه به آن ايمان بياوريد چه نياوريد، كسانى كه پيش از آن دانش يافته‌اند، چون بر آنان خوانده شود، سجده كنان به رو در مى‌افتند و مى‌گويند پاك و منزه است پروردگار ما، وعده پروردگار ما انجام يافتنى است‌ و به رو در مى‌افتند و مى‌گريند و بر خشوع و خشيت آنان مى‌افزايد بگو او را چه الله بخوانيد چه رحمان، هر چه بخوانيد او را نامهاى نيك است، و نمازت را نه بلند بخوان و نه آهسته، و راهى ميانه برگزين‌ و بگو سپاس خداوندى را كه نه فرزندى برگزيده و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه از سر ناچارى دوستى دارد، و او را چنانكه بايد و شايد بزرگ بشمار سپاس خداوندى را كه بر بنده خويش كتاب آسمانى را كه در آن هيچ‌گونه كژى و كاستى نگذارده، نازل كرده است‌ كتابى استوار كه از سوى او عقوبتى سخت را هشدار دهد، و به مؤمنانى كه نيكوكارى مى‌كنند بشارت دهد كه پاداشى نيك [در پيش‌] دارند كه جاودانه [در جوار رحمت او] ماندگارند و تا كسانى را كه مى‌گويند خداوند فرزندى برگزيده است، بيم دهد به اين امر نه خودشان علم [و يقين‌] دارند نه پدرانشان، ناپسند است سخنى كه از دهان ايشان بر مى‌آيد، و جز دروغ نمى‌گويند و چه بسا تو جان خود را در كار و بار ايشان، از شدت تاسف مى‌فرسايى، كه چرا به اين سخن ايمان نمى‌آورند ما آنچه را در زمين هست زيورى براى آن ساخته‌ايم تا بيازماييمشان كه كداميك نيكو كردارترند و ما [سرانجام‌] آنچه بر روى آن [زمين‌] هست به صورت خاك و خاشاكى سترون در مى‌آوريم‌ گويا دانسته‌اى كه داستان اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفت‌آور ماست‌ چنين بود كه جوانمردان به غار پناه بردند و گفتند پروردگارا بر ما رحمت خويش بگستر و كار ما را به سامان آور و در همان غار بر [چشمها و] گوشهايشان تا چندين سال پرده كشيديم‌ آنگاه از خواب بيدارشان ساختيم تا معلوم بداريم كه كدام يك از دو گروه، حساب مدت درنگ [و خوابشان‌] را بهتر مى‌شمارد ما داستانشان را به راستى و درستى بر تو مى‌خوانيم ايشان جوانمردانى بودند كه [در نهان‌] به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما بر هدايتشان افزوديم‌ و دلهايشان را استوار داشتيم كه برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است، ما جز او خدايى نمى‌پرستيم كه در غير اين صورت هر چه بگوييم باطل است‌ اينان قوم ما هستند كه به جاى او خدايانى را به پرستش گرفته‌اند، چرا برهانى آشكار [بر حقانيت‌] آنان نمى‌آورند؟ پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد و چون از ايشان و آنچه جز خداوند مى‌پرستند، كناره گرفتيد، در آن غار جاى گيريد تا پروردگارتان رحمت خويش را بر شما بگستراند و كار شما را به سامان آورد و خورشيد را چون طلوع مى‌كرد مى‌ديدى كه از غارشان به سوى دست راست مى‌گرايد و چون غروب مى‌كرد از دست چپ آنان بر مى‌گذشت و آنان در گستره غار بودند، اين از آيات الهى است، هركس كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و هركس كه او بيراه واگذارد، هرگز برايش سرور و راهنمايى نمى‌يابى‌ و آنان را بيدار مى‌انگاشتى و حال آنكه خفته بودند، و ايشان را [از چپ‌] به راست و [از راست‌] به چپ مى‌گردانيم و سگشان بازوانش را بر درگاه غار گشوده بود، چون به ايشان مى‌نگريستى، پشت مى‌كردى و مى‌گريختى و از ايشان هراسان مى‌شدى‌ و بدين‌سان بود كه آنان را از خواب بيدار كرديم تا در ميان خويش همپرسى كنند، [چنانكه‌] يكى از آنان گفت چه مدت در اينجا مانده‌ايد؟ [در پاسخش‌] گفتند به اندازه يك روز يا بخشى از روز [در اينجا] مانده‌ايم، [ديگران‌] گفتند پروردگارتان آگاه‌تر است كه چه مدت مانده‌ايد، حال يكى از خودتان را با اين درهمتان به سوى شهر بفرستيد تا ببيند كه خوراك بهتر كجاست، و خوراكى از آن برايتان [بخرد و] بياورد و پنهانكارى كند و هيچ كس را از حال شما آگاه نگرداند چرا كه آنان اگر بر شما دست يابند سنگسارتان مى‌كنند يا شما را [با زور] به آيين خويش در مى‌آورند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهيد شد و بدين‌سان ديگران را از حال ايشان با خبر گردانديم تا بدانند كه وعده الهى راست و درست است و در قيامت ترديدى نيست، و هنگامى كه در ميان خويش بگومگو كردند و [عده‌اى‌] گفتند بر جايگاه آنان يادمانى بسازيد، پروردگارشان به احوال آنان آگاه‌تر است، و كسانى كه مهار كار ايشان را در دست داشتند گفتند بر جايگاه آنان [زيارتگاه و] معبدى خواهيم ساخت‌ زودا كه بگويند آنان سه تن بودند، چهارمينشان سگشان بود، و بگويند پنج تن بودند، ششمينشان سگشان بود كه همه از روى حدس و گمان است، و گويند هفت تن بودند و هشتمينشان سگشان بود، بگو پروردگار من به عده آنان داناتر است، هيچ كس عده آنان را نمى‌داند جز معدودى، پس در كار و بار آنان جز در حدى سطحى بگومگو مكن و از احد از آنان درباره آنان نظر مخواه و هرگز در هيچ كارى مگو كه من فردا كننده آن هستم‌ [و بگو] مگر آنكه خدا بخواهد، و چون [ان شاء الله گفتن را] فراموش كردى [هنگامى كه به ياد آوردى‌] پروردگارت را ياد كن و بگو باشد كه پروردگارم مرا به راهى نزديكتر از اين به صواب هدايت كند و در غارشان سيصد سال ماندند و نه سال هم بر آن افزودند بگو خداوند به مدت ماندنشان داناتر است، علم غيب آسمانها و زمين خاص اوست، چقدر بينا و چقدر شنواست، ايشان را جز او سرورى نيست، و در فرمانروايى خود كسى را شريك نمى‌سازد و آنچه از كتاب پروردگارت بر تو وحى شده است بخوان، [و بدان كه‌] كلمات [/ وعده‌هاى‌] او دگرگون‌كننده‌اى ندارد، و هرگز جز او پشت و پناهى نخواهى يافت‌ و با كسانى كه بامدادان و شامگاهان، پروردگارشان را [به دعا و نيايش‌] مى‌خوانند و در طلب خشنودى او هستند، مدارا كن، و در هواى تجمل زندگى دنيوى، چشم از ايشان بر مگير، و از كسى كه دلش را از ياد خويش غافل داشته‌ايم، و در پى هوى و هوس خويش است و كارش تباه است، پيروى مكن‌ و بگو اين حق و از سوى پروردگارتان است، هركس كه خواهد ايمان بياورد، و هركس كه خواهد كفرورزد، [و بدانند كه‌] ما براى ستمكاران [مشرك‌] آتشى فراهم آورده‌ايم كه سراپرده‌هاى آن آنان را فراخواهد گرفت، و چون به استغاثه آبى طلب كنند، به ايشان آبى چون فلز گداخته دهند كه [حرارتش‌] چهره‌هايشان را بريان كند، هم نوشابه‌اى بد است و هم مجلسى بد كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند [بدانند كه‌] ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده است، فرو نمى‌گذاريم‌ اينانند كه بهشت‌[هاى‌] عدن دارند كه جويباران از فرودستشان جارى است، و در آنجا به دستبندهاى زرين آراسته شوند و جامه‌هاى سبزرنگ از پرنيان [نازك‌] و ابريشم ستبر بپوشند، و در آنجا بر تختها تكيه زنند، هم پاداشى نيكوست و هم مجلسى نيكو و براى آنان مثلى بزن از دو مرد كه به يكى از آنان دو تاكستان داده بوديم، و پيرامون آن را درخت خرما و در ميانه آنها كشتزارى قرار داده بوديم‌ و هر دو باغ ميوه‌اش را مى‌داد و از صاحبش چيزى دريغ نمى‌ورزيد و در ميانه آنها جويبارى روان كرده بوديم‌ و بدين‌سان دارايى‌اى داشت، و [يك روز] به دوستش كه با او گفت و گو مى‌كرد گفت من از تو مالدارتر و با خدم و حشم‌ترم‌ و در حالى كه در حق خويش ستمكار بود، داخل باغش شد و گفت گمان ندارم كه اين [نعمت‌] هرگز نابود شود و گمان ندارم كه قيامت بر پا شود، و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، در آنجا جايگاهى بهتر از اين خواهم يافت‌ دوستش كه با او گفت و گو مى‌كرد گفت آيا به كسى كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريده است و سپس در هيئت انسانى [معتدل‌] سامان داده است، كفرمى‌ورزى؟ ولى من مى‌گويم او كه خداوند است، پروردگار من است و با پروردگارم احدى را شريك نمى‌آورم‌ و چرا چون وارد باغت شدى، نگفتى "ما شاء الله لا قوة الا بالله"، اگر مرا كم‌مال‌تر و كم‌زاد و رودتر مى‌بينى، چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو به من ببخشد و بر باغ تو صاعقه‌اى از آسمان فرود فرستد و به صورت خاك و خاشاكى سترون در آيد يا آب آن [به اعماق زمين‌] فرو رود، و هرگز نتوانى بازش يافت‌ و [سرانجام‌] دارايى‌اش بر باد رفت، و او به خاطر هزينه‌اى كه در آن كرده بود، دست [حسرت‌] بر دست مى‌زد، و آن باغ سقفها و ديوارهايش فرو ريخته بود، و مى‌گفت كاش من هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى‌انگاشتم‌ و براى او گروهى نبودند كه او را در برابر خداوند يارى دهند و انتقام گيرنده نبود آنجاست كه ولايت از آن خداوند بر حق است، هموست كه خوش پاداش‌تر و بهترين بخشنده نيك سرانجامى است‌ و براى آنان زندگى دنيوى را به آبى مثل بزن كه آن را از آسمان نازل كنيم و به آن گل و گياه زمين آميزد، و سرانجام خرد و خوار شود كه بادها پراكنده‌اش كنند، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ اموال و پسران، تجمل زندگى دنيوى است، و كارهاى ماندگار شايسته، نزد پروردگارت خوش پاداش‌تر و اميدبخش‌تر است‌ و روزى [آيد] كه كوهها را به حركت در آوريم و زمين را آشكار و هموار بينى و آنان را گرد آوريم و هيچ كس از آنان را فرو نگذاريم‌ و [آنان را] بر پروردگارت به صف عرضه دارند [فرمايد] همچنانكه نخست بار شما را آفريده بوديم [تنها و برهنه‌] نزد ما آمديد، ولى گمان مى‌كرديد كه براى شما موعد [ديدارى‌] نمى‌گذاريم‌ و كارنامه‌ها را در ميان آورند، آنگاه گناهكاران را از آنچه در آن است هراسان بينى، و گويند واى بر ما اين چه كتابى است كه هيچ خرد و بزرگى را فرو نگذاشته مگر آنكه بر شمرده است، و آنچه را انجام داده‌اند حاضر يابند و پروردگارت بر هيچ كس ستم روا نمى‌دارد و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم به آدم سجده بريد، همه سجده بردند مگر ابليس كه از جنيان بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد، آيا شما او و زاد و رودش را به جاى من به دوستى مى‌گيريد، و حال آنكه ايشان دشمنان شما هستند، ستمكاران [مشرك‌] بد جانشينى [به جاى خدا] دارند آنان را در هنگام آفرينش آسمانها و زمين و آفرينش خودشان گواه نگرفتم و من آن نيستم كه گمراه‌كنندگان را به يارى بگيرم‌ و روزى كه فرمايد شركايى را كه براى من مى‌انگاشتيد فراخوانيد، آنگاه ايشان را بخوانند و پاسخى به ايشان ندهند، و در ميان آنان مهلكه‌اى فاصله اندازيم‌ و گناهكاران آتش دوزخ را ببينند و بدانند كه در آن خواهند افتاد و از آن گريزى نيابند و در اين قرآن براى مردم هر گونه مثلى را گونه‌گون بيان داشته‌ايم و انسان از هر موجودى جدل‌پيشه‌تر است‌ و مردمان را به هنگامى كه هدايت به سويشان آمد، چيزى از ايمان آوردن و آمرزش خواهى از پروردگارشان باز نداشت، مگر آنكه سنت پيشينيان براى آنان نيز پيش آمد، يا عذاب رويا رويشان آمد و ما پيامبران را جز مژده آور و هشداردهنده نمى‌فرستيم و كافران از باطل دفاع مى‌كنند كه حق را با آن ابطال كنند، و آيات من و هشدار خويش را به ريشخند گرفتند و كيست ستمكارتر از كسى كه به آيات پروردگارش پند داده شود و از آن روى بگرداند و كار و كردار پيشين خود را فراموش كند، ما بر دلهايشان پرده‌هايى كشيده‌ايم كه آن [پيام‌] را در نيابند و در گوشهاى آنان سنگينى‌اى [نهاده‌ايم‌] و اگر ايشان را به سوى هدايت فراخوانى، هرگز و به هيچ وجه راه نيابند و پروردگار تو آمرزگار صاحب رحمت است، اگر آنان را به خاطر آنچه كرده‌اند، فرو مى‌گرفت، عذابشان را پيش مى‌انداخت، ولى براى آنان ميعادى مقرر است كه در برابر آن پناهگاهى نمى‌يابند و اين شهرهايى است كه چون [اهلش‌] ستم ورزيدند، نابودشان كرديم، و براى نابوديشان ميعادى مقرر داشتيم‌ و چنين بود كه موسى به شاگردش گفت دست از سير و طلب برندارم تا به مجمع‌البحرين برسم، يا آنكه روزگارانى دراز راه بپيمايم‌ و چون به مجمع بين آن دو [دريا] رسيدند ماهيشان را فراموش كردند كه راهش را به ميان دريا در پيش گرفته بود و روانه شده بود و چون چندى از آنجا گذشتند [موسى‌] به شاگردش گفت غذايمان را بياور كه از اين سفرمان خستگى و ماندگى ديده‌ايم‌ گفت ملاحظه كن، وقتى كه در كنار آن تخته‌سنگ آرام گرفتيم، من [داستان‌] ماهى را فراموش كردم و جز شيطان آن را از ياد من نبرد كه [به شما] بگويم و [آن ماهى‌] با كمال شگفتى راهش را به ميان دريا در پيش گرفت‌ گفت اين همانجاست كه ما جستجويش مى‌كرديم، لذا پى‌جويانه بازگشتند آنگاه بنده‌اى از بندگان ما [خضر] را يافتند كه به او رحمتى از سوى خويش ارزانى داشته و از پيشگاه خود به او علم [لدنى‌] آموخته بوديم‌ موسى به او گفت آيا مى‌توانم از شما پيروى كنم كه از بينشى كه آموخته‌اى به من نيز بياموزى؟ [خضر] گفت تو هرگز همپاى من صبر نتوانى كرد و چگونه درباره چيزى كه به آن علم و احاطه ندارى، صبر ورزى؟ [موسى‌] گفت ان شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت، و از امر تو سرپيچى نمى‌كنم‌ گفت اگر از من پيروى مى‌كنى از هيچ چيز از من سؤال مكن تا آنكه درباره آن با تو سخن بگويم‌ پس رهسپار شدند تا آنكه سوار كشتى‌اى شدند [و خضر] آن را سوراخ كرد [موسى‌] گفت سوراخش كردى كه سرنشينانش را غرق كنى؟ عجب كار هول‌انگيزى كردى‌ [خضر] گفت مگر نگفتمت كه تو همپاى من صبر نتوانى كرد گفت مرا به خاطر آنچه فراموش كردم مؤاخذه مكن و كار را بر من سخت مگير باز رهسپار شدند تا آنكه به جوانى برخوردند و [خضر] او را كشت [موسى‌] گفت آيا انسان بيگناهى را بدون آنكه قصاصى در بين باشد، كشتى، به راستى كار ناپسنديده‌اى كردى‌ [خضر] گفت مگر نگفتمت كه تو همپاى من صبر نتوانى كرد؟ گفت اگر بعد از اين از تو درباره چيزى پرس و جو كردم با من همراهى مكن، كه ديگر [در تركم‌] معذور خواهى بود باز رهسپار شدند تا آنكه به اهل شهرى رسيدند و از مردمش خوراكى خواستند، آنان از مهمان كردنشان، ابا كردند، سپس ديوارى را ديدند كه مى‌خواست فرو ريزد [خضر] آن را برپا داشت [موسى‌] گفت اگر مى‌خواستى براى اين كار از آنان مزدى مى‌گرفتى‌ [خضر] گفت اينجا ديگر [هنگام‌] جدايى من و توست، هم‌اكنون تو را از معناى آنچه بر آن صبر نتوانستى كرد، آگاه مى‌سازم‌ اما كشتى متعلق به بينوايانى بود كه خود [يا براى آنان‌] در دريا كار مى‌كردند، پس خواستم آن را عيب‌ناك كنم، و پادشاهى در پيشاروى آنان بود كه هر كشتى [سالمى‌] را به زور مى‌گرفت‌ و اما آن جوان، پدر و مادرش مؤمن بودند و ما بيمناك شديم كه مبادا كفر و طغيانى بر آنان تحميل كند و خواستيم كه پروردگارشان به جاى او براى ايشان فرزندى پاكنهادتر و مهربان‌تر جانشين گرداند و اما ديوار متعلق به دو جوان يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجى از آن ايشان بود و پدرشان مردى صالح بود، و پروردگارت خواست كه آنان به كمال بلوغشان برسند و آنگاه گنجشان را [از آنجا] بيرون آوردند، كه رحمتى از پروردگارت [در حق آنان‌] بود، و من آن كار را از پيش خود نكردم، اين معناى چيزى است كه نتوانستى بر آن صبر كنى‌ و از تو درباره ذوالقرنين مى‌پرسند، بگو هم‌اكنون يادى از او براى شما مى‌خوانم‌ ما به او در روى زمين تمكن داده بوديم و سررشته هر كارى را به او بخشيده بوديم‌ و او سررشته [كار خود] را دنبال گرفت‌ تا آنكه به سرزمين مغرب [خورشيد] رسيد و چنين يافت كه در چشمه‌اى گل‌آلود [و گرم‌] غروب مى‌كند و در نزديكى آن قومى را يافت گفتيم اى ذوالقرنين [اختيار با توست‌] يا آنان را عذاب مى‌كنى، يا با آنان نيكى مى‌كنى‌ گفت هركس شرك ورزد، زودا كه عذابش كنيم، سپس به سوى پروردگارش باز برده مى‌شود، و او به عذابى سخت معذبش مى‌دارد و اما هركس ايمان آورد و نيكوكارى كند، او را پاداش نيكو باشد و كار را بر او آسان مى‌گيريم‌ آنگاه سررشته [كار خود] را دنبال گرفت‌ تا آنكه به سرزمين مشرق [خورشيد] رسيد و آن را چنين يافت كه بر مردمانى كه در برابر [تابش‌] آن پوششى برايشان نگذاشته بوديم، مى‌تافت‌ بدين‌سان از كار و بار او آگاهى داشتيم‌ آنگاه سررشته [كار خود] را دنبال گرفت‌ تا به فاصله ميان دو كوه سدآسا رسيد و در پيش آن مردمانى را يافت كه زبانى نمى‌فهميدند گفتند اى ذوالقرنين قوم ياجوج و ماجوج در اين سرزمين فتنه و فساد برپا مى‌كنند، آيا [مى‌خواهى‌] خراجى به تو بپردازيم كه بين ما و آنان سدى بسازى؟ گفت تمكنى كه پروردگارم به من داده است بهتر [از خراج شما] است، ولى مرا به نيرو[ى انسانى‌] يارى دهيد كه بين شما و ايشان حايلى بسازم‌ [آنگاه كه شالوده را ريختند گفت] برايم پاره‌هاى آهن بياوريد [و برهم بينباريد] تا آنكه بين دو كوه را انباشت و همسطح ساخت گفت [در كوره‌هاى آتش‌] بدميد [و دميدند] تا آنكه آن [آهن‌] را [گداخته و] آتش گونه ساخت گفت اينك برايم روى گداخته بياوريد تا بر آن بريزم‌ [سد سكندرى ساخته شد و ياجوج و ماجوج‌] نتوانستند بر آن دست يابند و نتوانستند در آن رخنه كنند گفت اين رحمتى از سوى پروردگار من است چون وعده پروردگارم [قيامت‌] فرارسد، آن را پخش و پريشان كند و وعده پروردگار من حق است‌ و آن روز آنان را رها كنيم كه در هم و برهم شوند، [و آنگاه‌] در صور دميده شود و آنان را چنانكه بايد گرد آوريم‌ و در آن روز جهنم را بر كافران چنانكه بايد و شايد بنمايانيم‌ همان كسانى كه ديدگانشان در پرده [غفلت‌] از آيات من بود، و نمى‌توانستند [حق را] بشنوند آيا كافران پنداشته‌اند كه بندگان مرا [به ناحق‌] به جاى من به دوستى بگيرند، [بايد بدانند كه‌] ما جهنم را چون منزلگاهى براى كافران آماده كرده‌ايم‌ بگو آيا از زيانكارترين انسانها آگاهتان كنيم؟ كسانى‌[اند] كه كوشش آنان در راه زندگانى دنيا، نقش بر آب شده است و ايشان چنين مى‌انگارند كه نيكو كردارند اينان كسانى هستند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كرده‌اند، و اعمالشان تباه شده، لذا روز قيامت وزنى براى آنان قائل نيستيم‌ اين چنين است كه به خاطر كفرى كه ورزيده‌اند و آيات و پيامبران مرا به ريشخند گرفته‌اند، جزاى آنان جهنم است‌ بى‌گمان منزلگاه كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، باغهاى فردوس است‌ كه جاودانه در آنند [و] از آنجا گرايش به هيچ جا ندارند بگو اگر دريا براى [نوشتن‌] كلمات پروردگارم مركب باشد، بى‌شك آن دريا، پيش از به پايان رسيدن كلمات پروردگارم، به پايان مى‌رسد، ولو آنكه مددى همانند آن به ميان آوريم‌ بگو من بشرى همانند شما هستم، با اين تفاوت كه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خداى يگانه است، حال هر آن كس كه اميد در لقاى پروردگارش بسته است، كار نيكو پيشه كند و در پرستش پروردگارش كسى را شريك نياورد كهيعص‌ [كاف ها يا عين صاد] اين بيان رحمت پروردگارت در حق بنده‌اش زكرياست‌ چنين بود كه به ندايى خاموش پروردگارش را به دعا خواند گفت پروردگارا استخوانم سستى گرفته و برف پيرى بر سرم نشسته است، و پروردگارا هرگز در دعاى تو سخت دل نبوده‌ام‌ و من پس از خويش از وارثان بيمناكم، و همسرم نازا است، پس از پيشگاه خود به من وارثى عطا فرما تا هم وارث من باشد و هم وارث آل يعقوب، و پروردگارا او را مقبول بگردان‌ [فرمود] اى زكريا ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است و تاكنون همنامى برايش قرار نداده‌ايم، مژده مى‌دهيم‌ گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى باشد، حال آنكه همسرم نازا است و خود نيز از پيرى به فرتوتى و فرسودگى رسيده‌ام‌ [فرشته‌] گفت اين چنين است، پروردگارت فرموده است آن كار بر من آسان است، و خودت را پيشتر آفريده‌ام و چيزى نبودى‌ گفت پروردگارا براى من نشانه‌اى قرار بده فرمود نشانه تو اين است كه سه شب [و روز] در عين سلامت، با مردم نتوانى سخن گفت‌ [زكريا] از محراب به نزد قومش بيرون آمد، و به آنان اشاره كرد كه بامدادان و شامگاهان [او را] نيايش كنيد [گفتيم‌] اى يحيى كتاب آسمانى را به جد و جهد بگير، و به او در عهد صباوت نبوت بخشيديم‌ و از سوى خويش بر او رحمت آورديم و پاكيزه‌اش داشتيم و او پرهيزگار بود و در حق پدر و مادرش نيكوكار بود و زورگوى سركش نبود و بر او در روزى كه زاد، و روزى كه در مى‌گذرد و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شود، درود باد و در كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از خاندان خويش، در گوشه‌اى شرقى، كناره گرفت‌ و از آنان پنهان شد، آنگاه روح خويش [جبرئيل‌] را به سوى او فرستاديم كه به صورت انسانى معتدل به ديده او درآمد [مريم‌] گفت من از تو اگر پرهيزگار باشى به خداى رحمان پناه مى‌برم‌ گفت من فقط فرستاده پروردگارت هستم، تا به تو پسرى پاكيزه ببخشم‌ [مريم‌] گفت چگونه مرا پسرى باشد، و حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من پليدكار نبوده‌ام‌ گفت همين است، پروردگارت فرموده است آن كار بر من آسان است، تا او را پديده شگرفى براى مردم قرار دهيم و رحمتى از ماست و كارى انجام يافتنى است‌ سپس [مريم‌] به او باردار شد و با او در جايى دوردست كناره گرفت‌ آنگاه درد زايمان او را به پناه تنه درخت خرمايى كشانيد گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و از ياد رفته بودم و فراموش شده بودم‌ از فرودست او ندا در داد كه اندوهگين مباش، پروردگارت از فرودست تو جويبارى روان كرده است‌ و تنه درخت خرما را به سوى خود تكان بده تا بر تو رطب تازه چيده فرو ريزد پس بخور و بياشام و ديده روشن دار، آنگاه اگر انسانى را ديدى بگو براى خداوند رحمان روزه‌[ى سكوت‌] گرفته‌ام و هرگز امروز با هيچ انسانى سخن نمى‌گويم‌ سپس او [عيسى‌] را برداشت و به نزد قومش آورد گفتند اى مريم كار شگرفى پيش آوردى‌ اى خواهر هارون نه پدرت مردى نابكار، و نه مادرت پليدكار بود آنگاه [مريم‌] به او [نوزاد] اشاره كرد گفتند چگونه با كودكى كه در گهواره است، سخن بگوييم‌ [نوزاد به سخن درآمده و] گفت من بنده خداوندم كه به من كتاب آسمانى داده است و مرا پيامبر گردانيده است‌ و مرا، هر جا كه باشم، مبارك گردانيده و مرا مادام كه زنده باشم به نماز و زكات سفارش فرموده است‌ و نيز مرا در حق مادرم نيكوكار گردانده و مرا زورگوى سخت دل نگردانده است‌ و بر من در روزى كه زادم و در روزى كه درگذرم و روزى كه زنده برانگيخته شوم درود باد [آرى‌] اين است عيسى بن مريم، اين سخن راست و درستى است كه آنان در آن شك و شبهه دارند سزاوار نيست كه خداوند فرزندى برگيرد، او منزه است، آنگاه كه كارى را مقرر فرمايد فقط به آن مى‌گويد، موجود شو، و بى‌درنگ موجود مى‌شود و خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد كه اين راه راست است‌ ولى گروه منكران در ميان خود اختلاف‌ورزيدند، پس واى بر كافران از حضور در روزى سترگ‌ روزى كه نزد ما آيند چقدر شنوا و چقدر بينا هستند، ولى امروز ستمگران در گمراهى آشكارند و آنان را از روز حسرت بترسان، كه امر [الهى‌] تحقق يابد و آنان غافلند و ايمان نياورند ما زمين را با هر كه روى آن است، ميراث مى‌بريم و به سوى ما بازگردانده شوند و در كتاب آسمانى از ابراهيم ياد كن كه صديقى پيامبر بود آنگاه كه به پدرش گفت پدرجان چرا چيزى را مى‌پرستى كه نمى‌بيند و نمى‌شنود و به حال تو سودى ندارد پدرجان از علم [وحى‌] چيزى به من رسيده است كه به تو نرسيده است، پس از من پيروى كن كه تو را به راهى راست رهنمايى كنم‌ پدرجان شيطان را مپرست، كه شيطان در برابر خداوند رحمان سركش است‌ پدرجان مى‌ترسم كه عذابى از سوى خداوند رحمان به تو برسد و دوستدار شيطان شوى‌ گفت اى ابراهيم آيا از خدايان من روى بر مى‌تابى؟ اگر دست برندارى سنگسارت مى‌كنم و روزگارى دراز از من دور شو [ابراهيم‌] گفت سلام بر تو، زودا كه از پروردگارم برايت آمرزش خواهم كه او به من مهربان است‌ و از شما و آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيد كناره مى‌كنم و پروردگارم را مى‌خوانم، باشد كه در دعاى پروردگارم سخت دل نباشم‌ و چون از ايشان و آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيدند، كناره گرفت، به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را پيامبر گردانديم‌ و به آنان از رحمت خويش بخشيديم و براى آنان آوازه راستين و بلند پديد آورديم‌ و در كتاب آسمانى از موسى ياد كن كه او اخلاص يافته و فرستاده‌اى پيامبر بود و او و او را از جانب طور ايمن ندا داديم و او را به همرازى خود نزديك گردانديم‌ و از رحمت خويش برادرى چون هارون كه پيامبر [و شريك و ياور او] بود به او ارزانى داشتيم‌ و در كتاب آسمانى از اسماعيل ياد كن كه درست وعده و فرستاده‌اى پيامبر بود و خاندانش را به نماز و زكات امر مى‌كرد و نزد پروردگارش مقبول بود و در كتاب آسمانى از ادريس ياد كن كه صديقى پيامبر بود و او را بلندمرتبه گردانديم‌ اينان كسانى هستند از پيامبران، از زاد و رود آدم و از كسانى كه همراه نوح در كشتى سوار كرديم و از زاد و رود ابراهيم و اسرائيل [ يعقوب‌] و از كسانى كه هدايت كرده‌ايم و بر گزيده‌ايم، كه خداوند به آنان انعام و اكرام فرموده است، كه چون آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده، مى‌شد، گريان به سجده مى‌افتادند ولى پس از آنان جانشينان ناخلفى بازماندند كه نماز را فرو گذاشتند و از شهوات پيروى كردند، و زودا كه با زيان و ذلت رو در رو شوند مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كارى شايسته پيشه كند، اينانند كه وارد بهشت مى‌شوند و هيچ‌گونه ستم [و كم و كاستى‌] نمى‌بينند همان جنات عدن كه خداوند رحمان به ناديده به بندگانش وعده داده است، همانا كه وعده او وفا خواهد شد در آنجا هيچ‌گونه لغوى نشنوند و جز سلام نشنوند، و بامدادان و شامگاهان در آنجا رزقشان برقرار است‌ اين بهشتى است كه به بندگان پرهيزگار خود ميراث مى‌دهيم‌ [جبرئيل گفت‌] و ما جز به فرمان پروردگار فرود نمى‌آييم، او حاكم آينده و گذشته و حال ماست و پروردگارت فراموشكار نيست‌ پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، پس او را بپرست، و در عبادت او شكيبايى پيشه كن، آيا همنام و همانندى بر او مى‌شناسى؟ و انسان [منكر] گويد آيا چون مردم به زودى زنده برانگيخته خواهم شد؟ آيا [اين‌] انسان نمى‌انديشد كه ما در گذشته او را آفريده‌ايم و حال آنكه چيزى نبود سوگند به پروردگارت كه آنان و شياطين را گرد مى‌آوريم سپس همه‌شان را پيرامون جهنم به زانو در افتاده حاضر مى‌گردانيم‌ آنگاه از ميان آنان از هر فرقه‌اى هر كدام را كه در برابر خداى رحمان سركش‌ترند جدا مى‌سازيم‌ آنگاه ما بهتر مى‌دانيم كه كدامشان سزاوارتر به درافتادن به ميان آن هستند و هيچ‌كس از شما نيست مگر آنكه وارد آن خواهد شد، اين امر بر پروردگارت قضاى حتمى است‌ سپس كسانى را كه پروا پيشه كرده‌اند، مى‌رهانيم و ستم‌پيشگان را در آنجا به زانو درافتاده فرو مى‌گذاريم‌ و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، كفرپيشگان به مؤمنان گويند، بايد ديد كدام يك از دو گروه [از ما يا شما] نيكمرتبه‌تر و مجلس‌آراترست‌ و چه بسيار پيش از آنان نسلهايى را كه خوش‌ساز و برگ‌تر و خوش‌نماتر بودند، نابود كرديم‌ بگو هركس كه ضلالت را برگزيند، خداوند رحمان [از روى استدراج‌] به او افزونى بخشد تا آنكه آنچه به ايشان وعده داده‌اند، چه عذاب [الهى‌]، چه قيام قيامت ببينند، و زودا خواهند دانست كه چه كسى بدمرتبه‌تر و سست نيروتر است‌ و خداوند بر هدايت رهيافتگان بيفزايد و كارهاى ماندگار شايسته در نزد پروردگارت خوش پاداش‌تر و خوش عاقبت‌تر است‌ آيا ننگريسته‌اى كسى را كه به آيات ما كفر [و انكار]ورزيد و ادعا كرد كه به من مال و فرزند داده خواهد شد آيا از غيب اطلاع داشت، يا از خداى رحمان پيمانى [خاص‌] گرفته بود؟ چنين نيست، گفته‌اش را باز مى‌نويسيم و به عذاب او مى‌افزاييم‌ و مدعياتش را ميراث مى‌بريم و به نزد ما يكه و تنها خواهد آمد و به جاى خداوند خدايانى را به پرستش گرفتند كه مايه عزت و اعتبار آنان باشد چنين نيست، زودا كه [آن خدايان‌] پرستش ايشان را انكار كنند و مخالف آنان باشند آيا ندانسته‌اى كه ما شياطين را به سراغ كافران مى‌فرستيم كه از راه به درشان برند در كارشان شتاب مكن، ما حساب كارشان را داريم‌ روزى [آيد] كه پرهيزگاران را چون مهمانان گرامى به نزد خداى رحمان محشور سازيم‌ و گناهكاران را به هيئت [رمه‌اى‌] پياده و تشنه به سوى جهنم برانيم‌ از شفاعت برخوردار نيستند، مگر كسى كه [با ايمان و توحيد] از خداى رحمان پيمانى گرفته باشد و ادعا كردند كه خداى رحمان فرزندى برگزيده است‌ به راستى كه ادعاى شگرفى پيش آورديد نزديك است كه آسمانها از [ناروايى‌] آن پاره پاره شود و زمين بشكافد و كوهها فرو ريزند از اينكه براى خداى رحمان فرزندى قائل شدند و سزاوار نيست كه خداوند رحمان فرزندى برگزيند جز اين نيست كه هر موجودى كه در آسمانها و زمين است، بنده‌وار سر به درگاه خداى رحمان فرود مى‌آورد به راستى همه را شماره كرده و حساب همگيشان را داريم‌ و همگيشان روز قيامت يكه و تنها به نزد او آيند كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، زودا كه خداوند رحمان در حق آنان مهربانى كند همانا آن [قرآن‌] را به زبان تو آسان بيان كرديم تا پرهيزگاران را به آن بشارت دهى و مردم ستيزه‌جو را به آن بيم دهى‌ و چه بسيار پيش از آنان نسلهايى را بر انداختيم، آيا هيچ يك از آنان را مى‌يابى يا كمترين صدايى از آنان مى‌شنوى؟ طه [طا، ها] قرآن را بر تو نازل نكرده‌ايم كه در رنج افتى‌ جز اين نيست كه يادآور كسى است كه خشوع و خشيت داشته باشد فرو فرستاده‌اى است از سوى كسى كه زمين و آسمانهاى برافراشته را آفريده است‌ خداوند رحمان بر عرش استيلاء يافت‌ او راست هر آنچه در آسمانها و در زمين و بين آنها و در زير زمين است‌ و اگر سخنت را آشكار كنى [يا پوشيده بدارى‌] بدان كه او هر راز و هر نهفته‌اى را مى‌داند خداوند است كه خدايى جز او نيست، او را نامهاى نيكوست‌ و آيا داستان موسى به تو رسيده است؟ چنين بود كه [از دور] آتشى ديد و به خانواده‌اش گفت بايستيد كه من آتشى مى‌بينم، باشد كه اخگرى از آن براى شما بياورم، يا در پرتو آن راه را باز يابم‌ و چون به نزديك آن رسيد، ندا در داده شد كه اى موسى‌ همانا من پروردگار تو هستم كفشهايت را [به احترام‌] از پا بيرون كن و بدان كه تو در وادى مقدس طوى هستى‌ و من تو را برگزيده‌ام، پس به آنچه وحى مى‌شود، گوش دل بسپار همانا من خداوندم كه جز من خدايى نيست، پس مرا بپرست و نماز را به ياد من برپا دار قيامت فرارسنده است، مى‌خواهم [چندى هم‌] پنهانش بدارم تا هر كسى بر وفق كوششش جزا يابد مبادا كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوى و هوس خويش پيروى مى‌كند، تو را از آن باز دارد و به هلاكت افتى‌ و اى موسى در دستت چيست؟ گفت اين عصاى من است كه بر آن تكيه مى‌كنم و با آن براى گوسفندانم برگ فرو مى‌تكانم، و حاجتهاى ديگر نيز به آن دارم‌ فرمود اى موسى آن را به زمين بينداز آن را انداخت و ناگهان به هيئت مارى كه جنب و جوش داشت در آمد فرمود آن را بگير و مترس، آن را به هيئت نخستينش در مى‌آوريم‌ و دستت را در بغلت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى‌] بيرون آيد كه اين نيز معجزه ديگرى است‌ تا بعضى از آيات سترگ خود را به تو بنمايانيم‌ به سوى فرعون برو كه او سر به طغيان برداشته است‌ گفت پروردگارا دل مرا برايم گشاده‌دار و كارم را بر من آسان كن‌ و گره از زبانم بگشا تا سخنم را دريابند و از خانواده‌ام برايم دستيارى بگمار برادرم هارون را و با او پشتوانه‌ام را نيرومند گردان‌ و او را در كارم شريك گردان‌ تا تو را بسيار نيايش كنيم‌ و بسيار يادت كنيم‌ كه تو خود بر احوال ما بينا بوده‌اى‌ فرمود اى موسى خواسته‌ات بر آورده شد و بار ديگر هم در حق تو نيكى كرده بوديم‌ آنگاه كه به مادرت آنچه بايد وحى كرديم‌ كه او را در صندوقى بگذار و آن را در دريا بيفكن، تا دريا او را به ساحل افكند، تا سرانجام دشمن من و دشمن او، او را بيابد و برگيرد، و در حقت مهربانى كردم تا زير نظر من بار آيى‌ چنين بود كه خواهرت [سرگشته‌] مى‌رفت و مى‌گفت آيا كسى را به شما نشان دهم كه سرپرستى او را عهده‌دار شود؟ [گفتند آرى‌] و [سرانجام‌] تو را به آغوش مادرت باز گردانديم كه ديده‌اش روشن شود و اندوهگين نگردد، [سپس كه بزرگ شدى‌] كسى را [به غير عمد] كشتى، و تو را از غم و غصه رهانيديم و چنانكه بايد و شايد آزموديم، سپس چندى در ميان اهل مدين به سر بردى، سپس بهنگام [براى رسالت‌] آمدى‌ و تو را براى خود پروردم‌ تو و برادرت نشانه‌هاى معجزه‌وار مرا ببريد و در ياد كرد من سستى‌مورزيد به سوى فرعون برويد كه سر به طغيان برداشته است‌ و با او سخنى نرم بگوييد، باشد كه پند گيرد يا خشوع و خشيت يابد گفتند پروردگارا ما مى‌ترسيم كه بر ما پيشدستى يا گردنكشى كند فرمود مهراسيد من خود با شما هستم و مى‌شنوم و مى‌بينم‌ پس به نزد او برويد و بگوييد ما فرستادگان پروردگارت هستيم، بنى‌اسرائيل را همراه ما بفرست، و آزارشان مكن، ما براى تو از سوى پروردگارت پديده‌اى معجزه‌آسا آورده‌ايم، و سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند به راستى به ما وحى شده است كه عذاب بر كسى نازل مى‌شود كه تكذيب پيشه كند و روى بگرداند گفت اى موسى پروردگار شما كيست؟ گفت پروردگار ما همان كسى است كه به هر چيز آفرينش سزاوار او را بخشيده سپس هدايتش كرده است‌ گفت پس سرنوشت اقوام پيشين چه مى‌شود؟ گفت علم آن با پروردگار من و در كتابى مكتوب است، و پروردگار من نه فرو مى‌گذارد و نه فراموش مى‌كند همان كسى كه زمين را زيرانداز شما كرد و در آن براى شما راهها كشيد و از آسمان آبى فرو فرستاد و با آن از هر گونه گياه گوناگون برآورديم‌ بخوريد و چارپايانتان را بچرانيد، كه در اين مايه‌هاى عبرت براى خردمندان است‌ از آن [خاك‌] شما را آفريده‌ايم، و به آن بازتان مى‌گردانيم، و بار ديگر از آن بيرونتان مى‌آوريم‌ و همه پديده‌هاى شگرف خويش را به او نمايانديم ولى دروغ انگاشت و سر باززد گفت اى موسى آيا آمده‌اى كه ما را با جادوى خود از سرزمينمان آواره كنى؟ بدان كه ما نيز جادويى همانند آن برايت به ميان مى‌آوريم، پس بين ما و خودت موعدى بگذار در مكانى مقبول هر دو طرف كه ما و تو در آن خلاف نكنيم‌ گفت موعدتان روز جشن باشد كه مردمان نيز در روز گرد آيند فرعون برگشت و همه مكر و تدبير خود را به كار برد و به ميان آمد موسى به ايشان گفت واى بر شما، بر خداوند افتراء مزنيد كه شما را با عذابى ريشه كن مى‌سازد و هركس افتراء پيشه كند نوميد گردد آنان در ميان خود درباره كار و بارشان اختلاف پيدا كردند و رازگويى‌شان را پنهان داشتند [و] ادعا كردند اين دو جادوگرانى هستند كه مى‌خواهند با جادوشان شما را از سرزمينتان آواره كنند و آيين پسنديده شما را از بين ببرند پس همفكرى كنيد و هماهنگ عمل كنيد و امروزه هر كه چيره شود، رستگار است‌ گفتند اى موسى تو [اول‌] مى‌اندازى يا ما اول بيندازيم؟ گفت شما بيندازيد، و [انداختند و] ناگهان از جادوى آنان چنين به نظرش آمد كه ريسمانهايشان و چوبدستى‌هايشان [مار شده و] جنب و جوش دارد پس موسى در دل خود بيمى احساس كرد گفتيم مترس كه تو برترى‌ و آنچه در دست دارى بينداز تا برساخته‌هايشان را ببلعد، كه آنچه برساخته‌اند، نيرنگ جادوگر است و جادوگر هر چه كند رستگار نمى‌شود آنگاه جادوگران به سجده در افتادند [و] گفتند به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم‌ [فرعون‌] گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد، بى‌شك او بزرگتر [و آموزگار] شماست كه به شما جادوگرى آموخته است، بدانيد كه دستها و پاهايتان را بر خلاف جهت يكديگر مى‌برم و شما را بر تنه‌هاى درخت خرما به دار مى‌كشم، و خواهيد دانست كه كداممان عذابى شديدتر و پاينده‌تر دارد [جادوگران‌] گفتند هرگز تو را بر روشنگريهايى كه براى ما آمده است، و بر كسى كه ما را آفريده است، بر نمى‌گزينيم، هر چه خواهى بكن، جز اين نيست كه تو فقط در زندگى دنيوى كارى توانى كرد ما به پروردگارمان ايمان آورده‌ايم تا گناهانمان را و همين جادويى را كه تو به آن وادارمان كرده‌اى ببخشد و خداوند است كه بهتر و پاينده‌تر است‌ به راستى هركس گناهكار به نزد پروردگارش بيايد، جهنم نصيب اوست كه در آن نه مى‌ميرد و نه زنده مى‌ماند و هركس مؤمن به نزد او بيايد، و كارهاى شايسته كرده باشد، اينانند كه درجات عالى دارند [در] بهشتهاى عدن كه جويباران از فرودست آن جارى است، و جاودانه در آنند، و اين پاداش كسى است كه پاكى پيشه كند و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه روانه كن، و براى آنان راهى خشك در دريا بشكاف، به طورى كه نه از فرارسيدن [دشمن‌] بيمناك باشى و نه [از غرق‌] بترسى‌ آنگاه فرعون با سپاهيانش آنان را دنبال كرد، و آب دريا آنان را فراگرفت و فروپوشاند و [بدين‌سان‌] فرعون قومش را به گمراهى كشاند و به جايى نرساند اى بنى‌اسرائيل به راستى شما را از دشمنتان رهانيديم و با شما در جانب طور ايمن وعده گذارديم و بر شما من و سلوى فرو فرستاديم‌ [و گفتيم‌] از هر آنچه از پاكيزه‌ها روزيتان كرده‌ايم، بخوريد و در آن از حد تجاوز مكنيد، كه خشم من بر شما فرود مى‌آيد، و هركس كه خشم من بر او فرود آيد، به راستى نابود شود و من در حق كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كارى شايسته پيش گيرد و به راه آيد آمرزگارم‌ و [گفتيم‌] اى موسى چه چيز باعث شد كه بر قومت پيشى بگيرى؟ گفت آنان به دنبال من روانند و من پروردگارا به سوى تو شتافتم تا از من خشنود باشى‌ فرمود ما قومت را در غياب تو امتحان كرديم و سامرى آنان را گمراه ساخت‌ آنگاه موسى خشمگين و اندوهگين [و شتابان‌] به سوى قومش بازگشت و گفت اى قوم من آيا پروردگارتان با شما وعده‌اى نيكو نگذارد، آيا به نظرتان اين عهد طولانى شد، يا خواستيد كه خشم پروردگارتان بر شما فرود آيد، كه در وعده‌تان با من خلاف كرديد گفتند، در وعده تو به اختيار خود خلاف نكرديم، بلكه از زر و زيور مردم انبوهى برگرفتيم و آنها را [در آتش‌] انداختيم، و سامرى چنين راهنمايى كرد و [چنين بود كه سامرى‌] براى آنان پيكر گوساله‌اى ساخت و پرداخت كه بانگ گاو داشت، آنگاه گفتند اين خداى شما و موسى است كه فراموشش كرده بود آيا اينان نينديشيدند كه [اين گوساله‌] پاسخ سخنى به آنان نمى‌دهد و زيان و سودى براى آنان ندارد؟ و هارون پيش از آن به آنان گفته بود، اى قوم من شما با آن امتحان پس مى‌دهيد، و پروردگار [حقيقى‌] شما خداوند رحمان است، از من پيروى و از دستور من اطاعت كنيد گفتند همچنان در خدمت او [گوساله‌] مى‌ايستيم تا موسى به نزد ما بازگردد [موسى آمد و برآشفت و گفت‌] اى هارون چون ديدى كه گمراه شده‌اند چه چيزى تو را از متابعت من بازداشت؟ آيا از دستور من سرپيچى كردى؟ [هارون‌] گفت اى پسر مادرم ريش مرا و سرم را مگير [و با من درشتى مكن‌] من ترسيدم كه بگويى بين بنى‌اسرائيل تفرقه انداختى و سخن مرا پاس نداشتى‌ [سپس رو به سامرى كرد و] گفت اى سامرى كار و بار تو چيست؟ [سامرى‌] گفت من چيزى را ديدم كه ديگران نديده بودند، و مشتى از خاك پاى جبرئيل برگرفتم، و آن را [در خمير مايه گوساله‌] انداختم، و بدين‌سان بود كه نفسم بدى را به من آراسته جلوه داد گفت پس برو و بدان كه جزاى تو اين است كه در زندگى بگويى به من نزديك مشويد، و براى تو موعدى است كه در آن با تو خلاف نشود، و به "خدايت" كه در خدمتش معتكف بودى بنگر كه مى‌سوزانيمش، سپس آن را بر دريا مى‌افشانيم‌ همانا خداى شما خداوند است كه خدايى جز او نيست، كه علمش بر همه چيز احاطه دارد بدين‌سان بر تو از اخبار گذشته مى‌خوانيم و به راستى از سوى خويش به تو پندآموزى بخشيده‌ايم‌ هركس از آن روى برتابد، روز قيامت بار گناهى بر دوش كشد جاودانه در آن [عذاب‌] مى‌مانند و در روز قيامت سربار بدى براى آنهاست‌ همان روزى كه در صور دميده شود، و ما گناهكاران را در آن روز سبز چشم محشور گردانيم‌ آهسته در ميان خود سخن گويند كه جز ده روز [در دنيا] به سر نبرده‌ايد ما به آنچه مى‌گويند آگاهتريم آنگاه كه رهيافته‌ترين آنها به ايشان گويد جز [به اندازه‌] يك روز به سر نبرده‌ايد و از تو درباره كوهها مى‌پرسند بگو پروردگارم آنها را پخش و پريشان مى‌كند و زمين را همچون دشتى هموار رها مى‌كند كه در آن نه نشيبى مى‌بينى و نه فرازى‌ در آن روز همه از منادى [اسرافيل‌] پيروى مى‌كنند، كه در كارش هيچ‌گونه كژى نيست، و صداها همه در برابر خداى رحمان به خاموشى گرايد، آنگاه جز نوايى نرم نشنوى‌ در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر براى كسى كه خداوند رحمان به او اجازه دهد و از سخن او خشنود باشد آنچه پيش‌رو و آنچه پشت‌سرشان است، مى‌داند و آنان به او احاطه علمى ندارند و سرها در برابر [پروردگار] زنده پاينده فرود آيد، و هر كسى بار ستمى برداشته باشد، نوميد گردد و هركس كه كارهاى شايسته كرده باشد و مؤمن باشد از ستم و كاستى [در پاداشش‌] نترسد و بدين‌سان آن را به صورت قرآنى عربى نازل كرديم و در آن گونه‌گونه هشدار آورديم، باشد كه پروا پيشه كنند، يا پندى براى آنان پديد آورد بزرگا خداوندى كه پادشاه بر حق است، و در [باز خوانى‌] قرآن پيش از به پايان رسيدن وحى آن شتاب مكن، و بگو پروردگارا مرا دانش‌افزاى‌ و از پيش به آدم سفارش كرديم، ولى فراموش كرد، و در او عزمى استوار نيافتيم‌ و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم به آدم سجده بريد، همه سجده بردند مگر ابليس كه سر باززد آنگاه گفتيم اى آدم اين [ابليس‌] دشمن تو و [دشمن‌] همسرت است، مبادا شما را از بهشت آواره كند كه در رنج افتى‌ براى تو مقرر است كه در آنجا [بهشت‌] گرسنه و برهنه نمايى‌ و همچنين آنجا تشنه و آفتاب‌زده نشوى‌ سپس شيطان او را وسوسه كرد، گفت اى آدم آيا مى‌خواهى درخت جاودانگى و سلطنت بى‌انقراض را نشانت دهم؟ آنگاه از آن [ميوه ممنوعه‌] خوردند و عورتهايشان بر آنان آشكار شد و بر آنها از برگ [درختان‌] بهشتى مى‌چسباندند [تا پوشيده شود] و بدين‌سان آدم از امر پروردگارش سرپيچى كرد و گمراه شد سپس پروردگارش باز او را برگزيد و از او درگذشت و هدايتش كرد [و] فرمود همگى از آن [بهشت‌] پايين رويد -برخى دشمن برخى ديگرو چون از سوى من رهنمودى برايتان آمد، هركس كه رهنمود مرا پيروى كند، نه گمراه شود و نه به رنج افتد و هركس از ياد من دل بگرداند، زندگانى او تنگ خواهد بود، و او را روز قيامت نابينا برانگيزيم‌ گويد پروردگارا چرا مرا نابينا برانگيختى و حال آنكه من بينا بودم‌ فرمايد بدين‌سان بود كه آيات ما براى تو آمد و آنها را فراموش كردى و به همان گونه امروز فراموش شده باشى‌ و بدين‌سان هركس را كه از حد درگذرد و به آيات پروردگارش ايمان نياورده باشد، جزا مى‌دهيم، و عذاب آخرت سنگين‌تر و پاينده‌تر است‌ آيا براى آنان روشن نشده است كه پيش از آنان چه بسيار نسلهايى را نابود كرديم كه [آنان اكنون‌] در خانه و كاشانه‌هايشان آمد و رفت مى‌كنند، بى‌گمان در اين براى خردمندان مايه‌هاى عبرت است‌ و اگر كلمه [/وعده‌] پيشين پروردگارت و اجل معينى در كار نبود، آن عذاب [هم‌اكنون‌] لازم مى‌شد پس بر آنچه مى‌گويند شكيبايى كن و شاكرانه پروردگارت را پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن، و در پاسهايى از شب و در دو سوى روز [به نماز برخيز و] تسبيح بگوى، باشد كه خشنود شوى‌ به چيزى كه اصنافى از آنان را به آن بهره‌مند گردانده‌ايم چشم مدوز كه تجمل زندگى دنيوى است تا سرانجام آنان را بدان بيازماييم، و روزى پروردگارت بهتر و پاينده‌تر است‌ و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و در آن صبورانه بكوش، ما از تو روزى نخواسته‌ايم بلكه ما خود تو را روزى مى‌دهيم، و سرانجام نيك، با پروا و پرهيز است‌ و گويند چرا پديده روشنگرى از سوى پروردگارش براى ما نمى‌آورد، [بگو] آيا پديده روشنگرى كه در كتابهاى آسمانى پيشين است براى آنان نيامده است؟ و اگر آنان را پيش از آن [آيات بينات‌] به عذابى نابود مى‌ساختيم بى‌شك مى‌گفتند كه پروردگارا چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى، تا پيش از آنكه خوار و زار شويم، از آيات تو پيروى كنيم؟ بگو همه منتظرند، پس شما هم منتظر باشيد، زودا كه خواهيد دانست رهروان راه راست و رهيافتگان چه كسانى هستند مردمان را [هنگام‌] حسابشان نزديك شده است و ايشان همچنان در غفلت رويگردانند هيچ پند تازه‌اى از سوى پروردگارشان براى آنان نيامد مگر آنكه آن را به بازيچه شنيدند دلبسته لهوند، و ستم‌پيشگان [مشرك‌] رازگويى‌شان را پوشيده داشتند [و گفتند] آيا اين [پيامبر] جز بشرى همانند شماست، آيا ديده و دانسته به سوى جادو مى‌رويد؟ گفت پروردگار من هر سخن را در آسمان و زمين مى‌داند، و اوست شنواى دانا يا اينكه گويند [قرآن‌] خوابهاى پريشان است يا [گويند] آن را برساخته است يا [گويند] او شاعرى است پس بايد مانند آنچه به پيشينيان داده شد معجزه‌اى براى ما بياورد پيش از آنان هم اهل هيچ شهرى كه [بعدها] نابودش كرديم، ايمان نياورده بودند، آيا آن وقت اينان ايمان مى‌آورند؟ و ما پيش از تو جز مردانى كه به آنان وحى مى‌فرستاديم، نفرستاديم، اگر نمى‌دانيد از پژوهندگان كتابهاى آسمانى بپرسيد و ما آنان را به صورت پيكرى نساخته بوديم كه خوراك نخورند و آنان هم جاودانه نبودند سپس وعده خويش را درباره آنان تحقق بخشيديم و آنان و كسانى را كه مى‌خواستيم نجات داديم و اسرافكاران را نابود ساختيم‌ به راستى كه به سوى شما كتابى فرو فرستاده‌ايم كه در آن ياد [و سخن‌] شما هست، آيا تعقل نمى‌كنيد؟ و چه بسيار شهرهايى را كه [اهالى آن‌] ستمگر بودند، درهم شكستيم، و بعد از آنان قومى ديگر پديد آورديم‌ و چون عذاب ما را احساس كردند، آنگاه بود كه از آن گريختند نگريزيد و به مهد ناز و نعمت و خانه و كاشانه‌تان باز گرديد، باشد كه از شما بازخواست شود گويند واى بر ما، ما ستمگر [و مشرك‌] بوديم‌ و همچنان سخنشان اين است تا آنكه آنان را همچون [گياه‌] درو شده پژمرده گردانيم‌ و ما آسمانها و زمين و ما بين آنها را به بازيچه نيافريده‌ايم‌ اگر مى‌خواستيم كه بازيچه بگيريم، به اختيار خويش مى‌گرفتيم كه ما كاردانيم‌ بلكه حق را بر باطل مى‌كوبيم و آن را فرو مى‌شكافد، آنگاه است كه آن نابود مى‌گردد، و واى بر شما از توصيفى كه مى‌كنيد و هركس كه در آسمانها و زمين است از آن اوست و كسانى كه نزد او هستند از پرستش او سر بازنمى‌زنند و خسته نمى‌شوند شب و روز نيايش مى‌كنند و سستى نمى‌ورزند يا خدايانى زمينى به پرستش گرفته‌اند كه برانگيزاننده آنان [در قيامت‌]اند؟ اگر در آن دو خدايان متعددى جز خداوند [يگانه‌] بود، تباه مى‌شدند، خداوند صاحب عرش از توصيف آنان منزه است‌ [او] در آنچه مى‌كند بازخواست نمى‌شود، و ايشان [/ انسانها] بازخواست مى‌شوند يا به جاى او خدايانى را به پرستش گرفته‌اند؟ بگو برهانتان را بياوريد، اين ياد كرد همراهان من و ياد كرد پيشينيان من است، ولى بيشترينه‌شان حق را نمى‌شناسند و رويگردانند و ما پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم، مگر آنكه به او وحى مى‌فرستاديم كه خدايى جز من نيست، پس مرا بپرستيد و گفتند كه خداوند رحمان فرزندى برگزيده است، منزه است او، بلكه آنان [فرشتگان‌] بندگانى گرامى‌اند در سخن بر او پيشدستى نكنند و به فرمان او كار كنند او پيش روى آنان و پشت سرشان را مى‌داند، و [فرشتگان‌] شفاعت نمى‌كنند مگر براى كسى كه [خداوند] از او خشنود باشد، و ايشان از خوف و خشيت او بيمناكند و هركس از آنان كه گويد من خدايى به جاى او هستم، جهنم را جزاى او مى‌گردانيم، [و] بدين‌سان ستمگران [مشرك‌] را جزا مى‌دهيم‌ آيا كافران نينديشيده‌اند كه آسمانها و زمين فروبسته بودند، آنگاه آنها را برگشاديم، و هر موجود زنده‌اى را از آب آفريده‌ايم، آيا ايمان نمى‌آورند؟ و در زمين كوههاى استوار افكنده‌ايم تا ايشان را نجنباند و در آن راههايى گشاده پديد آورديم باشد كه راه يابند و آسمانها را همچون سقفى محفوظ آفريده‌ايم، و حال آنكه ايشان از پديده‌هاى شگرف آن رويگردانند و اوست كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريده، كه هر يك در سپهرى شناورند و ما پيش از تو هم براى هيچ انسانى جاودانگى مقرر نداشته‌ايم، آيا اگر تو بميرى آنان جاويدانند؟ هر جاندارى چشنده [طعم‌] مرگ است و شما را به بد و نيك، چنانكه بايد و شايد، مى‌آزماييم، و به سوى ما بازگردانده مى‌شويد و چون كافران تو را ببينند، جز به ريشخندت نمى‌گيرند [و گويند] آيا اين همان كسى است كه از خدايان شما [به بدى‌] ياد مى‌كند؟ و هم آنان ياد خداى رحمان را منكرند انسان [گويى‌] از شتاب آفريده شده است، به زودى آيات خود را به شما مى‌نمايانيم، از من به شتاب مخواهيد و گويند اگر راست مى‌گوييد پس كى اين وعده فرا مى‌رسد؟ اگر كافران بدانند كه هنگامى كه نتوانند آتش را از چهره‌هايشان و از پشتهايشان باز دارند، و يارى نيابند [به صدق آن وعده پى برند] آرى [آن وعده و قيامت‌] ناگهانشان فرا مى‌رسد، و حيرانشان مى‌سازد، و نمى‌توانند بازش گردانند، و به آنان مهلتى هم ندهند و پيامبرانى هم كه پيش از تو بودند، ريشخند ديدند، و بر سر ريشخندكنندگانشان كيفر استهزايشان فرود آمد بگو چه كسى شما را در شب و روز از [عذاب‌] خداى رحمان باز مى‌دارد، آرى آنان از ياد پروردگارشان دل مى‌گردانند يا براى آنان خدايانى هست كه آنان را در برابر ما حفظ مى‌كند، [حال آنكه‌] نمى‌توانند به خودشان يارى برسانند، و از ما هم يارى نبينند حق اين است كه اينان و پدرانشان را [از ناز و نعمت‌] بهره‌مند ساخته‌ايم، تا آنكه روزگارى دراز يافتند، پس آيا نينديشيده‌اند كه ما دامنه‌هاى سرزمين [كفر] را مى‌كاهيم [و بر گستره اسلام مى‌افزاييم‌]، آيا ايشان پيروز خواهند شد؟ بگو همانا شما را از طريق وحى هشدار مى‌دهم، و البته كران-چون هشدار يابندندايى نمى‌شنوند و چون شمه‌اى از عذاب پروردگارت به آنان برسد خواهند گفت واى بر ما كه ستمكار [/مشرك‌] بوديم‌ و ترازوهاى راست و درست را در روز قيامت در ميان نهيم، و بر هيچ كس هيچ ستمى نرود، و اگر [عملى‌] هم سنگ دانه خردلى باشد، آن را به حساب آوريم، و ما خود حسابرسى را كفايت كنيم‌ و به راستى كه به موسى و هارون فرقان [تورات‌] و روشنى بخش و پندآموزى براى پرهيزگاران بخشيديم‌ همان كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى‌ترسند، و هم آنان كه از قيامت بيمناكند اين پندآموزى مبارك است كه فرو فرستاديمش، آيا شما منكرش هستيد؟ و به راستى پيشاپيش به ابراهيم رهيافتى كه سزاوارش بود بخشيديم، و به آن آگاه بوديم‌ چنين بود كه به پدرش و قومش گفت اين تنديسها چيست كه شما در خدمتشان معتكف‌ايد گفتند پدرانمان را پرستنده آنها يافتيم‌ گفت هم شما و هم پدرانتان در گمراهى آشكار بوده‌ايد گفتند آيا براى ما حق را آورده‌اى يا بازيگرى؟ گفت حق اين است كه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمين است همو كه آنها را آفريده است، و من بر اين [سخن‌] گواهم‌ [و در دل گفت‌] به خدا پس از آنكه روى بر تافتيد فكرى به حال بتهايتان خواهم كرد آنگاه آنها را خرد و ريز كرد، مگر بزرگترشان را، باشد كه به او روى آورند گفتند چه كسى اين كار را در حق خدايان ما انجام داده است، بى‌شك كه از ستمكاران است‌ گفتند، شنيديم جوانى كه به او ابراهيم گفته مى‌شد، از آنان سخن مى‌گفت‌ گفتند او را در پيش چشمان مردم حاضر كنيد تا آنان حاضر و ناظر باشند [آوردندش و] گفتند اى ابراهيم آيا تو اين كار را با خدايان ما كردى؟ [به ريشخند] گفت نه بلكه همين بزرگترشان چنين كارى كرده است، اگر سخن مى‌گويند از آنها بپرسيد به خود آمدند و گفتند شما خود ستمگريد سپس سرهايشان را تكان دادند [و گفتند] خوب مى‌دانى كه اينها سخن نمى‌گويند گفت آيا پس به جاى خداوند چيزى را كه نه سودى به شما مى‌رساند و نه زيانى مى‌پرستيد؟ اف بر شما و بر آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيد، آيا انديشه نمى‌كنيد؟ گفتند او را بسوزانيد و اگر مى‌توانيد خدايانتان را يارى دهيد گفتيم اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت شو و در حق او بدسگالى كردند، آنگاه آنان را زيانكارترين [مردم‌] گردانديم‌ و او و لوط را رهانديم و به سرزمينى رسانديم كه براى همگان بركتش بخشيده بوديم‌ و به او اسحاق و يعقوب را برترى بخشيديم، و همه‌شان را از شايستگان قرار داديم‌ و آنان را پيشوايانى كه به فرمان ما ره مى‌نمودند، گردانديم، و به آنان نيكوكارى و برپاداشتن نماز و پرداختن زكات را وحى كرديم، و پرستندگان ما بودند و به لوط حكمت و علم بخشيديم و از شهرى كه اهلش پليدكارى مى‌كردند، نجاتش داديم، كه آنان مردمى پليد و نافرمان بودند و او را در جوار رحمت خود در آورديم، كه او از شايستگان بود و نوح را [نيز رهانديم‌] كه پيش از آن ندا به دعا برداشته بود، و دعايش را اجابت كرديم و او و خانواده‌اش را از گرفتارى بزرگ رهانديم‌ و او را در برابر قومى كه آيات ما را دروغ مى‌انگاشتند يارى داديم، كه آنان قومى پليد بودند و همگى‌شان را غرق كرديم‌ و داوود و سليمان را ياد كن كه درباره كشتزارى كه گوسفند كسانى شبانه در آن چريده بود، داورى كردند و ما شاهد داوريشان بوديم‌ و آن را به سليمان فهمانديم، و به هر دو حكمت و علم بخشيديم، و كوهها و پرندگان را تسخير كرديم كه همراه با داوود تسبيح مى‌گفتند، و تواناى آن كار بوديم‌ و به او [داوود] فن زره‌بافى براى شما آموخته بوديم تا شما را از آسيب همديگر محفوظ بدارد، آيا شما شاكريد؟ و براى سليمان باد تندرو را [تسخير كرديم‌] كه به فرمان او به سرزمينى كه آن را بركت داده بوديم روان مى‌شد، و به هر چيزى دانا [و توانا]ييم و نيز بعضى از شياطين را كه براى او غواصى مى‌كردند و كارهايى جز اين هم انجام مى‌دادند، و نگاهبان آنان بوديم‌ و ايوب را [ياد كن‌] كه پروردگارش را به دعا ندا داد كه به من رنج رسيده است و حال آنكه تو مهربان‌ترين مهربانانى‌ سپس دعاى او را اجابت كرديم و رنجى را كه به او رسيده بود، برطرف كرديم، و خانواده‌اش را [ديگر بار] به او بخشيديم و همانند آنان را، كه رحمتى از جانب ما بود، و پندى براى عبادت‌پيشگان‌ و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن‌] كه همگى از صابران بودند و آنان را در جوار رحمت خويش درآورديم، كه آنان از شايستگانند و ذوالنون [/ صاحب ماهى /يونس‌] را [ياد كن‌] كه خشمگنانه به راه خود رفت، و گمان كرد هرگز بر او تنگ نمى‌گيريم، آنگاه در دل تاريكى ندا در داد كه خدايى جز تو نيست، پاكا كه تويى، من از ستمكاران بودم‌ آنگاه دعاى او را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانديم، و بدين‌سان مؤمنان را مى‌رهانيم‌ و زكريا را [ياد كن‌] كه پروردگارش را به دعا ندا داد كه پروردگارا مرا تنها مگذار، و حال آنكه تو بهترين بازماندگانى‌ آنگاه دعاى او را اجابت كرديم، و به او يحيى را بخشيديم و همسرش را براى او شايسته گردانديم، اينان به نيكوكارى مى‌شتافتند، و ما را از روى اميد و بيم مى‌خواندند، و در برابر ما فروتن بودند و همچنين آن زن كه پاكدامنى ورزيد و ما از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را پديده شگرفى براى جهانيان گردانديم‌ اين امت شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستيد ولى آنان در كار خود اختلاف يافتند، همگى‌شان به سوى ما باز مى‌گردند پس هركس كه از كارهاى شايسته انجام دهد و مؤمن باشد، در برابر كوشش او ناسپاسى نخواهد شد، و ما نويسنده [كار و كردار] او هستيم‌ و بر اهل هر شهرى كه ما نابودش كرديم حرام است كه بازگردند تا آنگاه كه ياجوج و ماجوج رها شوند و از هر پشته‌اى بشتابند و وعده راست و درست نزديك شود، آنگاه ديدگان كافران خيره گردد [و گويند] واى بر ما كه از اين حقيقت غافل بوديم، بلكه ستمگر بوديم‌ [گويند] شما و آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيد هيزم جهنميد و شما وارد آن خواهيد شد و اگر اينان خدايان حقيقى بودند، وارد آن [جهنم‌] نمى‌شدند كه همه در آن جاويدانند آنان در آن فرياد دارند، و در آن [هيچ چيز] نمى‌شنوند كسانى كه از ما در حق آنان نيكى مقرر شده است، آنان از آن دور داشته شوند آواز آن را نشنوند و ايشان در [بهشت‌] دلخواهشان جاويدانند بيم بزرگ آنان را اندوهگين نكند و فرشتگان به استقبال آنان آيند [و گويند] اين همان روزتان است كه به شما وعده داده شده بود روزى كه آسمان را همچون طومار كتابها درنورديم، همچنانكه آفرينش نخستين را آغاز كرده‌ايم، آن را باز مى‌گردانيم، اين وعده بر عهده ماست، و ما انجام‌دهنده آنيم‌ و به راستى در زبور، پس از تورات نوشته‌ايم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث مى‌برند در اين براى اهل عبادت، كفايتى هست‌ و ما تو را جز مايه رحمت براى جهانيان نفرستاده‌ايم‌ بگو همين به من وحى مى‌شود كه خداى شما خداى يگانه است، پس آيا شما پذيرنده‌ايد؟ و اگر رويگردان شدند بگو همه‌تان را يكسان آگاه كردم، و خود نمى‌دانم كه آيا آنچه به شما وعده داده شده است نزديك است يا دور؟ به راستى كه او هم سخن آشكار را مى‌داند و هم آنچه پنهان مى‌داريد مى‌داند و نمى‌دانم شايد آن آزمونى براى شما باشد، و برخوردارى تا زمانى معين‌ گفت پروردگارا به حق حكم فرما، و پروردگار ما كه خداى رحمان است در آنچه مى‌گوييد مددكار [ما]ست‌ هان اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد، كه زلزله قيامت چيزى سهمگين است‌ روزى كه در آن بينيد هر زن شيردهنده‌اى از نوزاد شيرى‌اش غافل شود، و هر زن آبستنى [بى‌اختيار] وضع حمل كند و مردمان را مست بينى، و حال آنكه مست نباشند، ولى عذاب الهى سخت و سنگين است‌ و از مردمان كسى هست كه درباره خداوند بدون دانش مجادله مى‌كند و از هر شيطان سركشى پيروى مى‌كند بر او مقرر شده است كه هركس او را دوست گيرد، او گمراهش مى‌كند و به عذاب آتش جهنم مى‌كشاند هان اى مردم اگر درباره رستاخيز شك و شبهه داريد، بدانيد كه ما شما را از خاك، سپس از نطفه، سپس از خون بسته، سپس گوشت پاره شكل يافته و شكل نيافته آفريده‌ايم تا [حقيقت را] براى شما هويدا كنيم، و هر چه را بخواهيم تا زمانى معين در رحمها قرار مى‌دهيم، سپس شما را كه كودكى شده‌ايد [از شكم مادر] بيرون مى‌آوريم كه به كمال بلوغتان برسيد، و بعضى از شما جانشان گرفته مى‌شود، و بعضى به حد اعلاى فرتوتى بازبرده شود، چندانكه پس از دانستن [بسيارى چيزها] چيزى نداند، و زمين را پژمرده بينى، آنگاه چون بر آن آب [باران‌] فرو فرستيم، جنبش يابد و رشد كند، و چه بسيار از گونه‌هاى خرم بروياند اين از آن است كه خداوند بر حق است و او مردگان را زنده مى‌كند و او بر هر كارى تواناست‌ و اينكه قيامت آمدنى است [و] در آن شكى نيست و خداوند كسانى را كه در گورها خفته‌اند، بر مى‌انگيزد و از مردمان كسى هست كه درباره خداوند بدون دانش و بدون رهنمود و بدون كتابى روشنگر مجادله مى‌كند پهلو به تكبر بگرداند تا [مردمان را] از راه خدا گمراه كند در دنيا خفت و خوارى دارد و در روز قيامت عذاب آتش را به او مى‌چشانيم‌ اين به خاطر كار و كردار پيشين توست، و گرنه‌] خداوند هرگز در حق بندگان ستمگر نيست‌ و از مردم كسى هست كه خداوند را با دودلى مى‌پرستد، پس اگر خيرى به او برسد، دلش به آن آرام گيرد، و اگر رنجى به او رسد رويگردان شود، در دنيا و آخرت زيانكار شده است، اين همان زيانكارى آشكار است‌ به جاى خداوند چيزى به دعا خواند كه نه زيانى به او مى‌رساند و نه سودى، اين همان گمراهى دور و دراز است‌ كسى را به دعا مى‌خواند كه زيانش محتمل‌تر است از سودش، بد يار و بد دمسازى است‌ بى‌گمان خداوند كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، به باغهايى درمى‌آورد كه جويباران از فرو دست آن جارى است، بى‌گمان خداوند هرچه خواهد همان تواند كرد هركس گمان مى‌برد كه خداوند هرگز او [پيامبر] را در دنيا و آخرت يارى نمى‌كند، ريسمانى به سقف خانه‌[اش‌] ببندد [و به گردن اندازد] سپس [آن يا نفس خود را] ببرد و بنگرد آيا اين تدبير او مايه خشمش را از بين مى‌برد؟ و بدين‌سان آن را به صورت آياتى روشنگر فرو فرستاديم و خداوند هر كه را خواهد هدايت كند همانا خداوند در ميان مؤمنان و يهوديان و صابئين و مسيحيان و مجوس و مشركان در روز قيامت داورى خواهد كرد، بى‌گمان خداوند بر همه چيز گواه است‌ آيا نينديشيده‌اى كه هر كه در آسمانها و زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جانوران و بسيارى از مردم، بر خداوند سجده مى‌برند، و بسيارى هم هستند كه عذاب بر آنان محقق شده است، و هركس كه خداوند خوارش بدارد، گرامى دارنده‌اى ندارد، كه خداوند هرچه خواهد همان تواند كرد اينان حريفانى هستند كه در حق پروردگارشان مجادله كرده‌اند، اما كسانى كه كفرورزيده‌اند، بر بالاى آنان جامه‌هايى از آتش بريده‌اند [و] از بالاى سرهايشان آب جوش ريخته شود كه آنچه در درونشان هست و پوستهايشان به آن گداخته مى‌شود و گرزهاى آهنينى براى آنان [مهيا] هست‌ هر بار كه بخواهند از شدت اندوه از آن [جهنم‌] بيرون روند، به آن بازگردانده شوند [و گويند] عذاب آتش را بچشيد بى‌گمان خداوند كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، به باغهايى درمى‌آورد كه جويباران از فرودست آن جارى است، در آنجا به دستبندهايى زرين و نيز مرواريد آراسته شوند، و لباسشان در آنجا ابريشم است‌ و به سخن پاكيزه و راه خداوند ستوده رهنمون شوند كسانى كه كفر ورزيده و [مردم را] از راه خدا و مسجدالحرام -كه آن را براى مردم اعم از مقيم و مسافر بيابانى نهاده‌ايمباز داشته‌اند [آنان را به عذابى دردناك دچار مى‌كنيم‌]، و هركس در آن از سر ستمگرى آهنگ كژروى كند، به او عذابى دردناك مى‌چشانيم‌ و چنين بود كه براى ابراهيم جايگاه خانه كعبه را معين كرديم [و گفتيم‌] كه براى من هيچ‌گونه شريك مياور و خانه‌ام را براى غريبان و مقيمان و نمازگزاران پاكيزه بدار و در ميان مردم براى حج ندا در ده كه پياده و سوار بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مى‌آيندرو به سوى تو آورند تا در منافعى كه براى آنان هست حضور داشته باشند، و نام خداوند را در روزهاى معين بر چارپايان زبان بسته‌اى كه روزيشان داده‌ايم، ببرند [و قربانى كنند]، آنگاه از آن بخوريد و به درمانده بينوا هم بخورانيد آنگاه بايد آلايشهايشان را بزدايند و نذرهايشان را وفا كنند و پيرامون بيت‌العتيق طواف كنند چنين است و هركس شعائر الهى را بزرگ بشمارد، برايش در نزد پروردگارش بهتر است، و بر شما همه چارپايان جز آنچه [حرمت آن‌] بر شما خوانده شده است، حلال است، پس از پليدى بتها پرهيز كنيد، و نيز از شهادت دروغ پرهيز كنيد براى خداوند پاكدين باشيد و به او شرك نورزيد، و هركس به خداوند شرك ورزد، گويى از آسمان درافتاده و پرنده‌اى او را در ربوده، يا باد او را به جايى دوردست درانداخته است‌ چنين است و هركس شعائر الهى را بزرگ شمارد، آن از پروا و پرهيز دلهاست‌ در آنها تا زمانى معين براى شما سودهايى هست، آنگاه بازگشتگاه آن بيت‌العتيق است‌ و براى هر امتى قربانى‌اى معين داشته‌ايم تا نام خدا را، [به هنگام ذبح‌] بر چارپايان زبان بسته‌اى كه روزيشان كرده‌ايم، ببرند، آرى خداى شما خداى يگانه است، در برابر او تسليم باشيد، و به فروتنان بشارت ده‌ همان كسانى كه چون ياد خدا به ميان آيد، دلهايشان خشيت گيرد، و نيز كسانى كه بر مصائبشان شكيبايى مى‌ورزند، و برپا دارندگان نماز و كسانى كه از آنچه روزيشان داده‌ايم مى‌بخشند و [قربانى‌] شتران درشت اندام را براى شما از شعائر الهى گردانده‌ايم، براى شما در آن خيرى هست، پس در حالى كه به صف و برپا ايستاده‌اند، نام خداوند را بر آنها ببريد [و قربانى كنيد] و چون پهلوهايشان به خاك رسيد [و بدنشان سرد شد] از آن بخوريد، و به فقير غير سائل و سائل نيز بخورانيد، بدين‌سان آنها را براى شما رام كرده‌ايم، باشد كه سپاس بگزاريد گوشتهاى آنها و خونهايشان هرگز به خداوند نمى‌رسد، بلكه پرهيزگارى شما به رضاى او نايل مى‌گردد، بدين‌سان آنها را براى شما رام كرده‌ايم تا خداوند را به خاطر آنكه راهنمايى‌تان كرده است، تكبير گوييد، و به نيكوكاران بشارت ده‌ بى‌گمان خداوند از مؤمنان دفاع مى‌كند، بى‌گمان خداوند هيچ خيانتگر ناسپاسى را دوست ندارد به كسانى [از مؤمنان‌] كه [مشركان‌] با آنان كارزار كرده‌اند، رخصت جهاد داده شده است، چرا كه ستم ديده‌اند، و خداوند بر يارى دادن آنان تواناست‌ همان كسانى كه از خانه و كاشانه‌شان به ناحق رانده شده‌اند، و جز اين نبوده كه گفته‌اند خداوند پروردگار ماست، و اگر خداوند بعضى از مردم را به دست بعضى ديگر دفع نمى‌كرد، هم صومعه‌هاى راهبان و هم معابد [مسيحيان‌] و هم عبادتگاهها[ى يهوديان‌] و هم مساجد [مسلمانان‌] كه نام خداوند در آنها بسيار ياد مى‌شود، ويران مى‌گرديد، و خداوند هركس را كه دينش را يارى كند، يارى مى‌دهد، كه خداوند تواناى پيروزمند است‌ كسانى كه چون در اين سرزمين توانايشان دهيم، نماز را برپا مى‌دارند و زكات را مى‌پردازند، و امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند، و سرانجام كارها با خداوند است‌ و اگر تو را دروغگو انگاشتند بدان كه قوم نوح و عاد و ثمود هم [پيامبرانشان را] دروغگو انگاشتند همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط و اهل مدين، و نيز موسى با تكذيب مواجه شد، آنگاه به كافران مهلت و ميدان دادم، سپس فروگرفتمشان، بنگر كه عقاب من چگونه بوده است‌ و چه بسيار شهرها را كه چون [مردمش‌] ستمكار بود، نابود كرديم، و سقفها و ديوارهايش فروريخته است، و چه بسيار چاها كه بى‌رونق مانده، و نيز چه بسيار قصر استوار و سر به فلك كشيده‌ آيا در زمين گردش نكرده‌اند تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن [حق را] بشنوند، آرى [فقط] ديدگان نيست كه نابينا مى‌شود، بلكه دلهايى كه در سينه‌ها هست هم نابينا مى‌گردد و از تو عذاب را به شتاب مى‌خواهند و حال آنكه خداوند هرگز در وعده‌اش خلاف نمى‌كند، و يك روز به حساب پروردگارت برابر با هزار سال است از آن دست كه شما مى‌شماريد و چه بسيار [اهل‌] شهرها كه به آنان مهلت و ميدان دادم در حالى كه ستمگر بودند، سپس فروگرفتمشان، و سير و سرانجام به سوى من است‌ بگو اى مردم من براى شما هشداردهنده‌اى آشكارم‌ بدانيد كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند از آمرزش و روزى نيك برخوردارند و كسانى كه در [رد و انكار] آيات ما مقابله كنان [و بى‌حاصل‌] مى‌كوشند، اينان دوزخى‌اند و پيش از تو هيچ رسول يا نبى نفرستاديم مگر آنكه چون قرائت [وحى را] آغاز كرد، شيطان در خواندن او اخلال مى‌كرد، آنگاه خداوند اثر القاى شيطان را مى‌زدايد، و سپس آيات خويش را استوار مى‌دارد و خداوند داناى فرزانه است‌ تا [بدين وسيله‌] خداوند القاى شيطان را مايه آزمون بيماردلان و سختدلان بگرداند، و بى‌گمان ستمكاران در ستيزه‌اى دور و درازند و تا دانش‌يافتگان [راستين‌] بدانند كه آن حق و از سوى پروردگار توست، و به آن ايمان آورند و دلهايشان در برابر آن خاشع شود، و بى‌گمان خداوند رهنماى مؤمنان به راه راست است‌ و كافران همچنان از آن در شك هستند، تا آنكه قيامت ناگاه فرارسدشان، يا عذاب روزى [سهمگين و] سترون گريبانگيرشان شود در چنين روزى فرمانروايى خاص خداوند است كه ميان آنان داورى مى‌كند، آنگاه كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، در باغهاى بهشتى پرناز و نعمت‌اند و كسانى كه كفر ورزيده‌اند و آيات ما را دروغ انگاشته‌اند، اينان عذابى خواركننده [در پيش‌] دارند و كسانى كه در راه خدا هجرت كرده‌اند، سپس كشته شده، يا در گذشته‌اند، بى‌گمان خداوند آنان را از روزى نيكو برخوردار مى‌سازد، و بى‌گمان خداوند بهترين روزى‌دهندگان است‌ بى‌شك آنان را به جايگاهى كه آن را مى‌پسندند درآورد، و به راستى خداوند داناى بردبار است‌ آرى و كسى كه همانند عقابى كه ديده است، [بر ديگران‌] عقاب روا دارد، سپس بر او ستم رود، خداوند او را يارى مى‌دهد كه بى‌گمان خداوند بخشاينده آمرزگار است‌ اين از آن است كه خداوند از شب مى‌كاهد و بر روز مى‌افزايد، و از روز مى‌كاهد و بر شب مى‌افزايد، و بى‌گمان خداوند شنواى بيناست‌ اين از آن است كه خداوند بر حق است، و آنچه به جاى او مى‌پرستند باطل است، و همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است‌ آيا نينديشيده‌اى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، آنگاه زمين سبز و خرم گرديد، بى‌گمان خداوند باريك‌بين و آگاه است‌ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، و بى‌گمان خداوند بى‌نياز ستوده است‌ آيا نينديشيده‌اى كه خداوند آنچه در زمين است و كشتيها را كه در دريا به فرمان او روانند، براى شما رام كرد، و او [اجرام‌] آسمان را نگاه مى‌دارد كه بر زمين نيفتد، مگر به اذن او، بى‌گمان خداوند به مردم رئوف مهربان است‌ و اوست كسى كه شما را زنده كرد، سپس شما را مى‌ميراند، آنگاه دوباره زنده‌تان مى‌دارد، بى‌گمان انسان ناسپاس است‌ هر امتى را شريعتى مقرر داشته‌ايم كه ايشان متمسك به آنند، پس نبايد كه با تو در اين امر ستيزه كنند، و به راه پروردگارت بخوان، كه تو بر طريق هدايتى مستقيم هستى‌ و اگر با تو مجادله كردند بگو خداوند به آنچه مى‌كنيد داناتر است‌ خداوند در ميان شما، در آنچه اختلاف داشتيد، در روز قيامت داورى مى‌كند آيا نمى‌دانى كه خداوند آنچه در آسمان و زمين است مى‌داند، كه اينها در كتابى [مسطور] است، بى‌گمان اين امر بر خداوند آسان است‌ و به جاى خداوند چيزى را مى‌پرستند كه درباره آن برهانى نازل نكرده است، و چيزى را [مى‌پرستند] كه به آن علم ندارند، و ستمكاران [مشرك‌] ياورى ندارند و چون آيات روشنگر ما را بر آنان بخوانند، در چهره‌هاى كفرپيشگان [نشان‌] ناخوشايندى مى‌بينى، نزديك است كه به كسانى كه آيات ما را بر آنان مى‌خوانند حمله برند، بگو آيا به از اين بدترى [كه در كمين شماست‌] آگاهتان كنم؟ آن آتش دوزخ است كه خداوند به كافران وعده‌اش را داده است، و بد سرانجامى است‌ اى مردم مثلى زده مى‌شود كه به آن گوش فرادهيد كسانى كه به جاى خداوند مى‌پرستيد، اگر هم دست يكى كنند، هرگز مگسى را هم نتوانند آفريد، و اگر مگس چيزى از آنان بربايد، نمى‌توانند آن را از او بازپس گيرند، هم پرستنده و هم پرستيده ناتوانند خداوند را چنانكه سزاوار ارج اوست، ارج نگذاشتند، بى‌گمان خداوند تواناى پيروزمند است‌ خداوند از ميان فرشتگان و مردمان، پيامبرانى برمى‌گزيند، بى‌گمان خداوند شنواى بيناست‌ هرچه پيش روى آنان و پشت‌سرشان است، مى‌داند، و همه كارها به خداوند بازگردانده مى‌شود اى مؤمنان به ركوع و سجود [/نماز] بپردازيد و پروردگارتان را بپرستيد، و نيكى كنيد، باشد كه رستگار شويد و در راه خدا چنانكه سزاوار جهاد اوست جهاد كنيد، او شما را برگزيده است و براى شما در دينتان محظورى قرار نداده است، كه آيين پدرتان ابراهيم است، همو كه شما را از پيش مسلمان ناميد، و در اين [كتاب‌] هم [مسلمان ناميده شده‌ايد]، تا سرانجام پيامبر گواه بر شما و شما گواه بر مردمان باشيد، پس نماز برپا داريد و زكات بدهيد و به خداوند پناه بريد، او سرور شماست، چه نيكو سرورى و چه نيكو ياورى‌ به راستى كه مؤمنان رستگار شوند همان كسانى كه در نمازشان فروتنند و كسانى كه از [كار و سخن‌] بيهوده رويگردانند و كسانى كه زكات مى‌پردازند و كسانى كه پاكدامنى مى‌ورزند مگر در مورد زنانشان يا ملك يمينشان، كه در اين صورت نكوهيده نيستند پس هر كس كه از اين فراتر رود، اينانند كه تجاوزكارند و نيز [رستگار شوند] كسانى كه رعايتگر امانتهايشان و پيمانهايشان هستند و كسانى كه بر نمازهاى خويش مواظبت دارند اينانند كه ميراث برند كه فردوس را به ارث مى‌برند و در آن جاودانه‌اند و به راستى كه انسان را از چكيده گل آفريديم‌ آنگاه او را به صورت نطفه‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم‌ آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره درآورديم، و سپس گوشت پاره را استخواندار كرديم و آنگاه بر استخوانها پرده‌اى گوشت پوشانديم، آنگاه آن را به صورت آفرينشى ديگر پديد آورديم، بزرگا خداوندا كه بهترين آفرينندگان است‌ سپس شما پس از اينها ميرا هستيد سپس شما در روز قيامت برانگيخته شويد و به راستى كه برفراز شما هفت طبقه [آسمان‌] آفريده‌ايم، و ما هرگز از آفرينش غافل نبوده‌ايم‌ و از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاديم و آن را در زمين جاى داديم، و ما به از بين بردن آن تواناييم‌ آنگاه با آن براى شما باغهاى خرما و انگور پديد آورديم كه در آن براى شما ميوه‌هاى بسيار است و از آن مى‌خوريد و [همچنين‌] درختى كه از طور سينا مى‌رويد و روغن [زيتون‌] برمى‌آورد و نيز نان خورشى براى خورندگان‌ و براى شما در چارپايان مايه عبرتى هست كه شما را از آنچه در شكمهاى آنهاست مى‌نوشانيم و در آنها براى شما سودهاى فراوان است و از [گوشت‌] آنها مى‌خوريد و بر آنها و بر كشتى سوار مى‌شويد و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم، كه [به آنان‌] گفت اى قوم من خداوند را بپرستيد كه خدايى جز او نداريد، آيا پروا نمى‌كنيد؟ و بزرگانى از قومش كه كفرورزيده بودند گفتند اين [مرد] جز بشرى همانند شما نيست كه مى‌خواهد بر شما برترى جويد، و اگر خدا مى‌خواست [بر شما] فرشتگانى مى‌فرستاد، ما چنين چيزى در [سرنوشت‌] نياكانمان نشنيده‌ايم‌ او جز مردى نيست كه جنونى دارد، در كار او چندى درنگ كنيد [نوح‌] گفت پروردگارا در قبال اينكه تكذيبم مى‌كنند ياريم فرما آنگاه به او وحى كرديم كه كشتى را زير نظر ما و با وحى ما بساز، و چون فرمان ما در رسيد و [آب از] تنور فوران كرد، در آن از هر [جانورى‌] جفتى دوگانه راه بده، و نيز خانواده‌ات را مگر كسى از ايشان كه حكم [ما] از پيش درباره او تحقق يافته است، و درباره كسانى كه ستم [و شرك‌]ورزيده‌اند، با من سخن مگو كه ايشان غرق شدنى‌اند چون تو و همراهانت بر كشتى قرار گرفتيد، آنگاه بگو سپاس خداوندى را كه ما را از قوم ستم پيشه [و مشرك‌] رهانيد و بگو پروردگارا مرا به منزلى مبارك فرود آور و تو بهترين ميزبانانى‌ بى‌گمان در اين مايه‌هاى عبرتى هست و ما آزماينده بوده‌ايم‌ سپس، بعد از ايشان نسلى ديگر را پديد آورديم‌ آنگاه پيامبرى از ايشان به ميان ايشان فرستاديم [و گفتيم‌] كه خداوند را بپرستيد كه خدايى جز او نداريد، آيا پروا نمى‌كنيد؟ و بزرگانى از قومش كه كفرورزيده و لقاى آن جهانى را انكار كرده بودند، و در زندگانى دنيا، از ناز و نعمت برخوردارشان ساخته بوديم، گفتند اين [مرد] جز بشرى همانند شما نيست، كه از همانچه شما از آن مى‌خوريد، مى‌خورد و از همانچه شما مى‌آشاميد، مى‌آشامد و اگر از بشرى همانند خودتان پيروى كنيد، آنگاه است كه شما زيانكاريد آيا به شما وعده مى‌دهد كه چون شما مرديد و خاك و استخوان [پوسيده‌] شديد، از نو برانگيخته مى‌شويد بعيد اندر بعيد است آنچه به شما وعده داده‌اند اين جز زندگانى دنياى ما نيست كه [بعضى‌] مى‌ميريم و [بعضى‌] زندگى مى‌كنيم، و ما [هرگز] برانگيختنى نيستيم‌ او جز مردى كه بر خداوند دروغى بسته است نيست، و ما به [سخن‌] او باور نداريم‌ [هود] گفت پروردگارا در قبال اينكه تكذيبم مى‌كنند ياريم فرما فرمود زودا كه به سختى پشيمان گردند آنگاه بانگ مرگبار آنان را به حق فرو گرفت، و آنگاه آنان را همچون خاشاك گردانديم، نفرين بر ستم‌پيشگان [مشرك‌] سپس، بعد از آنان نسلهاى ديگر پديد آورديم‌ هيچ امتى از اجل خويش پيش نمى‌افتند و پس نمى‌مانند سپس پيامبرانمان را پياپى فرستاديم، هربار كه پيامبرى به سراغ امتش مى‌آمد او را دروغگو مى‌انگاشتند، آنگاه آنان را به دنبال همديگر آورديم [و از ميان برديم‌] و افسانه‌شان گردانديم، آرى واى بر قوم بى‌ايمان‌ سپس موسى و برادرش هارون را همراه با معجزات خويش و برهان آشكار فرستاديم‌ به سوى فرعون و بزرگان قومش، آنگاه گردنكشى كردند و قومى بزرگى طلب بودند پس گفتند آيا به دو بشر همانند خودمان ايمان بياوريم؟ و حال آنكه قوم آنان پرستندگان ما هستند سپس آن دو را دروغگو انگاشتند و جزو نابود شدگان گرديدند و به راستى به موسى كتاب آسمانى داديم، باشد كه هدايت يابند و پسر مريم و مادرش را پديده [معجزه‌آساى‌] شگرفى قرار داديم و آن دو را بر زمينى بلند كه آرام جاى بود، و آبى روان داشت، جاى داديم‌ اى پيامبران از پاكيزه‌ها بخوريد و كارهاى شايسته كنيد كه من از آنچه مى‌كنيد آگاهم‌ و همانا اين امت شماست، امتى يگانه، و من پروردگار شما هستم، از من پروا كنيد ولى آنان در كارشان، در ميان خود اختلاف و تفرقه يافتند، هر گروهى به آنچه در دست دارد، شادمان است‌ پس ايشان را يك چند در غفلتشان واگذار آيا چنين مى‌انگارند كه آنچه از مال و فرزندان كه بدان مددشان مى‌كنيم؟ در خير و خوبى به نفع ايشان مى‌كوشيم؟ [چنين نيست‌] بلكه [حقيقت را] در نمى‌يابند بى‌گمان كسانى كه از خشيت پروردگارشان بيمناكند و كسانى كه به آيات پروردگارشان ايمان مى‌آورند و كسانى كه به پروردگارشان شرك نمى‌ورزند و كسانى كه آنچه بايد [انجام‌] بدهند، [انجام‌] مى‌دهند و دلهايشان هراسان است كه به سوى پروردگارشان باز مى‌گردند اينانند كه در خيرات مى‌كوشند و هم ايشان در آن پيشتازند و ما هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمى‌كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‌گويد، و به ايشان ستم نرود بلكه دلهاى ايشان از اين [حقيقت‌] در غفلت است، و كارهايى [ناروا] جز اين دارند كه انجام‌دهنده آنند تا آنگاه كه نازپروردگانشان را به عذاب فروگيريم، آنگاه است كه زارى مى‌كنند امروز زارى مكنيد، چرا كه از ما يارى نمى‌يابيد چنين بود كه آيات من بر شما خوانده مى‌شد، و شما [به آن‌] پشت مى‌كرديد در برابر آن تكبر مى‌ورزيديد و درباره آن شبها افسانه سرايى و پريشان‌گويى مى‌كرديد آيا در اين سخن انديشه نمى‌كنند، يا چيزى كه به سراغ نياكانشان نيامده بود، به سراغ آنان آمده است؟ يا آنكه پيامبرشان را نمى‌شناسند، و لذا با او بيگانه‌اند يا مى‌گويند او جنونى دارد، [چنين نيست‌] بلكه [پيامبر] حق را براى آنان آورده است، و بيشترينه آنان ناخواهان حق‌اند و اگر حق از هوى و هوسهاى آنان پيروى مى‌كرد، بى‌شك آسمان و زمين و هر كه در آنهاست، تباه مى‌شد، حق اين است كه حديث خودشان را برايشان آورده‌ايم، آنگاه آنان از ياد خويش رويگردانند يا شايد از آنان مزدى مى‌طلبى؟ ولى پاداش پروردگارت [بسى‌] بهتر است، و او بهترين روزى‌دهندگان است‌ و تو ايشان را به راهى راست مى‌خوانى‌ و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند، از راه [راست‌] به در افتاده‌اند و اگر بر آنان رحمت مى‌آورديم و بلايى را كه دچارش بودند، مى‌گردانديم، در طغيانشان با سرگشتگى پاى مى‌فشردند و به راستى آنان را با عذاب فرو گرفتيم، و در برابر پروردگارشان خاكسارى و زارى نكردند تا آنكه بر آنان درى از عذاب سخت گشوديم، آنگاه بود كه نوميد شدند و او كسى است كه براى شما گوش [ها] و چشم [ها] و قلب [ها] آفريد، چه اندكمايه سپاس مى‌گزاريد و او كسى است كه شما را در زمين پديد آورد و نزد او محشور مى‌شويد و او كسى است كه زنده مى‌دارد و مى‌ميراند و در پى يكديگر آمدن شب و روز از اوست، آيا انديشه نمى‌كنيد؟ بلكه همانند آنچه پيشينيان گفتند، مى‌گويند گويند آيا چون مرديم، و خاك و استخوان [پوسيده‌] شديم، از نو برانگيخته مى‌شويم؟ به راستى كه به ما و پدرانمان پيشترها چنين وعده‌اى داده‌اند، اين جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست‌ بگو اگر مى‌دانيد، زمين و هر كس كه در آن است، از آن كيست؟ زودا كه مى‌گويند از آن خداست، بگو آيا پند نمى‌گيريد؟ بگو پروردگار آسمانهاى هفت‌گانه و پروردگار عرش عظيم كيست؟ زودا كه مى‌گويند اينها از آن خداست، بگو پروا نمى‌كنيد؟ بگو اگر مى‌دانيد ملكوت همه چيز به دست كيست، و كيست كه امان مى‌دهد و در برابر او نتوان به كسى امان داد؟ زودا كه مى‌گويند اينها از آن خداست، بگو پس چگونه فريب داده مى‌شويد؟ بلكه حق را برايشان آورده‌ايم، و آنان دروغگو هستند خداوند فرزندى برنگزيده است، و خدايى در جنب او نيست، چرا كه [در آن صورت‌] هر خدايى آفريده خود را پيش مى‌آورد، و بعضى از آنان بر بعضى ديگر غلبه مى‌جست، منزه است خداوند از آنچه مى‌گويند داناى پنهان و پيدا، فراتر است از آنچه شرك مى‌ورزند بگو پروردگارا اگر آنچه به آنان وعده داده شده است، به من بنمايانى [يا نه‌] پروردگارا هرگز مرا در زمره ستم‌پيشگان [مشرك‌] مياور و ما تواناى آن هستيم كه آنچه به آنان وعده مى‌دهيم به تو بنمايانيم‌ ناشايستى را به شيوه‌اى كه نيكوتر است، دفع كن، ما به آنچه مى‌گويند داناتريم‌ و بگو پروردگارا از وسوسه‌هاى شياطين به تو پناه مى‌آورم‌ و پناه بر تو پروردگارا از اينكه آنان نزد من حاضر شوند آنگاه كه يكى از ايشان را مرگ فرارسد، گويد پروردگارا، مرا باز گردانيد باشد كه در آنچه فروگذار كرده‌ام، كارى شايسته پيش گيرم، حاشا، اين سخنى است كه او [ظاهرا] گوينده آن است، و پيشاپيش آنان [زندگى‌] برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند آنگاه كه در صور دميده شود، در آن روز پيوند و خويشى در ميانشان برقرار نماند، و از هم پرس و جو نكنند آنگاه كسانى كه كفه اعمالشان سنگين باشد، آنانند كه رستگارند و كسانى كه كفه اعمالشان سبك باشد، آنان كسانى هستند كه بر خود زيان زده‌اند و جاودانه در جهنم‌اند چهره‌هايشان را آتش مى‌گدازد، و ايشان در آن ترشرو هستند [به آنان گويند] آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌شد، و شما آنها را دروغ مى‌انگاشتيد؟ گويند پروردگارا شقاوت ما بر ما چيره شد و قومى گمراه بوديم‌ پروردگارا ما را از آن [جهنم‌] بيرون‌آور، و اگر [به كارهاى گذشته‌] بازگشتيم، آنگاه ستم‌پيشه‌ايم‌ گويد در آن گم شويد، و با من سخن مگوييد چرا كه گروهى از بندگان من بودند كه مى‌گفتند پروردگارا ايمان آورده‌ايم، ما را بيامرز و بر ما رحمت‌آور، و تو بهترين مهربانانى‌ آنگاه شما ايشان را به ريشخند مى‌گرفتيد، تا آنجا كه ياد مرا [از بس به آنها پرداختيد] از خاطر شما بردند، و به آنان مى‌خنديديد امروز به خاطر صبرى كه پيشه كرده بودند، پاداششان مى‌دهم، ايشانند كه كامروا هستند گويد چه مدت در روى زمين، به شمار ساليان، به سر برديد؟ گويند [به اندازه‌] روزى يا بخشى از روز به سر برديم، [بايد] از شمارگران بپرسى‌ گفت اگر مى‌دانستيد جز اندكى به سر نبرده‌ايد آيا پنداشته‌ايد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم، و شما به نزد ما بازگردانده نمى‌شويد؟ بس پاك و فراتر است خداوند فرمانرواى بر حق [از كار بيهوده‌]، خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است‌ و هر كس در جنب خداوند خدايى ديگر بپرستد كه در اين كار حجتى ندارد، جز اين نيست كه حسابش با پروردگارش است، آرى كافران رستگار نمى‌شوند و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت آور و تو بهترين مهربانانى‌ اين سوره‌اى است كه فرو فرستاده‌ايمش و [احكام‌] آن را واجب گردانده‌ايم، و در آن آياتى روشنگر نازل كرده‌ايم باشد كه پند گيريد زن و مرد زناكار [بكر] را به هر يك از آنان يكصد تازيانه بزنيد، و اگر به خداوند و روز بازپسين ايمان داريد، در دين الهى، در حق آنان دچار ترحم نشويد، و گروهى از مؤمنان، در صحنه عذاب كشيدن آنان حاضر باشند مرد زانى نبايد جز با زن زانى يا زن مشرك ازدواج كند، همچنين با زن زانى نبايد جز مرد زانى يا مشرك ازدواج كند، و اين كار بر مؤمنان حرام گرديده است‌ و كسانى كه به زنان پاكدامن تهمت [زنا] مى‌زنند، سپس چهار شاهد نمى‌آورند، ايشان را هشتاد تازيانه بزنيد، و ديگر هرگز شهادت آنان را قبول نكنيد، و اينانند كه فاسقند مگر كسانى كه پس از آن توبه كنند و كارشايسته پيش بگيرند، كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ و كسانى كه به زنانشان تهمت [زنا] مى‌زنند، و شاهدى جز خويشتن ندارند، [بايد] چهار بار به نام خداوند سوگند بخورند كه ايشان راستگو هستند و بار پنجم بگويند كه لعنت الهى بر او باد اگر از دروغگويان باشد و عذاب [حد] اين گونه از زن، بازداشته مى‌شود كه چهار بار سوگند به نام خداوند بخورد كه او [شوهرش‌] از دروغگويان است‌ و بار پنجم بگويد كه خشم الهى بر آن زن باد اگر آن مرد از راستگويان باشد و اگر بخشش و بخشايش الهى و رحمت او بر شما نباشد و اينكه خداوند توبه‌پذير فرزانه است [كار بر شما دشوار مى‌شد] كسانى كه تهمت ناپاكى را در ميان آوردند، جماعتى از شما هستند، آن را شرى به زيان خويش مپنداريد، بلكه [در نهايت‌] خيرى براى شماست، بر عهده هر يك از آنان سهمى از گناه است كه مرتكب شده است، و كسى از آنان كه عمده آن را دامن زد، عذابى سهمگين دارد چرا چون آن را شنيديد، مردان و زنان مؤمن در حق خويش گمان نيك نبردند و نگفتند كه اين تهمت آشكارى است‌ چرا بر آن چهار گواه نياوردند، و چون گواهان را نياوردند، اينان نزد خداوند دروغگو هستند و اگر در دنيا و آخرت بخشايش و رحمت الهى بر شما نبود در آنچه گفت و گو مى‌كرديد به شما عذابى سهمگين مى‌رسيد آنگاه كه از زبان همديگر فرا مى‌گرفتيدش و دهان به دهان چيزى را كه به آن علم نداشتيد، مى‌گفتيد و آن را آسان [و ساده‌] مى‌پنداشتيد، حال آنكه آن نزد خداوند سترگ است‌ و چرا چون شنيديدش نگفتيد كه ما را نرسد كه در اين باره سخن گوييم، پاكا كه تويى، اين بهتانى بزرگ است‌ خداوند اندرزتان مى‌دهد كه اگر مؤمن هستيد، هرگز مانند آن را تكرار مكنيد و خداوند آياتش را براى شما روشن مى‌گرداند و خداوند داناى فرزانه است‌ كسانى كه خوش دارند كه بدنامى در حق مؤمنان شايع گردد، در دنيا و آخرت عذابى دردناك دارند و خداوند [حقايق را] مى‌داند و شما نمى‌دانيد و اگر بخشايش و رحمت الهى در حق شما نبود و اينكه خداوند رئوف و مهربان است [شما را سخت كيفر مى‌داد] اى مؤمنان از گامهاى شيطان پيروى مكنيد و هر كس از گامهاى شيطان پيروى كند [بداند كه‌] او به ناشايستى و نابكارى فرمان مى‌دهد، و اگر بخشايش و رحمت الهى در حق شما نبود، هيچ‌يك از شما هرگز پاكدل نمى‌شد، ولى خداوند است كه هر كس را بخواهد پاكدل مى‌سازد و خداوند شنواى داناست‌ و متمكنان و توانگران شما نبايد سوگند بخورند كه به خويشاوندان و بينوايان و مهاجران [بى‌چيز] در راه خدا بخشش نكنند، و بايد كه عفو كنند و درگذرند، آيا دوست نداريد كه خداوند از شما درگذرد؟ و خدا آمرزگار مهربان است‌ بى‌گمان كسانى كه به زنان پاكدامن بى‌خبر مؤمن، تهمت زنا مى‌زنند، در دنيا و آخرت ملعونند و عذابى سهمگين [در پيش‌] دارند روزى كه زبان و دست و پاهايشان بر آنها به كارهايى كه كرده‌اند شهادت دهند در چنين روزى خداوند جزاى حقانى‌شان را به تمام و كمال بدهد و بدانند كه خداوند بر حق آشكار است‌ زنان پليد براى مردان پليدند، و مردان پليد براى زنان پليد، و زنان پاك براى مردان پاكند و مردان پاك براى زنان پاك، اينانند كه از آنچه [شايعه افكنان‌] در حقشان مى‌گويند برى و بركنار هستند، و از مغفرت الهى و روزى ارزشمند برخوردارند اى مؤمنان به خانه‌هايى جز خانه‌هاى خودتان وارد نشويد، مگر آنكه آشنايى دهيد و اجازه گيريد و بر اهل آنها سلام كنيد اين به خير شماست، باشد كه پند پذيريد و اگر كسى را در آنها نيافتيد، وارد نشويد، تا آنكه به شما اجازه داده شود، و اگر به شما گفته شد برگرديد، برگرديد كه براى شما پاكيزه‌تر است، و خداوند به آنچه مى‌كنيد داناست‌ بر شما گناهى نيست كه وارد خانه‌هاى غير مسكونى شويد كه در آنجا كالايى از آن شما هست، و خداوند آنچه آشكار مى‌داريد و آنچه پنهان مى‌داريد، مى‌داند به مردان مؤمن بگو ديدگان [از نظر بازى‌] فرو گذارند، و ناموسشان را محفوظ بدارند، اين براى آنان پاكيزه‌تر است، بى‌گمان خداوند به آنچه مى‌كنند آگاه است‌ و به زنان مؤمن [هم‌] بگو ديدگانشان را فروگذارند و ناموسشان را محفوظ بدارند و زينتشان را جز آنچه از آن آشكار است، آشكار نكنند، روسريهايشان را بر گريبانهايشان بيندازند، و زينتشان را آشكار نكنند مگر بر شوهرشان يا پدرشان، يا پدران شوهرشان يا پسرانشان، يا پسران شوهرشان، يا برادرشان يا پسران برادرشان، يا پسران خواهرشان يا زنان [همكيش‌]شان، يا ملك يمينهايشان، يا غلامانى كه نيازمند [به زن‌] نيستند، يا كودكانى كه بر نهانيهاى زنان آگاه نيستند، و بگو كه چنان پاى نكوبند تا زينتى كه پنهان داشته‌اند، معلوم شود، و اى مؤمنان همگى به درگاه خداوند توبه كنيد، باشد كه رستگار شويد و بى‌همسران خويش و بردگان و كنيزكان صالح خويش را به همسرى [ديگران‌] دهيد، و اگر تهيدست باشند خداوند از بخشش خويش آنان را توانگر مى‌گرداند، و خداوند گشايشگر داناست‌ و كسانى كه اسباب زناشويى نمى‌يابند، پاكدامنى ورزند، تا آنكه خداوند از بخشش خويش توانگرشان گرداند، و كسانى از ملك يمينهايتان كه قصد بازخريد خويش را دارند، اگر در آنان خيرى سراغ داريد، آنان را بازخريد كنيد، و به آنان [براى كمك به بازخريدشان‌] از مال الهى [سهمى از زكات‌] كه به شما بخشيده است، ببخشيد، و كنيزكانتان را اگر عزم پاكدامنى دارند، به فحشا وادار مكنيد كه مال دنيا به دست آوريد، و هر كس ايشان را اجبار كند، بداند كه خداوند با توجه به اكراهشان، آمرزگار مهربان است‌ و به راستى به سوى شما آياتى روشنگر نازل كرده‌ايم، و مثلى از پيشينيانتان و پندى براى پرهيزگاران‌ خداوند نور آسمانها و زمين است داستان نورش همچون چراغدانى است كه در آن چراغى هست، و چراغ در آبگينه‌اى هست، كه آبگينه گويى ستاره‌اى درخشان است، كه از درخت مبارك زيتون -كه نه شرقى است و نه غربىافروخته شود نزديك است كه روغنش، با آنكه آتشى به آن نرسيده است، فروزان گردد، نور در نور است، خداوند به نور خويش هر كس را كه خواهد هدايت كند، و خداوند براى مردم مثلها مى‌زند و خداوند به هر چيزى داناست‌ در خانه‌هايى كه خداوند فرمان داده است كه گرامى داشته و نامش در آنها ياد شود، در آن بامدادان و شامگاهان نيايش او گويند مردانى هستند كه هيچ داد و ستد و خريد و فروشى ايشان را از ياد خداوند و برپاداشتن نماز و پرداختن زكات باز نمى‌دارد، و از روزى كه در آن دلها و ديدگان ديگرگون شود، بيمناكند تا خداوند به بهتر از آنچه كرده‌اند پاداششان دهد و از بخشش خويش بر پاداش آنان بيفزايد، و خداوند هر كه را بخواهد بى‌حساب روزى مى‌دهد و كافران اعمالشان همچون سرابى در بيابانى است كه تشنه آبش مى‌پندارد، تا آنكه نزديك آن رسد و آن را چيزى نيابد، و آنگاه خداوند را حاضر يابد كه حسابش را به تمام و كمال بپردازد و خداوند زود شمار است‌ يا [اعمالشان‌] همچون تاريكيهايى است در دريايى ژرف كه آن را موجى فرو پوشانده و برفراز آن موجى ديگر است كه برفراز آن ابرى است تاريكيهايى تو بر تو، چون دستش را برآورد، چه بسا نبيندش، و هر كس كه خداوند برايش نورى مقرر نداشته باشد، نورى ندارد آيا ندانسته‌اى كه هر كس كه در آسمانها و زمين است، و پرندگان بال گشاده خداوند را تسبيح مى‌گويند هر يك نماز و نيايش را مى‌داند، و خداوند به آنچه مى‌كنند داناست‌ و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است، و سير و سرانجام [جهان‌] به سوى خداوند است‌ آيا ندانسته‌اى كه خداوند ابرها را مى‌راند، سپس بين آنها را پيوند مى‌دهد، سپس درهم فشرده‌اش مى‌كند، آنگاه باران درشت را مى‌بينى كه از لابلاى آن بيرون مى‌آيد، و سپس از آسمان، از ابرى كه به كوه مى‌ماند تگرگ فرو مى‌فرستد و به هر كس كه بخواهد آن را مى‌زند و از هر كس كه بخواهد بر مى‌گرداند، نزديك است كه درخشش برق آن، ديدگان را از بين ببرد خداوند شب و روز را مى‌گرداند [و پياپى مى‌آورد] بى‌گمان در اين امر مايه عبرتى براى ديده‌وران است‌ و خداوند هر جانورى را از آب آفريده است، كه بعضى از آنها بر شكمش راه مى‌رود و بعضى از آنها بر دو پا راه مى‌رود، و بعضى از آنها بر چهار [پا] راه مى‌رود، خداوند هر چه بخواهد مى‌آفريند، بى‌گمان خداوند بر هر كارى تواناست‌ به راستى آياتى روشنگر نازل كرديم و خداوند هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند و مى‌گويند به خداوند و پيامبر ايمان آورديم و فرمان مى‌بريم، سپس گروهى از آنان بعد از اين روى مى‌گردانند، و اينان مؤمن نيستند و چون به سوى خداوند و پيامبرش خوانده شوند كه [پيامبر] در ميان آنان داورى كند، آنگاه است كه گروهى از آنان رويگردان مى‌شوند و اگر حق با آنان باشد [شتابان‌] با اطاعت و تسليم به نزد او مى‌آيند آيا در دلهايشان بيمارى است، يا شك و شبهه دارند، يا مى‌ترسند كه خداوند و پيامبر او بر آنان ستم روا دارند، نه بلكه اينان ستم‌پيشه‌اند سخن مؤمنان چون به سوى خداوند و پيامبرش خوانده شوند كه در ميان آنان داورى كند، اين است كه مى‌گويند شنيديم و فرمان مى‌بريم، و اينانند كه رستگارند و هر كس كه از خداوند و پيامبر او اطاعت كند و از خداوند بترسد، و از او پروا داشته باشد، اينانند كه كاميابند و سخت‌ترين سوگندهايشان را به [نام‌] خداوند مى‌خورند كه اگر به ايشان دستور دهى [براى جهاد] بيرون مى‌آيند بگو سوگند نخوريد اطاعت متعارف بهتر [از گزافگويى‌] است، بى‌گمان خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ بگو از خداوند اطاعت كنيد و از پيامبر [هم‌] اطاعت كنيد، و اگر روى بگردانيد، بر عهده او [پيامبر] تكليف خود اوست، و بر شما تكليف خود شماست، و اگر از او اطاعت كنيد هدايت مى‌يابيد، و بر پيامبر جز پيام‌رسانى آشكار نيست‌ خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، وعده داده است كه آنان را در اين سرزمين جانشين گرداند، همچنانكه كسانى را كه پيش از آنان بودند نيز جانشين [پيشينيان‌] گرداند، و دينشان را كه بر آنان مى‌پسندد، براى آنان پايگاه دهد، و بعد از بيمناكيشان، به آنان امن و امان ببخشد، [تا] مرا بپرستند و چيزى را شريك من قرار ندهند، و هر كس كه بعد از اين كفرورزد، اينانند كه نافرمانند و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از پيامبر اطاعت كنيد باشد كه مشمول رحمت شويد كافران را هرگز در اين سرزمين به ستوه‌آورنده‌[ى مؤمنان‌] مپندار، و سرا و سرانجام آنان آتش دوزخ است، و بد سير و سرانجامى است‌ اى مؤمنان، بايد كه ملك يمينهايتان و كسانى از شما كه هنوز به حد بلوغ نرسيده‌اند، سه بار، پيش از نماز صبح، و هنگامى كه در ظهر لباسهايتان را درمى‌آوريد، و پس از نماز عشاء، كه سه هنگام برهنگى شماست، از شما [براى ورود] اجازه بگيرند، و پس از آن [سه هنگام‌] نه بر شما و نه برايشان گناهى نيست، چرا كه پيرامون شما در گردشند، و با هم حشر و نشر داريد، بدين‌سان خداوند آيات خويش را براى شما روشن مى‌گرداند، و خداوند داناى فرزانه است‌ و چون فرزندانتان به حد بلوغ مى‌رسند، بايد همانند كسانى كه پيش از آنان [در همين شرايط] اجازه مى‌گرفتند، [براى ورود] اجازه بگيرند، بدين‌سان خداوند آياتش را براى شما روشن مى‌گرداند، و خداوند داناى فرزانه است‌ و زنان يائسه‌اى كه اميد زناشويى ندارند، بر آنان گناهى نيست كه جامه‌ها [/چادرها]يشان را فرو گذارند، به شرط آنكه زينت‌نمايى نكنند، و اينكه پاكدامنى بورزند [و چادرهايشان را فرو نگذارند] بر ايشان بهتر است، و خداوند شنواى داناست‌ بر نابينا ايرادى نيست، و بر لنگ ايرادى نيست و بر بيمار هم ايرادى نيست، و نيز بر خود شما در اينكه از [آذوقه‌] خانه‌هاى خودتان، يا خانه‌هاى پدرانتان، يا خانه‌هاى مادرانتان، يا خانه‌هاى برادرانتان، يا خانه‌هاى خواهرانتان، يا خانه‌هاى عموهايتان، يا خانه‌هاى عمه‌هايتان، يا خانه‌هاى دايى‌هايتان، يا خانه‌هاى خاله‌هايتان، يا خانه‌هايى كه كليدشان را در اختيار داريد، يا خانه‌هاى دوستان، بخوريد، بر شما گناهى نيست در اينكه با همديگر يا پراكنده‌وار [و تنها] غذا بخوريد، و چون وارد هر خانه‌اى شديد بر خودتان سلام دهيد كه تحيت الهى است و مبارك و پسنديده است، بدين‌سان خداوند آياتش را براى شما روشن مى‌گرداند، باشد كه انديشه كنيد همانا مؤمنان كسانى هستند كه به خداوند و پيامبر او ايمان دارند و چون با او در كارى همداستان شدند [به جايى‌] نمى‌روند مگر آنكه از او اجازه بگيرند بى‌گمان كسانى كه از تو اجازه مى‌گيرند همان كسانى هستند كه به خداوند و پيامبر او ايمان دارند، و چون براى بعضى از كارهايشان از تو اجازه خواستند، به هر كس از آنان كه خواستى اجازه بده و براى آنان از خداوند آمرزش بخواه، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است‌ خواندن پيامبر را در ميان خودتان همانند خواندن بعضى از شما بعضى ديگر را مشماريد، به راستى كه خداوند كسانى را از شما كه پنهانى و پناه‌جويانه خود را بيرون مى‌كشند مى‌شناسد، بايد كسانى كه از فرمان او سرپيچى مى‌كنند بر حذر باشند از اينكه بلايى يا عذابى دردناك به آنان برسد هان بى‌گمان آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، به راستى مى‌داند كه شما اكنون در چه كارى هستيد و روزى را كه به سوى او باز گردانده مى‌شوند، آنگاه آنان را از [نتيجه و حقيقت‌] آنچه كرده‌اند آگاه مى‌گرداند و خداوند به هر چيزى داناست‌ بزرگا كسى كه فرقان را بر بنده‌اش نازل كرد تا هشداردهنده جهانيان باشد كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست، و فرزندى برنگزيده است، و در فرمانروايى شريكى ندارد، و همه‌چيز را آفريده است و به اندازه‌اش مقرر داشته است‌ و [مشركان‌] به جاى او خدايانى را به پرستش گرفته‌اند كه چيزى نيافريده‌اند و خود آفريده شده‌اند، و براى خود اختيار زيان و سودى ندارند و اختيار ميراندن و زنده‌داشتن و برانگيختن ندارند و كافران گفتند اين [قرآن‌] جز افترايى نيست كه آن را بر ساخته است و گروهى ديگر بر آن ياريش داده‌اند، به راستى كه ستم و بهتانى در ميان آوردند و گفتند افسانه‌هاى پيشينيان است كه براى خود نسخه بر داشته است، و آن بامداد و شامگاه بر او خوانده مى‌شود بگو آن را كسى نازل كرده است كه نهانيهاى آسمان و زمين را مى‌داند، او آمرزگار مهربان است‌ و گفتند اين چه پيامبرى است كه غذا مى‌خورد و در بازارها راه مى‌رود، چرا فرشته‌اى با او فرستاده نشده است كه همراه او هشداردهنده باشد؟ يا چرا گنجى بر او نازل نمى‌شود، يا چرا باغى ندارد كه از [بار و بر] آن بخورد، و مشركان گفتند كه جز از مردى جادوزده پيروى نمى‌كنيد بنگر كه چگونه براى تو مثل مى‌زنند و گمراه شده‌اند و راهى [به جايى‌] نمى‌توانند برد بزرگا كسى كه اگر خواهد براى تو بهتر از اين پديد آورد بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است، و برايت كوشكها قرار دهد حق اين است كه قيامت را انكار كرده‌اند، و براى منكر قيامت آتشى فروزان آماده ساخته‌ايم‌ چون [دوزخ‌] از فاصله‌اى دور آنان را ببيند، خشم و خروشى از آن مى‌شنوند و چون دست و پا بسته در تنگنايى از آن انداخته شوند، آنجاست كه زارى كنند امروز يك بار زارى مكنيد، بلكه بسيار زارى كنيد بگو آيا اين بهتر است يا بهشت جاويدانى كه به پرهيزگاران وعده داده شده است كه پاداش و سرانجام آنان است‌ در آنجا هر چه خواهند هست و جاويدانند، اين بر پروردگارت وعده‌اى واجب است‌ و روزى كه آنان را با آنچه به جاى خدا پرستيده‌اند، گرد آورد، [به آنان‌] گويد آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد؟ يا آنكه خود ايشان ره گم كردند؟ گويند پاكا كه تويى، ما را نرسد كه به جاى تو سرورى بگيريم، ولى ايشان و پدرانشان را چندان برخوردار گرداندى كه پند [قرآن‌] را فراموش كردند، و قومى سردرگم شدند و به راستى گفته‌هاى [باطل‌] شما را تخطئه كردند، پس نه چاره‌اى توانيد و نه نصرتى يابيد، و هر كس از شما كه ستم [شرك‌]ورزيده باشد، به او عذابى سهمگين مى‌چشانيم‌ و پيش از تو كسى از پيامبران را نفرستاديم مگر آنكه غذا مى‌خوردند و در بازارها راه مى‌رفتند، و بعضى از شما را مايه آزمون بعضى ديگر ساخته‌ايم آيا شكيبايى مى‌ورزيد؟ و پروردگار تو بيناست‌ و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند گويند چرا فرشتگان بر ما نازل نمى‌شوند، يا چرا پروردگارمان را نمى‌بينيم؟ در دلشان استكبارى‌ورزيدند و سركشى بزرگى كردند روزى كه فرشتگان را ببينند، آن روز بشارتى براى گناهكاران نيست، و گويند حرمان نصيب شماست‌ و به هرگونه كارى كه كرده‌اند مى‌پردازيم و آن را هيچ و پوچ مى‌گردانيم‌ در آن روز بهشتيان خوش جايگاه‌تر و مرفه‌ترند و روزى كه آسمان با ابرها بشكافد و فرشتگان فرو فرستاده شوند در چنين روزى فرمانروايى بر حق از آن خداوند رحمان است، و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است‌ و روزى است كه ستمكار [مشرك‌] دست [حسرت‌] مى‌گزد و مى‌گويد كاش من راه [پيروى از] پيامبر را پيش مى‌گرفتم‌ واى بر من كاش من فلانى را دوست نمى‌گرفتم‌ او مرا از پند [قرآن‌] پس از آنكه برايم آمده بود، دور و گمراه كرد، و شيطان تنها گذار انسان است‌ و پيامبر گويد پروردگارا قوم من اين قرآن را وانهادند و بدين‌سان براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم، و پروردگارت بس رهنما و ياور است‌ و كافران گويند چرا قرآن يكباره بر او نازل نمى‌شود؟ بدين‌سان [نازل مى‌شود] تا دل تو را به آن استوار داريم و آن را چنانكه بايد و شايد بخوانيم‌ و [كافران‌] به نزد تو هيچ مثلى نياورند، مگر آنكه [جوابى‌] بر حق و خوش‌بيان‌تر برايت بياوريم‌ [آرى‌] كسانى كه به سوى جهنم بر روى چهره‌هايشان محشور شوند، اينان بدمرتبه‌تر و گمراه‌ترند و به راستى به موسى كتاب آسمانى داديم و برادرش هارون را همراه او دستيار گردانديم‌ آنگاه گفتيم كه به سوى قومى كه آيات ما را دروغ انگاشتند برويد، آنگاه به كلى نابودشان كرديم‌ و قوم نوح چون پيامبران را دروغگو انگاشتند، غرقه‌شان كرديم و آنان را براى مردم مايه عبرت ساختيم، و براى ستمكاران [مشرك‌] عذابى دردناك آماده ساختيم‌ و عاد و ثمود و اصحاب رس و نسلهايى فراوان را در ميان اينان [هلاك كرديم‌] و براى هر يك مثلها زديم و همه را يكايك هلاك ساختيم‌ و به سراغ شهرى كه بر آن باران بلا باريده شده بود، رفتند، آيا آن را نمى‌ديدند، يا بلكه اميدى به حشر و نشر نداشتند و چون تو را مى‌ديدند جز به ريشخندت نمى‌گرفتند [و مى‌گفتند] آيا اين همان كسى است كه خداوند به پيامبرى برانگيخته است؟ چه بسا نزديك بود كه ما را از پرستش خدايانمان -اگر در راه آنان مقاومت نمى‌كرديمبيراه كند، و به زودى، چون عذاب را بينند، بدانند كه چه كسى گمراه‌تر است‌ آيا آن كس را كه هواى نفسش را خداى خود گرفته بود، نديده‌اى، آيا تو نگهبان او هستى؟ يا گمان مى‌كنى كه بيشترينه آنان گوش شنوا دارند يا تعقل مى‌كنند، آنان جز همانند چارپايان نيستند، بلكه ايشان گمراه‌ترند آيا نينديشيده‌اى كه پروردگارت چگونه سايه را مى‌گسترد، و اگر مى‌خواست آن را ساكن مى‌گرداند، سپس خورشيد را نمايانگر آن مى‌گردانيم‌ سپس آن را اندك اندك به سوى خود باز مى‌گيريم‌ و او كسى است كه شب را براى شما پرده‌پوش و خواب را آرام‌بخش گرداند و روز را مايه جنب و جوش ساخت‌ و او كسى است كه بادها را پيشاپيش رحمتش [باران‌] مژده‌بخش مى‌فرستد، و از آسمان آبى بس پاكيزه فرو فرستاديم‌ تا بدان سرزمينى پژمرده را زنده گردانيم و آن را به چارپايان و مردمان بسيارى از آنان كه آفريده‌ايمشان مى‌نوشانيم‌ و به راستى كه آن را گونه‌گونه برايشان بيان داشتيم تا پند گيرند، و بيشترينه مردم، چيزى غير از ناسپاسى نخواستند و اگر مى‌خواستيم در هر شهرى [پيامبر] هشداردهنده‌اى برمى‌انگيختيم‌ پس، از كافران اطاعت مكن و با آنان به سختى جهاد كن‌ و او كسى است كه دو دريا را به هم برآميخت اين يك شيرين و خوشگوار، و اين يك شور و تلخ و در ميان آن دو برزخ و حايلى جداگر قرار داد و او كسى است كه از آب انسانى آفريد، و او را داراى پيوند نسبى و سببى گردانيد و پروردگار تو تواناست‌ و به جاى خداوند چيزى را مى‌پرستند كه نه سودى برايشان دارد و نه زيانى، و كافر بر مخالفت پروردگارش پشتيبان [ديگران‌] است‌ و ما تو را جز مژده رسان و هشداردهنده نفرستاده‌ايم‌ بگو براى آن از شما مزدى نمى‌طلبم، مگر اينكه كسى بخواهد كه به سوى پروردگارش راه برد و بر [خداوند] زنده‌اى كه نمى‌ميرد توكل كن و شاكرانه او را تسبيح گوى و او به گناهان بندگانش بس آگاه است‌ همان كسى كه آسمانها و زمين و مابين آنها را در شش روز آفريد و سپس بر عرش استيلاء يافت، اوست خداوند رحمان، و درباره‌اش از [فردى‌] آگاه بپرس‌ و چون به آنان گفته شود به خداوند رحمان سجده بريد، گويند رحمان ديگر كيست، آيا به چيزى كه تو مى‌فرمايى سجده بريم؟ و بر رميدگيشان مى‌افزايد بزرگا كسى كه در آسمان برجهايى آفريده است و در آنها چراغى و ماهى تابان قرار داده است‌ و او كسى است كه شب و روز را پيايند همديگر آفريد، تا هر كه خواهد پند گيرد يا خواهد سپاس گزارد و بندگان خداى رحمان كسانى‌اند كه روى زمين فروتنانه راه مى‌روند، و چون نادانان ايشان را مخاطب سازند، سليمانه پاسخ دهند و كسانى كه براى پروردگارشان به سجده و قيام شب زنده‌دارى كنند و كسانى كه گويند پروردگارا از ما عذاب جهنم را بگردان، چرا كه عذاب آن سخت و سنگين است‌ آن بد جايگاه و منزلگاهى است‌ و كسانى كه چون انفاق كنند، اسراف نمى‌كنند و بخل نمى‌ورزند و در ميان اين دو اعتدالى هست‌ و كسانى كه در جنب خداوند خداى ديگرى را نمى‌پرستند و هيچ نفسى را كه خداوند [كشتنش را] حرام داشته، جز به حق نمى‌كشند، و زنا نمى‌كنند، و هر كس چنين كند [عقوبت‌] گناه را خواهد ديد در روز قيامت عذابش دو چندان شود، و به خوارى و زارى جاودانه در آن [عذاب‌] بماند مگر كسى كه توبه كند و ايمان ورزد و عملى صالح پيشه كند، و اينان كسانى هستند كه خداوند سيئاتشان را به حسنات بدل مى‌كند، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ و هر كس توبه كند و عمل صالح پيشه كند، حقا كه به درگاه خداوند چنانكه بايد و شايد توبه كرده است‌ و نيز كسانى كه در مجلس باطل حضور نيابند و چون بر امرى لغو بگذرند كريمانه بگذرند و كسانى كه چون آيات پروردگارشان را فرايادشان دهند، هنگام شنيدن آن ناشنواوار و نابيناوار به سجده درنيايند و كسانى كه گويند پروردگارا به ما از همسرانمان و زاد و رودمان مايه روشنى چشم ببخش، و ما را پيشواى پرهيزگاران قرار ده‌ اينانند كه غرفه‌هاى بهشتى را به خاطر صبرى كه [در شدايد] ورزيده‌اند، نصيب مى‌برند، و در آنجا با تحيت و سلام روبه‌رو مى‌شوند جاودانه در آنند، چه نيكو جايگاه و منزلگاهى است‌ بگو اگر دعايتان نباشد، پروردگار من به شما اعتنايى ندارد، و به راستى كه [حقايق‌] را دروغ انگاشته‌ايد، و زودا كه [عذابتان‌] گريبانگير شود طسم طا سين ميم اين آيات كتاب روشنگرست‌ چه بسا تو جانت را مى‌فرسايى كه چرا [مشركان‌] مؤمن نمى‌شوند اگر معجزه‌اى از آسمان بر آنان نازل مى‌كنيم، آنگاه گردنهايشان را [به تسليم‌] در برابر آن فرود خواهند آورد و هيچ يادى نوپديد از سوى خداى رحمان براى آنان نيامد مگر آنكه از آن رويگردان بودند به راستى كه آن را دروغ انگاشتند، زودا كه خبر [و نتيجه‌] آنچه ريشخندش مى‌كردند برايشان بيايد آيا به زمين ننگريسته‌اند كه چه بسيار در آن از هر جفت ارزشمندى رويانده‌ايم‌ بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست، ولى بيشترينه آنان مؤمن نيستند و بى‌گمان پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ و چنين بود كه پروردگارت به موسى ندا در داد كه به سوى قوم ستم‌پيشه برو قوم فرعون، كه آيا پروا نمى‌كنيد؟ گفت پروردگارا من مى‌ترسم كه مرا دروغگو بينگارند و دلم تنگ مى‌شود و زبانم گشاده نيست، پس به هارون نيز [براى همكارى‌] پيام بفرست‌ و آنان را بر من [ادعاى‌] گناهى هست، لذا مى‌ترسم كه مرا بكشند فرمود چنين نيست معجزات ما را [همراه‌] ببريد، ما خود همراه شما شنوا هستيم‌ به سوى فرعون برويد و بگوييد ما پيامبر پروردگار جهانيان هستيم‌ براى اينكه را همراه ما بفرستى‌ [فرعون‌] گفت آيا تو را در كودكى در ميان خود پرورش نداديم؟ و سالهايى از عمرت را در نزد ما به سر نبردى؟ و كارى را كه كرده بودى كردى و تو از كافر [نعمت‌]انى‌ گفت آن كار را در هنگامى مى‌كردم كه از سرگشتگان بودم‌ آنگاه چون از شما ترسيدم از شما گريختم، سپس پروردگارم به من حكمت بخشيد و مرا از پيامبران گردانيد و آيا اين نعمتى است كه بر من منت مى‌نهى كه بنى‌اسرائيل را به بردگى كشانده‌اى؟ فرعون گفت و "پروردگار جهانيان" ديگر چيست؟ گفت اگر ايقان داشته باشيد، پروردگار آسمانها و زمين است و آنچه در ميان آنهاست‌ [فرعون‌] به اطرافيانش گفت آيا نمى‌شنويد؟ [موسى‌] گفت پروردگار شما و پروردگار نياكان نخستين شما [فرعون‌] گفت بى‌شك پيامبرتان كه به سوى شما فرستاده شده است، ديوانه است‌ [موسى‌] گفت اگر تعقل كنيد [او] پروردگار مشرق و مغرب است و آنچه در ميان آنهاست‌ [فرعون‌] گفت اگر خدايى جز من برگزينى، تو را از زندانيان خواهم ساخت‌ [موسى‌] گفت ولو معجزه‌اى آشكار برايت بياورم؟ [فرعون‌] گفت اگر راست مى‌گويى بياورش‌ آنگاه [موسى‌] عصايش را درانداخت و ناگهان به صورت اژدهايى آشكار درآمد و دستش را [از گريبانش‌] بيرون آورد، و ناگهان سپيد و درخشان در ديد تماشاگران پديدار شد [فرعون‌] به بزرگان پيرامونش گفت اين [مرد] جادوگرى داناست‌ مى‌خواهد شما را با جادويش از سرزمينتان آواره كند، تا رأى شما چه باشد گفتند او و برادرش را [به نحوى‌] بازدار و گردآورندگان [جادوگران‌] را به شهرها بفرست‌ تا هر جادوگر دانايى را به حضورت بياورند آنگاه جادوگران در موعد روزى معين گرد آورده شدند و به مردم گفته شد آيا شما هم جمع مى‌شويد؟ باشد كه اگر جادوگران پيروز شدند از آنان پيروى كنيم‌ چون جادوگران [گرد] آمدند به فرعون گفتند آيا اگر ما پيروز شويم، پاداشى داريم؟ [فرعون‌] گفت آرى و شما در آن صورت از نزديكان [من‌] خواهيد بود موسى به آنان گفت چيزى را كه اندازنده‌اش هستيد، بيندازيد آنگاه ريسمانها و چوبدستى‌هايشان را در انداختند و گفتند به جاه و جلال فرعون كه ما پيروز خواهيم شد سپس موسى عصايش را درانداخت [كه اژدها شد] و ناگهان برساخته‌هايشان را فرو بلعيد و جادوگران به سجده افتادند گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم‌ پروردگار موسى و هارون‌ [فرعون‌] گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد، بى‌شك او بزرگتر [و آموزگار] شماست كه به شما جادوگرى آموخته است به زودى خواهيد دانست، دستان و پاهايتان را در خلاف جهت همديگر خواهم بريد، سپس همگى‌تان را به دار خواهم زد [جادوگران‌] گفتند باكى نيست، ما به پروردگارمان روى آورده‌ايم‌ ما اميد داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد چرا كه نخستين ايمان آورندگان بوده‌ايم‌ و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه روانه كن، كه شما تعقيب مى‌شويد آنگاه فرعون گردآورندگان را به شهرها فرستاد [آنان درباره ياران موسى‌] گفتند اينان گروهكى اندكشمارند و ايشان ما را به خشم آورده‌اند و ما انبوهى مسلح هستيم‌ آنگاه ايشان را از باغها و چشمه‌ها آواره كرديم‌ و از گنجها و جايگاه نيكو و بدين‌سان آنها را به بنى‌اسرائيل به ميراث داديم‌ سپس ايشان را به هنگام طلوع آفتاب دنبال كردند و چون دو گروه همديگر را ديدند، ياران موسى گفتند، ما گير افتاده‌ايم‌ [موسى‌] گفت چنين نيست، پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد سپس به موسى وحى كرديم كه با عصايت به دريا بزن، آنگاه [دريا] بشكافت و هر پاره‌اى از آن همچون كوهى بزرگ بود و ديگران را به آنجا نزديك كرديم‌ و موسى و همراهانش، همگيشان را رهانيديم‌ سپس ديگران را غرقه ساختيم‌ بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست، و بيشترينه آنان مؤمن نبودند همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ و بر آنان داستان ابراهيم را بخوان‌ چنين بود كه به پدرش و قومش گفت كه شما چه مى‌پرستيد؟ گفتند بتانى مى‌پرستيم و در خدمت آنها معتكفيم‌ [ابراهيم‌] گفت آيا چون آنان را به پرستش مى‌خوانيد، نداى شما را مى‌شنوند؟ يا براى شما سودى يا زيانى دارند گفتند نه ولى پدرانمان را يافتيم كه چنين مى‌كردند [ابراهيم‌] گفت آيا در آنچه مى‌پرستيد تامل نكرده‌ايد؟ هم شما و هم نياكان كهنتان‌ [بدانيد كه‌] آنها دشمن منند، بر خلاف پروردگار جهانيان‌ همان كسى كه مرا آفريده است و همو كه هدايتم مى‌كند و همان كسى كه مرا سير و سيراب مى‌سازد و چون بيمار شدم مرا شفا مى‌بخشد و همان كسى كه مرا مى‌ميراند و سپس [از نو] زنده‌ام مى‌سازد و همان كسى كه اميد دارم كه در روز جزا خطاى مرا ببخشد پروردگارا به من حكمت ببخش و مرا به شايستگان بپيوند و براى من در ميان امتهاى آينده سخن [گوى‌] نيك قرار ده‌ و مرا از ميراث بران بهشت پرناز و نعمت بدار و پدرم را بيامرز كه او از سرگشتگان بود و مرا در روزى كه [مردم‌] برانگيخته شوند رسوا مساز [همان‌] روزى كه مال و پسران سود ندهد مگر آنكه كسى دلى پاك و پيراسته [از شك و شرك‌] به نزد خداوند آورد و بهشت براى پرهيزگاران نزديك شود و جهنم براى گمراهان آشكار گردد و به آنان گفته شود آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيديد كجاست‌ آيا شما را يارى مى‌دهند يا خود يارى مى‌يابند؟ آنگاه ايشان و گمراهان [ديگر] در آن سرنگون شوند و سپاهيان ابليس همگى‌ در حالى كه در آنجا با همديگر ستيزه مى‌كنند گويند به خدا ما در گمراهى آشكار بوديم‌ چرا كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‌شمرديم‌ و جز گناهكاران كسى ما را گمراه نكرد حال هيچ شفيعى نداريم‌ و نه دوستى مهربان‌ كاش براى ما بازگشتى بود، تا آنگاه از مؤمنان مى‌شديم‌ بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست، و بيشترينه آنان مؤمن نبودند و همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ قوم نوح پيامبران را دروغگو مى‌انگاشتند چنين بود كه برادرشان نوح به ايشان گفت آيا [از شرك‌] پروا نمى‌كنيد؟ من براى شما پيامبر امينى هستم‌ پس از خدا پروا و از من پيروى كنيد و براى آن از شما پاداشى نمى‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست‌ پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد گفتند آيا به تو ايمان بياوريم، حال آنكه فرومايگان از تو پيروى مى‌كنند [نوح‌] گفت من از [حقيقت‌] آنچه ايشان كرده‌اند آگاهى ندارم‌ اگر دريابيد، حساب ايشان جز بر پروردگار من نيست‌ و من طردكننده مؤمنان نيستم‌ من جز هشداردهنده‌اى روشنگر نيستم‌ گفتند اى نوح اگر دست برندارى از سنگسار شدگان خواهى شد [نوح‌] گفت پروردگارا قوم من مرا دروغگو انگاشتند پس در ميان من و ايشان، چنانكه بايد و شايد، داورى كن و مرا و همراهان مؤمنم را رهايى ده‌ آنگاه او و همراهانش را در كشتى پر و گرانبار رهايى داديم‌ سپس بازماندگان را غرقه ساختيم‌ بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست، و بيشترينه آنان مؤمن نبودند و همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ قوم عاد پيامبران را دروغگو انگاشتند چنين بود كه برادرشان هود به آنان گفت آيا [از شرك‌] پروا نمى‌كنيد؟ من براى شما پيامبرى امينم‌ پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد و براى آن از شما پاداشى نمى‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست‌ آيا در هر بلندى بنايى از سر بازيچه مى‌سازيد و كوشكها[ى استوار] مى‌سازيد به اميد آنكه جاويدان بمانيد؟ و چون دست گشاييد همچون زورگويان دست گشاييد پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد و از كسى كه شما را به آنچه مى‌دانيد يارى‌تان داد، پروا كنيد شما را با [بخشيدن‌] چارپايان و پسران يارى داد و نيز باغها و چشمه‌سارها من از عذاب روزى سهمگين بر شما بيمناكم‌ گفتند براى ما يكسان است چه پند دهى، چه از پنددهندگان نباشى‌ اين جز شيوه پيشينيان نيست‌ و ما از عذاب شوندگان نيستيم‌ بدين‌سان او را دروغگو انگاشتند، آنگاه آنان را نابود كرديم، بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست، و بيشترينه آنان مؤمن نبودند و همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ قوم ثمود [هم‌] پيامبران را دروغگو انگاشتند چنين بود كه برادرشان صالح به آنان گفت آيا [از شرك‌] پروا نمى‌كنيد؟ من براى شما پيامبرى امينم‌ پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد و براى آن از شما پاداشى نمى‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست‌ آيا شما را به حالتى كه در اينجا هست در امن و امان رها مى‌كنند؟ در باغها و چشمه‌سارها و كشتزارها و خرمابنانى كه بار و بر آنها لطيف است‌ و از كوهها، ماهرانه [براى خود] خانه‌هايى مى‌تراشيد پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد و از فرمان گزافكاران اطاعت مكنيد [همان‌] كسانى كه در اين سرزمين فتنه و فساد مى‌كنند و در صلاح نمى‌كوشند گفتند جز اين نيست كه تو از جادوزدگانى‌ تو جز بشرى همانند ما نيستى، اگر راست مى‌گويى معجزه‌اى بياور گفت اين ماده شترى است كه آبشخورى [معين‌] براى او، و آبشخور روزى معين براى شماست‌ و به آن آسيبى نرسانيد كه عذاب روزى سهمگين گريبانگيرتان خواهد شد آنگاه آن را پى كردند، و سپس پشيمان شدند و عذاب ايشان را فرو گرفت، بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست و بيشترينه آنان مؤمن نبودند و همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ قوم لوط [هم‌] پيامبران را دروغگو انگاشتند چنين بود كه برادرشان لوط به آنان گفت آيا [از شرك‌] پروا نمى‌كنيد؟ من براى شما پيامبرى امينم‌ پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد و براى آن از شما پاداشى نمى‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست‌ آيا از ميان مردم جهان با مردان مى‌آميزيد؟ و همسرانى كه پروردگارتان براى شما آفريده است رها مى‌كنيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد گفتند اى لوط اگر دست برندارى از رانده شدگان خواهى شد [لوط] گفت من از دشمنان كار و كردار شما هستم‌ پروردگارا مرا و خانواده‌ام را از شر كارى كه مى‌كنند رهايى ده‌ آنگاه او و خانواده‌اش همگى را رهانيديم‌ مگر پيرزنى را كه از بازپس ماندگان بود سپس ديگران را نابود كرديم‌ و بر آنان بارانى [از بلا] باريديم، چه بد است باران هشداريافتگان‌ بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست، و بيشترينه آنان مؤمن نبودند و همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ اصحاب ايكه [هم‌] پيامبران را دروغگو انگاشتند چنين بود كه شعيب به ايشان گفت آيا [از شرك‌] پروا نمى‌كنيد؟ من براى شما پيامبرى امينم‌ پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد و براى آن از شما پاداشى نمى‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست‌ پيمانه را تمام دهيد و از كم‌فروشان مباشيد و با ترازوى درست بسنجيد و به مردم اجناسشان را كم مدهيد و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا مكنيد و از كسى كه شما و امت پيشين را آفريده است پروا كنيد گفتند جز اين نيست كه تو از جادوزدگانى‌ و تو جز بشرى همانند ما نيستى و ما تو را بى‌شبهه از دروغگويان مى‌دانيم‌ پس اگر از راستگويانى پاره‌اى از آسمان را بر [سر] ما بينداز [شعيب‌] گفت پروردگار من به آنچه مى‌كنيد داناتر است‌ آنگاه او را دروغگو انگاشتند و عذاب روز ابرى سايه‌افكن آنان را فروگرفت، كه عذاب روزى سهمگين بود بى‌گمان در اين مايه عبرتى هست و بيشترينه آنان مؤمن نبودند و همانا پروردگارت پيروزمند مهربان است‌ و آن [قرآن‌] فرو فرستاده پروردگار جهانيان است‌ كه روح‌الامين [جبرئيل‌] آن را بر دل تو فرود آورده است‌ تا از هشداردهندگان باشى‌ به زبان عربى شيوا و [خبر] آن در صحف [آسمانى‌] پيشينيان هست‌ آيا اين براى آنان نشانه‌[ى صدق‌] نيست كه علماى بنى‌اسرائيل آن را [از پيش‌] مى‌شناسند و اگر آن را بر بعضى از گنگان بيگانه زبان نازل كرده بوديم‌ سپس آن را برايشان مى‌خواند، به آن ايمان نمى‌آوردند بدين‌سان آن را در دلهاى گناهكاران راه داده‌ايم‌ كه به آن ايمان نمى‌آورند مگر آنكه عذاب دردناك را بنگرند كه ناگهانى بر سر آنان آيد و آنان آگاه نباشند آنگاه گويند آيا ما مهلت يافته خواهيم بود؟ پس آيا عذاب ما را به شتاب مى‌خواهند ملاحظه كن كه اگر سالها برخوردارشان سازيم‌ سپس آنچه از آن بيمشان داده‌ايم، به سراغ آنان آيد آن برخورداريشان به كار آنان نيايد و [اهل‌] هيچ شهرى را نابود نكرديم مگر آنكه هشداردهندگانى داشتند [براى‌] پندآموزى، و ما ستمگر نبوده‌ايم‌ و آن را شياطين نازل نكرده‌اند و آنان را نرسد، و چنين كارى نتوانند كرد چرا كه ايشان از شنيدن [وحى‌] بركنار هستند پس در جنب خداوند خدايى ديگر [به نيايش‌] مخوان كه از عذاب ديدگان خواهى شد و خاندان خويشاوندت را هشدار ده‌ و در برابر مؤمنانى كه از تو پيروى مى‌كنند مهربان و فروتن باش‌ پس اگر از تو سرپيچى كردند بگو كه من از آنچه مى‌كنيد برى و بركنارم‌ و بر [خداوند] پيروزمند مهربان توكل كن‌ همان كه تو را به هنگامى كه [براى عبادت‌] برمى‌خيزى مى‌بيند و نيز گشتن تو را در ميان نمازگزاران‌ چرا كه او شنواى داناست‌ آيا شما را آگاه كنم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‌آيند؟ بر هر تهمت‌زن گناهكارى فرود مى‌آيند گوش فرا مى‌دهند و بيشترينه آنان دروغگو هستند و شاعران [كافر] را گمراهان پيروى مى‌كنند آيا نمى‌نگرى كه ايشان در هر وادى سرگشته‌اند و ايشان چيزهايى مى‌گويند كه خود انجام نمى‌دهند مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند و خداوند را بسيار ياد مى‌كنند، و پس از آنكه ستم ديده‌اند انتقامشان را گرفته‌اند، و كسانى كه ستم كرده‌اند زودا كه بدانند كه به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد طس [طا سين‌] اين آيات قرآن و كتابى روشنگر است‌ رهنمود و مژده‌بخش مؤمنان‌ كسانى كه نماز را برپا مى‌دارند و زكات را مى‌پردازند و به آخرت ايقان دارند بى‌گمان كسانى كه به آخرت ايمان ندارند كار و كردارشان را در چشمشان آراسته جلوه مى‌دهيم، و ايشان سرگشته‌اند اينان كسانى هستند كه عذاب سخت را [در پيش‌] دارند و در آخرت زيانكارترين [انسانها] هستند و تو قرآن را از پيشگاه فرزانه‌اى دانا فرا مى‌گيرى‌ چنين بود كه موسى به خانواده‌اش گفت من آتشى مى‌بينم، به زودى از آن خبرى براى شما مى‌آورم يا شعله اخگرى برايتان مى‌آورم باشد كه گرم شويد و چون به نزديك آن آمد، ندا داده شد كه هر كس در نزديك آتش و پيرامون آن است، بركت يافته است، و پاك است خداوندى كه پروردگار جهانيان است‌ اى موسى آن منم كه خداوند پيروزمند فرزانه هستم‌ و عصايت را بينداز، آنگاه كه آن را نگريست كه مى‌جنبيد گويى كه مارى است، پشت كرد [و پا به فرار گذاشت‌] و برنگشت [گفته شد] اى موسى مترس كه پيامبران در پيشگاه من نمى‌ترسند مگر كسى كه ستمى كرده باشد، سپس نيكوكارى را جانشين گناه كرده باشد، كه آنگاه من آمرزگار مهربانم‌ و دستت را در گريبانت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى‌] بيرون آيد [و با] معجزات نه‌گانه به سوى فرعون و قومش [برو] كه ايشان قومى نافرمانند و چون آيات ما روشنگرانه به سر وقت آنان آمد، گفتند اين جادويى آشكار است‌ و آنها را از در ستم و سركشى انكار كردند، و حال آنكه دلهايشان آنها را باور داشت، بنگر كه سرانجام اهل فساد چگونه بود و به راستى به داوود و سليمان دانشى بخشيديم و هر دو گفتند سپاس خداوند را كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى داد و سليمان از داوود ميراث برد و گفت اى مردم به ما [فهم‌] زبان مرغان آموخته شده است، و بسى چيزها به ما بخشيده شده است، اين بخششى آشكار است‌ و سپاهيان سليمان از جن و انس و مرغان به نزد او گرد آمدند، آنگاه به همديگر پيوستند تا آنجا كه به وادى موران رسيدند، مورى [به زبان حال‌] گفت اى موران به درون خانه‌هايتان برويد كه سليمان و سپاهيانش شما را ناآگاهانه درهم نكوبند [سليمان‌] از سخن او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا به من الهام كن [و توفيق ده‌] كه بر نعمتت كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى سپاسگزارم و كارى نيك كنم كه آن را بپسندى، و مرا به رحمتت در زمره بندگان شايسته‌ات درآور و سپس از [حال‌] مرغان بازجست و گفت مرا چه مى‌شود كه هدهد را نمى‌بينم، يا شايد از غائبان است؟ او را عذابى سخت مى‌كنم يا سرش را مى‌برم، مگر آنكه حجتى روشن براى من [براى غيبت خود] بياورد آنگاه [هدهد] مدتى نه چندان دراز [در غيبت‌] درنگ كرد، سپس [آمد و] گفت من به چيزى كه تو آگاهى نيافتى، آگاه شدم و برايت از سبا خبرى يقينى آورده‌ام‌ من زنى را يافتم كه بر آنان فرمانروايى مى‌كرد و از همه‌چيز برخوردار بود، و تختى شگرف داشت‌ او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خداوند، به خورشيد سجده مى‌كردند، و شيطان كار و كردارشان را در نظرشان آراسته جلوه داده بود، و ايشان را از راه [خدا] باز داشته بود و آنان رهيافته نبودند تا سجده نكنند در برابر خداوندى كه نهان آسمانها و زمين را آشكار مى‌كند و آنچه پنهان مى‌داريد و آنچه آشكار مى‌داريد مى‌داند خداوند است كه خدايى جز او نيست و او پروردگار عرش عظيم است‌ [سليمان‌] گفت خواهيم ديد كه آيا راست گفته‌اى يا از دروغگويان بوده‌اى‌ اين نامه مرا ببر و نزد آنان بيفكن، سپس از آنان روى برتاب، و ببين كه چه پاسخى مى‌دهند [بلقيس‌] گفت اى بزرگان نزد من نامه‌اى گرامى انداخته شده است‌ آن از سوى سليمان است و با نام خداوند بخشنده مهربان [آغاز مى‌گردد] حاكى از اينكه بر من سركشى مكنيد و با من از در تسليم در آييد [بلقيس‌] گفت اى بزرگان در كارم به من نظر دهيد [چرا كه‌] هيچ كارى را از پيش نبرده‌ام، مگر آنكه شما در آن حاضر و ناظر بوده‌ايد گفتند ما نيرومندان و رزم‌آوران سهمگينى هستيم و حكم حكم توست، بنگر كه چه مى‌فرمايى‌ [بلقيس‌] گفت همانا پادشاهان چون به شهرى درآيند، آن را به تباهى كشند و گرانقدران اهلش را بى‌مقدار گردانند، و اينگونه عمل كنند و من فرستنده هديه‌اى به سوى آنان هستم و چشم به راه اينكه فرستادگان چه پاسخى مى‌آورند و چون [پيك‌] نزد سليمان آمد، [سليمان هديه را ديد و] گفت آيا به من مدد مالى مى‌رسانيد؟ بدانيد كه آنچه خداوند به من بخشيده است، از آنچه به شما بخشيده است بهتر است، آرى [مى‌بينم كه‌] شما به هديه‌تان دلخوشيد به سوى آنان باز گرد [و بگو] به سر آنان لشكرى آوريم كه تاب پايدارى در برابر آن را نداشته باشند و آنان را خوار و زبون از آنجا آواره كنيم‌ گفت اى بزرگان كداميك از شما پيش از آنكه آنان از در تسليم نزد من آيند، تخت او را براى من مى‌آورد؟ عفريتى از جنيان گفت من پيش از آنكه از جايت برخيزى آن را به نزد تو مى‌آورم، و من بر اين كار توانا و درستكارم‌ كسى كه از "علم كتاب" بهره‌اى داشت گفت من پيش از آنكه چشمت را برهم زنى آن را به نزدت مى‌آورم [پذيرفت و آورد] و چون [سليمان‌] آن را در نزد خويش مستقر ديد، گفت اين از فضل پروردگار من است كه مى‌آزمايدم كه آيا شكر مى‌ورزم يا كفران، و هر كس شكرورزد جز اين نيست كه به سود خويش شكرورزيده است و هر كس كفران كند، پروردگارم بى‌نياز و بخشنده است‌ [سليمان‌] گفت تختش را در ديد او ناشناخته كنيد، تا بنگريم كه به آن پى مى‌برد يا از كسانى است كه پى نمى‌برند و چون [بلقيس‌] آمد به او گفته شد آيا تخت تو اين چنين است؟ گفت‌گويى همان است، و پيش از اين، به ما علم [به حقانيت سليمان‌] داده شده است و ما فرمانبردار بوده‌ايم‌ و آنچه به جاى خدا مى‌پرستيد، او را [از ايمان به خدا] باز داشته بود، كه او [در آغاز] از قوم كافران بود به او گفته شد وارد قصر شو، و چون آن را ديد پنداشت كه بركه آبى است، و از دو ساق پايش جامه برداشت [سليمان‌] گفت آن قصرى صاف و صيقلى از آبگينه‌هاست [و آب نيست‌] [بلقيس‌] گفت پروردگارا بر خود ستم كرده‌ام و اينك همراه سليمان در برابر خداوند كه پروردگار جهانيان است فرمانبردارم‌ و به راستى به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم، كه خداوند را بپرستيد، آنگاه به دو گروه ستيزه‌جو تقسيم شدند [صالح‌] گفت اى قوم من چرا عذاب را پيش از رحمت، به شتاب مى‌طلبيد، چرا از خداوند آمرزش نمى‌خواهيد، باشد كه مشمول رحمت شويد گفتند ما به تو و همراهانت فال بد زده‌ايم گفت فال شما با خداست، بلكه شما قومى هستيد كه در معرض آزمونيد و در شهر نه تن بودند كه در آن سرزمين به فساد مى‌پرداختند و هيچ‌كار شايسته‌اى نمى‌كردند گفتند به خدا هم قسم شويد كه بر او و خانواده‌اش شبيخون بزنيم، سپس به خونخواهش بگوييم كه ما در كشتار خانواده‌اش حاضر و ناظر نبوده‌ايم، و ما راستگوييم‌ و مكرورزيدند، و ما نيز مكر در ميان آورديم و آنان در نمى‌يافتند پس بنگر كه سرانجام مكرشان چگونه بود كه ايشان و قومشان را همگى، نابود كرديم‌ اين است خانه‌هايشان كه به خاطر ستمى كه ورزيدند [خاموش و] خالى است، بى‌گمان در اين براى اهل معرفت مايه عبرتى هست‌ و كسانى را كه ايمان آوردند و پروا و پرهيز ورزيدند نجات داديم‌ و نيز لوط را [فرستاديم‌] كه به قومش گفت آيا ديده و دانسته مرتكب كار ناشايسته مى‌شويد؟ آيا شما از روى شهوت، با مردان به جاى زنان مى‌آميزيد؟ آرى شما قومى ندانم‌كار هستيد آنگاه پاسخ قوم او جز اين نبود كه مى‌گفتند خاندان لوط را از شهرتان برانيد كه ايشان مردمى منزه‌طلب هستند آنگاه او و خانواده‌اش را نجات داديم، مگر زنش را كه جزو واپس‌ماندگان تعيينش كرده بوديم‌ و بر آنان بارانى [از سنگ‌] بارانديم، و باران [بلاى‌] هشداريافتگان چه بد است‌ بگو سپاس خداوند را و سلام بر بندگانى كه ايشان را برگزيده است، آيا خداوند بهتر است يا آنچه برايش شريك مى‌آورند؟ يا كيست كه آسمانها و زمين را آفريده است و از آسمان براى شما آبى فرو فرستاده است و بدان باغهاى خرم رويانده‌ايم كه شما نمى‌توانيد درختانش را برويانيد، آيا در جنب خداوند خدايى هست؟ آرى آنان قومى كژرو هستند يا كيست كه زمين را قرارگاه ساخت و در ميان آن جويبارها پديد آورد و براى آن كوههاى استوار آفريد و بين دو دريا برزخى قرار داد، آيا در جنب خداوند خدايى هست، بلكه بيشترينه آنان نمى‌دانند يا كيست كه دعاى درمانده را چون بخواندش، اجابت مى‌كند، و بلا را مى‌گرداند، و شما را جانشينان [پيشينيان بر] روى زمين مى‌كند آيا در جنب خداوند خدايى هست؟ چه اندك پند مى‌گيريد يا كيست كه شما را در تاريكيهاى خشكى و دريا راه مى‌نمايد و كيست كه بادها را پيشاپيش [باران‌] رحمتش مژده‌بخش مى‌فرستد؟ آيا در جنب خداوند خدايى هست، خداوند فراتر است از آنچه شريكش مى‌گيرند يا كيست كه آفرينش را آغاز مى‌كند، سپس آن را باز مى‌گرداند، و كيست كه شما را از آسمان و زمين روزى مى‌دهد؟ آيا در جنب خداوند خدايى هست؟ بگو اگر راست مى‌گوييد برهانتان را بياوريد بگو هيچ‌كس جز خداوند در آسمان و زمين غيب نمى‌داند، و ايشان نمى‌دانند كه چه هنگامى برانگيخته مى‌شوند يا مگر علمشان در[باره‌] آخرت به كمال است [؟!]، بلكه ايشان از آن در شك هستند، و بلكه در [درك‌] آن كوردل هستند و كافران گويند آيا چون ما و پدرانمان [مرديم‌] و خاك شديم آيا [از نو زنده و] برانگيخته خواهيم شد؟ به ما و پدرانمان از اين پيش همچنين وعده‌اى داده‌اند، اين جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست‌ بگو در زمين سير و سفر كنيد و بنگريد كه سرانجام گناهكاران چگونه بوده است‌ و بر آنان اندوه مخور، و از نيرنگى كه مى‌ورزند دلتنگ مباش‌ و گويند اگر راست مى‌گوييد اين وعده كى فرا مى‌رسد؟ بگو چه‌بسا بخشى از آنچه درباره‌اش بى‌تابى مى‌كنيد به شما برسد و بى‌گمان پروردگارت به مردم بخشش و بخشايش دارد ولى بيشترينه آنان سپاس نمى‌گزارند و بى‌گمان پروردگارت آنچه در دلهايشان دارند و آنچه را آشكار مى‌كنند مى‌داند و هيچ نهفته‌اى در آسمان و زمين نيست مگر آنكه در كتابى روشنگر است‌ همانا اين قرآن بيشترينه آنچه بنى‌اسرائيل در آن اختلاف نظر دارند بر آنان بيان مى‌دارد و آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است‌ بى‌گمان پروردگارت با حكم خويش در ميان آنان داورى خواهد كرد و او پيروزمند داناست‌ پس بر خداوند توكل كن كه تو برخوردار از حق [و حقيقتى‌] آشكار هستى‌ تو به مردگان و كران، آوازى نشنوانى به ويژه آنگاه كه پشت كنند و تو رهنماى نابينايان [و باز گرداننده‌] از بيراهيشان نيستى، تو جز كسانى را كه به آيات ما ايمان دارند و اهل تسليمند، [سخن خود را] نمى‌شنوانى‌ و چون حكم [عذاب‌] ما بر آنان تعلق گرفت بر ايشان دابةالارض را از زمين برآوريم كه با آنان سخن بگويد كه مردم به آيات ما ايقان نداشته‌اند و روزى كه از هر امتى گروهى از دروغ‌انگاران آيات خود را محشور گردانيم و سپس به هم بپيوندند چون گرد آمدند فرمايد آيا آيات مرا دروغ انگاشتيد، و حال آنكه به آنها احاطه علمى نداشتيد، يا خود چه كارها كرديد و به خاطر ستمى كه ورزيده بودند، حكم [عذاب‌] بر آنان تعلق گيرد، و سخن نگويند آيا نگريسته‌اند كه ما شب را آفريده‌ايم كه در آن آرام گيرند، و روز را چشم‌اندازى روشن [گردانده‌ايم‌]، بى‌گمان در اين براى اهل ايمان مايه‌هاى عبرت است‌ و روزى كه در صور دميده شود، و هر كس كه در آسمانها و زمين هست -جز كسى كه خدا خواهدهراسان شوند، و همگان خاكسارانه به نزد او آيند و كوهها را بينى و آنها را ساكن انگارى و حال آنكه همانند حركت ابر، حركت دارد، [اين‌] آفرينش الهى است كه هر چه را در كمال استوارى پديد آورده است، او به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ هر كس كه كار نيكى پيش آورد، او را پاداشى است بهتر از آن، و آنان از هراس آن روز ايمن هستند و هر كس كار بدى پيش آورد، چهره‌هايشان در آتش جهنم سرنگون شود، آيا جز در برابر آنچه كرده‌ايد جزا مى‌يابيد؟ همانا فرمان يافته‌ام كه پروردگار اين شهر را كه آن را حرم [امن‌] قرار داده است، بپرستم، و همه چيز او راست، و فرمان يافته‌ام كه از مسلمانان باشم‌ و اينكه قرآن را بخوانم، پس هر كس رهياب شود، همانا به سود خويش راه يافته است، و هر كس بيراه رود بگو كه من فقط از هشداردهندگانم‌ و بگو سپاس خداوند را، زودا كه آيات خويش را به شما بنماياند و آنگاه آنها را بشناسيد، و پروردگارت از آنچه مى‌كنيد غافل نيست‌ طسم طا سين ميم اين آيات كتاب روشنگر است‌ بخشى از داستان موسى و فرعون را براى اهل ايمان به راستى و درستى بر تو مى‌خوانيم‌ همانا فرعون در آن سرزمين سركشى كرد و اهل آن را فرقه فرقه كرد، طايفه‌اى از آنان را به زبونى كشيد [چنانكه‌] پسرانشان را مى‌كشت و زنان [و دخترانشان را براى كنيزى‌] زنده باقى مى‌گذاشت، او از تبهكاران بود و ما مى‌خواهيم كه بر كسانى كه در روى زمين به زبونى كشيده شده‌اند، منت نهيم [و نعمت دهيم‌] و ايشان را پيشوايان و وارثان گردانيم‌ و به آنان در روى زمين تمكن بخشيم، و از آنان به فرعون و هامان و سپاهيانشان چيزى كه از آن پروا داشتند، نشان داديم‌ و به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده، و چون بر او بيمناك شدى، او را [در جعبه‌اى‌] به دريا بيفكن، و مترس و غم مخور، [چرا كه‌] ما برگرداننده او به سوى تو و گرداننده او از پيامبران هستيم‌ آنگاه فرعونيان او را [يافتند و] برگرفتند تا سرانجام دشمن و مايه اندوهشان شود، چرا كه فرعون و هامان و سپاهيانشان خطاكار بودند و همسر فرعون گفت هم براى من و هم براى تو روشنى چشم است، او را نكشيد، چه بسا به ما سود برساند، يا آنكه به فرزندى بگيريمش، و آنان [حقيقت را] در نيافته بودند و دل مادر موسى به كلى [از اميد و شكيب‌] خالى شد، چنانكه نزديك بود، اگر دلش را گرم نمى‌كرديم كه از باور دارندگان باشد، راز او را آشكار كند و به خواهر او گفت پى او را بگير، آنگاه دورا دور او را مى‌پاييد، ولى ايشان در نمى‌يافتند و از پيش او [نوزاد] را از پذيرفتن پستانها[ى دايگان‌] باز داشتيم سپس [خواهر موسى‌] گفت آيا شما را به خانواده‌اى راهنمايى كنم كه نگهدارى او را براى شما بپذيرند، و خيرخواه او باشند؟ سرانجام او را به مادرش بازگردانديم تا دل و ديده‌اش [به او] روشنى يابد و غم نخورد و بداند كه وعده الهى حق است، ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند و چون [موسى‌] به كمال بلوغ رسيد و برومند شد، به او حكمت [/نبوت‌] و علم بخشيديم و بدين‌سان نيكوكاران را پاداش دهيم‌ و او در هنگامى كه مردم شهر [سرگرم و] بى‌خبر بودند وارد شهر شد، آنگاه در آنجا دو مرد را يافت كه با هم سخت ستيزه مى‌كردند اين يك از پيروانش، و آن يك از دشمنانش [بود]، آنگاه كسى كه از پيروانش بود، در برابر كسى كه از دشمنانش بود، از او يارى خواست، پس موسى مشتى به او زد كه كارش ساخته شد [موسى تكان خورد و] گفت اين كار شيطان بود، كه او دشمن و گمراه‌كننده‌اى آشكار است‌ گفت پروردگارا من بر خود ستم كردم، مرا بيامرز، آنگاه [خداوند] او را آمرزيد، چرا كه او آمرزگار مهربان است‌ گفت پروردگارا به خاطر لطفى كه در حق من كردى هرگز پشتيبان گناهكاران نخواهم شد سپس ترسان و نگران در شهر مى‌گشت، ناگهان همان كسى كه ديروز از او يارى خواسته بود، باز از او فريادرسى خواست موسى [برآشفت و] به او گفت تو واقعا ندانم‌كارى‌ و چون خواست به كسى كه دشمن هردوشان بود حمله برد، گفت اى موسى مى‌خواهى مرا بكشى همانطور كه ديروز كسى را كشتى، نمى‌خواهى مگر اينكه زورگوى ستمگرى در اين سرزمين باشى، و نمى‌خواهى از نيكوكاران باشى‌ و مردى از دورترين نقطه شهر شتابان آمد [و] گفت اى موسى بدان كه بزرگان درباره‌ات همرأى شده‌اند كه تو را بكشند [از اين شهر] بيرون برو كه من از خيرخواهان توام‌ آنگاه [موسى‌] از آنجا ترسان و نگران بيرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمكار نجات بده‌ و چون رو به سوى مدين نهاد، گفت باشد كه پروردگارم مرا به راه راست راهنمايى كند و چون به آبشخور مدين رسيد، پيرامون آن گروهى از مردم را يافت كه [اغنام خويش را] آب مى‌دادند، و از پس ايشان دو زن كه [چارپايان خود را] جمع و جور مى‌كردند [موسى‌] گفت كار و بار شما چيست؟ گفتند ما [به چارپايان خود] آب نمى‌دهيم تا آنكه شبانان [چارپايان خود را از آبشخور] بازگردانند، و پدر ما پيرى فرتوت است‌ سپس براى آنها [چارپايانشان را] آب داد، آنگاه رو به سايه آورد، و گفت پروردگارا من به هر خيرى كه برايم بفرستى نيازمندم‌ سپس يكى از آن دو، در حالى كه با شرم و آزرم گام برمى‌داشت، به نزد او آمد و گفت پدرم شما را دعوت كرده است كه پاداش آبدهى‌ات را براى [چارپايان‌] ما به شما بدهد، و چون [موسى‌] به نزد او آمد و براى او داستانش را بيان كرد، [شعيب‌] گفت مترس كه از قوم ستمكار نجات يافتى‌ يكى از آن دو [دختر] گفت پدرجان او را [با دستمزد] به كار گير كه او بهترين كسى است كه مى‌توانى به كار بگيرى، هم تواناست و هم درستكار [شعيب به موسى‌] گفت من مى‌خواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم، در قبال اينكه [به جاى كابين‌] هشت سال براى من كار كنى، و اگر آن را به ده سال پايان دادى، ميل خودت است، ولى من نمى‌خواهم بر تو سخت بگيرم، كه مرا، اگر خدا بخواهد، از درستكاران خواهى يافت‌ [موسى‌] گفت اين بين من و بين شما باشد كه هر كدام از دو مدت را به سر بردم، از من زياده‌خواهى نشود، و خداوند بر آنچه مى‌گوييم ضامن [و شاهد] ماست‌ و چون موسى مدت [مقرر] را به سر برد و خانواده‌اش را [همراه خود] برد، از جانب طور آتشى ديد، به خانواده‌اش گفت صبر كنيد، من [از دور] آتشى ديده‌ام، شايد از آنجا براى شما خبرى يا پاره آتشى بياورم، باشد كه گرم شويد و چون به نزديك آن [آتش‌] آمد، از كرانه وادى ايمن، در جايگاه متبرك، از درخت ندا داده شد كه اى موسى من خداوندم، پروردگار جهانيان‌ و عصايت را بينداز چون [انداخت و] آن را نگريست كه مى‌جنبيد گويى كه مارى بود، پشت كرد [و پا به فرار گذاشت‌] و برنگشت [گفته شد] اى موسى روى به اين سو كن و مترس، تو از ايمنانى‌ دستت را در گريبانت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى‌] بيرون آيد، و بازوى خود را از ترس جمع كن، بدان كه اين دو، دو برهان از سوى پروردگارت هستند براى فرعون و بزرگان قومش، كه ايشان قومى نافرمان هستند [موسى‌] گفت پروردگارا من يكى از ايشان را كشته‌ام و مى‌ترسم كه مرا بكشند و برادرم هارون از من گشاده زبان‌تر است، او را ياور من بفرست كه به صدق من گواهى دهد كه من مى‌ترسم مرا دروغگو بدانند فرمود زودا كه تو را با [پيوستن‌] برادرت نيرومند سازيم و به شما دو تن سلطه دهيم كه با معجزات ما [كه همراه شماست‌] دستشان به شما نرسد شما و هركس از شما پيروى كند پيروزيد و چون موسى براى آنان معجزات روشنگر ما را آورد، گفتند اين جز جادوى برساخته نيست و ما در حق نياكانمان چنين چيزى نشنيده‌ايم‌ و موسى گفت پروردگارم داناتر است كه چه كسى از سوى او رهنمود آورده است، و چه كسى نيك سرانجامى دارد، همانا ستمكاران رستگار نمى‌شوند و فرعون گفت اى بزرگان براى شما خدايى جز خود نمى‌شناسم، و اى هامان براى من آتش بر گل برافروز [/ آجر بپز] و براى من برجى [بلند] برآور، باشد كه به خداى موسى پى ببرم، و من او را از دروغگويان مى‌دانم‌ و او و سپاهيانش به ناحق در روى زمين استكبار ورزيدند، و پنداشتند كه ايشان به سوى ما بازگردانده نمى‌شوند آنگاه او و سپاهيانش را فرو گرفتيم و آنان را به دريا رها كرديم، پس بنگر كه سرانجام ستمكاران چگونه بوده است و آنان را پيشوايانى خوانديم كه به سوى آتش دوزخ دعوت مى‌كنند، و روز قيامت يارى نمى‌يابند و در اين جهان، لعنتى گريبانگيرشان كرديم و در روز قيامت هم ايشان از نفرين زدگان هستند و به راستى پس از آنكه نسلهاى نخستين را نابود كرديم به موسى كتاب [آسمانى‌] داديم كه روشنگريهايى براى مردم و رهنمود و رحمت بود باشد كه پندگيرند و تو در جانب غربى [كوه‌] طور نبودى آنگاه كه با موسى كار [رسالت‌] سپرى كرديم و تو از گواهان نبودى‌ ولى [در اين ميان‌] نسلهايى پديد آورديم و روزگار بر آنان دراز شد و تو در ميان اهل مدين مقيم نبودى كه آيات ما را برايشان بخوانى ولى ما فرستندگان [پيامبران‌] بوديم‌ و تو در جانب [غربى كوه‌] طور نبودى آنگاه كه ندا در داديم، ولى اين [وحى‌] رحمتى از سوى پروردگار توست كه قومى را كه پيش از تو هشداردهنده‌اى به سويشان نيامده است، هشدار دهى باشد كه پند بگيرند و اگر به خاطر كار و كردار پيشينشان مصيبتى به آنان نمى‌رسيد [و عذابى بر آنان نمى‌فرستاديم‌] مى‌گفتند پروردگارا چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى كه از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم‌ و چون از جانب ما حق به سوى آنان آمد گفتند چرا او [محمد -ص-] را نظير آنچه به موسى داده بودند، نداده‌اند؟ آيا آنچه پيشتر به موسى داده شده بود، انكار نكردند؟ گفتند اين دو [تورات و قرآن‌] جادوهايى هستند كه از همديگر پشتيبانى مى‌كنند، و گفتند ما همه آنها را منكريم‌ بگو اگر راست مى‌گوييد كتابى از سوى خداوند بياوريد كه از اين دو راهنماتر باشد، تا از آن پيروى كنم‌ و اگر پاسخت را ندادند پس بدان كه ايشان از هوى و هوسهايشان پيروى مى‌كنند، و كيست گمراه‌تر از كسى كه بدون رهنمود الهى از هواى نفس خويش پيروى كند، بى‌گمان خداوند قوم ستمكار را هدايت نمى‌كند و براى آنان سخن در سخن پيوستيم باشد كه پندگيرند كسانى كه پيش از آن به ايشان كتاب آسمانى داده بوديم، به آن ايمان مى‌آورند و چون [قرآن‌] بر آنان خوانده شود گويند به آن ايمان داريم آن حق و از جانب پروردگار ماست، ما پيش از آن اهل تسليم [و باور] بوده‌ايم‌ اينانند كه به خاطر صبرى كه ورزيده‌اند پاداششان دوباره داده شود، و بدى را با نيكى دفع كنند و از آنچه روزيشان كرده‌ايم انفاق كنند و چون لغوى بشنوند از آن روى بر مى‌گردانند و گويند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شما، سلام بر شما، ما با نادانان كارى نداريم‌ تو هركس را كه دوست دارى هدايت نمى‌كنى، بلكه خداوند است كه هركس را كه بخواهد هدايت مى‌كند و او به رهيافتگان داناتر است‌ و گويند اگر همراه تو از هدايت پيروى كنيم، از سرزمينمان ربوده و رانده شويم، [بگو] آيا آنان را در حرمى امن جاى نداده‌ايم كه فرآورده‌هاى هر چيز -كه روزى‌اى از جانب ماست[جمع و] به سوى آنان ارسال مى‌گردد؟ ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند و چه بسيار شهرها كه از [شدت رفاه‌] زندگانيشان سرمستى مى‌كردند نابود كرديم و اين خانه‌هايشان است كه پس از آنان جز اندكى مسكون نبوده است، و ما خود وارثانيم‌ و پروردگار تو نابودگر شهرها نيست مگر آنكه در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه بر آنان آيات ما را بخواند، و ما نابودكنندگان شهرها نيستيم مگر آنكه اهالى آنها ستمگر باشند و آنچه به شما داده شود بهره زندگانى دنيا و پيرايه آن است، و آنچه نزد خداوند است بهتر و پايدارتر است، آيا انديشه نمى‌كنيد آيا كسى كه به او وعده‌اى نيكو داده‌ايم و او دريابنده آن است، مانند كسى است كه به بهره زندگانى دنيا بهره‌مندش ساخته‌ايم، سپس در روز قيامت از حاضر شدگان [در صحنه عذاب‌] است‌ و روزى كه به ايشان ندا در دهد و فرمايد پس همتايان من كه شما گمان مى‌برديد، كجا هستند؟ كسانى كه حكم [عذاب‌] بر آنان تعلق گرفته گويند پروردگارا اينان كسانى هستند كه ما گمراهشان كرديم، ما همچنان كه خود گمراه بوديم آنان را گمراه كرديم، [اينك‌] در نزد تو تبرى مى‌جوييم، ايشان [در واقع‌] ما را نمى‌پرستيدند گفته شود همتايانى را كه قائل بوديد بخوانيد آنگاه بخوانندشان، ولى آنان به ايشان پاسخ ندهند و عذاب را بنگرند، و تمنا كنند كه كاش ايشان رهيافته بودند و روزى كه ايشان را ندا در دهد و فرمايد به فرستادگان چه پاسخى داديد؟ آنگاه در آن روز همه اخبار و احوال بر آنان مشتبه شود، و ايشان همپرسى نكنند و اما كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كارى شايسته در پيش گيرد، چه بسا از رستگاران باشد و پروردگارت آنچه بخواهد مى‌آفريند و بر مى‌گزيند، اختيارى براى آنان نيست، خداوند پاك و فراتر از شركى است كه مى‌ورزند و پروردگارت آنچه دلهايشان پنهان مى‌دارد و آنچه آشكار مى‌دارد مى‌داند و او خداوند است كه خدايى جز او نيست، سپاس او را در آغاز و انجام، و حكم او راست و به سوى او باز گردانده مى‌شويد بگو بينديشيد اگر خداوند شب را بر شما تا روز قيامت پاينده گرداند، چه خدايى جز خداوند براى شما روشنايى به ميان مى‌آورد، آيا نمى‌شنويد؟ بگو بينديشيد اگر خداوند روز را بر شما تا روز قيامت پاينده گرداند، چه خدايى جز خداوند براى شما شب را به ميان مى‌آورد كه در آن بياراميد، آيا نمى‌نگريد؟ و از رحمت او [اين است كه‌] براى شما شب و روز آفريده است تا در آن بياراميد، و از فضل او روزى خويش بجوييد باشد كه سپاس بگزاريد و روزى كه به ايشان ندا در دهد و فرمايد پس همتايان من كه شما گمان مى‌برديد، كجا هستند؟ و از هر امتى گواهى جدا كنيم و گوييم برهانتان را بياوريد، آنگاه دانند كه حق از آن خداوند است و برساخته‌شان از ديد آنان گم شود قارون از قوم موسى بود و بر آنان شوريد و ما به او گنجينه‌هايى بخشيده بوديم كه كليدهاى آن بر جوانانى نيرومند هم سنگين مى‌آمد، چنين بود كه قومش به او گفتند شادى مكن بى‌گمان خداوند شادى زدگان را دوست ندارد و در آنچه خداوند بر تو بخشيده است، سراى آخرت را بجوى [و در عين حال‌] بهره‌ات را از دنيا هم فراموش مكن، و همچنانكه خداوند به تو نيكى كرده است، نيكى كن، و در اين سرزمين فتنه و فساد مجوى كه خداوند تبهكاران را دوست ندارد گفت همانا به خاطر علمى كه دارم اينها را به من داده‌اند، آيا نمى‌دانست كه خداوند پيش از او از ميان نسلها[يى كه بودند] كسانى را كه از او نيرومندتر و مال‌اندوزتر بودند، نابود كرده است، و گناهكاران را از گناهانشان نپرسند آنگاه [قارون‌] با تجملش در ميان قومش آشكار شد، و كسانى كه خواهان زندگانى دنيا بودند گفتند اى كاش ما نيز مانند آنچه به قارون داده شده است داشتيم، چرا كه او داراى بهره [و مال و منال‌] كلانى است‌ و دانش يافتگان گفتند واى بر شما، ثواب الهى براى كسى كه ايمان آورد و نيكوكارى كند بهتر است، و جز شكيبايان آن را فرانگيرد آنگاه او و خانه‌اش را به زمين فرو برديم، و كس و كارى نداشت كه در برابر خداوند ياريش دهند و به فريادش هم نرسيدند و كسانى كه ديروز مقام او را آرزو مى‌كردند مى‌گفتند وه كه خداوند روزى را بر هركس از بندگانش كه بخواهد گشاده مى‌دارد و بر هركس كه بخواهد تنگ مى‌گيرد، اگر خداوند بر ما منت نهاده [و نعمت نداده‌] بود، ما را نيز فرو مى‌برد، وه كه كافران رستگار نمى‌شوند اين سراى آخرت است، آن را براى كسانى كه در روى زمين نمى‌خواهند سركشى و تبهكارى كنند، مقرر داشته‌ايم، و سرانجام نيك از آن پرهيزگاران است‌ هركس كه نيكى پيش آرد، او را [پاداشى‌] بهتر از آن است، و هركس بدى پيش آورد، بدانند كه كسانى كه كارهاى ناروا انجام مى‌دهند جز همانند آنچه كرده‌اند كيفر نيابند بى‌گمان كسى كه [احكام‌] قرآن را بر تو واجب كرد، بازگرداننده تو به بازگشتگاه توست، بگو پروردگارم بهتر مى‌داند كه چه كسى هدايت پيش آورده است، و چه كسى در گمراهى آشكار است‌ و اميد نداشتى كه كتاب آسمانى بر تو فرود آيد، [اين نبود] مگر رحمتى از جانب پروردگارت، پس پشتيبان كافران مباش‌ و تو را از آيات الهى پس از آنكه بر تو نازل گرديده است باز ندارند، و به سوى پروردگارت بخوان و از مشركان مباش‌ و در جنب خداوند خدايى ديگر مخوان، كه خدايى جز او نيست، همه چيز فناپذير است، مگر ذات او، حكم او راست، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد الم الف لام ميم آيا مردم گمان مى‌برند كه رهايشان كنند كه [به زبان‌] بگويند ايمان آورده‌ايم و ايشان را نمى‌آزمايند؟ و به راستى پيشينيان آنان را آزموده‌ايم، و بى‌شك خداوند راستگويان و دروغگويان را معلوم مى‌دارد يا كسانى كه كارهاى ناروا انجام مى‌دهند گمان مى‌برند كه بر ما پيشى مى‌گيرند، چه بد است داوريشان‌ هركس كه به لقاى الهى اميد داشته باشد [بداند كه‌] اجل مقرر الهى فرارسنده است و او شنواى داناست‌ و هركس [در راه حق‌] بكوشد، به سود خويش كوشيده است، بى‌گمان خداوند از جهانيان بى‌نياز است‌ و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند سيئاتشان را از ايشان مى‌زداييم و به بهتر از آنچه كرده‌اند پاداششان دهيم‌ و انسان را سفارش كرده‌ايم كه به پدر و مادرش نيكى كند و [مى‌گوييم‌] اگر تو را واداشتند كه چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من گردانى، پس از آن دو اطاعت مكن، چرا كه بازگشت شما به سوى من است و آنگاه به [حقيقت‌] آنچه مى‌كرديد آگاهتان مى‌سازم‌ و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، در زمره شايستگان در مى‌آوريمشان‌ و از مردم كسى هست كه مى‌گويد به خدا ايمان آورده‌ايم و چون در راه خدا رنج و آزار بيند، آزارگرى مردم را همچون عذاب الهى پندارد، و اگر نصرتى از سوى پروردگارت فراز آيد، مى‌گويند ما همراه شما بوديم، آيا خداوند به آنچه در دلهاى جهانيان هست آگاه‌تر نيست؟ و خداوند مؤمنان را [نيك‌] مى‌شناسد و منافقان را [نيك‌] مى‌شناسد و كافران به مؤمنان گويند از راه ما پيروى كنيد ما گناهانتان را به گردن مى‌گيريم، ولى در حقيقت هيچ بارى از گناهان ايشان را به گردن نگيرند، كه ايشان دروغگو هستند و باشد كه بار گناهان خودشان و بار گناهانى علاوه بر بار گناهان خودشان را بر دوش گيرند، و روز قيامت از آنچه افتراء مى‌بستند خواهندشان پرسيد و به راستى نوح را به سوى قومش [به رسالت‌] فرستاديم و در ميان آنان هزار سال منهاى پنجاه سال به سر برد، آنگاه طوفان [سيل و بلا] آنان را فرو گرفت، در حالى كه ايشان ستمكار [مشرك‌] بودند آنگاه او و كشتى‌نشينان را نجات داديم و آن را مايه عبرت جهانيان گردانديم‌ و ابراهيم را [به رسالت فرستاديم‌] آنگاه كه به قومش گفت خداوند را بپرستيد و از او پروا كنيد، اين اگر بدانيد برايتان بهتر است‌ شما فقط بتهايى را به جاى خداوند مى‌پرستيد و بهتانى برساخته‌ايد، بى‌گمان كسانى كه به جاى خداوند مى‌پرستيد اختيار روزى شما را ندارند، پس روزى را نزد خداوند بجوييد و او را بپرستيد و او را سپاس بگزاريد، كه به سوى او بازگردانده مى‌شويد و اگر [پيامبر را] دروغگو انگاريد بدانيد كه امتهاى پيش از شما هم تكذيب پيشه كردند، و بر عهده پيامبر جز پيام‌رسانى آشكار نيست‌ آيا نينديشيده‌اند كه خداوند چگونه آفرينش را آغاز مى‌كند و سپس بازش مى‌گرداند، بى‌گمان اين بر خداوند آسان است‌ بگو در زمين سير و سفر كنيد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز كرده است و سپس نشاه آخرت را پديد مى‌آورد، بى‌گمان خداوند بر هر كارى تواناست‌ هركس را كه بخواهد عذاب مى‌كند و بر هركس كه بخواهد رحمت مى‌آورد، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد و شما چه در زمين و چه در آسمان از خداوند گريز و گزيرى نداريد و در برابر خداوند يار و ياورى نداريد و كسانى كه آيات الهى و لقاى او را منكر شدند اينانند كه از رحمت من نوميد شدند، و اينانند كه عذابى دردناك [در پيش‌] دارند آنگاه پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند او را بكشيد يا بسوزانيد، سپس خداوند او را از آتش نجات داد، بى‌گمان در اين امر مايه‌هاى عبرتى براى اهل ايمان است‌ و گفت همانا به جاى خداوند بتانى را مى‌پرستيد كه در زندگانى دنيا مايه دوستى‌ورزيدن بين شماست، سپس روز قيامت بعضى از شما بعض ديگر را رد و تخطئه مى‌كند و بعضى از شما بعض ديگر را لعنت مى‌كند، و سرا و سرانجام شما آتش دوزخ است و ياورى نداريد آنگاه لوط به او [ابراهيم‌] ايمان آورد، و [ابراهيم‌] گفت من به سوى پروردگارم مهاجرم، بى‌گمان او پيروزمند فرزانه است‌ و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و در ميان زاد و رود او پيامبرى و كتاب آسمانى قرار داديم و پاداش او را در دنيا به او داديم و او در آخرت از شايستگان است‌ و لوط را نيز [به رسالت فرستاديم‌]، آنگاه كه به قومش گفت شما ناشايستى را مرتكب مى‌شويد كه هيچ‌كس از مردم جهان در آن بر شما پيشدستى نكرده است‌ آيا شما با مردان مى‌آميزيد و راه و پيوند [طبيعى‌] را مى‌بريد و در انجمنتان مرتكب زشتكارى مى‌شويد؟ آنگاه پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند اگر از راستگويان هستى عذاب الهى را [هم‌اكنون‌] بر سرما بياور [لوط] گفت پروردگارا مرا در برابر تباهكاران يارى ده‌ و چون فرشتگان ما براى ابراهيم مژده آوردند، گفتند ما نابودگران اهالى اين شهر هستيم، چرا كه اهل آن ستمكارند [ابراهيم‌] گفت در آنجا لوط هم هست گفتند ما به كسانى كه در آنجا هستند آگاه‌تريم، او و خانواده‌اش جز همسرش را كه از واپس‌ماندگان [در عذاب‌] است، نجات مى‌دهيم‌ و چون فرشتگان ما به نزد لوط آمدند، از ايشان نگران شد و [از كمك به آنان‌] دستش كوتاه شد و [آنان‌] به او گفتند مترس و اندوهگين مباش، ما رهاننده تو و خاندانت هستيم، جز همسرت كه از واپس ماندگان [در عذاب‌] است‌ ما بر اهل اين شهر به خاطر نافرمانى ورزيدنشان عذابى از آسمان فرود مى‌آوريم‌ و به راستى از آن پديده روشنگرى براى خردورزان باقى گذارديم‌ و به سوى قوم مدين برادرشان شعيب را [به رسالت فرستاديم‌] كه گفت اى قوم من خداوند را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد، و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا مكنيد سپس او را دروغگو شمردند، آنگاه زلزله ايشان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پاى در آمدند و عاد و ثمود نيز، و [اين امر] به راستى از خانه‌ها و كاشانه‌هايشان بر شما روشن شده است، و شيطان كار و كردارشان را در چشم آنان آراست و آنان را از راه [راست‌] بازداشت، و حال آنكه باريك‌بين مى‌نمودند و قارون و فرعون و هامان نيز، كه موسى براى آنان پديده‌هاى روشنگر آورد، آنگاه در آن سرزمين استكبار ورزيدند و پيشتاز نبودند آنگاه هر يك از آنان را به گناهش فرو گرفتيم، پس بعضى از آنان بودند كه بر آنان شن‌بادى فرستاديم، و بعضى از آنان بودند كه بانگ مرگبار فروگرفتشان، و بعضى از آنان بودند كه به زمين فرو برديمشان، و بعضى از آنان بودند كه غرقه‌شان كرديم و خداوند نبود كه به آنان ستم كرد، بلكه خود بر خويشتن ستم كردند داستان كسانى كه به جاى خداوند سرورانى را به پرستش گرفتند همانند داستان عنكبوت است كه خانه‌اى ساخت، و اگر در مى‌يافتند سست‌ترين خانه‌ها، خانه عنكبوت است‌ بى‌گمان خداوند هر چيز را كه به جاى او به پرستش مى‌گيرند، مى‌شناسد و او پيروزمند فرزانه است‌ و اين مثلها را براى مردم مى‌زنيم و جز دانشمندان كسى درباره آنها تعقل نمى‌كند خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است، بى‌گمان در اين امر مايه عبرتى براى مؤمنان است‌ آنچه از كتاب آسمانى كه بر تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپا دار، كه نماز از ناشايستى و زشتكارى باز مى‌دارد، و ياد كرد خداوند [از هر كارى‌] مهمتر است و خداوند مى‌داند كه چه مى‌كنيد و با اهل كتاب جز به شيوه‌اى كه نيكوتر است، مجادله مكنيد، مگر با ستمگران آنان، و بگوييد به آنچه بر ما و به آنچه بر شما نازل شده ايمان آورده‌ايم، و خداى ما و خداى ما و خداى شما يكى است و ما همه فرمانبردار اوييم‌ و بدين‌سان بر تو كتاب آسمانى را نازل كرديم، و اهل كتاب به آن ايمان آورند، و از ايشان [اهل مكه‌] نيز كسانى هستند كه به آن ايمان آورند، و جز كافران كسى به آيات ما انكار نمى‌ورزد و پيش از آن [وحى و نبوت‌] نه كتابى مى‌خواندى و نه به دست خود [مكتوبى‌] مى‌نوشتى، چه در آن صورت باطل‌انديشان شك و شبهه به ميان مى‌آوردند آرى آن آياتى روشنگر [و محفوظ] در سينه‌هاى دانش يافتگان است، و جز ستمگران [مشرك‌] كسى به آيات ما انكار نمى‌ورزد و گويند چرا بر او معجزاتى از سوى پروردگارش نازل نمى‌شود، بگو معجزات فقط در اختيار خداوند است، و من فقط هشداردهنده‌اى آشكارم‌ آيا براى ايشان كافى نيست كه ما بر تو كتاب آسمانى را فرو فرستاديم كه بر آنان خوانده مى‌شود، بى‌گمان در اين امر رحمت و پندآموزى براى اهل ايمان است‌ بگو خداوند بين من و شما گواه بس، كه آنچه در آسمانها و زمين است مى‌داند، و كسانى كه به باطل ايمان آورده و به خداوند كفر مى‌ورزند، اينانند كه زيانكارند و از تو عذاب را به شتاب مى‌خواهند و اگر اجل معينى در كار نبود، عذاب بر آنان نازل مى‌شد و در حالى كه ناآگاهند ناگهان به سراغشان مى‌آيد از تو عذاب را به شتاب مى‌خواهند، و [غافل از آنكه‌] بى‌گمان جهنم فراگير كافران است‌ روزى كه عذاب از فراز و فرودشان فراگيردشان و گويد [حاصل‌] عملكرد خود را بچشيد اى بندگان من كه ايمان آورده‌ايد، بدانيد كه زمين من گسترده است، پس فقط مرا بپرستيد هر موجود زنده‌اى چشنده [طعم‌] مرگ است، سپس به سوى ما بازگردانده مى‌شويد و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، در غرفه‌هايى از بهشت كه جويباران از فرودست آنها جارى است، جايشان مى‌دهيم و در آنجا جاويدانند، چه نيكوست پاداش عملداران‌ [همان‌] كسانى كه شكيبايى ورزيده و بر پروردگارشان توكل مى‌كنند و چه بسيار جنبنده كه عهده‌دار روزى خود نيست، بلكه خداوند روزى‌بخش او و شماست و او شنواى داناست‌ و اگر از ايشان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است و خورشيد و ماه را رام كرده است، گويند خداوند، پس چگونه بيراهه مى‌روند؟ خداوند است كه روزى را براى هركس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‌دارد، بى‌گمان خداوند به هر چيزى داناست‌ و اگر از ايشان بپرسى چه كسى از آسمان آبى فرو فرستاد و بدان زمين را پس از پژمردنش زنده [و بارور] كرد، خواهند گفت خداوند، بگو سپاس خداوند را، ولى بيشترينه‌شان تعقل نمى‌كنند و اين زندگانى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست، و اگر مى‌دانستند بى‌گمان سراى آخرت كانون زندگى است‌ و چون سوار بر كشتى شوند خداوند را در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته مى‌دارندبخوانند، ولى آنگاه كه آنان را رهانيد و به خشكى رسانيد، آن وقت است كه ايشان شرك مى‌ورزند تا سرانجام در آنچه به ايشان بخشيده‌ايم كفران پيشه كنند و [از ظواهر زندگى‌] بهره برند، زودا كه [حقيقت را] بدانند آيا ندانسته‌اند كه ما حرمى امن [از كعبه‌] قرار داده‌ايم، و حال آنكه مردمان را در پيرامونشان تاراج مى‌كردند و مى‌ربودند، آيا به باطل ايمان مى‌آورند و به نعمت خداوند كفران مى‌ورزند؟ و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد يا حق را چون به سراغش آيد تكذيب كند، آيا جايگاه كافران در دوزخ نيست؟ و كسانى را كه در حق ما كوشيده‌اند به راههاى خاص خويش رهنمون مى‌شويم، و بى‌گمان خداوند با نيكوكاران است‌ الم [الف لام ميم‌] روم شكست خورد در نزديكترين سرزمين [به شما]، و ايشان بعد از مغلوب شدنشان به زودى غالب خواهند شد در عرض چند سال، چرا كه امر در گذشته و آينده با خداوند است، و در چنين روزى مؤمنان شادمان شوند به نصرت الهى، كه هر كس را بخواهد يارى مى‌كند، و او پيروزمند مهربان است‌ [اين‌] وعده الهى است و خداوند در وعده خويش خلاف نمى‌كند ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند فقط ظاهرى از زندگانى دنيا را مى‌دانند و ايشان از آخرت غافلند آيا در دلهاى خويش نينديشيده‌اند كه خداوند آسمانها و زمين را و آنچه ما بين آنهاست، جز به حق و سرآمد معين نيافريده است، و بى‌گمان بسيارى از مردم لقاى پروردگارشان را منكرند آيا در زمين سير و سفر نكرده‌اند كه بنگرند چگونه بوده است سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند آنان از ايشان نيرومندتر بودند، و زمين را كندوكاو كردند و بيش از آنچه آنان آباد ساخته بودند، آباد كردند، و پيامبرانشان برايشان پديده‌هاى شگرف آوردند، و [سرانجام‌] خداوند بر آنان ستم نكرد، بلكه خود در حق خويش ستم كردند سپس سرانجام كسانى كه بد عملى كرده بودند، بدتر شد چرا كه آيات الهى را انكار و به آنها استهزاء مى‌كردند خداوند است كه آفرينش را آغاز كرده است، سپس آن را باز مى‌گرداند، سپس به سوى او باز گردانده مى‌شويد روزى كه قيامت برپا شود، گناهكاران نوميد شوند و براى آنان از شريكانى كه قائل بودند، كسى شفيعشان نباشد، و خود به شريكانى كه قائل بودند، منكر [و بى‌اعتقاد] شوند و روزى كه قيامت برپا شود، آنگاه است كه از هم جدا شوند اما كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، ايشان در بوستانى سرخوشند و اما كسانى كه كفرورزيده و آيات ما و لقاى آخرت را تكذيب كرده‌اند، اينانند كه در عذاب حاضر كرده شوند پس هنگامى كه در شامگاه يا در بامداد وارد شويد خداوند را تسبيح گوييد و در آسمانها و زمين سپاس او راست، و هنگامى كه در عصر وارد شويد و هنگامى كه به نيمروز رسيد [هم تسبيح گوييد] زنده را از مرده بر مى‌آورد و مرده را از زنده، و زمين را پس از پژمردنش زنده [و بارور] مى‌دارد، و بدين‌سان شما نيز برانگيخته شويد و از جمله آيات او اين است كه شما را از خاك آفريد، سپس كه انسان شديد [در زمين‌] پراكنده شديد و از جمله آيات او اين است كه براى شما از نوع خودتان، همسرانى آفريد كه با آنان آرام گيريد، و در ميان شما دوستى و مهربانى افكند، و در اين امر براى انديشه‌وران مايه‌هاى عبرت است‌ و از جمله آيات او آفرينش آسمانها و زمين است و دگرگونى زبانهاى شما و رنگهاى شما، بى‌گمان در اين براى دانشمندان مايه‌هاى عبرت است‌ و از جمله آيات او خفتن شما در شب و روز و طلب معاش شما از فضل اوست، بى‌گمان در اين [امر] براى كسانى كه گوش شنوا دارند، مايه‌هاى عبرت است‌ و از جمله آيات او اين است كه برق را [به شيوه‌اى‌] بيم‌انگيز و اميدانگيز به شما مى‌نماياند و از آسمان آبى فرو مى‌فرستد و با آن زمين را پس از پژمردنش زنده مى‌دارد، بى‌گمان در اين [امر] براى خردورزان مايه‌هاى عبرت است‌ و از آيات او اين است كه آسمانها و زمين به فرمان او برپاست، سپس آنگاه كه شما را به صلايى از زمين بخواند، آنگاه است كه برانگيخته مى‌شويد و او راست هر كه در آسمانها و زمين است، و همگان فرمانبردار اويند و او كسى است كه آفرينش را آغاز مى‌كند و سپس بازش مى‌گرداند، و اين امر بر او آسان‌تر است، و او را در آسمانها و زمين برترين وصف است و او پيروزمند فرزانه است‌ براى شما مثلى از خودتان مى‌زند، آيا از ملك يمينتان شريكى در آنچه روزيتان داده‌ايم، داريد كه در آن برابر باشيد و از آنان همان گونه كه از [امثال‌] خودتان بيمناكيد، بيمناك باشيد؟ [چنين نيست‌]، بدين‌سان آيات [خود] را براى خردورزان روشن بيان مى‌كنيم‌ چنين است كه ستم‌پيشگان [كافر] بى‌هيچ علمى، از هوى و هوسشان پيروى مى‌كنند، و كيست كه كسى را كه خداوند در بيراهى وانهاده است، به راه آورد، و اينان ياورى ندارند پاكدلانه روى به دين بياور، اين فطرت الهى است كه مردمان را بر وفق آن آفريده است، در آفرينش الهى تغييرى راه ندارد، اين دين استوار است، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند رو به سوى او آورده، و از او پروا كنيد و نماز را برپا داريد و از مشركان مباشيد از همان كسانى كه دينشان را پاره و پراكنده كردند و فرقه فرقه شدند، هر گروهى به آنچه دارند دلخوشند و چون بلايى به مردم رسد انابت كنان پروردگارشان را مى‌خوانند و رو به سوى او مى‌آورند، سپس چون رحمتى از سوى خويش به ايشان بچشاند، آنگاه است كه گروهى از آنان به پروردگارشان شرك مى‌آورند تا سرانجام درباره آنچه به ايشان بخشيده‌ايم كفران پيشه كنند، و [از ظواهر زندگى‌] بهره بريد، زودا كه [حقيقت را] بدانيد يا مگر برايشان حجتى نازل كرده‌ايم كه درباره آنچه به آن شرك‌ورزيده‌اند، سخن مى‌گويد و چون به مردم رحمتى بچشانيم به آن شادمان شوند، و اگر به خاطر كار و كردار پيشينشان مكروهى به ايشان رسد، آنگاه است كه نوميد مى‌شوند آيا ندانسته‌اند كه خداوند بى‌گمان روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده و [براى هر كس كه بخواهد] تنگ مى‌دارد، بى‌شك در اين امر براى اهل ايمان مايه‌هاى عبرت است‌ پس به خويشاوند حقش را بده و نيز به بينوا و در راه مانده، اين براى كسانى كه در طلب خشنودى الهى هستند بهتر است و اينانند كه رستگارانند و هر ربايى كه بدهيد كه بهره شما را از اموال مردم افزونتر كند، [در حقيقت‌] نزد خداوند افزايش ندارد، و هر زكاتى -كه در طلب خشنودى الهىبپردازيد، اينان افزايش‌ياب هستند خداوند كسى است كه شما را آفريد و سپس روزيتان بخشيد، سپس شما را مى‌ميراند، سپس زنده مى‌دارد، آيا از شريكانى كه قائليد هيچ كدام هست كه چيزى از اين كارها را انجام دهد؟ او منزه و از آنچه شريكش مى‌آورند فراتر است‌ به خاطر كار و كردار مردم، تباهى در بر و بحر فراگير شده است، تا [خداوند] جزاى بخشى از كار و كردارشان را به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند [و به خود آيند] بگو در زمين سير و سفر كنيد و بنگريد سرانجام كسانى كه پيشتر بودند چگونه بوده است؟ كه بيشترشان مشرك بودند پس روى دلت را -پيش از آنكه روزى بى‌بازگشت از جانب خداوند فرارسد و مردم از هم جدا شوندبه سوى دين استوار بدار هر كس كفرورزد، كيفر كفرش بر اوست، و كسانى كه كردارى شايسته پيشه كنند، براى خودشان پيش‌انديشى كرده‌اند تا كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، از فضل خويش جزا دهد، چرا كه او كافران را دوست ندارد و از آيات او اين است بادها را بشارت‌دهنده [باران رحمت‌] مى‌فرستد تا به شما از رحمت خويش بچشاند، و تا كشتيها به امر او جريان يابند، و شما از فضل او در طلب روزى خود بر آييد، باشد كه سپاس بگزاريد و به راستى پيش از تو پيامبرانى به سوى قومشان فرستاديم، آنگاه ايشان معجزات را به نزد آنان آوردند [و با انكار مواجه شدند] و ما از كسانى كه گناه [و بد عملى‌] كرده بودند، انتقام گرفتيم، و يارى رساندن به مؤمنان حقى است كه بر عهده ماست‌ خداوند كسى است كه بادها را مى‌فرستد كه ابرها را بر مى‌انگيزد، و آن را در آسمان هرگونه كه بخواهد مى‌گستراند، و آن را پاره‌پاره مى‌كند، و باران درشت قطره را بينى كه از لابلاى آن مى‌تراود، و چون آن را به هر يك از بندگانش كه بخواهد برساند، آنگاه است كه شادى مى‌كنند و بى‌شك پيش از آنكه برايشان فرو فرستاده شود [آرى‌] پيش از آن نوميد بودند پس به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را پس از پژمردنش زنده مى‌دارد، هموست كه زندگى بخش مردگان است و او بر هر كارى تواناست‌ و اگر بادى بفرستيم و آن [كشتزار] را زرد شده بينند، بعد از آن كفر [/انكار] پيشه كنند بدان كه تو مردگان را [سخن‌] نشنوانى و به ناشنوايان [به ويژه‌] چون پشت كنند آوايى نشنوانى‌ و تو به راه آورنده نابينايان از گمراهيشان نيستى، تو جز كسانى را كه به آيات ما ايمان آورند و اهل تسليمند [سخنى‌] نشنوانى‌ خداوند كسى است كه شما را از حالت ناتوانى آفريد، سپس بعد از آن ناتوانى توانايى پديد آورد، سپس [دوباره‌] پس از توانايى، ناتوانى و پيرى قرار دهد، هر آنچه خواهد مى‌آفريند و او داناى تواناست‌ و روزى كه قيامت بر پا شود، گناهكاران سوگند خورند كه [در دنيا، يا گور] جز ساعتى درنگ نكرده‌اند، بدين‌سان بيراهه رفته‌اند و كسانى كه از دانش و ايمان برخوردار شده‌اند گويند بر وفق كتاب الهى تا روز رستاخيز درنگ كرده‌ايد، و اين روز رستاخيز است، ولى شما به هيچ وجه نمى‌دانستيد امروز [روزى است كه‌] ستم‌پيشگان [مشرك‌] را عذرخواهيشان سود ندهد، و عذرشان را نپذيرند و به راستى در اين قرآن براى مردم هرگونه مثلى زده‌ايم و اگر معجزه‌اى براى آنان بياورى، كافران گويند شما جز باطل‌انديش نيستيد بدين‌سان خداوند بر دلهاى كسانى كه [حق را] در نمى‌يابند مهر مى‌زند شكيبايى پيشه كن و بدان كه وعده الهى حق است و نامؤمنان تو را از راه به در نبرند الم [الف لام ميم‌] اين آيات كتاب حكمت‌آموز است‌ رهنمود و رحمتى براى نيكوكاران‌ [همان‌] كسانى كه نماز را برپا مى‌دارند و زكات را مى‌پردازند و به آخرت يقين دارند اينانند كه از سوى پروردگارشان از هدايتى برخوردارند و هم اينانند كه رستگارند و از مردمان كسى هست كه خريدار سخنان سرگرم‌كننده است تا بى‌هيچ علمى [مردمان را] از راه خدا گمراه گرداند، و آن را به ريشخند گيرد، اينانند كه عذابى خفت‌بار [در پيش‌] دارند و چون آيات ما بر او خوانده شود، متكبرانه روى برگرداند كه گويى آن را نشنيده است، چنانكه گويى در گوشهايش سنگينى‌اى هست، پس او را از عذاب دردناك خبر ده‌ بى‌گمان كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، بوستانهاى پرناز و نعمت براى آنان است‌ كه جاودانه در آنند، وعده الهى حق است، و او پيروزمند فرزانه است‌ آسمانها را بدون ستونهايى كه ببينيد پديد آورد، و در زمين كوهها بيفكند تا شما را نجنباند، و در آن از هرگونه جانورى پراكند، و از آسمان آبى فرو فرستاديم، آنگاه در آن از هر گونه‌اى ارزشمند رويانديم اين آفرينش خداست، پس به من نشان دهيد كسانى كه [مدعى و] در برابر او هستند چه چيزى آفريده‌اند؟ آرى ستمكاران [مشرك‌] در گمراهى آشكارند و به راستى به لقمان حكمت بخشيديم، كه خداى را سپاس گو، [و بدان كه‌] هر كس سپاسگزارى كند، همانا به سود خويش سپاس گزارده است، و هر كس كفران ورزد، [بداند كه‌] خداوند بى‌نياز ستوده است‌ و چنين بود كه لقمان به پسرش -كه پندش مى‌دادگفت فرزندم به خداوند شرك مياور، چرا كه شرك ستم بزرگى است‌ و انسان را در حق پدر و مادرش سفارش كرديم كه مادرش او را با ضعف روزافزون، آبستن بوده است، [و شير دادن‌] و از شير گرفتن او دو سال به طول انجاميده، براى من و پدر و مادرت سپاس بگزار كه سير و سرانجام به سوى من است‌ و اگر تو را وادارند چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من گردانى، از آنان فرمان مبر، و با آنان در دنيا به نيكى همنشينى كن، و به راه كسى برو كه به سوى من بازگشته است، سپس بازگشت شما به سوى من است، آنگاه از [حقيقت و نتيجه‌] كار و كردارتان آگاهتان مى‌سازم‌ فرزندم بدان كه اگر [عملى‌] هم سنگ دانه خردلى باشد، و آنگاه در دل تخته‌سنگى يا در آسمانها يا در زمين نهفته باشد، خداوند آن را به ميان مى‌آورد، چرا كه خداوند باريك‌بين آگاه است‌ فرزندم نماز را برپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن، و بر مصيبتى كه تو را فرارسد شكيبايى كن كه اين از كارهاى سترگ است‌ و رويت را از مردم [به تكبر] برمگردان و در زمين خرامان راه مرو، چرا كه خداوند، هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد و ميانه‌روى كن و صدايت را آهسته بدار، چرا كه ناخوشترين آوازها بانگ درازگوشان است‌ آيا نينديشيده‌ايد كه خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، براى شما رام كرد، و نعمتهاى آشكار و پنهانش را بر شما تمام كرد، و از مردم كسى هست كه بدون هيچ علمى و هيچ رهنمودى و هيچ كتاب روشنگرى در حق خداوند مجادله مى‌كند و چون به ايشان گفته شود از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد گويند بلكه از آنچه پدرانمان را طرف‌دار آن يافته‌ايم پيروى مى‌كنيم، حتى اگر شيطان ايشان را به سوى عذاب آتش دوزخ بخواند؟ و هر كس روى دلش را به سوى خداوند نهد و نيكوكار باشد، به راستى كه دست در دستاويز استوارى زده است، و سرانجام كارها با خداوند است‌ و هر كس كفر ورزد، كفر او تو را اندوهگين نكند، بازگشتشان به سوى ماست، آنگاه ايشان را از [حقيقت و نتيجه‌] آنچه كرده‌اند آگاه سازيم، كه بى‌گمان خداوند داناى راز دلهاست‌ اندكى برخوردارشان سازيم، سپس به عذابى سخت و سنگين دچارشان سازيم‌ و اگر از ايشان پرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است گويند خداوند، بگو سپاس خداى را، ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، بى‌گمان خداوند بى‌نياز ستوده است‌ و اگر آنچه درخت در زمين هست، قلم شود، و دريا [چون مركب باشد] سپس هفت دريا به آن مدد برساند، كلمات الهى به پايان نرسد، كه خداوند پيروزمند فرزانه است‌ آفرينش و برانگيختن شما [در قيامت‌] جز مانند تنى يگانه نيست، بى‌گمان خداوند شنواى بيناست‌ آيا ننگريسته‌اى كه خداوند از شب مى‌كاهد و بر روز مى‌افزايد و از روز مى‌كاهد و بر شب مى‌افزايد و خورشيد و ماه را رام كرده است كه هر يك تا سرآمدى معين روان است، و خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ اين از آن است كه خداوند بر حق است، و آنچه به جاى او مى‌پرستند، باطل است، و بى‌گمان خداوند است كه بلندمرتبه بزرگ است‌ آيا ننگريسته‌اى كه كشتيها به نعمت الهى در دريا روانند، تا به شما از آيات خويش بنماياند، بى‌گمان در اين براى هر شكيباى شاكرى مايه‌هاى عبرت هست‌ و چون موجى سايبان‌وار آنان را فراگيرد، خداوند را در حالى كه دين خود را براى او پيراسته مى‌دارند، به دعا مى‌خوانند آنگاه چون آنان را برهاند و به خشكى برساند، بعضى از ايشان ميانه‌رو [و درستكارند] [و بعضى كجرو] و جز غدار ناسپاس كسى منكر آيات ما نمى‌شود اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد و از روزى بترسيد كه هيچ پدرى به داد فرزندش نرسد، و هيچ فرزندى فريادرس پدرش نباشد، بى‌گمان وعده الهى حق است، پس زندگانى دنيا شما را نفريبد، و [شيطان‌] فريبكار شما را نسبت به خداوند فريفته نگرداند بى‌گمان آگاهى از قيامت خاص خداوند است، و باران را نيز او نازل مى‌كند، و مى‌داند كه در رحمها چيست، و هيچ كس نمى‌داند كه فردا چه به دست مى‌آورد، و هيچ كس نمى‌داند كه در كدامين سرزمين مى‌ميرد، بى‌گمان خداوند داناى آگاه است‌ الم [الف لام ميم‌] كتابى است فرو فرستاده و شك در آن نيست [كه‌] از سوى پروردگار جهان است‌ يا گويند كه آن را برساخته است، نه بلكه حق است و از سوى پروردگار توست تا قومى را كه [پيامبرى‌] هشداردهنده پيش از تو به سراغشان نيامده بود، بيم‌دهى، باشد كه به راه آيند خداوند كسى است كه آسمان و زمين و مابين آنها را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، شما را جز او سرور و شفيعى نيست، آيا پند نمى‌گيريد از آسمان كار و بار زمين را تدبير مى‌كند، سپس [اعمال مردمان‌] در روزى كه اندازه‌اش هزار سال است از آنچه شما مى‌شماريد، به سوى او بالا مى‌رود اوست كه داناى نهان و آشكارا [و] پيروزمند مهربان است‌ و [همان‌] كسى كه هرچيز را كه آفريد نيكو آفريد، و آفرينش انسان [/آدم‌] را از گل آغاز كرد سپس نسل او را از چكيده آب بى‌مقدار پديد آورد سپس او را استوار كرد و در او از روح خويش دميد و براى شما گوش [ها] و چشمان و دلها آفريد، چه اندك سپاس مى‌گزاريد و گويند آيا چون در [خاك‌] زمين ناپديد شديم، آيا آفرينش تازه‌اى خواهيم يافت؟ بلكه ايشان لقاى پروردگارشان را منكرند بگو فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده است، روح شما را مى‌گيرد، سپس به سوى پروردگارتان بازگردانده مى‌شويد و چون گناهكاران را نزد پروردگارشان سرافكنده بينى [گويند] پروردگارا چشم بينا و گوش شنوا يافتيم پس ما را بازگردان كه كارى شايسته پيشه كنيم، ما [ديگر] اهل يقينيم‌ و اگر خواهيم به هر انسانى هدايتش را ارزانى مى‌داريم، ولى وعده من تحقق يافته است كه جهنم را از جن و انس، همگان، آكنده سازم‌ پس به خاطر آنكه ديدار اين روزتان را فراموش كرديد [عذاب را] بچشيد ما نيز "فراموشتان" كرده‌ايم و عذاب جاويدان را به خاطر كار و كردار پيشينتان بچشيد به آيات ما فقط كسانى ايمان آورند كه چون آنها را فرايادشان آرند، به سجده درافتند و پروردگارشان را شاكرانه تسبيح گويند و تكبرنورزند پهلوهايشان از بسترها جدا شود [و به نيايش شبانه برخيزند و] پروردگارشان را با بيم و اميد بخوانند و از آنچه روزيشان كرده‌ايم ببخشند آرى هيچ كسى نداند كه چه بسيار مايه روشنى چشمها براى آنان نهفته است، كه جزاى كار و كردار پيشينشان است‌ آيا كسى كه مؤمن است همانند كسى است كه فاسق است؟ [هرگز] برابر نيستند اما كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، جنةالماوى دارند كه به خاطر كار و كردار پيشينشان پيشكش [آنان‌] است‌ و اما كسانى كه سرپيچى كرده‌اند سرا و سرانجامشان آتش دوزخ است، هرگاه كه خواهند از آن بيرون روند، به آن بازگردانده شوند، و به ايشان گفته شود، عذاب آتشى را كه منكرش بوديد، بچشيد و به ايشان عذاب كوچكتر را غير از عذاب بزرگتر، مى‌چشانيم باشد كه بازگردند و كيست ستمكارتر از كسى كه به آيات پروردگارش پند داده شود، سپس از آن رو بگرداند، ما از گناهكاران انتقام مى‌گيريم‌ و به راستى به موسى كتاب آسمانى بخشيديم، پس در لقاى او شك نداشته باش، و آن را رهنمود بنى‌اسرائيل گردانديم‌ و از ايشان چون شكيبايى ورزيدند و به آيات ما ايقان يافتند، پيشوايانى برگماشتيم كه به فرمان ما هدايت مى‌كردند بى‌گمان پروردگارت در ميان آنان در روز قيامت در آنچه در آن اختلاف داشتند، داورى خواهد كرد آيا براى ايشان روشن نشده است كه پيش از آنان چه بسيار نسلهايى را نابود كرديم كه [اينان‌] بر خانه و كاشانه‌هايشان مى‌گذرند، بى‌گمان در اين مايه‌هاى عبرت است، آيا [به گوش دل‌] نمى‌شنوند؟ آيا نينديشيده‌اند كه ما آب [ابرهاى بارانى‌] را به سوى سرزمين سترون مى‌رانيم و بدان كشتزارى برمى‌آوريم كه چارپايانشان و خودشان از آن مى‌خورند، آيا [به چشم بصيرت‌] نمى‌نگرند؟ و گويند اگر راست مى‌گوييد اين داورى كى خواهد بود؟ بگو روز داورى كافران را ايمانشان سود ندهد و به آنان مهلت ندهند پس از آنان روى بگردان و منتظر باش كه آنان نيز منتظرند اى پيامبر از خداوند پروا كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن، كه خداوند داناى فرزانه است‌ و از آنچه از پروردگارت به تو وحى مى‌شود پيروى كن، كه خداوند از آنچه مى‌كنيد آگاه است‌ و بر خداوند توكل كن و خداوند كارسازى را بسنده است‌ خداوند براى هيچ مردى دو دل در درونش ننهاده است، و همسرانتان را كه با آنان ظهار مى‌كنيد مادر [حقيقى‌] شما نگردانده است، و پسر خواندگانتان را نيز فرزند [حقيقى‌] شما نگردانده است اين سخن شماست كه [ندانسته‌] به زبان مى‌آوريد، و خداوند حق را مى‌گويد و به راه [راست‌] هدايت مى‌كند آنان را به [نام‌] پدرانشان بخوانيد كه نزد خداوند دادگرانه‌تر است، و اگر پدرانشان را نمى‌شناسيد در آن صورت برادران دينى و آزاد كردگان شما هستند، و بر شما در آنچه اشتباه كرده‌ايد گناهى نيست مگر در آنچه دلهايتان قصد آن را دارد، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ پيامبر از خود مؤمنان به آنها نزديكتر و سزاوارتر است و همسران او در حكم مادران ايشان هستند، و خويشاوندان در [حكم و] كتاب الهى نسبت به همديگر از ساير مؤمنان و مهاجران سزاوارتر [به ارث بردن‌]، هستند، مگر آنكه در حق دوستانتان وصيتى نيك انجام دهيد [كه بى‌اشكال است‌]، و اين در كتاب آسمانى نوشته شده است‌ چنين بود كه از پيامبران پيمانشان را گرفتيم و نيز از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و از ايشان پيمان اكيد گرفتيم‌ تا [سرانجام‌] درستكاران را از درستكاريشان بپرسد و براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است‌ اى مؤمنان نعمت الهى را بر خودتان ياد كنيد آنگاه كه سپاهيانى بر شما تاختند، سپس، بر آنان تندبادى فرستاديم و سپاهيانى كه آنها را نمى‌ديديد و خداوند به آنچه مى‌كنيد بيناست‌ آنگاه از فراز و فرودتان به سراغ شما [به هجوم‌] آمدند، و آنگاه كه چشمها برگشت و جانها به گلوگاهها رسيد، و در حق خداوند گمانهايى [ناروا] كرديد آنجا بود كه مؤمنان [به محنت‌] آزموده شدند، و تكانى سخت خوردند و آنگاه كه منافقان و بيماردلان گفتند كه خداوند و پيامبر او جز وعده فريب‌آميز به ما نداده‌اند و آنگاه كه گروهى از آنان گفتند اى اهل مدينه شما را جاى ماندن نيست، بازگرديد، و گروهى از ايشان از پيامبر اجازه [قعود] خواستند [و به بهانه‌] مى‌گفتند خانه‌هاى ما بى‌حفاظ است، و آن بى‌حفاظ نبود، هيچ قصدى جز فرار نداشتند و چون از حوالى آن [شهر] بر ايشان وارد شوند، سپس از ايشان اقرار به شرك طلب كنند، آن را انجام دهند و سپس در آنجا جز اندكى درنگ نخواهند كرد و همينان بودند كه پيشترها با خداوند پيمان بسته بودند كه [پايدارى ورزند و] پشت نكنند، و پيمان الهى بازخواست دارد بگو فرار از مرگ يا كشته شدن، اگر بگريزيد برايتان [نهايتا] سودى ندارد، و در آن صورت هم جز اندكى [از زندگى‌] برخوردار نخواهيد شد اگر خداوند در حق شما بلا يا رحمتى خواسته باشد، چه كسى شما را در برابر خداوند نگاه مى‌دارد؟ و در برابر خداوند يار و ياورى براى خود نخواهند يافت‌ به راستى كه خداوند از ميان شما، بازدارندگان [/كارشكنان‌] را مى‌شناسد، و نيز كسانى را كه به دوستان خود مى‌گويند به راه ما بياييد، و جز اندكى در كارزار شركت نمى‌كنند و در حق شما بسيار بخيل‌اند و چون بيمى فرارسد، مى‌بينيشان در حالتى كه ديدگانشان مى‌گردد مانند كسى كه از نزديكى مرگ بيهوش شده باشد، به سوى تو مى‌نگرند، و چون آن بيم برطرف شود، به شما با زبانهاى تند و تيز خويش آزار مى‌رسانند، و آزمند مال [غنايم‌]اند، اينانند كه ايمان نياورده‌اند و خداوند اعمالشان را تباه [و باطل‌] مى‌گرداند و اين بر خداوند آسان است‌ اينان گمان مى‌برند كه هنوز "گروه مشركان همدست" [از صحنه به در] نرفته‌اند و اگر گروه مشركان همدست برگردند، خوش دارند كه كاش بيابانى و در ميان باديه‌نشينان باشند و از اخبار شما پرس و جو كنند، و اگر در ميان شما بودند، جز اندكى كارزار نمى‌كردند به راستى كه براى شما و براى كسى كه به خداوند و روز بازپسين اميد [و ايمان‌] دارد و خداوند را بسيار ياد مى‌كند، در پيامبر خدا سرمشق نيكويى هست‌ و چون مؤمنان [هجوم‌] گروه مشركان همدست را ديدند، گفتند اين همان است كه خداوند و پيامبرش به ما وعده داده بودند و خداوند و پيامبر او [در اميد بخشيدن به ما] راست گفته‌اند، و [در نهايت‌] جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزايد از ميان مؤمنان مردمى هستند كه در پيمانى كه با خداوند بسته‌اند، راست و درست رفتار كرده‌اند، و از ايشان كسى هست كه عهد خويش [تا پايان حيات‌] به سر برده است، و كسى هست كه [شهادت را] انتظار مى‌كشد، و هيچ گونه تغيير و تبديلى در كار نياورده‌اند تا خداوند درستكاران را بر وفق درستى‌شان پاداش دهد، و منافقان را اگر خواهد عذاب كند يا از آنان درگذرد، بى‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است‌ و خداوند كافران را در عين غيظ و غضبشان بازگرداند، كه هيچ كامى نيافتند، و خداوند در كارزار مؤمنان را حمايت و كفايت كرد، و خداوند تواناى پيروزمند است‌ و آن عده از اهل كتاب را كه از آنان [احزاب/گروه مشركان همدست‌] پشتيبانى كردند، از برج و باروهاشان فرود آورد و در دلشان هراس افكند، چندانكه گروهى از ايشان را كشتيد و گروهى را به اسارت گرفتيد و سرزمينشان و خانه و كاشانه‌هاشان و مال و منالشان را به شما ميراث داد، و نيز سرزمينى را كه هنوز پا به آنجا نگذارده بوديد، و خداوند بر هر كارى تواناست‌ اى پيامبر به همسرانت بگو اگر زندگانى دنيا و تجمل آن را مى‌خواهيد پس بياييد تا بهره‌مندتان سازم و به رهايشى نيكو رهايتان كنم‌ و اگر خداوند و پيامبر او و سراى آخرت را مى‌خواهيد بدانيد كه خداوند از براى نيكوكاران شما پاداشى بزرگ آماده ساخته است‌ بگو اى زنان پيامبر هر كس از شما مرتكب كار ناشايست آشكار شود، عذاب او دوچندان مى‌شود و اين امر بر خداوند آسان است‌ و هر كس از شما در برابر خداوند و پيامبرش فروتنى و تسليم پيشه كند، و كار شايسته پيش گيرد، پاداش او را دوبار [/دو چندان‌] مى‌دهيم، و براى او روزى ارزشمند فراهم سازيم‌ اى زنان پيامبر شما همانند هيچ يك از زنان نيستيد [و برتر و مسؤول‌تريد]، اگر تقوا پيشه كنيد پس در سخن نرمى نكنيد كه فرد بيماردل به طمع [خام‌] افتد، و به نيكى [و سنجيدگى‌] سخن گوييد و در خانه‌هايتان قرار و آرام گيريد و همانند زينت‌نمايى روزگار جاهليت پيشين، زينت‌نمايى نكنيد، و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد، همانا خداوند مى‌خواهد كه از شما اهل بيت هر پليدى [احتمالى / شك و شبهه‌] را بزدايد، و شما را چنانكه بايد و شايد پاكيزه بدارد و هر آنچه از آيات الهى و حكمت كه در خانه‌هاى شما خوانده مى‌شود، در ياد گيريد، خداوند باريك‌بين آگاه است‌ بى‌گمان مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان مؤمن، و مردان و زنان فرمانبر، و مردان و زنان درستكار، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‌بخش، و مردان و زنان روزه‌دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خداوند را بسيار ياد مى‌كنند، خداوند براى همگيشان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده ساخته است‌ و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خداوند و پيامبرش امرى را مقرر دارند، آنان را در كارشان اختيار [و چون و چرايى‌] باشد، و هر كس از [امر] خداوند و پيامبر او سرپيچى كند در گمراهى آشكارى افتاده است‌ چنين بود كه به كسى كه هم خداوند و هم خود تو در حق او نيكى كرده بوديد، گفتى كه همسرت را نزد خويش نگهدار [و طلاق مده‌] و از خداوند پروا كن و چيزى را در دل خود پنهان داشتى كه خداوند آشكاركننده آن بود، و از مردم بيم داشتى، و حال آنكه خداوند سزاوارتر است به اينكه از او بيم داشته باشى، آنگاه چون زيد از او حاجت خويش برآورد، او را به همسرى تو درآورديم، تا براى مؤمنان در مورد همسران پسر خواندگانشان -به ويژه آنگاه كه از اينان حاجت خويش را برآورده باشندمحظورى نباشد، و امر الهى انجام يافتنى است‌ بر پيامبر در آنچه خداوند برايش مقرر داشته است، محظورى نيست، اين سنت الهى است كه در حق پيشينيان هم معمول بوده است، و امر الهى سنجيده و بسامان است‌ همان كسانى كه پيامهاى الهى را مى‌رسانند و از او پروا دارند و از هيچ كس جز خداوند پروا ندارند و خداوند حسابرسى را بسنده است‌ محمد هرگز پدر هيچ يك از مردان شما نيست، بلكه پيامبر خدا و خاتم پيامبران است، و خداوند به هر چيزى داناست‌ اى مؤمنان خداوند را بسيار ياد كنيد و او را در بامداد و شامگاه نيايش كنيد او كسى است كه خود و فرشتگانش به شما درود مى‌فرستند، تا سرانجام شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد، و او در حق مؤمنان مهربان است‌ درود [خاص‌] آنان در روزى كه به لقاى او نايل شوند، سلام است، و او براى ايشان پاداشى ارجمند آماده ساخته است‌ اى پيامبر ما تو را گواه و مژده‌رسان و هشداردهنده فرستاده‌ايم‌ و نيز دعوتگر به سوى خداوند به اذن او، و همچون چراغى تابان‌ و مؤمنان را بشارت ده كه براى آنان از جانب خداوند بخشش و بخشايش بزرگى [در پيش‌] است‌ و از كافران و منافقان اطاعت مكن و آزارشان را [بدون مقابله و تلافى‌] بگذار و بر خداوند توكل كن و خداوند كارسازى را بسنده است‌ اى مؤمنان چون با زنان مؤمن ازدواج كرديد، سپس پيش از آنكه با آنان هم‌آغوشى كنيد، طلاقشان داديد، براى شما به عهده آنان عده‌اى نيست كه حسابش را نگه داريد، پس آنان را [به نيمه مهر، يا هديه‌اى‌] برخوردار سازيد و به خير و خوشى رهايشان كنيد اى پيامبر، ما همسرانت را بر تو حلال داشته‌ايم، [يعنى‌] آنانى را كه مهرشان را داده‌اى، و آنانى را كه خداوند از طريق فى‌ء و غنيمت به تو بخشيده است، و ملك يمين تو هستند، و همچنين دختران عمويت و دختران عمه‌ات و دختران دايى‌ات، و دختران خاله‌ات كه همراه با تو هجرت كرده‌اند، و نيز زن مؤمنى را كه خويشتن را به پيامبر ببخشد -به شرط آنكه پيامبر بخواهد او را به همسرى خود درآوردكه اين خاص تو و نه ساير مؤمنان است، خود به خوبى مى‌دانيم كه براى ايشان در مورد همسرانشان و ملك يمينهايشان چه چيزهايى مقرر داشته‌ايم، تا [در نهايت‌] براى تو محظورى نباشد، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ هر كدام از آنان [همسرانت‌] را كه مى‌خواهى از خود دور بدار و هر كدام را كه مى‌خواهى نزديك بدار، و نيز اگر هر يك از آنانى كه از ايشان كناره گرفته‌اى جويا شوى، در همه حال، هيچ گناهى بر تو نيست، اين نزديكتر است به آنكه دل و ديدگانشان روشن شود، و اندوهگين نشوند و همگيشان به آنچه به آنان بخشيده‌اى خشنود شوند، و خداوند مى‌داند كه در دلهاى شما چيست، و خداوند داناى بردبار است‌ پس از آن ديگر هيچ زنى بر تو حلال نيست، و نشايد كه همسرانى را جانشين آنان سازى، و گرچه زيبايى آنان تو را خوش آيد، مگر آنچه ملك يمينت باشد، و خداوند نگاهبان و ناظر همه چيز است‌ اى مؤمنان وارد حجره‌هاى پيامبر نشويد مگر آنكه به شما براى صرف طعامى اجازه داده شود، بى‌آنكه [بى‌تابانه‌] منتظر آماده‌شدنش باشيد، ولى چون دعوت شديد، وارد شويد، و چون غذا خورديد، پراكنده شويد، و سرگرم سخنگويى نشويد، چرا كه اين كارتان پيامبر را رنج مى‌دهد و او از شما شرم مى‌كند [كه حقيقت را بگويد] ولى خداوند از گفتن حق، شرم نمى‌كند، و نيز هنگامى كه از همسران او [كالايى /] چيزى خواستيد، از پشت حجاب و حايلى آن را از ايشان بخواهيد، كه اين كارتان براى دلهاى شما و دلهاى ايشان پاكيزه‌تر است، و شما را نرسد كه پيامبر خدا را آزار برسانيد، و نيز نرسد كه هرگز پس از او با همسرانش ازدواج كنيد بى‌گمان اين كارتان از نظر خداوند سهمگين است‌ اگر چيزى را آشكار كنيد يا پنهانش بداريد، بدانيد كه خداوند به هر چيزى داناست‌ [ولى‌] بر آنان [در مورد فروگذاشتن حجاب‌] در مورد پدرانشان، و پسرانشان، و برادرانشان، و پسران برادرشان، و پسران خواهرشان، و نيز زنان همنشينشان و ملك يمينهايشان گناهى نيست، و از خداوند پروا كنيد كه خدا بر هر چيزى گواه است‌ همانا خداوند و فرشتگانش به پيامبر درود مى‌فرستند، اى مؤمنان [شما نيز] بر او درود بفرستيد و سلام [و تسليم‌] عرضه داريد كسانى كه [مى‌خواهند] خداوند و پيامبر او را "برنجانند"، خداوند در دنيا و آخرت ايشان را لعنت مى‌كند و برايشان عذابى خفت‌بار آماده ساخته است‌ و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را، بدون آنكه مرتكب عملى [ناروا] شده باشند، آزار مى‌رسانند، زير بار بهتان و گناهى آشكار رفته‌اند اى پيامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمان بگو كه روسريهاى خود را بر خود بپوشند، كه به اين وسيله محتمل‌ترست كه شناخته شوند و رنجانده نشوند، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ اگر منافقان و بيماردلان و شايعه‌سازان در مدينه [از كارهاى خود] دست برندارند، تو را به ايشان تسلط دهيم و سپس جز اندك مدتى در آن [شهر مدينه‌] در جوار تو نباشند اينان ملعونند و هر جا كه يافته شوند، بايد بى‌محابا به اسارت و قتل درآيند اين سنت الهى است كه در باب پيشينيان جارى بوده است، و هرگز در سنت الهى تغيير و تبديلى نخواهى يافت‌ مردم از تو درباره قيامت مى‌پرسند، بگو علم آن [و اطلاع از زمانش‌] با خداوند است، و تو چه دانى چه بسا قيامت نزديك باشد بى‌گمان خداوند كافران را لعنت كرده است، و براى آنان آتشى [سهمگين‌] آماده ساخته است‌ كه جاودانه در آنند، و يار و ياورى نمى‌يابند روزى كه چهره‌هايشان در آتش [دوزخ‌] گردانده شود، گويند كاش از خداوند اطاعت مى‌كرديم و از پيامبر اطاعت مى‌كرديم‌ و گويند پروردگارا ما از پيشوايان و بزرگترانمان اطاعت كرديم، آنگاه ما را به گمراهى كشاندند پروردگار را به آنان دوچندان [سهم‌] از عذاب بده و عظيم لعنتشان كن‌ اى مؤمنان مانند كسانى كه موسى را آزار دادند مباشيد كه خداوند از آنچه مى‌گفتند [و بهتان مى‌زدند] برى و بركنارش داشت، و نزد خداوند آبرومند بود اى مؤمنان از خداوند پروا كنيد و سخنى درست و استوار بگوييد تا اعمالتان و پيامبر او اطاعت كند، به راستى به رستگارى بزرگى نايل شده است‌ ما امانت [خويش‌] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، ولى از پذيرفتن آن سر باززدند، و از آن هراسيدند، و انسان آن را پذيرفت، كه او [در حق خويش‌] ستمكار نادانى بود تا سرانجام خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را عذاب كند، و از [غفلت و قصور] مردان و زنان مؤمن درگذرد، و خداوند آمرزگار مهربان است‌ سپاس خداوندى را كه آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست، و در [آغاز و] آخرت نيز سپاس او راست و او فرزانه آگاه است‌ مى‌داند كه چه چيزى در زمين فرو مى‌رود، و چه چيزى از آن برون مى‌آيد، و چه چيزى از آسمان فرود مى‌آيد، و چه چيزى به آن فرا مى‌رود، و او مهربان آمرزگار است‌ و كافران گويند قيامت براى ما فرا نمى‌رسد، بگو چرا، سوگند به پروردگارم كه بى‌شبهه به شما فرا مى‌رسد، همو كه داناى نهان است، و هم سنگ ذره‌اى در آسمانها و زمين از او پنهان نيست، نيز چيزى كوچكتر از اين و نه بزرگتر نيست مگر آنكه در كتابى مبين [ثبت‌] است‌ تا بدين‌سان كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، پاداش دهد، اينانند كه بر ايشان آمرزش و روزى ارجمند مقرر است‌ و كسانى كه در [رد و انكار] آيات ما مقابله كنان [و بى‌حاصل‌] مى‌كوشند، اينانند كه عذابى از عقوبتى دردناك در انتظار آنان است‌ و دانش يافتگان آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، حق مى‌دانند، كه به راه خداوند پيروزمند ستوده، هدايت مى‌كند و كافران گويند آيا بشناسانيم به شما مردى را كه خبر مى‌دهد به شما كه چون پاره و پراكنده شديد، آنگاه آفرينش [و هيئت‌] جديدى خواهيد يافت‌ آيا بر خداوند دروغ بسته است، يا [به خيال آنان‌] جنونى دارد؟ [هيچ كدام‌] بلكه نامؤمنان به آخرت در عذاب و گمراهى دور و دراز هستند آيا آسمان و زمينى را كه پيش روى و پشت ايشان است ننگريسته‌اند؟، اگر خواهيم به زمين فرو بريمشان، يا بر آنان پاره‌اى از آسمان را فرو اندازيم، در اين امر براى هر بنده توبه كار، مايه عبرتى است‌ و به راستى از خود به داوود بخششى [و موهبتى‌] ارزانى داشتيم [و گفتيم‌] اى كوهها و اى مرغان با او [در تسبيح‌] همنوايى كنيد، و آهن را براى او نرم گردانيديم‌ [و گفتيم‌] كه زره‌هاى بلند و رسا بساز و در زره‌بافى سنجيده و بسامان كار كن، و همگان نيكوكارى كنيد، كه من به آنچه مى‌كنيد آگاهم‌ و براى سليمان باد را [رام گردانيديم‌]، كه سير بامداديش يكماهه راه و سير شامگاهيش يكماهه راه بود، و براى او چشمه مس [گداخته و جوشان‌] را روان ساختيم، و از جنيان گروهى در نزد او و به اذن پروردگارش كار مى‌كردند، و هر كدام از آنان كه از فرمان ما سرپيچيد، به او از عذاب آتش [دوزخ‌] مى‌چشانيم‌ [آنان‌] براى او هر چه مى‌خواست از محرابها و نقش و نگارها و كاسه‌هاى بزرگ حوض مانند، و ديگدانهاى استوار [و غير قابل نقل‌] مى‌ساختند، [و گفتيم‌] اى خاندان داوود سپاس ورزيد، و از بندگان من اندكى سپاسگزار هستند و چون مرگ او را مقرر داشتيم، چيزى جز كرم چوب‌خواره، مرگ او را به آنان نشان نداد، كه عصايش را خورد و چون [جسدش‌] در افتاد، جنيان پى بردند كه اگر غيب مى‌دانستند، در آن رنج و عذاب خفت‌بار نمى‌ماندند براى قوم سبا در مسكنهايشان پديده شگرفى بود [از جمله‌] دو بوستان در جانب راست و چپ، [كه به ايشان گفتيم‌] از روزى پروردگارتان بخوريد، و او را سپاس بگزاريد، [شما را] شهرى پاكيزه و پروردگارى آمرزگار است‌ ولى رويگردان شدند، آنگاه بر آنان سيل بنيان‌كن را روانه كرديم، و به جاى آن دو بوستانشان دو بوستان داراى ميوه‌هاى ناگوار و درخت گز و اندكمايه‌اى از درخت سدر جانشين كرديم‌ به خاطر كفرانى كه ورزيده بودند اين گونه جز ايشان داديم، و آيا جز ناسپاس را كيفر مى‌دهيم؟ و در بين آنان و آباديهايى كه به آنها بركت بخشيده بوديم، آباديهاى به هم پيوسته قرار داده بوديم، و در ميان آنها سير و سفر مقرر داشته بوديم، و [به آنان مى‌گفتيم‌] شبها و روزها با كمال امن و امان در آنها سير و سفر كنيد پس گفتند پروردگارا بين سفرهاى ما فاصله انداز، و بدين‌سان بر خويشتن ستم كردند، آنگاه همچون افسانه‌شان گردانديم و پاره و پراكنده‌شان ساختيم، بى‌گمان در اين براى هر شكيباى شاكرى مايه‌هاى عبرت است‌ و به راستى شيطان ظن خود را درباره ايشان راست يافت، آنگاه [همگى‌] جز گروهى از مؤمنان از او پيروى كردند و او [شيطان‌] را بر آنان سلطه‌اى نبود، مگر آنكه سرانجام كسى را كه به آخرت ايمان دارد، از كسى كه از آن شك دارد، باز شناسانيم، و پروردگارت بر همه چيز نگهبان است‌ بگو كسانى را كه در برابر خدا قائليد بخوانيد، [خواهيد ديد] كه هم سنگ ذره‌اى در آسمان و زمين اختيار و دست ندارند، و در [اداره و آفرينش آنها] ايشان را شركتى نيست، و او [خداوند] را از ميان آنان پشتيبانى نيست‌ و شفاعت نزد او سودى ندهد، مگر درباره كسى كه براى او اجازه دهد، تا چون هراس از دلهاى ايشان برطرف شود، گويند پروردگارتان چه گفت؟ گويند حق، و او بلندمرتبه بزرگ است‌ بگو چه كسى از آسمانها و زمين شما را روزى مى‌دهد؟ بگو خداوند و ما يا شما بر طريق هدايت، يا در گمراهى آشكاريم‌ بگو نه از شما درباره گناهى كه ما كرده‌ايم مى‌پرسند و نه از ما درباره آنچه شما مى‌كنيد خواهند پرسيد بگو پروردگار ما، ما و شما را گرد مى‌آورد، سپس در ميان ما به حق داورى مى‌كند و اوست داور دانا بگو به من بنمايانيد كسانى را كه در مقام شريك به او نسبت مى‌دهيد چنين نيست، بلكه او خداوند پيروزمند فرزانه است‌ و تو را جز مژده‌آور و هشداردهنده براى همگى مردم نفرستاده‌ايم، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند و گويند اگر راست مى‌گوييد اين وعده كى فرا مى‌رسد بگو براى شما موعد روزى مقرر است كه نه از آن ساعتى پس افتيد و نه پيش افتيد و كافران گويند هرگز به اين قرآن، و به آنچه پيش از آن بود، ايمان نمى‌آوريم، و اگر ستمكاران [مشرك‌] را بنگرى كه نزد پروردگارشان بازداشته شوند، بعضى با بعضى ديگر بگو مگو كنند مستضعفان به مستكبران گويند اگر شما نبوديد بى‌شك، ما مؤمن بوديم‌ مستكبران به مستضعفان گويند آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغ شما آمد بازداشتيم؟ چنين نيست، بلكه خودتان گناهكار بوديد و مستضعفان به مستكبران گويند چنين نيست، بلكه مكر [شما در] شب و روز بود، آنگاه كه به ما فرمان مى‌داديد كه به خداوند كفر بورزيم و براى او شريك قائل شويم، و چون عذاب را ببينند پشيمانى خود را پنهان دارند، و غلها را در گردنهاى كافران بگذاريم، آيا جز در برابر آنچه كرده‌اند، جزا مى‌يابند؟ و هيچ هشداردهنده‌اى به هيچ شهرى نفرستاديم مگر آنكه نازپروردگان آن گفتند ما رسالت شما را منكريم‌ گفتند ما پرمال و منال‌تر و پرزاد و رودتر هستيم، و ما عذاب‌ديده نخواهيم بود بگو بى‌گمان پروردگار من روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‌دارد، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند و اموال و اولاد شما چيزى نيست كه شما را چنانكه بايد و شايد به ما نزديك گرداند، مگر [در مورد] كسى كه ايمان آورده و كار شايسته كند، اينانند كه به خاطر كار و كردارشان پاداش دوچندانى دارند، و هم ايشان در غرفه‌ها[ى بهشتى‌] در امن و امانند و آنان كه در [رد و انكار] آيات ما مقابله كنان [و بى‌حاصل‌] مى‌كوشند، اينان براى عذاب احضار شوند بگو بى‌گمان پروردگار من روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مى‌دارد، و هر آنچه انفاق كنيد او [خداوند] عوض آن را مى‌دهد، و او بهترين روزى‌دهندگان است‌ و روزى كه همگى آنان را محشور گرداند، سپس به فرشتگان گويد آيا اينان شما را مى‌پرستيدند؟ گويند پاكا كه تويى، تو سرور ما هستى نه آنان، خير، ايشان جنيان را مى‌پرستيدند [و] بيشترينه‌شان به آنان مؤمن بودند و امروز هيچ‌يك از آنان در حق ديگرى اختيار سود و زيانى ندارد، و به كسانى كه ستم [/شرك‌]ورزيده‌اند گوييم عذاب آتش [دوزخ‌] را كه آن را تكذيب مى‌كرديد، بچشيد و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، گويند اين جز مردى نيست كه مى‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى‌پرستيدند بازدارد، و گويند اين جز بهتانى برساخته نيست، و كافران درباره حق -چون فراز آيدشانگويند اين جز جادويى آشكار نيست‌ و به آنان كتابهايى [آسمانى‌] نداده بوديم، كه آنها را بخوانند و بياموزند، و پيش از تو به سوى آنان [پيامبر] هشداردهنده‌اى نفرستاده‌ايم‌ و كسانى كه پيش از آنان بودند، تكذيب پيشه كردند، و به يك دهم آنچه [از مكنت و نعمت به پيشينيان‌] آنان داده بوديم، نايل نشدند، آنگاه پيامبران مرا دروغ‌زن شمردند، [بنگر] تا عقوبت من چگونه بود بگو شما را فقط به كلمه‌اى يگانه پند مى‌دهيم، و آن اين است كه دوگان دوگان، و يكان يكان به كار خداوند برخيزيد و سپس انديشه كنيد، همسخن شما جنونى ندارد، او جز هشداردهنده‌اى براى شما در پيشاپيش عذابى شديد نيست‌ بگو هر مزدى كه از شما طلبيده باشم متعلق به خودتان، مزد من جز با خداوند نيست، و او بر هر چيزى گواه است‌ بگو بى‌گمان پروردگار من حق را به ميان مى‌آورد و او داناى رازهاى نهانى است‌ بگو حق به ميان آمد [معبود] باطل نه [آفرينش چيزى را] آغاز كند و نه بازگرداند بگو اگر گمراه باشم، فقط به زيان خويش گمراه بوده‌ام، و اگر رهيافته باشم، آن به بركت وحى است كه پروردگار من به من فرستاده است، چرا كه او شنواى نزديك است‌ و چون بنگرى آنگاه كه هراسان شوند گريزى در كار نيست، و از جايى نزديك فرو گرفته شوند و گويند [اكنون‌] به آن [قرآن/ قيامت/ پيامبر] ايمان آورديم، و چگونه از جايى [چنين‌] دور، دسترس [به آن‌] براى آنان ميسر باشد؟ و پيشتر هم به آن انكار ورزيده بودند، و از دور دستها، تيرى در تاريكى مى‌اندازند و بين آنان و آنچه خوش دارند، فاصله افتد، چنانكه پيشترها در حق همانندانشان هم چنين شده بود كه آنان سخت در شك بودند سپاس خداوند را، پديد آورنده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را پيام رسان گردانده است، [فرشتگانى‌] كه داراى بالهاى دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه‌اند، در آفرينش هر چه خواهد مى‌افزايد، بى‌گمان خداوند بر همه چيز تواناست‌ هر رحمتى كه خداوند در حق مردم گشاده سازد، بازدارنده‌اى ندارد، و هر آنچه فروبندد، گشاينده‌اى جز او ندارد، و او پيروزمند فرزانه است‌ اى مردم نعمت الهى را بر خودتان ياد آوريد، آيا آفريدگارى غير از خداوند هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ خدايى جز او نيست، پس چگونه بيراهه مى‌رويد؟ و اگر تو را دروغ‌زن شمردند بدان كه پيامبران پيش از تو هم با تكذيب روبه‌رو شدند، و كارها به سوى خداوند بازگردانده مى‌شود اى مردم بى‌گمان وعده الهى حق است، پس زندگانى دنيا شما را مفريبد، و [شيطان‌] فريبكار شما را نسبت به خداوند فريفته نگرداند بى‌گمان شيطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن گيريد، جز اين نيست كه او حزبش را دعوت مى‌كند كه سرانجام از دوزخيان باشند كسانى كه كفرورزيده‌اند عذابى شديد [در پيش‌] دارند، و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، از آمرزش و پاداشى عظيم برخوردارند آيا كسى كه بدى عملش در نظرش آراسته جلوه داده شده است، و لذا آن را نيك مى‌بيند [مانند كسى است كه خداوند هدايتش كرده باشد] بى‌گمان خداوند هر كس را كه خواهد بيراه دارد، و هر كس را كه خواهد هدايت كند مبادا جان تو از حسرت خوردن بر ايشان بفرسايد، بى‌گمان خداوند به آنچه مى‌كنند آگاه است‌ و خداوند كسى است كه بادها را مى‌فرستد كه ابرى را بر مى‌انگيزد، آنگاه آن را به سوى سرزمينى پژمرده مى‌رانيم، و بدان زمين را بعد از پژمردنش زنده مى‌داريم، رستاخيز هم همين‌گونه است‌ هر كس عزت مى‌خواهد [بداند كه‌] هر چه عزت است، نزد خداوند است، سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى‌رود، و كار نيك آن را بالا مى‌برد، و كسانى كه بدسگالى مى‌كنند، عذابى شديد [در پيش‌] دارند، و مكر اينان بر باد است‌ و خداوند شما را از خاك، سپس از نطفه آفريده است، سپس شما را زوج [نر و ماده‌] گردانده است، و هيچ زنى باردار نمى‌شود و وضع حمل نمى‌كند مگر با علم او، و هيچ كهنسالى عمر داده يا از عمر او كاسته نمى‌شود، مگر آنكه در كتابى [مسطور] است، اين امر بر خداوند آسان است‌ و آن دو دريا برابر نيستند، اين يك شيرين خوشگوار كه نوشيدنش گواراست، و اين يك شور و تلخ، و از هر كدام گوشت تر و تازه مى‌خوريد، و [از آنها] زيورى بيرون مى‌آوريد و آن را "مى‌پوشيد" كشتيى [ها] را در آن، دريا شكاف مى‌بينى تا در طلب روزى مقرر از جانب او برآييد، و باشد كه سپاس بگزاريد از شب مى‌كاهد و بر روز مى‌افزايد و از روز مى‌كاهد و بر شب مى‌افزايد، و خورشيد و ماه را رام كرده است كه هر يك تا سرآمدى معين جريان دارند، چنين است خداوند پروردگارتان، كه فرمانروايى او راست، و كسانى كه [اى ناباوران‌] به جاى او مى‌خوانيد، مالك [چيزى حتى به اندازه‌] پوست هسته خرما نيستند اگر بخوانيدشان، نداى شما را نمى‌شنوند، و اگر هم مى‌شنيدند، پاسختان را نمى‌دادند، و روز قيامت، شرك شما را انكار مى‌كنند، و هيچ كس چون [خداوند] آگاه تو را آگاه نمى‌سازد هان اى مردم، شما [نادار و] نيازمند به خداوند هستيد، و خداوند است كه بى‌نياز ستوده است‌ اگر بخواهد شما را [از ميان‌] مى‌برد، و آفريدگان جديدى به ميان مى‌آورد و اين امر بر خداوند دشوار نيست‌ و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را بر ندارد، و اگر گرانبارى [ديگران را] بخواند كه بارش را بردارند، چيزى از آن بار برداشته نشود، و اگر چه [مخاطب‌] خويشاوند باشد، تو فقط كسانى را كه به ناديده از پروردگارشان خوف و خشيت دارند، و نماز را برپا مى‌دارند، هشدار مى‌دهى، و هر كس پاكى ورزد، همانا به سود خويش پاكى ورزيده است، و سير و سرانجام به سوى خداوند است‌ و نابينا و بينا برابر نيست‌ و نه تاريكى و روشنايى‌ و نيز سايه و آتشباد و [دل‌] زندگان و [دل‌] مردگان نيز برابر نيستند، بى‌گمان خداوند هر كس را كه بخواهد [پيام و پند خويش‌] مى‌شنواند، و تو شنواننده [پند و پيامى به‌] در گور خفتگان نيستى‌ تو نيستى مگر هشداردهنده‌اى‌ ما تو را به حق، مژده‌رسان و هشداردهنده فرستاده‌ايم، و امتى نيست مگر آنكه در ميان آنان هشداردهنده‌اى بوده است‌ و اگر تو را تكذيب كردند، بدان كه پيشينيان آنان هم كه پيامبرانشان براى آنان پديده‌هاى روشنگر و نوشته‌ها و كتاب‌[هاى‌] روشنگر آوردند، نيز تكذيب پيشه كردند سپس كافران را فرو گرفتم، [بنگر] تا عقاب من چگونه بوده است‌ آيا ننگريسته‌اى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاده است، سپس بدان ميوه‌هاى رنگارنگ برآورديم، و نيز از كوهها راههايى سفيد و سرخ رنگارنگ، و همچنين سياه سياه [پديد آورديم‌] بدين گونه از مردم و جانوران و چارپايان رنگارنگ [آفريده‌ايم‌]، از ميان بندگان خداوند فقط دانشوران از او خوف و خشيت دارند، بى‌گمان خداوند پيروزمند آمرزگار است‌ بى‌گمان كسانى كه كتاب الهى را مى‌خوانند، و نماز را برپا مى‌دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‌ايم، پنهان و آشكارا مى‌بخشند، به سودايى كه هرگز زيان ندارد، اميد دارند تا سرانجام پاداشهايشان را به تمام و كمال بپردازد، و از فضل خويش به سهمشان بيفزايد، چرا كه آمرزگار و قدردان است‌ و آنچه از كتاب [آسمانى‌] به تو وحى كرده‌ايم، حق است و همخوان با آنچه [از كتب آسمانى، كه‌] پيشاپيش اوست، بى‌گمان خداوند به [احوال‌] بندگانش آگاه بيناست‌ سپس كتاب آسمانى را به بندگان خود كه برگزيده بوديمشان به ميراث داديم، و از ايشان [بعضى‌] ستمكار در حق خويش، و بعضى از ايشان ميانه‌رو، و بعضى از ايشان پيشتاز در نيكوكاريها به اذن الهى است، اين همانا فضل بزرگ است‌ بهشتهاى عدن كه واردش شوند، و در آنجا به دستبندهايى زرين و مرواريد آراسته شوند، و لباس آنان در آنجا ابريشم است‌ و گويند سپاس خداوندى را كه از ما اندوه را زدود، بى‌گمان پروردگار ما آمرزگار قدردان است‌ همان كه ما را از فضل خويش به اقامتگاه جاويدان درآورد، كه در آنجا به ما خستگى نرسد، و در آنجا به ما ماندگى نرسد و كسانى كه كفر ورزيده‌اند، آتش جهنم را در پيش دارند، كه نه كارشان سپرى شود كه بميرند، و نه چيزى از عذاب آن از ايشان كاسته شود، بدين‌سان هر [انسان‌] ناسپاسى را جزا دهيم‌ و ايشان در آنجا فرياد بردارند كه پروردگارا ما را بيرون آور، كه كارى شايسته، غير از آنچه مى‌كرديم، پيشه كنيم [در پاسخشان گوييم‌] آيا شما را چندان عمر نداديم كه در آن هر كس كه اهل پند گرفتن است، پند گيرد و آيا [پيامبر] هشداردهنده‌اى به سوى شما نيامد؟ پس [عذاب را] بچشيد كه ستمكاران [مشرك‌] ياورى ندارند بى‌گمان خداوند داناى نهانيهاى آسمانها و زمين است، او داناى راز دلهاست‌ او كسى است كه شما را در اين سرزمين جانشينان [پيشينيان‌] ساخت، پس هر كس كفر ورزد، كفرش به زيان اوست، و كافران را كفرشان در نزد خداوند جز نفرت نيفزايد، و كافران را كفرشان جز زيان نيفزايد بگو آيا شريكانى را كه به جاى خداوند قائليد نگريسته‌ايد، به من بنمايانيد چه چيزى را در زمين آفريده‌اند؟، يا آيا در [آفرينش‌] آسمانها شركتى داشته‌اند؟ يا آيا به آنان كتابى داده‌ايم كه ايشان بر مبناى آن حجتى [در دست‌] دارند؟ حق اين است كه ستمكاران [مشرك‌] به يكديگر وعده‌اى جز فريب نمى‌دهند بى‌گمان خداوند آسمانها و زمين را از زوال نگه مى‌دارد، و اگر بخواهند زوال يابند هيچ كس جز او نگاهشان نمى‌دارد، او بردبار آمرزگار است‌ و سخت‌ترين سوگندهايشان را به [نام‌] خدا ياد كنند كه اگر [پيامبر] هشداردهنده‌اى به نزد آنان مى‌آمد، از هر يك از امتها [يهود و نصارا] رهيافته‌تر مى‌شدند، و چون هشداردهنده‌اى به نزدشان آمد، جز بر گريزشان نيفزود و اين از سر استكبار در اين سرزمين و بدسگالى بود، و بدسگالى جز به صاحب آن باز نمى‌گردد، آيا جز سنت پيشينيان را انتظار مى‌كشند؟ پس هرگز در سنت الهى تبديلى نمى‌يابى، و هرگز در سنت الهى تغييرى نمى‌يابى‌ آيا در زمين سير و سفر نكرده‌اند كه بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از ايشان بودند و از ايشان نيرومندتر بودند، چگونه بوده است؟ و هيچ چيز در آسمانها و زمين از [حيطه قدرت‌] خداوند نتواند گريخت، چرا كه او داناى تواناست‌ و اگر خداوند مردمان را به خاطر كار و كردار [نارواى‌] آنان فرو مى‌گرفت، هيچ جانورى را بر پشت آن [زمين‌] باقى نمى‌گذارد، ولى ايشان را تا سرآمدى معين باز پس مى‌دارد، و چون اجلشان فرارسد، آنگاه خداوند در حق بندگانش بيناست‌ يس [ياسين‌] سوگند به قرآن حكمت‌آموز كه تو از پيامبرانى‌ بر راهى راست‌ [اين كتاب‌] فرو فرستاده [خداوند] پيروزمند مهربان است‌ تا قومى را كه پدرانشان هشدار نيافته بودند، و خود غافلند، هشدار دهى‌ به راستى كه حكم [عذاب‌] بر بيشترينه آنان تحقق يافته است و ايشان ايمان نمى‌آورند ما بر گردنهايشان غفلهايى نهاده‌ايم تا [دستانشان را بسته است به گردنها و] چانه‌هايشان و ايشان سرهايشان به بالا و نگاهشان به پايين است‌ و در پيشاپيش آنان سدى و در پشتشان هم سدى نهاده‌ايم و بر [ديدگان‌] آنان پرده‌اى افكنده‌ايم، لذا نمى‌توانند ديد براى ايشان يكسان است چه هشدارشان دهى، چه هشدارشان ندهى، ايشان ايمان نمى‌آورند تنها كسى را توانى هشدار داد كه از پند [/ كتاب آسمانى‌] پيروى كند و به ناديده از خداى رحمان بهراسد، پس او را به آمرزش و پاداشى ارجمند بشارت ده‌ ما خود مردگان را [از نو] زنده مى‌كنيم و آنچه در گذشته انجام داده‌اند، و حتى نقش گامهايشان را مى‌نويسيم، و همه چيز را در كتابى روشنگر بر شمارده‌ايم‌ و براى آنان مثلى بزن از شهروندانى كه پيامبران به آنجا [نزدشان‌] آمدند آنگاه كه به نزد آنان دو تن را فرستاديم، و آنان را دروغگو شمردند، سپس جانب آنان را با [فرستادن‌] سومين فرد استوار داشتيم، آنگاه [همگى‌] گفتند ما به سوى شما [به رسالت‌] فرستاده شده‌ايم‌ گفتند شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و خداى رحمان چيزى فرو نفرستاده است، شما چيزى جز دروغ نمى‌گوييد گفتند پروردگار ما مى‌داند كه ما به سوى شما [به رسالت‌] فرستاده شده‌ايم‌ و بر عهده ما جز پيام‌رسانى آشكار چيزى نيست‌ گفتند ما به شما فال بد مى‌زنيم، اگر دست برنداريد، شما را سنگسار مى‌كنيم، و از ما عذابى دردناك به شما مى‌رسد گفتند فال بدتان با شماست، آيا چون اندرز داده شويد [بايد فال بد بزنيد؟]، حق اين است كه شما قومى تجاوزپيشه‌ايد و مردى از دوردست شهر شتابان آمد، گفت اى قوم من از فرستادگان [/پيامبران‌] پيروى كنيد از كسانى كه از شما پاداشى نمى‌خواهند و خود رهيافته‌اند، پيروى كنيد و مرا نرسد كه كسى را كه مرا آفريده است، و شما هم به سوى او بازگردانده مى‌شويد، نپرستم‌ آيا به جاى او خدايانى را به پرستش گيرم كه اگر خداى رحمان بلايى در حق من اراده كند، شفاعت ايشان مرا سود ندهد و نتوانند مرا نجات دهند من در آن صورت در گمراهى آشكارم‌ پس سخن مرا بشنويد [و شهادت دهيد] كه من به پروردگارتان ايمان آورده‌ام‌ گفته شود وارد بهشت شو، گويد اى كاش قوم من مى‌دانستند اين را كه پروردگارم مرا آمرزيده است، و مرا از گراميان قرار داده است‌ و ما بر سر قوم او، پس از او، سپاهى از آسمان فرو نفرستاديم، و ما فرو فرستنده [آن‌] نبوديم‌ آن جز بانگ مرگبارى يگانه نبود، آنگاه ايشان خاموش شدند اى دريغ بر بندگان، هيچ پيامبرى براى آنان نيامد، مگر آنكه او را ريشخند كردند آيا نينديشيده‌اند كه چه بسيار پيش از ايشان، نسلهايى را نابود كرديم كه آنان به سوى اينان باز نگشتند و همگيشان جز جمعى نيستند كه نزد ما احضار كرده شوند و زمين پژمرده [/باير]مايه عبرتى است براى آنان كه زنده‌اش گردانديم و از آن دانه‌ها برآورديم كه از آن مى‌خورند و در آن باغهايى از خرما و انگور پديد آورديم و در آنجا چشمه‌ساران روان ساختيم‌ تا سرانجام از بار و بر آن و آنچه دستهاى خودشان عمل آورده بود، بخورند، آيا سپاس نمى‌گزارند؟ پاك و منزه است كسى كه همه گونه‌ها را آفريده است، از جمله آنچه زمين مى‌روياند و نيز از [وجود] خودشان و نيز آنچه نمى‌شناسند و براى آنان شب پديده شگرفى است كه روز را از آن جدا مى‌سازيم كه آنگاه در تاريكى فرو مى‌روند و خورشيد با قرار و قاعده‌[ى معينش‌] جريان دارد، اين اندازه آفرينى [خداوند] پيروزمند داناست‌ و ماه را نيز منزلگاههايى مقرر داشته‌ايم تا [در سير خويش‌] همچون شاخه خشكيده ديرينه باز مى‌گردد نه خورشيد را سزاوار است كه [در سير خود] به ماه برسد، و نه شب بر روز سبقت جويد، و همه در سپهرى شناورند و مايه عبرتى است براى آنان كه ما زاد و رودشان را در كشتى گرانبار سوار كرديم‌ و براى آنان چيزى همانند آن آفريده‌ايم كه سوارش مى‌شوند و اگر بخواهيم آنان را غرقه مى‌سازيم، و فريادرسى ندارند، و نجات داده نشوند مگر رحمتى از سوى ما [بينند] و برخوردارى تا زمانى معين‌ و چون به ايشان گفته شود از آنچه پيش روى شما و از آنچه پشت سرتان است، پروا كنيد، باشد كه مشمول رحمت شويد [اعراض كنند] و هيچ آيتى از آيات پروردگارشان براى آنان نيامده است مگر آنكه از آن رويگردان بوده‌اند و چون به ايشان گفته شود از آنچه خداوند به شما روزى داده است، بخشش كنيد، كافران به مؤمنان گويند، آيا كسى را خوراك دهيم كه اگر خداوند بخواهد خوراكش مى‌دهد، شما جز در گمراهى آشكار نيستيد و گويند اگر راست مى‌گوييد اين وعده كى فرا مى‌رسد جز بانگ مرگبار يگانه‌اى را انتظار نمى‌كشند كه در حالى كه ستيزه و جدل مى‌كنند، فروگيردشان‌ و در آن هنگام نه وصيتى توانند كرد و نه به سوى خانواده‌شان باز مى‌گردند و در صور دميده شود، آنگاه ايشان از گورها [برخيزند و] به سوى پروردگارشان بشتابند گويند واى بر ما، كى ما را از خواب [گاه‌] مان برانگيخت؟ اين همان است كه خداى رحمان وعده داده بود و پيامبران راست گفته‌اند [سپس‌] جز بانگ مرگبار يگانه‌اى در كار نيست، آنگاه است كه همگى [آنان‌] در نزد ما حاضر شدگانند [بدانيد كه‌] امروز بر هيچ كس ستمى نرود، و جز در برابر كارى كه كرده‌ايد، جزا نيابيد بى‌گمان بهشتيان امروز در كارى خوش و خرمند ايشان و جفتهايشان در سايه‌ساران بر روى اورنگها تكيه زده‌اند در آنجا براى آنان ميوه‌هاست، و براى آنان هرچه طلب كنند، آماده است‌ سلام [بر شما]، اين سخنى است از پروردگار مهربان‌ [و ندا آيد] امروز اى گنهكاران [از نيكوكاران‌] جدا شويد آيا اى آدميان با شما پيمان نبسته بودم كه شيطان را نپرستيد كه او دشمن آشكار شماست؟ و اينكه مرا بپرستيد، كه اين راهى راست است‌ و به راستى گروهى بسيار از شما را گمراه كرد، آيا تعقل نمى‌كرديد؟ اين همان جهنمى است كه به شما وعده داده شده بود امروز به خاطر كفرى كه مى‌ورزيديد، به آن درآييد امروز بر دهانهايشان مهر گذاريم و درباره آنچه مى‌كردند، دستهايشان با ما سخن بگويند، و پاهايشان گواهى دهند و اگر خواهيم ديدگانشان را نابينا سازيم، آنگاه به سوى راه [/صراط] بشتابند، اما چگونه بنگرند و اگر خواهيم آنان را در جايشان مسخ گردانيم، آنگاه نتوانند رفتارى كنند و نه بازگردند و هر كس را كه عمر [دراز] دهيم، خلقت [و رفتارش‌] را باژگونه كنيم، آيا تعقل نمى‌كنند؟ و ما به او [پيامبر] شعر نياموخته‌ايم، و سزاوار او [هم‌] نيست، اين جز اندرز و قرآن مبين نيست‌ تا هر كس را كه زنده [دل‌] است هشدار دهد و حجت را بر كافران تمام گرداند آيا نينديشيده‌اند كه ما براى آنان از آنچه دستان [قدرت‌] مان بر سازد، چارپايانى آفريده‌ايم كه ايشان داراى آن هستند و آنها را رام ايشان گردانده‌ايم، لذا هم مركوبشان از آنهاست و هم از آن مى‌خورند و براى آنان در آنها سودها و آشاميدنى‌هاست، آيا سپاس نمى‌گزارند؟ و به جاى خداوند خدايانى را [به پرستش‌] گرفته‌اند به اميد آنكه ايشان يارى يابند [اما] آنها به يارى [دادن‌] ايشان توانايى ندارند، و ايشان براى آنها چون سپاهى هستند كه در [عرصه قيامت‌] حاضر كرده شوند پس سخنشان تو را اندوهگين نكند، ما آنچه پنهان مى‌دارند و آنچه آشكار مى‌دارند مى‌دانيم‌ آيا انسان نينديشيده است كه ما او را از نطفه‌اى آفريده‌ايم، آنگاه او جدل‌پيشه‌اى آشكار است‌ و براى ما مثل مى‌زند و آفرينش خود را فراموش مى‌كند، گويد چه كسى استخوانها را -در حالى كه پوسيده‌انداز نو زنده مى‌گرداند؟ بگو همان كسى كه نخستين‌بار آن را پديد آورده است، زنده‌اش مى‌گرداند، او به هر آفرينشى دانا [و توانا]ست‌ همان كسى كه براى شما از درخت سبز[تر و تازه‌] آتشى پديد آورد، كه آنگاه از آن آتش مى‌افروزيد آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، تواناى آن نيست كه مانند ايشان را بيافريند، چرا، و او آفرينشگر داناست‌ امر او چون [آفرينش‌] چيزى را اراده كند، تنها همين است كه به آن مى‌گويد موجود شو، [و بى‌درنگ‌] موجود مى‌شود پس منزه است كسى كه ملكوت هر چيز به دست اوست و به سوى او باز گردانده مى‌شويد سوگند به فرشتگان صف در صف‌ و به بازدارندگان [از معاصى‌] و به خوانندگان ذكر [قرآن و كتابهاى آسمانى‌] كه خداى شما يگانه است‌ پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها و پروردگار مشرق‌ها [و مغرب‌ها] ما آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراسته‌ايم‌ و از هر شيطان سركشى محفوظ داشته‌ايم‌ به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر سو رانده شوند به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش‌] دارند مگر كسى كه ربايشى بربايد، كه شهابى درخشان در پى‌اش افتد پس از ايشان بپرس آيا آفرينش آنان استوارتر است يا آنانى كه آفريده‌ايم، ما ايشان را از گلى چسبنده آفريده‌ايم‌ بلكه تو [از حال آنان‌] تعجب كرده‌اى، و آنان [كار و بار تو را] ريشخند مى‌كنند و چون اندرزشان دهند، پند نپذيرند و چون هر پديده شگرفى بينند، تمسخر پيشه كنند و گويند اين جز جادويى آشكار نيست‌ [گويند] چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده‌] شديم، آيا ما از نو برانگيخته [و زنده‌] خواهيم شد؟ و همچنين پدران نخستين ما؟ بگو آرى، و شما خوار و زبون باشيد پس آن يك نعره تند باشد، پس آنگاه ايشان بنگرند و گويند اى واى بر ما اين روز جزاست‌ اين [همان‌] روز داورى است كه آن را انكار مى‌كرديد ستم‌پيشگان [مشرك‌] و همتايانشان را همراه با آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيدند [يكجا] گرد آوريد، آنگاه به سوى راه جهنم راهنمايشان كنيد و آنان را بازداريد كه ايشان بازخواست كردنى هستند شما را چه مى‌شود كه همديگر را يارى نمى‌كنيد؟ آرى ايشان امروز تسليم‌پيشه‌اند و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند گويند شما بوديد كه "حق به جانب" به سراغ ما مى‌آمديد گويند بلكه خود شما مؤمن نبوديد و ما را بر شما سلطه‌اى نبود، بلكه شما قومى سركش بوديد و حكم پروردگارمان در حق ما تحقق يافت، ما چشندگان [عذاب‌]ايم‌ آنگاه شما را گمراه كرديم، ما خود هم گمراه بوديم‌ آنگاه ايشان در چنين روزى در عذاب مشتركند ما با گناهكاران چنين مى‌كنيم‌ اينان چنان بودند كه چون به آنان [كلمه‌] لا اله الا الله گفته مى‌شد، استكبار مى‌ورزيدند و مى‌گفتند آيا ما رهاكننده خدايانمان به خاطر شاعرى ديوانه باشيم؟ حق اين است كه او [پيامبر] حق را به ميان آورد و پيامبران [پيشين‌] را تصديق كرد شما چشندگان عذاب دردناكيد و جز بر حسب آنچه كرده‌ايد، جزا نمى‌يابيد مگر بندگان اخلاص يافته خداوند اينان روزى معين دارند انواع ميوه‌ها، و خود گراميانند در بهشتهاى پرناز و نعمت‌ بر روى تختها، رو به روى همديگر براى آنان جامى از شرابى جارى بگردانند [و پيش آرند] سپيد درخشان و لذت‌بخش آشامندگان‌ هيچ دردسرى در آن نيست، و از آن مست نشوند و نزد ايشان دوشيزگان چشم فروهشته [/قانع به همسر] درشت چشم هستند گويى ايشان بيضه‌هاى شتر مرغ نهفته‌اند و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند گوينده‌اى از ميان آنان گويد مرا [در دنيا] همنشينى بود كه مى‌گفت آيا تو [هم‌] از باور دارندگانى؟ [به اينكه‌] آيا چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده‌] شديم، آيا ما جزا خواهيم يافت؟ [سپس‌] گويد آيا شما نگرندگانيد؟ سپس فرانگرد و او را در ميانه دوزخ ببيند [و از دور به او] گويد به خدا نزديك بود كه تو مرا به نابودى بكشانى‌ و اگر نعمت پروردگارم نبود من نيز از حاضر شدگان [در عذاب‌] بودم‌ پس آيا ما ديگر نمى‌ميريم؟ مگر به مردن نخستينمان، و ما عذاب شونده نيستيم؟ بى‌گمان اين [كه من در بهشت هستم‌] همان رستگارى بزرگ است‌ بايد كه اهل عمل براى چنين هدفى بكوشند آيا اين پيشكش بهتر است يا درخت زقوم؟ ما آن را مايه آزمون ستمكاران [مشرك‌] قرار داده‌ايم‌ آن درختى است كه از بن جهنم مى‌رويد ميوه‌اش گويى كله‌هاى شياطين است‌ آنگاه ايشان خورنده از آنند، و پركننده شكمهاى خويش از آن‌ سپس براى آنان آميزه‌اى از آب جوش هست كه به دنبال آن نوشند سپس بازگشتگاهشان به سوى دوزخ است‌ چرا كه ايشان پدرانشان را گمراه يافتند و آنان به دنبال ايشان شتافتند و به راستى پيش از آنان، بيشترينه پيشينيان گمراه شدند و به راستى به ميان آنان هشداردهندگانى فرستاديم‌ پس بنگر سرانجام هشدار يافتگان چگونه بوده است‌ مگر بندگان اخلاص يافته خداوند و به راستى نوح ما را ندا داد، و چه نيكو پاسخ‌دهندگانيم‌ و او و خانواده‌اش را از گرفتارى بزرگ رهانيديم‌ و زاد و رود او را ماندگار گردانديم‌ و براى او در ميان واپسينيان، نام نيك نهاديم‌ در ميان جهانيان، سلام بر نوح‌ ما بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ كه او از بندگان مؤمن ما بود سپس ديگران را غرقه ساختيم‌ و ابراهيم جزو پيروان او بود چنين بود كه دل پاك و پيراسته [از شك و شرك‌] به درگاه پروردگارش آورد آنگاه كه به پدرش و قومش گفت چه چيزى را مى‌پرستيد؟ آيا به دروغ و دغل در هواى خدايانى به جاى خداوند هستيد؟ پس گمانتان درباره پروردگار جهانيان چيست؟ سپس نگاهى به ستارگان انداخت‌ و گفت من بيمارم‌ آنگاه به او پشت كردند [و تنهايش گذاشتند] رو به خدايانشان آورد و گفت چرا [چيزى‌] نمى‌خوريد شما را چه مى‌شود چرا سخن نمى‌گوييد؟ پس [نهانى‌] بر آنان ضربه‌اى به شدت فرود آورد آنگاه شتابان رو به سوى او آوردند [ابراهيم‌] گفت آيا چيزى را كه [با دست خود] تراشيده‌ايد مى‌پرستيد؟ و حال آنكه خداوند شما را و چيزهايى را كه بر سر آنها كار مى‌كنيد، آفريده است‌ گفتند براى او بنايى بر آوريد، و او را در آتش بيندازيد آنگاه در حق او بد سگاليدند، ولى آنان را فرودست گردانديم‌ و [ابراهيم‌] گفت من رونده به سوى پروردگارم هستم، كه به زودى مرا رهنمايى خواهد كرد پروردگارا به من از شايستگان فرزندى ببخش‌ آنگاه او را به فرزندى بردبار مژده داديم‌ و چون در كار و كوشش به پاى او رسيد، [ابراهيم‌] گفت اى فرزندم من در خواب ديده‌ام كه سر تو را مى‌برم، بنگر [در اين كار] چه مى‌بينى؟ [اسماعيل‌] گفت پدر جان آنچه فرمانت داده‌اند، انجام بده، كه به زودى مرا به خواست خداوند، از شكيبايان خواهى يافت‌ آنگاه چون هر دو [بر اين كار] گردن نهادند و او را بر گونه‌اش به خاك افكند ندايش داديم كه اى ابراهيم‌ رؤيايت را به حقيقت باورداشتى، ما بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ بى‌گمان اين آزمونى آشكار است‌ و به جاى او قربانى بزرگى را فديه پذيرفتيم‌ و براى او در ميان واپسينان نام نيك نهاديم‌ سلام بر ابراهيم‌ بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ چرا كه او از بندگان مؤمن ما بود و او را به اسحاق كه پيامبرى از شايستگان بود، بشارت داديم‌ و به او و به اسحاق بركت بخشيديم، و از زاد و رود آنان، هم نيكوكار بود و هم آشكارا ستمگر در حق خويش‌ و به راستى بر موسى و هارون منت نهاديم [و نعمت داديم‌] آن دو و قومشان را از گرفتارى بزرگ رهانيديم‌ و آنان را يارى داديم و آنان بودند كه پيروز شدند و به آن دو، كتاب روشنگر بخشيديم‌ و آن دو را به راه راست هدايت كرديم‌ و براى آنان در ميان واپسينان نام نيك نهاديم‌ سلام بر موسى و هارون‌ ما بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ كه آن دو از بندگان مؤمن ما بودند و همانا الياس از پيامبران بود چنين بود كه به قومش گفت آيا پروا نمى‌كنيد آيا بعل را مى‌پرستيد و بهترين آفريدگاران را رها مى‌كنيد؟ خداوند را، كه پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست؟ پس او را دروغگو شمردند و ايشان [براى حساب و عذاب‌] حاضر شدگانند مگر آن بندگان خداوند كه اخلاص يافته‌اند و براى او در ميان واپسينان نام نيك نهاديم‌ و سلام بر آل ياسين‌ ما بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌ او از بندگان مؤمن ما بود و همانا لوط از پيامبران بود چنين بود كه او و خانواده‌اش، همگى را، رهايى داديم‌ مگر پيرزنى كه جزو واپس‌ماندگان [در عذاب‌] بود سپس ديگران را نابود كرديم‌ و خود شما بر [آثار] آنان بامدادان مى‌گذريد و نيز شامگاهان، پس آيا تعقل نمى‌كنيد؟ و بى‌گمان يونس از پيامبران بود آنگاه كه به سوى كشتى گرانبار گريخت‌ پس با آنان قرعه انداخت و او بيرون انداختنى شد و ماهى [بزرگ /نهنگ‌] او را فرو بلعيد و او در خور ملامت بود و اگر از تسبيح‌گويان نبود در شكم آن تا روزى كه مردمان برانگيخته شوند به سر مى‌برد آنگاه او را به كرانه باير افكنديم و او بيمار بود و بر سر او [براى سايه افكنى‌] گياهى از قسم كدو رويانديم‌ و [سرانجام‌] او را به سوى صدهزار نفر يا بيشتر [به رسالت‌] فرستاديم‌ آنگاه ايمان آوردند و ما نيز آنان را تا مدتى بهره‌مند ساختيم‌ از آنان بپرس كه آيا پروردگار تو را دختران است و خود ايشان را پسران؟ يا آنكه ما فرشتگان را مادينه آفريده‌ايم و ايشان شاهد بوده‌اند؟ هان ايشان از سر تهمتشان مى‌گويند خداوند فرزندى پديد آورده است، و ايشان دروغگو هستند آيا [خداوند] دختران را بر پسران ترجيح داده است؟ شما را چه مى‌شود، چگونه داورى مى‌كنيد؟ آيا انديشه نمى‌كنيد؟ يا حجتى آشكار در دست داريد؟ پس اگر راست مى‌گوييد سندتان را بياوريد و بين او و جن پيوندى قائل شدند، و جنيان خود به خوبى مى‌دانند كه ايشان [براى حساب‌] حاضر شدگانند پاك و منزه است خداوند از آنچه مى‌گويند مگر بندگان خداوند كه اخلاص يافتگانند بدانيد كه شما و آنچه مى‌پرستيد شما كسى را به گمراهى نمى‌كشيد مگر كسى را كه درآينده به دوزخ است‌ [و فرشتگان گويند] هيچ كس از ما نيست مگر آنكه پايگاهى معين دارد و ماييم كه صف در صفيم‌ و ماييم كه تسبيح گويانيم‌ و آنان ادعا مى‌كردند كه اگر در دست ما كتابى از [كتابهاى آسمانى‌] پيشينيان بود بى‌شك از بندگان اخلاص يافته خداوند مى‌شديم‌ ولى آن [كتاب آسمانى/ قرآن‌] را انكار كردند، زودا كه بدانند و حكم ما در حق بندگان به رسالت فرستاده‌مان از پيش معين شده است‌ ايشانند كه نصرت يافتگانند و سپاه ماست كه ايشان پيروزند پس تا مدتى از آنان روى بگردان‌ و بنگر ايشان را، كه زودا به ديده بصيرت بنگرند آيا عذاب ما را به شتاب مى‌خواهند آنگاه كه به سراى ايشان فرود آيد، چه بد است بامداد [عذاب‌] هشدار يافتگان‌ و تا مدتى از آنان روى بگردان‌ و بنگر زودا كه به ديده بصيرت بنگرند پاك و منزه است پروردگارت، كه پروردگار پيروزمند است، از آنچه مى‌گويند و درود بر پيامبران باد و سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است‌ ص [صاد] سوگند به قرآن پندآموز آرى كافران گرفتار حميت [جاهليت‌] و ستيزه‌جويى‌اند چه بسيار نسلها كه پيش از ايشان نابودشان كرديم و فرياد خواستند اما زمان، زمان گريز [و رهايى‌] نبود و شگفتى مى‌كردند كه [پيامبر] هشداردهنده‌اى از خودشان به سراغ آنان آمده است، و كافران گفتند اين جادوگر دروغ‌زن است‌ آيا همه خدايان را خداى يگانه‌اى مى‌سازد، اين امر عجيبى است‌ و بزرگان ايشان به راه خود رفتند و گفتند كه برويد و بر [عبادت‌] خدايان خود شكيبايى پيشه كنيد، كه اين امر مطلوب است‌ ما چنين چيزى در آيين اخير نشنيده‌ايم اين جز از خود بر ساختن نيست‌ آيا از ميان همه ما قرآن بر او نازل شده است؟ بلكه ايشان از ياد من در شك و شبهه‌اند، يا هنوز عذاب مرا نچشيده‌اند يا گنجينه‌هاى رحمت پروردگار پيروزمند بخشنده‌ات در اختيار آنان است؟ يا فرمانروايى آسمانها و زمين و مابين آنها از آن ايشان است، پس با نردبانها فراروند در آنجا سپاهى است از همدستان كه شكست خوردنى است‌ پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب سپاه، تكذيب [پيامبران را] پيشه كردند و نيز ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه، اين جماعتها يكايك آنان جز تكذيب پيامبران كارى نكردند، و لذا عقاب من [در حق آنان‌] تحقق يافت‌ و اينان جز بانگ مرگبار يگانه‌اى را انتظار نمى‌كشند كه فروگذار نمى‌كند و ادعا كردند كه پروردگارا كارنامه ما را پيش از روز حساب، هر چه زودتر به ما بده‌ بر آنچه مى‌گويند شكيبايى كن، و از بنده ما داوود ياد كن كه هم توانمند بود و هم توبه كار ما كوهها را همراه او رام كرده بوديم كه شامگاهان و بامدادان همنوا با او تسبيح مى‌گفتند و پرندگان را كه گرد آينده بودند و همه باز گردنده‌ و فرمانروايى او را استوار داشتيم و به او پيامبرى و نفوذ كلامى فيصله‌بخش بخشيده بوديم‌ و آيا خبر اصحاب دعوى به تو رسيده است كه از ديوار محراب او بالا رفتند آنگاه كه [ناگهان‌] بر داوود وارد شدند و او از ايشان هراسيد، گفتند مترس، اصحاب دعوايى هستيم كه بعضى از ما بر ديگرى ستم كرده است، پس در ميان ما به حق داورى كن، و بيداد مكن و ما را به راه راست رهنمايى كن‌ [يكى از آنان گفت] اين دوست من است كه نود و نه ميش دارد، و من يك ميش تنها دارم، و مى‌گويد آن را هم به من واگذار و با من درشت‌گويى مى‌كند [داوود] گفت به راستى با خواستن ميش تو و افزودنش به ميشهاى خود، در حق تو ستم كرده است، و بسيارى از شريكان هستند كه در حق همديگر ستم مى‌كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته پيش گرفته باشند، و ايشان [به واقع‌] اندكشمارند، و داوود دانست كه ما او را آزموده‌ايم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار كرد، و به سجده در افتاد و توبه كرد آنگاه اين امر را بر او آمرزيديم، و او در نزد ما تقرب و نيك سرانجامى داشت‌ اى داوود ما تو را در روى زمين خليفه [خود] برگماشته‌ايم، پس در ميان مردم به حق داورى كن، و از هوى و هوس پيروى مكن، كه تو را از راه خدا گمراه كند، بى‌گمان كسانى كه از راه خدا گمراه مى‌شوند عذاب سخت و سنگينى در پيش دارند چرا كه روز حساب را فراموش كرده‌اند و ما آسمان و زمين و مابين آنها را بيهوده نيافريده‌ايم، اين پندار كسانى است كه كفر ورزيده‌اند، و واى بر كسانى كه كفرورزيده‌اند از [عذاب‌] آتش دوزخ‌ آيا كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، همانند مفسدان در زمين قرار مى‌دهيم، يا آيا پارسايان را مانند فاجران مى‌شماريم؟ كتابى است مبارك كه آن را بر تو فرو فرستاده‌ايم، تا در آيات آن انديشه كنند، و خردمندان از آن پند گيرند و به داوود سليمان را بخشيديم، چه نيكو بنده‌اى كه تواب بود چنين بود كه شامگاهان اسبهاى نيكويى بر او عرضه داشتند [سليمان سرگرم تماشاى آنان شد] آنگاه گفت [دريغا] من چنان شيفته مهر اسبان شدم كه از ياد پروردگارم غافل شدم، تا آنكه [خورشيد] در حجاب [مغرب‌] پنهان شد [سپس گفت‌] آنها را به نزد من باز گردانيد آنگاه به دست كشيدن بر ساقها و گردنهاى آنها پرداخت‌ و به راستى سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى را افكنديم، سپس توبه كرد گفت پروردگارا مرا بيامرز و به من فرمانروايى‌اى ببخش كه سزاوار هيچ كس پس از من نباشد كه تو بخششگرى‌ آنگاه باد را رام او ساختيم كه به فرمان او هر جا كه خواسته باشد به آهستگى روان باشد و ديوانى را كه همه بنا يا غواص بودند [مسخر او ساختيم‌] و ديگرانى كه به هم بستگان با پاى بندها بودند اين بخشش ماست، بى‌حساب [آن را] ببخش يا براى خود نگهدار و او را نزد ما تقرب و نيك سرانجامى بود و بنده ما ايوب را ياد كن آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان به من رنج و عذاب رسانده است‌ [گفتيم‌] پايت را به زمين بزن، اينك اين شستن‌گاهى است سرد و نوشيدنى‌ و [سپس /ديگربار] خانواده‌اش و همانند آن را همراه ايشان، از سر رحمت خويش و براى پندآموزى به خردمندان، به او بخشيديم‌ و [به او به رعايت عهدى كه كرده بود، گفتيم] دسته‌اى چوب تركه به دستت بگير، و با آن [همسرت را فقط يك بار] بزن، و سوگند مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه نيكو بنده‌اى كه تواب بود و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه همه توانمند [در عبادت‌] و ديده‌ور بودند ما آنان را به خصلتى ويژه ساختيم كه آخرت انديشى بود و ايشان از نظر ما از برگزيدگان نيك بودند و ياد كن اسماعيل و اليسع و ذوالكفل را كه همه از نيكان بودند اين ياد كردى است و پرهيزگاران را نيك سرانجامى است‌ بهشتهاى عدن كه درهايش براى ايشان گشوده است‌ در آنجا تكيه [بر اورنگها] زدگانند، در آنجا ميوه‌هاى بسيار، و نوشيدنى [ها] مى‌طلبند و نزد آنان دوشيزگان همسال چشم فروهشته [/قانع به شوهر] هستند اين است آنچه به شما براى روز حساب وعده داده شده بود اين همان رزق معين از جانب ماست كه تمامى ندارد چنين است، و سركشان را بدترين سرانجام است‌ جهنم است كه واردش مى‌شوند و بد آرامگاهى است‌ چنين است، آب جوش و چركابه كه بايد بچشندش‌ و عذابى ديگر است همانند آن به انواع و اقسام‌ اين گروهى است كه همراه با شما به دوزخ فرو رفته‌اند، خوشامدى نيست ايشان را، چرا كه به آتش دوزخ در آينده‌اند گويند شما را خوشامدى نباشد، شما بوديد كه آن راه را پيش پاى ما گذاشتيد، پس چه بد قرارگاهى است‌ گويند پروردگارا هر كس كه اين را پيش پاى ما گذاشته است، عذابش را در آتش دوزخ دو چندان بيفزاى‌ و گويند ما را چه شده است كه مردانى را كه از بد كرداران مى‌شمرديمشان، [در اينجا] نمى‌بينيم؟ آيا آنان را به ريشخند گرفته‌ايم، يا چشمها[مان‌] بر ايشان نمى‌افتد؟ بى‌گمان ستيزه دوزخيان با همديگر حق است‌ بگو من فقط هشداردهنده‌ام و خدايى جز خداوند يگانه قهار نيست‌ پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها كه پيروزمند آمرزگار است‌ بگو آن خبرى است بس بزرگ‌ كه شما از آن رويگردانيد مرا هيچ آگاهى از ملأاعلى نيست، آنگاه كه [فرشتگان‌] مجادله كردند به من وحى نمى‌شود جز در اين باب كه من هشداردهنده‌اى آشكارم‌ چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفريننده انسانى از گل هستم‌ پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دميدم براى او به سجده در افتيد آنگاه فرشتگان همگى سجده كردند مگر ابليس كه استكبار ورزيد و از كافران شد فرمود اى ابليس چه چيزى تو را از سجده به آنچه با دستان خويش آفريده‌ام، بازداشت؟ آيا استكبار ورزيدى يا از بلندمرتبگان بودى؟ گفت من بهتر از او هستم، [چرا] كه مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گل آفريده‌اى‌ فرمود از آنجا بيرون شو كه تو مطرودى‌ و لعنت من تا روز جزا بر تو خواهد بود گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه [مردمان‌] برانگيخته شوند مهلت ده‌ فرمود [پذيرفتم‌] تو از مهلت يافتگانى‌ تا روز آن هنگام معين‌ گفت [سوگند] به عزت تو كه همگى آنان را گمراه خواهم ساخت‌ مگر از ميان آنان، آن بندگانت را كه اخلاص يافته‌اند فرمود حق است و حق را مى‌گويم‌ كه جهنم را از تو و همه كسانى از آنان كه از تو پيروى مى‌كنند، آكنده خواهم ساخت‌ بگو براى آن [رسالت‌] از شما مزدى نمى‌طلبم، و من از بر خود بستگان نيستم‌ اين جز پندى براى جهانيان نيست‌ و خبرش را پس از چندى خواهيد دانست‌ كتابى است كه از سوى خداوند پيروزمند فرزانه فرو فرستاده شده است‌ كتاب آسمانى را به راستى و درستى بر تو نازل كرده‌ايم، پس خداوند را در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته مى‌دارى بپرست‌ هان دين خالص خداى راست، و كسانى كه به جاى او سرورانى به پرستش مى‌گيرند [و مدعى مى‌شوند] آنان را جز براى اين نمى‌پرستيم كه ما را با تقربى به خداوند نزديك گردانند، بى‌گمان خداوند در آنچه ايشان در آن اختلاف دارند، در ميانشان داورى خواهد كرد، كه خداوند كسى را كه دروغ‌زن كفران پيشه است، هدايت نمى‌كند اگر خداوند مى‌خواست كه فرزندى [براى خود] برگزيند، آنچه مى‌خواست از ميان آنچه آفريده است، بر مى‌گزيد، اما او [از اين نسبتها] منزه است، او خداوند يگانه قهار است‌ كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است، و شب را بر روز و روز را بر شب مى‌گستراند، و خورشيد و ماه را رام كرده است، همه تا سرآمدى معين سير مى‌كنند، هان او پيروزمند آمرزگار است‌ شما را از تنى يگانه آفريد، سپس همسرش را از او پديد آورد، و براى شما هشت قسم از چارپايان آفريد، و خود شما را در شكم مادرانتان، آفرينشى پس از آفرينشى در ميان تاريكيهاى سه‌گانه مى‌آفريند، اين چنين است خداوند پروردگارتان، كه فرمانروايى او راست، خدايى جز او نيست، پس چگونه به بيراهه مى‌رويد؟ اگر كفران‌بورزيد، بدانيد كه خداوند از شما بى‌نياز است، ولى در عين حال كفران را هم بر بندگان خويش نمى‌پسندد، و اگر سپاس بگزاريد آن را بر شما مى‌پسندد، و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را برندارد، سپس بازگشتتان به سوى پروردگارتان است، آنگاه شما را از [حقيقت و نتيجه‌] آنچه كرده‌ايد، آگاه مى‌سازد، كه او داناى راز دلهاست‌ و چون به انسان رنجى رسد پروردگارش را -انابت كنانمى‌خواند، سپس چون نعمتى از سوى خويش به او ارزانى دارد، فراموش مى‌كند كه پيشتر چه دعايى به درگاه او داشت، و براى خداوند همتايانى قائل مى‌شود كه [ديگران را هم‌] از راه او گمراه سازد، بگو با كفر خويش اندكى [از زندگانى‌] بهره‌مند شو كه [سرانجام‌] تو از دوزخيانى‌ آيا كسى كه در پاسهايى از شب، گاه به سجده و گاه بر پا، نيايشگر است و از آخرت بيم و به رحمت پروردگارش اميد دارد [بهتر است يا مشرك غافل ناسپاس‌]، بگو آيا كسانى كه مى‌دانند، با كسانى كه نمى‌دانند برابرند؟ [هرگز] فقط خردمندانند كه پند مى‌گيرند بگو اى بندگان مؤمن من از پروردگارتان پروا كنيد، براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كنند، پاداش نيكوست، و زمين خدا گسترده است [از هجرت مهراسيد] همانا پاداش شكيبايان بى‌حساب و به تمامى داده خواهد شد بگو فرمان يافته‌ام كه خداوند را -در حالى كه دينم را براى او پاك و پيراسته مى‌دارمبپرستم‌ و فرمان يافته‌ام كه نخستين مسلمان [اين امت‌] باشم‌ بگو من اگر از امر پروردگارم سرپيچى كنم، از عذاب روزى سهمگين مى‌ترسم‌ بگو خداوند را -در حالى كه دينم را برايش پيراسته مى‌دارممى‌پرستم‌ شما هم هر چه مى‌خواهيد به جاى او بپرستيد، بگو زيانكاران [واقعى‌] كسانى هستند كه به خويشتن و خانواده‌شان در روز قيامت زيان رسانده‌اند، هان اين است زيانمندى آشكار آنان را از فرازشان سايبانهايى از آتش است، و از فرودشان هم سايبانهايى، اين همان است كه خداوند بدان بندگانش را مى‌ترساند، اى بندگان من از من پروا كنيد و كسانى كه از طاغوت پرهيز كرده‌اند از اينكه بپرستندش، و به سوى خداوند باز گشته‌اند، بشارت [/بهشت‌] ايشان راست، پس بندگانم را بشارت ده‌ همان كسانى را كه قول [نيك و حق‌] را مى‌شنوند و آنگاه از بهترين آن پيروى مى‌كنند، اينانند كه خداوند هدايتشان كرده است و اينانند كه خردمندانند آيا كسى كه حكم عذاب بر او تحقق يافته [و دوزخى‌] است، آيا تو كسى را كه در دوزخ است مى‌رهانى؟ ولى كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‌اند، غرفه‌هايى دارند كه بر فراز آنها غرفه‌هايى ساخته شده است، [و] از فرو دست آن جويباران جارى است، اين وعده الهى است [و] خداوند در وعده‌[اش‌] خلاف نمى‌كند آيا ننگريسته‌اى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را در [مخزن‌] چشمه‌ساران در دل زمين راه داد، سپس بدان كشت گوناگون بر مى‌آورد، سپس [آن كشت‌] مى‌خشكد و آن را زرد مى‌بينى، سپس آن را خرد و خوار مى‌كند، در اين امر براى خردمندان يادآورى است‌ آيا كسى كه خداوند دلش را به اسلام گشاده داشته است، و از سوى پروردگارش برخوردار از نورى [هدايت‌] است [همانند سختدلان است؟]، پس واى بر آنان كه از ترك ياد الهى، سخت دل هستند، اينانند كه در گمراهى آشكارند خداوند بهترين سخن را در هيئت كتابى همگون و مكرر فرو فرستاد، كه پوستهاى كسانى كه از پروردگارشان خشيت دارند از آن به لرزه در آيد، سپس [آرامش يابند و] پوستهايشان و دلهايشان با ياد خدا نرم شود، اين هدايت الهى است كه به آن هر كس را كه بخواهد به راه مى‌آورد، و هر كس كه خداوند بيراهش گذارده باشد، رهنمايى ندارد آيا كسى كه روز قيامت از بدترين عذاب جان به در برد [مانند كسى است كه از آن در امان نيست؟]، و به ستمكاران [مشرك‌] گفته شود [نتيجه‌] كارى را كه كرده بوديد بچشيد پيشينيان آنان هم تكذيب [پيامبران و كتب آسمانى‌] پيشه كردند، آنگاه عذاب به نحوى كه گمانش را نمى‌بردند بر سرشان آمد سپس خداوند به آنان در زندگانى دنيا خفت و خوارى چشانيد، و اگر مى‌دانستند عذاب اخروى سهمگين‌تر است‌ و براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثل زده‌ايم، باشد كه پندگيرند كه قرآنى است عربى [/شيوا] بدون كژى و كاستى، باشد كه پروا پيشه كنند خداوند مثلى مى‌زند از مردى [/برده‌اى‌] كه چند شريك درباره او ستيزجو و ناسازگارند و مردى [/برده‌اى‌] كه [بى‌مدعى‌] ويژه يك مرد است، آيا اين دو برابر و همانندند، سپاس خداى راست، ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند تو ميرا هستى و آنان هم ميرا هستند سپس شما در روز قيامت در برابر پروردگارتان مجادله [و محاكمه‌] مى‌كنيد پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، و دين راست و درست را چون بر او عرضه شد، تكذيب كند، آيا منزلگاه كافران در جهنم نيست؟ و آن كس كه دين راست و درست را آورد و آن را باور داشت، اينانند كه پرهيزگارند براى آنان هر چه بخواهند در نزد پروردگارشان هست، اين پاداش نيكوكاران است‌ تا خداوند بدترين كارى را كه كرده‌اند از آنان بزدايد، و پاداششان را بر وفق بهترين كارى كه كرده‌اند، بپردازد آيا خداوند بنده‌اش را بسنده نيست؟ و تو را از كسانى [/معبودان ناحقى‌] كه به جاى او مى‌پرستيدند، مى‌ترسانند، و كسى كه خداوند بيراهش گذارده باشد، او را رهنمايى نيست‌ و هر كس كه خداوند هدايتش كرده باشد، گمراه‌كننده‌اى ندارد، آيا خداوند پيروزمند دادستان نيست؟ و اگر از ايشان بپرسى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است، بى‌شك گويند خداوند، بگو ملاحظه كنيد كه آنچه به جاى خداوند مى‌پرستيد، اگر خداوند در حق من بلايى خواسته باشد، آيا آنان بلاگردانش هستند؟ يا اگر در حق من خيرى خواسته باشد، آيا آنان بازدارنده رحمت او هستند؟ بگو خداوند مرا كافى است، كه اهل توكل بر او توكل مى‌كنند بگو اى قوم من، هر چه توانيد بكنيد، من نيز كننده‌ام، پس زودا بدانيد كه بر چه كسى عذابى فرود مى‌آيد كه خوارش بدارد، و عذاب پاينده‌اى بر او نازل مى‌گردد ما كتاب [قرآن‌] را به حق براى مردم بر تو فرستاديم، پس هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هر كس بيراه مى‌رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و تو نگهبان آنان نيستى‌ خداوند جانها را به هنگام مرگ آنها، و نيز آن را كه نمرده است در خوابش، مى‌گيرد، سپس آن را كه مرگش را رقم زده است، نگاه مى‌دارد، و ديگرى را تا زمانى معين گسيل مى‌دارد، بى‌گمان در اين امر براى انديشه‌وران مايه‌هاى عبرت است‌ يا آنكه [كافران‌] به جاى خداوند شفيعانى برگرفته‌اند؟ بگو آيا اگر هم بر چيزى دست نداشته باشند و تعقل نكنند [باز هم آنان را شفيع مى‌گيرند؟] بگو شفاعت به تمامى خداى راست، فرمانروايى آسمانها و زمين او راست، آنگاه به سوى او باز گردانده مى‌شويد و چون خداوند به تنهايى ياد شود، دلهاى نامؤمنان به آخرت تنگ شود، و چون كسانى كه در برابر او به پرستش گرفته شده‌اند، ياد شوند، آنگاه است كه شادمانى مى‌كنند بگو بار خدايا، اى پديد آورنده آسمانها و زمين، اى داناى پنهان و پيدا، تو در ميان بندگانت، در آنچه اختلاف داشته‌اند، داورى مى‌كنى‌ اگر هر آنچه در زمين است و همانند آن، از آن ستمكاران [مشرك‌] باشد، آن را در برابر سهمگينى عذاب در روز قيامت، بلا گردان كنند، و از سوى خداوند، چيزى كه حسابش را نمى‌كردند، بر آنان آشكار شود و كيفر آنچه كرده بودند، بر آنان آشكار شد و [و كيفر] آنچه به ريشخند گرفته بودند، آنان را فرو گرفت‌ و چون به انسان بلايى رسد، ما را به دعا بخواند، سپس چون از جانب خود به او نعمتى ارزانى داريم، گويد همانا به خاطر علم‌[ى كه داشته‌ام‌] آن را به من داده‌اند، حق اين است كه آن آزمونى است، ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند به راستى كه پيشينيانشان هم همين سخن را گفتند، و آنچه به دست آورده بودند، به دادشان نرسيد سپس كيفر آنچه انجام داده بودند، به آنان رسيد، و كسانى از اينان كه ستم كرده [/شرك‌ورزيده‌] بودند زودا كه كيفر آنچه انجام داده بودند، به آنان برسد و آنان گزير و گريزى ندارند آيا ندانسته‌اند كه خداوند روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده يا فروبسته مى‌دارد، بى‌گمان در اين امر براى اهل ايمان مايه‌هاى عبرت است‌ بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته‌ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را مى‌بخشد، كه او آمرزگار مهربان است‌ و پيش از آنكه عذاب بر شما نازل گردد و سپس يارى نيابيد، به سوى پروردگارتان بازآييد و در برابر او تسليم پيشه كنيد همچنين پيش از آنكه عذاب به ناگهان بر سر شما فرود آيد و شما ناآگاه باشيد، از بهترين آنچه از سوى پروردگارتان به سوى شما نازل شده است، پيروى كنيد تا مبادا كسى بگويد واحسرتا در آنچه در كار خداوند فروگذار كردم، و به راستى كه از ريشخندكنندگان [اسلام و قرآن‌] بودم‌ يا بگويد اگر خداوند مرا هدايت كرده بود، بى‌شك از پرهيزگاران بودم‌ يا چون عذاب را بنگرد، بگويد كاش مرا بازگشتى [به دنيا] بود، آنگاه از نيكوكاران مى‌شدم‌ حق اين است كه آيات من به سوى تو آمد و تو آنها را دروغ شمردى و سركشى كردى و از كافران بودى‌ و روز قيامت كسانى را كه بر خداوند دروغ بسته‌اند، بينى كه چهره‌هايشان سياه [شده‌] است [به آنان گويند] آيا منزلگاه متكبران در جهنم نيست؟ و خداوند كسانى را كه پرهيزگارى ورزيده‌اند به رستگارى‌شان برهاند، چنانكه عذابى به آنان نرسد و اندوهگين هم نشوند خداوند آفريدگار همه چيز است، و او بر هر چيزى نگهبان است‌ او راست كليدهاى آسمانها و زمين، كسانى كه آيات ما را انكار كرده‌اند، آنانند كه زيانكارند بگو اى نادانان آيا فرمانم مى‌دهيد كه غير از خدا را بپرستم؟ و به راستى بر تو و بر كسانى كه پيش از تو بوده‌اند، وحى شده است كه اگر شرك ورزى، عملت تباه گردد، و بى‌شك از زيانكاران باشى‌ بلكه خداوند را بپرست و از سپاسگزاران باش‌ و خداوند را چنانكه سزاوار قدر اوست ارج ننهادند، حال آنكه سراسر زمين در روز قيامت در قبضه قدرت اوست، و آسمانها به دست او درهم نورديده مى‌گردد، منزه است او و فراتر است از آنچه براى او شريك مى‌دانند و در صور دميده شود، سپس هر كس كه در آسمانها و هر كس كه در زمين است، بيهوش شود، مگر آنكه خدا خواهد، سپس بار ديگر در آن دميده شود، آنگاه ايشان [انسانها] ايستادگانى چشم به راهند و سراسر عرصه محشر به نور پروردگارش درخشان گردد و نامه اعمال در ميان نهند و پيامبران و گواهان را به ميان آورند و بين مردم به حق داورى شود و بر آنان ستم نرود و به هر كس [جزاى‌] آنچه كرده است به تمامى داده شود، و او [خداوند] به آنچه كرده‌اند داناتر است‌ و كافران را گروه گروه به سوى جهنم برانند، چون به نزديك آن رسند، درهايش بازگردد، و نگهبانان آن به ايشان گويند آيا پيامبران پروردگارتان به نزد شما نيامدند كه بر شما آيات پروردگارتان را بخوانند، و شما را از ديدار اين روزتان هشدار دهند، گويند چرا، ولى حكم عذاب بر كافران تحقق يافته است‌ گفته شود از درهاى جهنم وارد شويد كه جاودانه در آنيد، چه بد است منزلگاه متكبران‌ و كسانى را كه از پروردگارشان پروا كرده‌اند، گروه گروه به سوى بهشت برانند، تا به نزديك آن رسند، در حالى كه درهايش گشوده است، و نگهبانان آن به ايشان گويند سلام بر شما خوش آمديد به آن وارد شويد و جاودانه بمانيد و گويند سپاس خداوندى را كه وعده خود را در حق ما راست گردانيد و به ما سرزمين [بهشت‌] را به ميراث داد كه از بهشت هر جا كه خواهيم سكنا كنيم، پس چه نيكوست پاداش عملداران‌ و فرشتگان را بينى كه عرش را در ميان گرفته‌اند، سپاسگزارانه پروردگارشان را تسبيح مى‌گويند، و در ميان آنان به حق داورى شود، و گفته شود سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است است‌ حم [حاميم‌] كتابى است فرو فرستاده از سوى خداوند پيروزمند دانا آمرزنده گناه و توبه‌پذير سخت كيفر نعمت بخش، كه خدايى جز او نيست، و سير و سرانجام به سوى اوست‌ و جز كافران كسى در آيات الهى مجادله نكند، پس گشت و گذار آنان در شهرها تو را مفريبد بدين‌سان پيش از آنان قوم نوح و پس از آنان گروههاى مشرك نيز تكذيب [پيامبران الهى را] پيشه كردند، و هر امتى قصد پيامبرشان را كردند كه او را فرو گيرند، و به دستاويز باطل مجادله كردند كه حق را با آن ابطال كنند، آنگاه ايشان را فرو گرفتم، پس بنگر كه عقوبت من چگونه بوده است‌ و بدين‌سان حكم پروردگارت بر كافران تحقق يافت كه ايشان دوزخى‌اند كسانى كه عرش [الهى‌] را حمل مى‌كنند، و اطرافيان آن سپاسگزارانه پروردگارشان را تسبيح مى‌گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان آمرزش مى‌خواهند [و مى‌گويند] پروردگارا رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است، پس كسانى را كه توبه كرده‌اند و راه تو را در پيش گرفته‌اند، بيامرز، و از عذاب دوزخ در امانشان بدار پروردگارا و ايشان را به بهشتهاى عدن وارد كن، كه آن را به آنان و هر كس از پدرانشان و همسرانشان و زاد و رودشان كه شايسته باشد، وعده داده‌اى، كه تو پيروزمند فرزانه‌اى‌ و ايشان را از عقوبتها[ى اخروى‌] در امان بدار و هر كس را كه در چنين روزى از عقوبتها در امان بدارى، به راستى كه بر او رحمت آورده‌اى، و اين همان رستگارى بزرگ است‌ به كافران ندا در دهند كه نفرت خداوند از شما، بزرگتر از نفرت شما از خويشتن است، بدانگاه كه به سوى ايمان دعوت مى‌شديد و انكار و كفر مى‌ورزيديد گويند پروردگارا ما را دوبار ميراندى و دوبار زنده كردى، ما به گناهانمان اعتراف كرده‌ايم، پس آيا براى بيرون رفتن [از اينجا] راهى هست؟ اين از آن است كه چون خداوند به تنهايى خوانده مى‌شد، كفر مى‌ورزيديد و چون به او شرك‌ورزيده مى‌شد، ايمان مى‌آورديد، حال داورى با خداوند بلندمرتبه بزرگ است‌ اوست كه آياتش را به شما مى‌نماياند و براى شما از آسمان روزى‌اى فرو مى‌فرستد، و جز كسانى كه رو به توبه آورده باشند، كسى پند نمى‌گيرد پس خداوند را -در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته مى‌داريدبخوانيد هر چند كه كافران ناخوش داشته باشند او برافرازنده درجات [و] صاحب عرش است، و وحى را به فرمان خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد فرو مى‌فرستد، تا از روز همديدارى هشدار دهد روزى كه ايشان [سراپا] آشكار باشند و از آنان چيزى بر خداوند پوشيده نباشد [ندا آيد] امروز فرمانروايى از آن كيست؟ [پاسخ آيد] از آن خداوند يگانه قهار است‌ امروز هر كسى بر وفق كار و كردارش جزا يابد، امروز ستمى [بر كسى‌] نرود، بى‌گمان خداوند زود شمار است‌ و ايشان را از روز قيامت [/بس نزديك‌] بيم ده، آنگاه كه جانها به گلوگاهها رسد، و غصه خويش فرو برند، براى ستمكاران [مشرك‌] دوستى و شفيعى كه اجازه و اجابت يابد، نيست‌ [خداوند] خيانت چشمها و آنچه دلها پنهان مى‌دارد، مى‌داند و خداوند به حق حكم مى‌راند و معبودانى كه به جاى او به پرستش گرفته مى‌شوند، حكمى نمى‌رانند، بى‌گمان خداوند شنواى بيناست‌ آيا در زمين سير و سفر نكرده‌اند كه بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از ايشان بودند چگونه بوده است آنان از ايشان در روى زمين پرتوان‌تر و پراثرتر بوده‌اند، كه خداوند آنان را به گناهانشان فروگرفت، و در برابر خداوند نگهدارنده‌اى نداشتند اين از آن بود كه پيامبرانشان براى ايشان معجزات مى‌آوردند، ولى ايشان انكار كردند، آنگاه خداوند فروگرفتشان كه او تواناى سخت كيفر است‌ و به راستى موسى را همراه با آيات خويش و حجتى آشكار فرستاديم‌ به سوى فرعون و هامان و قارون، آنگاه گفتند او جادوگرى دروغ‌زن است‌ و چون براى آنان حق را از سوى ما آورد گفتند پسران كسانى را كه همراه با او ايمان آورده‌اند، بكشيد و [دختران و] زنانشان را زنده بگذاريد، و نيرنگ كافران جز در تباهى نيست‌ و فرعون گفت مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او پروردگارش را بخواند، چه مى‌ترسم دين شما را تغيير دهد، يا در اين سرزمين فتنه و فساد آشكار كند و موسى گفت من به پروردگار خود و پروردگار شما از [شر] هر متكبرى كه به روز حساب ايمان ندارد، پناه مى‌برم‌ و مردى مؤمن از آل فرعون -كه ايمانش را پنهان مى‌داشتگفت آيا مى‌خواهيد مردى را بكشيد به خاطر اينكه مى‌گويد پروردگار من خداوند است؟ و براى شما معجزاتى از سوى پروردگارتان آورده است، و اگر دروغگو باشد زيان دروغش بر اوست، و اگر راستگو باشد بخشى از آنچه به شما وعده مى‌دهد به شما خواهد رسيد، بى‌گمان خداوند كسى را كه گزافكار و دروغ‌زن است، هدايت نمى‌كند اى قوم من، امروز فرمانروايى از آن شماست، و در اين سرزمين چيره‌ايد، ولى چه كسى ما را در برابر عذاب الهى -اگر بر سرمان بيايديارى خواهد داد؟ فرعون گفت به صلاح شما نمى‌دانم جز چيزى را كه خود صلاح بدانم، و شما را جز به راه رشد و راستى هدايت نمى‌كنم‌ و همان كسى كه [پنهانى‌] ايمان آورده بود، گفت اى قوم من، من بر شما از چيزى همانند روزگار [سخت‌] گروههاى مشرك بيمناكم‌ مانند حال و روز قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از ايشان بودند، و خداوند در حق بندگان ستمى نمى‌خواهد و اى قوم من، من بر شما از روز فرياد خوانى بيمناكم‌ روزى كه پشت كنيد، براى شما در برابر خداوند پناهى نيست، و هر كس كه خداوند بيراهش گذارد، رهنمايى ندارد و پيشتر يوسف [پيامبر] براى شما معجزاتى آورد و همچنان از آنچه برايتان آورده بود در شك بوديد، تا آنكه چون درگذشت، گفتيد خداوند هرگز پس از او پيامبرى برنخواهد انگيخت، بدين‌سان خداوند كسى را كه گزافكار شك‌گراست بيراه مى‌دارد كسانى كه در آيات الهى بدون حجتى كه برايشان آمده باشد، مجادله مى‌كنند، نزد خداوند و نزد مؤمنان بس ناپسند است، بدين‌سان خداوند بر هر قلب متكبر زورگويى مهر مى‌نهد و فرعون گفت اى هامان براى من برجى [بلند] برآور باشد كه به اين راهها برسم‌ راههاى آسمان، تا به خداى موسى پى ببرم، و من او را دروغگو مى‌دانم، و بدين‌سان در نظر فرعون بد كردارى‌اش آراسته شد، و از راه [صواب‌] باز داشته شد، و نيرنگ فرعون جز در تباهى نبود و كسى كه ايمان آورده بود، گفت اى قوم من، از من پيروى كنيد تا شما را به راه رشد و راستى هدايت كنم‌ اى قوم من، همانا اين زندگانى دنيا، بهره‌اى [اندك‌] است، و آخرت سراى اقامت است‌ هر كس كار ناپسندى مرتكب شود، جز به مانند آن جزا نيابد، و هر كس كارى شايسته انجام دهد، اعم از مرد يا زن، و مؤمن باشد، اينانند كه وارد بهشت مى‌شوند، و در آنجا بى‌حساب روزى مى‌يابند و اى قوم من، مرا چه مى‌شود كه شما را به رهايى مى‌خوانم، و حال آنكه شما مرا به آتش دوزخ دعوت مى‌كنيد مرا به اين دعوت مى‌كنيد كه به خداوند كفر بورزم، و چيزى را كه به آن علم ندارم، شريك او بگيرم، و حال آنكه من شما را به سوى [خداوند] پيروزمند آمرزگار مى‌خوانم‌ حقا كه آنچه مرا به آن مى‌خوانيد، در دنيا و آخرت صاحب دعوتى نيست، و سرانجام بازگشتمان به سوى خداوند است و گزافكاران دوزخى‌اند و زود باشد كه آنچه [اينك‌] به شما مى‌گويم به ياد آوريد، و كارم را به خداوند واگذار مى‌كنم، چرا كه خداوند به احوال بندگانش بيناست‌ و خداوند او را از عواقب سوء نيرنگى كه مى‌ورزيدند، در امان داشت، و عذاب سهمگين آل فرعون را فرو گرفت‌ [يعنى‌] آتش دوزخ كه بامدادان و شامگاهان ايشان را بر آن عرضه دارند و روزى كه قيامت بر پا شود [گويند] آل فرعون را به [جايگاه‌] سهمگين‌ترين عذاب وارد كنيد و آنگاه كه در آتش [دوزخ‌] با يكديگر بگو مگو مى‌كنند، ناتوانان به مستكبران مى‌گويند ما پيرو شما بوديم، پس آيا شما باز دارنده بخشى از آتش [دوزخ‌] از ما هستيد؟ مستكبران گويند همه ما در آن هستيم، به راستى كه خداوند در ميان بندگان داورى كرده است‌ و دوزخيان به نگهبانان گويند از پروردگارتان بخواهيد كه روزى از [روزهاى‌] عذاب ما را كاهش دهد گويند آيا چنين نبود كه پيامبرانتان معجزاتى برايتان آوردند؟ گفتند چرا [نگهبانان‌] گويند پس دعا كنيد، و دعاى كافران جز در تباهى نيست‌ ما پيامبرانمان و مؤمنان را در زندگانى دنيا و روزى كه شاهدان به شهادت برخيزند، يارى مى‌كنيم‌ روزى كه براى ستمكاران [مشرك‌] عذرخواهيشان سود ندهد، و لعنت و بد فرجامى نصيب آنان باشد و به راستى به موسى رهنمود بخشيديم و به بنى‌اسرائيل كتاب آسمانى به ميراث داديم‌ كه رهنمود و پندآموز خردمندان است‌ پس شكيبايى پيشه كن، كه وعده الهى حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و شامگاهان و بامدادان سپاسگزارانه پروردگارت را تسبيح گوى‌ كسانى كه بدون حجتى كه بر ايشان آمده باشد، در آيات الهى مجادله مى‌كنند، در دلهايشان جز خود بزرگ‌بينى نيست، كه به آن نايل نشوند، پس بر خداوند پناه ببر، كه او شنواى بيناست‌ بى‌گمان آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها بزرگتر است، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند و نابينا و بينا برابر نيستند، همچنين كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند و بدكرداران هم [برابر نيستند]، چه اندك پند مى‌گيريد بى‌گمان قيامت آمدنى است و شكى در آن نيست، ولى بيشترينه مردم باور نمى‌دارند و پروردگارت گويد مرا به دعا بخوانيد تا برايتان اجابت كنم، بى‌گمان كسانى كه از عبادت من استكبار مى‌ورزند، زودا كه به خوارى و زارى وارد دوزخ شوند خداوند كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرام گيريد و روز را چشم‌اندازى روشن ساخت، بى‌گمان خداوند بر مردمان بخشش و بخشايش دارد، ولى بيشترينه مردم سپاس نمى‌گزارند چنين است خداوند، پروردگارتان، كه آفريننده همه چيز است، خدايى جز او نيست، پس چگونه به بيراهه مى‌رويد؟ بدين‌سان كسانى كه به آيات الهى انكار ورزيدند، به بيراهه افتادند خداوند كسى است كه زمين را آرامشگاه و آسمان را سرپناه شما قرار داد، و شما را نقشبندى كرد و شكلهاى شما را نيكو پرداخت و شما را از پاكيزه‌ها روزى داد، چنين است خداوند، پروردگارتان، بزرگا خداوندى كه پروردگار جهانيان است‌ اوست زنده كه خدايى جز او نيست، پس او را -در حالى كه دين خود را براى او پيراسته مى‌داريد بخوانيد، سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است‌ بگو من بازداشته شده‌ام از اينكه كسانى را كه شما به جاى خداوند مى‌پرستيد، بپرستم، آن هم هنگامى كه روشنگريهايى براى من از جانب پروردگارم آمده است، و دستور يافته‌ام كه در برابر پروردگار جهانيان، تسليم پيشه كنم‌ او كسى است كه شما را [ابتدا] از خاك، سپس از نطفه، سپس از خون بسته آفريد، سپس شما را به هيئت نوزادى [از رحمها] بيرون آورد، تا به كمال رشدتان برسيد، سپس تا پير شويد، و بعضى از شما پيشاپيش جانش گرفته مى‌شود، و تا به سرآمدى معين برسيد، و باشد كه تعقل كنيد او كسى است كه زنده مى‌دارد و مى‌ميراند و چون امرى را اراده كند، فقط به آن مى‌گويد موجود شو، و بى‌درنگ موجود مى‌شود آيا كسانى را كه در آيات الهى مجادله مى‌كنند، نديده‌اى كه چگونه بيراهه مى‌روند كسانى كه كتاب آسمانى و آنچه پيامبرانمان را براى آن فرستاده‌ايم، تكذيب مى‌كنند، زودا كه [نتيجه و حقيقت را] بدانند آنگاه كه غلها در گردنهايشان است، و به زنجيرها در آب گرم كشيده مى‌شوند سپس در آتش [دوزخ‌] سوخته مى‌شوند سپس به آنان گويند آنچه در برابر خداوند شريك مى‌آورديد، كجاست؟ گويند از ديد ما گم شدند، بلكه پيشتر هم چيزى را به پرستش نمى‌خوانديم، بدين‌سان خداوند كافران را بيراه گذارد اين از آن است كه در روى زمين به ناحق شادى مى‌كرديد و از آن است كه فخر مى‌فروختيد از دروازه‌هاى جهنم وارد شويد، كه جاودانه در آنيد، و جايگاه متكبران چه بد است‌ پس شكيبايى پيشه كن، كه وعده الهى حق است، اگر بخشى از آنچه به ايشان وعده داده‌ايم به تو بنمايانيم، يا جان تو را [پيش از آن‌] بگيريم، در هر صورت به سوى ما بازگردانده مى‌شوند و به راستى پيش از تو پيامبرانى فرستاديم كه از بعضى از آنان با تو سخن گفته‌ايم، و از بعضى از آنان با تو سخن نگفته‌ايم، و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن الهى معجزه‌اى بياورد، پس چون امر الهى فرارسد، به حق انجام گيرد و باطل‌انديشان در اينجا زيانكار شوند خداوند است كه براى شما چارپايانى آفريده است كه بر برخى از آنها سوار شويد و از برخى از آنها بخوريد و براى شما در آنها سودهايى هست و نيز براى آنكه سوار بر آنها به مقصدى كه در دل داريد برسيد، و بر آنها و بر كشتيها [به هر جا كه خواهيد] منتقل مى‌شويد و به شما آيات خويش را مى‌نماياند، پس كدام يك از آيات الهى را انكار مى‌كنيد؟ آيا در زمين سير و سفر نكرده‌اند كه بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از آنان بوده‌اند چگونه بوده است آنان از ايشان پرشمارتر و پرتوان‌تر و پراثرتر بوده‌اند، اما آنچه به دست آوردند به كارشان نيامد آنگاه كه پيامبرانشان براى آنان پديده‌هاى روشنگر آوردند، از آن مقدار علمى كه داشتند، شادمانى كردند و [تبعات‌] آنچه ريشخندش مى‌كردند آنان را فرو گرفت‌ و چون عذاب ما را ديدند گفتند تنها به خداوند ايمان آورديم و به آنچه شرك آورده بوديم، اينك كافريم‌ ولى هنگامى كه عذاب ما را ديدند، ديگر ايمانشان برايشان سودى نداشت، اين سنت الهى است كه در ميان بندگانش جارى بوده است، و در اينجا كافران زيانكار شدند حم [حا ميم‌] [كتابى است‌] فرو فرستاده از جانب [خداوند] رحمان رحيم‌ كتابى است كه آياتش به شيوايى بيان شده است، قرآنى عربى براى اهل معرفت‌ كه مژده‌آور و هشداردهنده است، ولى بيشترينه آنان روى گردان شدند كه به گوش [دل‌] نمى‌شنوند و گويند دلهاى ما از آنچه ما را به آن مى‌خوانيد در پوشش است و در گوشهايمان سنگينى‌اى، و ميان ما و تو حجابى است، هر چه خواهى كن كه ما نيز كننده‌ايم‌ بگو جز اين نيست كه من بشرى مانند شما هستم [با اين تفاوت‌] كه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خداى يگانه است، در كار او راست و درست باشيد و از او آمرزش بخواهيد، و واى بر مشركان‌ كسانى كه زكات نمى‌پردازند و هم ايشان آخرت را منكرند بى‌گمان كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند پاداشى ناكاسته [/بى‌منت‌] دارند بگو آيا شما به كسى كه زمين را در دو روز آفريده است، كفر مى‌ورزيد و براى او همتايانى قائل مى‌شويد، اوست كه پروردگار جهانيان است‌ و بر روى آن [زمين‌]، كوههاى استوار آفريد و به آن بركت بخشيد و در چهار روز زاد و برگ آن را در آن آماده ساخت، كه براى خواهندگان يكسان است‌ سپس به آسمان پرداخت كه به صورت دودى [/بخارى‌] بود، به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه رام شويد، [به زبان حال‌] گفتند البته رام و تسليم هستيم‌ آنگاه آنها را به صورت آسمانهاى هفت‌گانه در دو روز استوار كرد و در هر آسمانى امرش را وحى كرد، و آسمان دنيا را به چراغها[ى ستارگان‌] آراستيم و آن را محفوظ داشتيم، اين اندازه آفرينى [خداوند] پيروزمند داناست‌ و اگر رويگردان شدند بگو شما را از صاعقه‌اى مانند صاعقه عاد و ثمود هشدار مى‌دهم‌ چنين بود كه پيامبران آنان پيش از آنان و پس از آنان آمدند كه جز خداوند را مپرستيد، گفتند اگر پروردگارمان مى‌خواست فرشتگانى مى‌فرستاد، پس ما رسالت شما را منكريم‌ اما قوم عاد در آن سرزمين به ناحق سركشى كردند و گفتند چه كسى از ما پرتوان‌تر است؟ آيا ننگريسته‌اند كه خداوندى كه آنان را آفريده است، از آنها پرتوان‌تر است؟ [اين چنين بود كه‌] آيات ما را انكار مى‌كردند آنگاه بر ايشان بادى سخت سرد، در روزهاى شوم، فرستاديم كه به آنان عذاب رسواگر را در زندگانى دنيا بچشانيم و عذاب اخروى رسواگرتر است، و آنان يارى نيابند و اما قوم ثمود هدايتشان كرديم، ولى سرگشتگى را از هدايت خوشتر داشتند، آنگاه به خاطر كار و كردارشان، صاعقه عذاب رسواگر آنان را فرو گرفت‌ و كسانى را كه ايمان آورده و پروا پيشه كرده بودند رهانديم‌ و روزى [باشد] كه دشمنان خدا به سوى دوزخ گرد آيند، و به همديگر فرارسند تا چون به آنجا رسند، گوشها و چشمها و پوستهايشان درباره آنچه كرده‌اند، بر آنان گواهى دهند به پوستهايشان گويند چرا بر ما گواهى داديد؟ گويند ما را خداوندى كه هر چيز را به سخن درآورد، به سخن درآورده است، و او شما را نخست بار [كه چيزى نبوديد] آفريد، و به سوى او باز گردانده مى‌شويد و شما پرده‌پوشى نمى‌كرديد از اينكه مبادا گوشهايتان و چشمهايتان و پوستهايتان بر شما گواهى دهند، [بلكه از اين روى بود كه‌] گمان مى‌كرديد كه خداوند بسيارى از كار و كردارتان را نمى‌داند و اين گمان شما بود كه در حق پروردگارتان مى‌پنداشتيد كه شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد پس اگر شكيبايى‌ورزند، آتش [دوزخ‌] جايگاه آنان است، و اگر بخشايش طلبند، از بخشودگان نيستند و براى آنان همنشينانى گماشتيم كه حال و آينده‌شان را در نظر ايشان آراسته جلوه دادند، و در ميان امتهايى از جن و انس كه پيش از ايشان بوده‌اند، حكم [عذاب‌] در حق ايشان تحقق يافت كه ايشان زيانكار بودند و كافران گويند به اين قرآن گوش مدهيد و در اثناى خواندن آن سخنان بيهوده بگوييد، باشد كه پيروز شويد پس به كافران عذابى سخت بچشانيم، و بر وفق بدترين كارى كه كرده‌اند ايشان را جزا دهيم‌ چنين است كه جزاى دشمنان خدا آتش [دوزخ‌] است، كه در آنجا سرايى جاودانه داشته باشند، كه كيفر آن است كه به آيات ما انكار مى‌ورزيدند و كافران گويند پروردگارا كسانى را از جن و انس كه ما را گمراه كردند، به ما نشان بده كه به زير گامهايمان در اندازيمشان كه از فروماندگان باشند بى‌گمان كسانى كه گويند پروردگار ما خداوند است، سپس پايدارى ورزند، فرشتگان بر آنان نازل شوند [و گويند] كه مترسيد و اندوهگين مباشيد و مژده باد شما را به بهشتى كه به شما وعده داده بودند ما دوستداران شما در زندگانى دنيا و در آخرت هستيم، و در آنجا براى شما هر چه دلهايتان بخواهد و هر آنچه بطلبيد هست‌ كه پيشكشى از [خداوند] آمرزگار مهربان است‌ و كيست نيكوسخن‌تر از كسى كه به سوى خداوند دعوت كند، و كارى شايسته در پيش گيرد و بگويد كه من از مسلمانانم‌ و نيكى و بدى برابر نيست همواره به شيوه‌اى كه نيكوتر است مجادله كن، آنگاه [خواهى ديد] كسى كه بين تو و او دشمنى‌اى بود، گويى دوستى مهربان است‌ و آن را جز شكيبايان نپذيرند، و آن را جز بختيار فرانگيرد و اگر وسوسه‌اى از سوى شيطان تو را به وسواس افكند، به خداوند پناه ببر، چرا كه او شنواى داناست‌ و از آيات او شب و روز و خورشيد و ماه است، در برابر خورشيد و ماه سجده نكنيد، بلكه در برابر خداوندى كه آنها را آفريده است -اگر تنها او را مى‌پرستيدسجده كنيد و اگر تكبر ورزيدند، بدان كه كسانى كه نزد پروردگارت هستند، در شب و روز او را تسبيح مى‌گويند و ايشان ملول نمى‌شوند و از آيات او اين است كه تو زمين را پژمرده بينى، آنگاه چون بر آن، آب [باران‌] فرو فرستيم، جنبش يابد و رشد كند، بى‌گمان كسى كه آن را زنده گردانده است، زندگى‌بخش مردگان است، او بر هر كارى تواناست‌ بى‌گمان كسانى كه در آيات ما كژانديشى مى‌كنند، از ما پوشيده و پنهان نيستند، آيا [سرنوشت‌] كسى كه در آتش [دوزخ‌] افكنده شود، بهتر است، يا كسى كه در روز قيامت ايمن آيد، هر چه مى‌خواهيد بكنيد، او به آنچه مى‌كنيد بيناست‌ بى‌گمان كسانى كه قرآن را -چون بر آنان نازل شدانكار مى‌كنند [از ما پوشيده و پنهان نيستند]، و آن كتابى است گرامى‌ كه در اكنون يا آينده‌اش، باطل در آن راه نمى‌يابد، فرو فرستاده‌اى از سوى [خداوند] فرزانه ستوده است‌ به تو چيزى گفته نمى‌شود، جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است بى‌گمان پروردگارت هم صاحب آمرزش و هم صاحب عقوبتى دردناك است‌ و اگر آن را به صورت قرآنى بيگانه و ناشيوا پديد مى‌آورديم، بى‌شك مى‌گفتند چرا آيات آن شيوا بيان نشده است، چرا آن بيگانه و ناشيواست، حال آنكه پيامبر عربى [و شيوا] است؟ بگو آن براى مؤمنان رهنمود و شفابخش است و كسانى كه ايمان ندارند در گوشهايشان سنگينى‌اى هست و آن [قرآن‌] برايشان مايه سردرگمى است، اينانند كه از جايى دور دست ندايشان مى‌دهند و به راستى به موسى كتاب آسمانى بخشيديم، آنگاه درباره آن اختلاف كلمه پيدا شد، و اگر حكم پيشين پروردگارت تعلق نگرفته بود، هر آينه در ميان آنان داورى مى‌شد، و [اينك‌] آنان از آن سخت در شك هستند و هركس كه كارى شايسته پيشه كند، به سود خود اوست، و هركس كارى بد پيش گيرد، به زيان خود اوست، و پروردگارت در حق بندگان ستمگر نيست‌ آگاهى از قيامت به او باز مى‌گردد و هيچ بار و برى از پوستش بر نمى‌آيد، و هيچ مادينه‌اى بار بر نمى‌گيرد، و بار خود را به زمين نمى‌گذارد، مگر با آگاهى او، و روزى كه ايشان را ندا دهد كه پس شريكان من [كه شما ادعا مى‌كرديد] كجا هستند؟ گويند تو را خبر داديم كه ما را هيچ شاهدى نيست‌ و آنچه در گذشته به پرستش مى‌خواندند، از ديد آنان ناپديد شود، و دريابند كه گريزگاهى ندارند انسان هرگز از طلب‌خيز به دعا خسته نمى‌شود، ولى چون شرى به او رسد، بس نوميد و دلسرد است‌ و اگر به او پس از رنجى كه رسيده است، از سوى خود رحمتى بچشانيم، گويد اين حق من است و گمان ندارم كه قيامت برپا شود، و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم، همانا براى من در نزد او خوشى [/بهشت‌] خواهد بود، آنگاه كافران را از [نتيجه و حقيقت‌] كار و كردارشان آگاه سازيم و به آنان از عذاب سهمگين بچشانيم‌ و چون به انسان ناز و نعمتى ارزانى داريم [از سر نعمت زدگى و ناسپاسى‌] روى بگرداند و دامن كشان بگذرد، و چون بلايى به او رسد دعاخوانى پيگير است‌ بگو انديشه كنيد اگر [قرآن‌] از سوى خدا باشد، و سپس شما منكرش شويد، ديگر چه كسى از كسى كه چنين ناسازگارى عظيمى دارد، گمراه‌تر خواهد بود؟ زودا كه آيات خود را در بيرون و درونشان به ايشان بنمايانيم، تا آنكه بر آنان آشكار شود كه آن حق است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز گواه است‌ بدانيد كه ايشان از لقاى پروردگارشان در شك‌اند، بدانيد كه او بر هر چيز چيره است‌ حم [حا ميم‌] عسق [عين سين قاف‌] بدين‌سان خداوند پيروزمند فرزانه به سوى تو و كسانى كه پيش از تو [پيامبر] بودند، وحى مى‌فرستد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است او راست، و او بلندمرتبه بزرگ است‌ نزديك است كه آسمانها [از ناروايى بهتان آنان‌] بر فرازشان پاره پاره شود، و فرشتگان سپاسگزارانه پروردگارشان را تسبيح مى‌گويند و براى زمينيان آمرزش مى‌خواهند، هان همانا خداوند است كه آمرزگار مهربان است‌ و كسانى كه به جاى او سرورانى را به پرستش مى‌گيرند، خداوند حاكم بر آنهاست، و تو نگهبان آنان نيستى‌ و بدين‌سان قرآنى عربى [/شيوا] بر تو وحى كرديم، تا [اهل‌] مكه و پيرامونيان آن را هشدار دهى، و از روز محشر كه شكى در آن نيست، هشدار دهى، كه گروهى در بهشتند و گروهى در دوزخ‌ و اگر خداوند مى‌خواست آنان را امت يگانه‌اى قرار مى‌داد، ولى هركس را كه بخواهد در جوار رحمتش در مى‌آورد، و ستمكاران [مشرك‌] يار و ياورى ندارند يا به جاى او سرورانى را به پرستش گرفته‌اند، حال آنكه سرور [راستين‌] خداوند است و اوست كه مردگان را زندگى مى‌بخشد و او بر هر كارى تواناست‌ و در هر آنچه اختلاف نظر پيدا كنيد، حكمش با خداوند است، چنين است خداوند، پروردگار من كه بر او توكل كرده‌ام و به درگاهش روى آورده‌ام‌ پديد آورنده آسمانها و زمين كه براى شما از نوع خودتان همتايانى آفريده است، و از چارپايان نيز انواعى [قرار داده است‌]، و شما را در آن آفريده است، همانند او چيزى نيست و اوست كه شنواى بيناست‌ او راست كليدهاى آسمانها و زمين، روزى را براى هركس كه بخواهد گشاده يا فروبسته مى‌دارد، كه او به هر كارى داناست‌ در دين شما، هر آنچه به نوح سفارش كرده بود، مقرر داشت، و نيز آنچه به تو وحى كرده‌ايم، و آنچه به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرده‌ايم، كه دين را برپا بداريد، و در آن اختلاف نورزيد، آنچه مشركان را به آن مى‌خوانى، بر ايشان دشوار آيد، خداوند است كه هركس را بخواهد به راه خويش برمى‌گزيند و هركس را كه روى به درگاه او آورد، به سوى خويش هدايت مى‌كند و تفرقه پيدا نكردند مگر پس از آنكه علم [وحى‌] برايشان آمد، آن هم از روى رشك و رقابتى كه در ميانشان بود، و اگر حكم پيشين پروردگارت تا سرآمدى معين تعلق نگرفته بود، در ميانشان داورى مى‌شد، و كسانى كه پس از ايشان كتاب را فراگرفتند از آن سخت در شك‌اند پس براى اين [امر] دعوت كن، و چنانكه دستور يافته‌اى پايدارى كن، و از هوى و هوس آنان پيروى مكن و بگو به هر كتابى كه خداوند فرو فرستاده است، ايمان آورده‌ام، و دستور يافته‌ام كه در ميان شما دادگرى كنم، خداوند پروردگار ما و پروردگار شماست، كار و كردار ما از آن ماست، و كار و كردار شما از آن شما، در ميان ما و شما گفت و گويى نيست، خداوند ما و شما را [براى داورى‌] گرد مى‌آورد و سير و سرانجام به سوى اوست‌ و كسانى كه پس از پذيرفته شدن دعوت او درباره خداوند محاجه مى‌كنند، احتجاجشان در نزد پروردگارشان باطل است، و بر آنان خشمى [از جانب خداوند] است، و عذابى سهمگين [در پيش‌] دارند خداوند كسى است كه كتاب آسمانى و سنجه را به حق نازل كرده است و چه دانى چه بسا قيامت نزديك باشد كسانى كه آن را باور ندارند درباره آن شتاب مى‌ورزند، و كسانى كه ايمان آورده‌اند، از آن ترسانند، و مى‌دانند كه آن حق است، بدانيد كسانى كه درباره قيامت شك و شبهه دارند، در گمراهى دور و درازند خداوند در كار بندگانش باريك‌بين است، هركس را كه بخواهد روزى مى‌دهد و اوست تواناى پيروزمند هركس كه بهره كشت اخروى را خواسته باشد، براى او در كشت او مى‌افزاييم، و هركس بهره كشت دنيوى را خواسته باشد، از آن به او مى‌بخشيم، و براى او در آخرت بهره‌اى نيست‌ يا مگر براى آنان شريكان [/معبودان ناحق‌] ى است كه براى آنان احكامى دينى مقرر داشته است كه خداوند آن را اجازه نداده است؟ و اگر حكم فيصله‌بخش [پيشين‌] نبود، در ميان آنان داورى مى‌شد، و براى ستمكاران [مشرك‌] عذابى دردناك [در پيش‌] است‌ [آنگاه‌] ستمكاران [مشرك‌] را از كار و كردارشان هراسان بينى و [كيفر] آن به ايشان فرا مى‌رسد، و كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، در سرابستانها باشند، آنچه بخواهند براى ايشان نزد پروردگارشان فراهم است، آن همان نعمت بزرگ است‌ اين همان است كه خداوند به بندگانش كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، مژده داده است، بگو براى آن كار از شما مزدى نمى‌طلبم، مگر دوستدارى در حق نزديكان [/اهل بيتم‌]، و هر كس كار نيكى كند، در آن برايش جزاى نيك بيفزاييم، چرا كه خداوند آمرزگار قدردان است‌ يا مى‌گويند [پيامبر] بر خداوند دروغ بسته است، بدانيد كه اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مى‌گذارد، و خداوند باطل را مى‌زدايد، و با كلمات خويش [دين‌] حق را استوار مى‌دارد، كه او داناى راز دلهاست‌ و اوست كه توبه بندگانش را مى‌پذيرد و گناهان را مى‌بخشد و مى‌داند كه چه مى‌كنيد و [دعاى‌] كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، اجابت مى‌كند، و بر جزاى آنان از فضل خويش مى‌افزايد، و كافران عذابى سهمگين [در پيش‌] دارند و اگر خداوند روزى را بر همه بندگانش گسترده مى‌داشت، در روى زمين فتنه و فساد مى‌كردند، ولى به اندازه‌اى كه بخواهد مقرر مى‌دارد، كه او به كار بندگانش آگاه و بيناست‌ و هموست كه باران را پس از آنكه نوميد شده‌اند، فرو مى‌فرستد، و رحمتش را مى‌گسترد، و او سرور ستوده است‌ و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين است و جانورانى كه در آنها پراكنده است، و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنها تواناست‌ و هر مصيبتى كه به شما برسد از كار و كردار خودتان است، و او از بسيارى [گناهان‌] در مى‌گذرد و شما در روى زمين گزير و گريزى نداريد، و شما را در برابر خداوند يار و ياورى نيست‌ و از پديده‌هاى شگرف او كشتيهاست مانند كوهها در دريا اگر خواهد باد را نگه دارد، آنگاه آنها بر روى آن [دريا] راكد مانند، در اين براى هر شكيباى شاكرى مايه‌هاى عبرت است‌ يا آنان [/اهل كشتى‌] را به خاطر كار و كردارشان نابود كند، و او از بسيارى [گناهان‌] در مى‌گذرد و كسانى كه در آيات ما مجادله مى‌كنند، بدانند كه گريزگاهى ندارند پس آنچه به شما داده شده است، بهره زندگانى دنياست، و براى كسانى كه ايمان آورده‌اند و به پروردگارشان توكل كرده‌اند، آنچه نزد خداوند است، بهتر و پايدارتر است‌ و همچنين [براى‌] كسانى كه از گناهان كبيره و ناشايستيها پرهيز مى‌كنند، و چون خشمگين شوند، گذشت مى‌كنند و كسانى كه نداى پروردگارشان را استجابت كرده‌اند، و نماز را بر پا داشته‌اند و كارشان رايزنى با همديگر است، و از آنچه روزيشان داده‌ايم، مى‌بخشند و كسانى كه چون به آنان تعدى رسد، انتقام مى‌گيرند و جزاى هر بدى، بديى همانند آن است، پس هر كه عفو و نيكوكارى پيشه كند، پاداش او بر خداوند است، كه ستمكاران را دوست ندارد و هركس بعد از ستمى كه ديده است، انتقام گيرد، اينانند كه بر آنان ايرادى نيست‌ ايراد تنها بر كسانى است كه به مردم ستم مى‌كنند و در روى زمين به ناحق سركشى مى‌نمايند، اينانند كه عذابى دردناك در پيش دارند و هركس كه شكيبايى و گذشت پيشه كند، بى‌گمان اين از كارهاى سترگ است‌ و هركس خداوند بيراهش گذارد، ديگر پس از او سرورى ندارد، و ستمكاران [مشرك‌] را بينى كه چون عذاب را بنگرند، گويند آيا راهى براى بازگشت [به دنيا] هست‌ و آنان را بينى كه بر آن [آتش دوزخ‌] عرضه دارندشان، از خوارى زبونند، و به گوشه چشم نيم گشاده مى‌نگرند، و مؤمنان گويند بى‌گمان زيانكاران كسانى هستند كه در روز [حساب و] قيامت به خويشتن و خانواده خويش زيان زده‌اند، بدانيد كه ستمكاران [مشرك‌] در عذابى پاينده‌اند و آنان را دوستانى نيست كه در برابر خداوند ياريشان كنند، و هركس كه خداوند بيراهش گذارد، او را راهى نيست‌ نداى پروردگارتان را، پيش از آنكه روزى بيايد كه در برابر امر الهى بازگشتى نداشته باشد، بپذيريد، در چنين روزى شما را پناهگاهى نيست، و شما را مجال انكارى نيست‌ پس اگر رويگردان شدند بدان كه تو را نگهبان ايشان نفرستاده‌ايم، بر تو جز پيام‌رسانى نيست، و ما چون از جانب خويش به انسان رحمتى بچشانيم، به آن شاد شود، و اگر به خاطر كار و كردار پيشينشان به ايشان بلايى رسد، آنگاه است كه انسان ناسپاس است‌ فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است، هر چه مى‌خواهد مى‌آفريند، به هركس كه خواهد [فرزند] دختر بخشد، و به هركس كه خواهد [فرزند] پسر يا به آنان هم پسر و هم دختر دهد، و هركس را كه خواهد سترون گرداند، كه او داناى تواناست‌ و هيچ بشرى را نرسد كه خداوند با او سخن گويد مگر از راه وحى، يا از پشت پرده‌اى، يا فرشته‌اى بفرستد و آنچه مى‌خواهد به اذن خويش وحى كند كه او بلندمرتبه فرزانه است‌ و بدين‌سان [پيام و كتاب‌] روحبخشى از امر خويش به تو وحى كرديم، و تو پيشتر نمى‌دانستى كتاب چيست و ايمان چيست؟ ولى آن را همچون نورى گردانديم كه هركس را از بندگان خويش كه بخواهيم با آن هدايت مى‌كنيم و بى‌گمان تو به راهى راست هدايت مى‌كنى‌ راه خداوندى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، او راست، بدانيد كه كارها به سوى خداوند باز مى‌گردد حم [حا ميم‌] سوگند به كتاب روشنگر ما آن را به هيئت قرآنى عربى پديد آورده‌ايم، باشد كه تعقل كنيد و آن بلندمرتبه و حكمت‌آميز است و در ام‌الكتاب در نزد ماست‌ آيا به خاطر آنكه شما قومى گزافكار هستيد، پند [قرآن‌] را از شما باز داريم؟ و چه بسيار پيامبر در ميان پيشينيان فرستاده‌ايم‌ و هيچ پيامبرى به نزد آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند كردند آنگاه دست درازتر از آنان را نابود كرديم، و سرنوشت پيشينيان تكرار شد و اگر از آنان پرسى كه آسمانها و زمين را چه كسى آفريده است، بى‌شك گويند خداوند پيروزمند دانا آنها را آفريده است‌ همان كسى كه زمين را آسايشگاه شما ساخت و در آن راههايى پديد آورد باشد كه راه يابيد و همان كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاد، آنگاه بدان سرزمينى پژمرده را زنده ساختيم، [شما هم‌] بدين‌سان [از گورها] بيرون آورده شويد و همان كسى كه همه گونه‌ها را آفريد و براى شما از كشتيها و چارپايان مركوب ساخت‌ كه بر پشت آن برآييد و سپس نعمت پروردگارتان را آنگاه كه بر آن بر آمديد، ياد كنيد و بگوييد پاكا كسى كه اين را رام ما ساخت و ما بر آن توانا نبوديم‌ و ما به [درگاه‌] پروردگارمان روى مى‌آوريم‌ و براى او از بندگانش فرزندى قائل شدند، بى‌گمان انسان، ناسپاسى آشكار است‌ آيا از آنچه آفريده است براى خود دختران را برگزيده است و شما را به داشتن پسران، برگزيده است؟ و چون هر يك از آنان را به آنچه براى خداوند مثل مى‌زند [دختر]، خبر دهند، چهره‌اش سياه شود و اندوه خود را فرو خورد آيا كسى كه در زر و زيور پرورش يافته است [دختر] كه در جدل هم ناتوان است [شايسته نسبت دادن به خداوند است؟] و مدعى شدند كه فرشتگان كه خود بندگان خداوند رحمان‌اند، مادينه‌اند، آيا آفرينش آنان را شاهد بوده‌اند؟ كه [در اين صورت‌] زودا كه شهادت ايشان نوشته شود، و بازخواست شوند و گويند اگر خداوند رحمان مى‌خواست ما آنان [فرشتگان‌] را نمى‌پرستيديم، آنان را به اين امر، علمى نيست، ايشان جز دروغ نمى‌بافند يا شايد به آنان كتابى پيش از آن داده‌ايم كه ايشان به آن متمسك‌اند؟ بلكه گويند ما پدرانمان را بر شيوه‌اى يافته‌ايم، و با پيروى از آنان رهيافته‌ايم‌ و بدين‌سان پيش از تو در هيچ آبادى، هشداردهنده‌اى نفرستاديم مگر آنكه ناز پروردگانش گفتند ما پدرانمان را بر شيوه‌اى يافته‌ايم، و ما در پى آنان دنباله روانيم‌ بگو حتى اگر براى شما راهنماتر از آنچه پدرانتان را پيرو آن يافتيد، بياورم؟ گفتند ما رسالت شما را منكريم‌ آنگاه از ايشان داد ستانديم، پس بنگر كه سرانجام دروغ انگاران چه بوده است‌ و چنين بود كه ابراهيم به پدرش و قومش گفت همانا من از آنچه مى‌پرستيد برى و بركنارم‌ مگر از كسى كه مرا آفريده است و همو مرا هدايت فرمايد و آن [انديشه توحيد] را سخنى ماندگار در ميان احفاد او قرار داد، باشد كه به راه آيند آرى اينان و پدرانشان را بهره‌مند ساخته‌ام تا آنكه [دين‌] حق و پيامبرى آشكار به نزد آنان آمد و چون [دين‌] حق به نزد آنان آمد، گفتند اين جادوست و ما منكر آنيم‌ و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو شهر [مكه و طائف‌] فرود نيامده است‌ آيا ايشان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‌كنند [نه بلكه‌] ما زيستمايه‌شان را در زندگانى دنيا در ميان آنان تقسيم مى‌كنيم، و بعضى از ايشان را بر بعضى ديگر به درجاتى برتر داشتيم تا بعضى از آنان بعضى ديگر را به بيگارى بگيرند، و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه گرد مى‌آورند و اگر اين نبود كه [نمى‌خواستيم‌] مردم امت يگانه‌اى [در كفر] شوند، براى خانه‌هاى كسانى كه بر خداوند رحمان كفر مى‌ورزيدند، سقفهايى سيمين پديد مى‌آورديم، و نيز نردبانهايى [از سيم‌] كه بر آنها بالا روند و نيز براى خانه‌هايشان درهايى [از سيم‌] و تختهايى [قرار مى‌داديم‌] كه بر آنها تكيه زنند و زر و زيورهايى، و همه اينها كالاى زندگانى دنياست، و آخرت در نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است‌ و هر كس از ياد خداى رحمان دل بگرداند، براى او شيطانى بگماريم كه او همنشين اوست‌ و آنان ايشان را از راه [راست‌] باز دارند، و گمان برند كه خود رهيافته‌اند تا آنكه به نزد ما آيد [و به آن شيطان‌] گويد كاش بين من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، و چه بد همنشينى است‌ و هرگز چون ستم [/شرك‌]ورزيده‌ايد، اين روز [اين امر] سودتان ندهد كه در عذاب مشتركيد آيا تو به ناشنوايان [پيام خود را] مى‌شنوانى، يا نابينايان و كسى را كه در گمراهى آشكار است، هدايت مى‌كنى؟ پس اگر تو را [از دنيا] ببريم، در آن صورت از ايشان داد مى‌ستانيم‌ يا اگر به تو آنچه [از عذاب‌] به ايشان وعده داده‌ايم نشان دهيم، در هر صورت، بر ايشان تواناييم‌ به آنچه بر تو وحى شده است، تمسك كن [و بدان كه‌] تو بر راه راست هستى‌ و آن يادآورى براى تو و قوم توست، و زودا كه باز خواست شويد و از [پيروان‌] پيامبران ما، كسانى كه پيش از تو فرستاده‌ايم بپرس، كه آيا به جاى خداوند رحمان، خدايانى را حكم كرده‌ايم كه پرستيده شوند؟ و به راستى موسى را همراه با پديده‌هاى شگرفمان به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، آنگاه گفت من پيامبر پروردگار جهانيانيم‌ چون پديده‌هاى شگرف ما را براى آنان آورد، آنگاه بود كه به آنها مى‌خنديدند و هيچ پديده شگرفى به آنان ننمايانديم مگر آنكه از همانندش بزرگتر بود، و ايشان را با عذاب فرو گرفتيم باشد كه به راه آيند و گفتند اى ساحر [ارجمند] براى ما به درگاه پروردگارت -با عهدى كه با تو دارددعا كن كه ما هم رهيافته‌ايم‌ و چون عذاب را از آنان بر طرف ساختيم، آنگاه بود كه پيمان شكنى كردند و فرعون در ميان قومش [چنين‌] آواز در داد كه اى قوم من آيا فرمانروايى مصر از آن من نيست و آيا اين رودها از زير [كوشك‌] من روان نيست، آيا نمى‌نگريد؟ بلكه من بهترم از اين كسى كه بى‌مقدار است، و نزديك نيست كه سخن واضح بگويد پس چرا دستبندهايى زرين براى او نازل نشده، يا چرا با او فرشتگانى نيامده‌اند كه همراهى كنند؟ پس قومش را از راه به در برد، آنگاه از او پيروى كردند كه ايشان [در برابر خداوند] قومى نافرمان بودند و چون ما را به خشم آوردند، از ايشان انتقام گرفتيم، و همگيشان را غرقه ساختيم‌ و آنان را پيشينه و مايه عبرت واپسينان گردانديم‌ و چون [آفرينش‌] پسر مريم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ [به ريشخند] برداشتند و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او؟ و اين مثل را براى تو نزدند مگر از راه جدل، آرى كه قومى ستيزه‌جو هستند او جز بنده‌اى نيست كه بر او نعمتها ارزانى داشته‌ايم، و او را براى بنى‌اسرائيل مايه عبرت ساخته‌ايم‌ و اگر مى‌خواستيم به جاى شما فرشتگانى در روى زمين پديد مى‌آورديم كه جانشين شوند و همانا او [عيسى يا قرآن‌] نشانه قيامت است، پس هرگز در آن شك نداشته باشيد، و از من پيروى كنيد، اين راهى راست است‌ و شيطان راه شما را نزند، كه او دشمن آشكار شماست‌ و چون عيسى پديده‌هاى شگرف را آورد، گفت به راستى براى شما حكمت آورده‌ام، و براى شما بعضى از امورى را كه در آن اختلاف نظر داريد روشن مى‌سازم، پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد بى‌گمان خداوند پروردگار من است و پروردگار شماست، او را بپرستيد كه راه راست همين است‌ ولى گروه مشركان در ميان خود به اختلاف سخن گفتند، پس واى بر ستمگران [مشرك‌] از عذاب روزى سهمگين‌ انتظار ندارند مگر قيامت را كه به ناگهان به سراغشان آيد و ايشان ناآگاه باشند دوستان در چنين روزى، بعضى دشمن بعض ديگر باشند، مگر پرهيزگاران‌ اى بندگانم امروز نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين شويد كسانى كه به آيات ما ايمان آورده‌اند و مسلمان هستند شما و همسرانتان شادمانه به بهشت درآييد برگرد آنان سينى‌هاى زرين و كوزه‌ها را به گردش درآورند و در آنجا هر چه دلها خواهد و ديدگان بپسندد، هست و شما در آنجا جاودانه هستيد و اين بهشتى است كه به خاطر كار و كردارتان به شما رسيده است‌ براى شما در آنجا ميوه‌هاى بسيار هست كه از آنها مى‌خوريد بى‌گمان گناهكاران در عذاب دوزخ جاويدانند [عذاب‌] از ايشان كاهش نيابد و آنان در آن حال دلسردند و ما در حق ايشان ستم نكرديم، بلكه خود [در حق خويش‌] ستمكار بودند و ندا در دهنداى "مالك" كاش پروردگارت كار ما را يكسره كند، گويد شما ماندگاريد به راستى كه براى شما [دين و سخن‌] حق را آورده‌ايم، ولى بيشترينه شما ناخواهان حق هستيد يا در كار خود عزم و جزم داشتند، ما نيز جازم هستيم‌ يا شايد گمان كنند كه ما راز و رازگويى‌شان را نمى‌شنويم؟ آرى مى‌شنويم، و فرشتگان ما نزد ايشان [كار و كردارشان را] مى‌نويسند بگو اگر براى خداى رحمان فرزندى بود، من خود نخستين پرستنده بودم منزه و فراتر است پروردگار آسمانها و زمين صاحب عرش، از آنچه مى‌گويند پس بگذارشان تا ژاژخايى و بازيگوشى كنند تا به ديدار آن روزشان كه وعده‌اش را به ايشان داده‌اند، برسند و او كسى است كه هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست، و او فرزانه داناست‌ و بزرگا كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست از آن اوست و آگاهى از قيامت با اوست و به نزد او باز گردانده مى‌شويد و كسانى كه [كافران‌] به جاى او [خداوند] به پرستش مى‌خوانند، داراى شفاعت نيستند، مگر [براى‌] آن كسى كه شاهد و ناظر حق باشد و ايشان مى‌دانند و اگر از ايشان بپرسى چه كسى ايشان را آفريده است، بى‌شك خواهند گفت خداوند، پس چگونه بيراهه مى‌روند؟ و سوگند به سخن او [محمد] كه يارب گويد، اينان قومى هستند كه ايمان نمى‌آورند از ايشان درگذر و بگو سلام، زودا كه بدانند حم [حا ميم‌] سوگند به كتاب روشنگر كه ما آن را در شبى فرخنده فرو فرستاده‌ايم كه ما هشداردهنده‌ايم‌ در آن [شب‌] هر كار استوارى فيصله يابد كه فرمانى از سوى ماست، كه ما فرستنده‌ايم‌ رحمتى است از سوى پروردگارت، كه او شنواى داناست‌ پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، اگر اهل ايقان باشيد خدايى جز او نيست كه زندگى مى‌بخشد و مى‌ميراند، پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما آرى آنان به شك و شبهه خويش سرگرمند پس چشم بدار روزى را كه آسمان دودى آشكار برآورد كه مردم را فراگيرد، اين عذابى دردناك است‌ [گويند] پروردگارا اين بلا را از ما بگردان، كه ما [اينك‌] مؤمن هستيم‌ [اما] چگونه پند گيرند، و به راستى كه پيامبرى آشكار به نزد آنان آمده بود سپس از او رويگردان شدند، و گفتند [او] تعليم گرفته‌اى ديوانه است‌ [گفتيم‌] ما برگرداننده بلا به اندك مايه‌اى هستيم، [و مى‌دانيم‌] كه شما باز گردنده‌ايد روزى كه گير و دارى سخت و سترگ آغاز كنيم، [آنگاه‌] ما دادستانيم‌ و به راستى كه پيش از آنان قوم فرعون را آزموديم، و پيامبرى گرامى به نزد آنان آمد [و با ايشان گفت‌] كه بندگان خدا را به من بسپاريد، كه من پيامبرى امين براى شما هستم‌ و اينكه در برابر خداوند بزرگى نجوييد، كه من آورنده برهانى آشكار براى شما هستم‌ و من از شر اينكه سنگسارم كنيد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم‌ و اگر سخن مرا باور نداريد، پس از من كناره بگيريد آنگاه به درگاه پروردگارش ندا در داد كه اينان قومى گنهكارند [پاسخ آمد كه‌] پس بندگانم را شبانه روانه كن، [و بدانيد كه‌] شما تعقيب مى‌شويد و دريا را آرميده [به حال خود] بگذار و بگذر، آنان [فرعونيان‌] سپاهى غرق شدنى‌اند چه بسيار باغها و چشمه‌ساران از خود باقى گذارند و [نيز] كشتزارها و خانه‌هاى نيكو و نعمتى كه در آن خوش و خرم بودند اين چنين بود كه آنها را به قومى ديگر به ميراث داديم‌ و آسمان و زمين بر آنان نگريست، و به آنان مهلتى داده نشد و به راستى كه بنى‌اسرائيل را از عذاب خواركننده رهانيديم‌ از [شر] فرعون كه بزرگى طلبى از تجاوزكاران بود و به راستى كه ايشان [بنى‌اسرائيل‌] را آگاهانه بر جهانيان [هم زمانشان‌] برگزيديم‌ و به ايشان از پديده‌هاى شگرف خويش، آنچه در آن آزمون آشكارى بود بخشيديم‌ [و مى‌دانستيم كه‌] اينان خواهند گفت اين جز مرگ نخستين [و آخرين‌] ما نيست، و ما برانگيخته نخواهيم بود اگر راست مى‌گوييد [و حقيقت غير از اين است‌] پدرانمان را باز آوريد آيا ايشان بهتر بودند يا قوم تبع، و پيشينيان آنان كه نابودشان كرديم، چرا كه گناهكار بودند و آسمانها و زمين را و آنچه در ميان آنهاست، به بازيچه نيافريده‌ايم‌ آنها را جز به حق نيافريده‌ايم ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند بى‌گمان روز داورى، موعد همگى آنان است‌ روزى كه هيچ دوستى از هيچ دوستى دفاع نكند و نيز ايشان يارى نيابند مگر كسى كه خداوند بر او رحمت آورده باشد، كه او پيروزمند مهربان است‌ همانا درخت زقوم خوراك گناهكار[ان‌] است‌ كه مانند فلز گداخته در شكمها مى‌جوشد مانند جوشيدن آب گرم‌ [درباره هر گناهكار گوييم‌] او را بگيريد و به ميانه دوزخش بكشيد سپس بر فراز سرش از عذاب آب گرم فرو ريزيد [و بگوييدش‌] بچش كه تو [به خيال خودت‌] گرانقدر گرامى هستى‌ اين همان است كه به آن شك داشتيد بى‌گمان پرهيزگاران در مقامى امن هستند در ميان باغها و چشمه‌ساران‌ جامه‌هايى از ابريشم نازك و ابريشم ستبر در بر كرده، رو به روى يكديگرند آرى چنين است، و آنان را با حوريان درشت چشم همسر مى‌گردانيم‌ در آنجا هر ميوه‌اى كه خواهند در كمال آرامش طلب كنند در آنجا [طعم‌] هيچ مرگى جز مرگ نخستين نچشند، و [خداوند] ايشان را از عذاب دوزخ در امان دارد اين بخششى از سوى پروردگار توست، اين همان رستگارى بزرگ است‌ جز اين نيست كه آن را به زبان تو به آسانى روان ساخته‌ايم، باشد كه پند گيرند منتظر باش كه آنان نيز منتظرند حم [حا ميم‌] كتابى است فرو فرستاده از سوى خداوند پيروزمند فرزانه‌ بى‌گمان در آسمانها و زمين مايه‌هاى عبرتى براى مؤمنان هست‌ نيز در آفرينشتان و جانورانى كه [در زمين‌] مى‌پراكند، براى اهل يقين مايه‌هاى عبرت است‌ و در پى يكديگر آمدن شب و روز، و هر روزى‌اى [باران‌] كه خداوند از آسمان فرو فرستاده است، و زمين را پس از پژمردنش بدان زنده داشته است، و در گردش بادها مايه‌هاى عبرتى براى خردمندان هست‌ اين آيات الهى است كه به حق بر تو مى‌خوانيم پس به كدامين حديث بعد از خداوند و آيات او ايمان مى‌آورند؟ واى بر هر دروغ‌زن گناهكارى‌ كه آيات الهى را كه بر او خوانده مى‌شود، مى‌شنود، سپس متكبرانه در شيوه خود سماجت مى‌ورزد، گويى آنها را نشنيده است، پس او را از عذاب دردناك خبر ده‌ و چون از چيزى از آيات ما آگاه شود، آن را به ريشخند مى‌گيرد، اينانند كه برايشان عذاب خواركننده است‌ دوزخ پيشاپيش ايشان است، و آنچه به دست آورده‌اند هيچ به كار ايشان نيايد، همچنين دوستانى كه به جاى خداوند گرفته‌اند، و عذابى سهمگين در پيش دارند اين رهنمودى است و كسانى كه به آيات پروردگارشان انكار ورزيده‌اند، عذابى از عقوبتى دردناك دارند خداوند كسى است كه دريا را براى شما رام كرد تا كشتيها در آن به فرمان او [براى شما] روان شود، تا از نعمت او روزى خود بجوييد و باشد كه سپاس بگزاريد و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه از اوست و آنها را براى شما رام كرد، بى‌گمان در اين مايه‌هاى عبرتى براى انديشه‌وران هست‌ به كسانى كه ايمان آورده‌اند بگو از كسانى كه از ايام الله بيمى ندارند درگذرند، تا خداوند هر قومى را به حسب كار و كردارشان جزا دهد هر كس كه كارى شايسته پيشه كند به سود خود اوست، و هر كس كارى بد در پيش گيرد، به زيان خود اوست، سپس به سوى پروردگارتان بازگردانده شويد و به راستى كه به بنى‌اسرائيل كتاب آسمانى و فرمانروايى و پيامبرى بخشيديم، و از پاكيزه‌ها روزيشان داديم، و ايشان را بر جهانيان [هم زمانشان‌] برترى بخشيديم‌ و از كار [دين‌] روشنگريها به ايشان داديم، و اختلاف پيشه نكردند، مگر پس از آنكه علم [وحى‌] بر ايشان نازل شد، آن هم از روى رشك و رقابتى كه در ميان خود داشتند، بى‌گمان پروردگارت در روز قيامت در ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند، داورى خواهد كرد سپس تو را برخوردار از آبشخورى از امر [دين‌] ساختيم، پس از آن پيروى كن و از هوى و هوس نادانان پيروى مكن‌ كه ايشان در برابر [عذاب‌] خداوند، چيزى را از تو باز ندارند، و بى‌گمان بعضى از ستمكاران [مشرك‌] سرور بعضى ديگرند، و خداوند سرور پرهيزگاران است‌ اين ديده‌وريهايى براى مردم است، و براى اهل ايقان رهنمود و رحمت است‌ يا كسانى كه مرتكب گناهان شده‌اند گمان مى‌دارند كه ايشان را همانند كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، قرار مى‌دهيم، كه زندگانى و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد است داوريشان‌ خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است، تا هر كسى را بر حسب آنچه كرده است، جزا دهد و بر ايشان ستم نرود آيا ديده‌اى آن كس را كه هواى نفسش را [همچون‌] خداى خود گرفت و خداوند او را با وجود آگاهى‌اش، بيراه گذارد، و بر گوش و دل او مهر نهاد و بر چشمش پرده كشيد، پس چه كسى پس از خداوند او را هدايت مى‌كند، آيا پند نمى‌گيريد؟ و گويند چيزى جز زندگى دنيوى ما در كار نيست، كه زنده مى‌شويم و مى‌ميريم و چيزى جز روزگار ما را نمى‌كشد، و آنان را به اين امر علم نيست، چيزى جز پنداربافى نمى‌كنند و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، بهانه‌شان جز اين نيست كه گويند اگر راست مى‌گوييد پدران ما را بازآوريد بگو خداوند است كه شما را زندگى مى‌بخشد و سپس مى‌ميراند، سپس در روز قيامت كه شكى در [فرارسيدن‌] آن نيست، گرد مى‌آورد، ولى بيشترينه مردم نمى‌دانند و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است، و روزى كه قيامت برپا شود، در چنين روزى باطل‌انديشان زيان كنند و بينى هر امتى را كه [براى دادخواهى‌] به زانو درآمده، هر امتى با كتابش فراخوانده شود، [گويند] امروز در برابر آنچه كرده‌ايد، جزا مى‌يابيد اين كتاب ماست كه به راستى بر شما گواهى مى‌دهد، ما آنچه شما انجام مى‌داديد ثبت مى‌كرديم‌ اما كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، پروردگارشان ايشان را به جوار رحمت خويش [بهشت‌] در مى‌آورد، اين همان رستگارى آشكار است‌ و اما كسانى كه كفرورزيده‌اند [به آنان فرمايد] آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌شد كه استكبار ورزيديد و قومى گنهكار شديد و چون گفته مى‌شد كه وعده الهى حق است و در قيامت شكى نيست، مى‌گفتيد نمى‌دانيم قيامت ديگر چيست؟ آن را جز گمانى نمى‌پنداريم، و ما [در حق آن‌] باورمند نيستيم‌ و كيفر آنچه كرده بودند، بر آنان آشكار شد [و كيفر] آنچه به ريشخند گرفته بودند، فراگيرشان شد و گفته شود، امروز فراموشتان كرده‌ايم، همچنانكه شما هم ديدار امروزتان را فراموش كرده بوديد، و جايگاه شما آتش [دوزخ‌] است و براى شما ياورى نيست‌ اين از آن است كه آيات الهى را به ريشخند گرفتيد و زندگانى دنيا شما را فريفت، پس امروز، نه از آن بيرون برده شوند، نه عذرشان را بپذيرند سپاس خداوند راست، كه پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار جهانيان است‌ و تنها او را در آسمانها و زمين بزرگى سزد، و او پيروزمند فرزانه است‌ حم [حا ميم‌] كتابى است فروفرستاده از سوى خداوند پيروزمند فرزانه‌ آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، جز به حق و سرآمدى معين نيافريده‌ايم و كافران از آنچه هشدار مى‌يابند رويگردانند بگو آيا شريكانى را كه به جاى خداوند قائل هستيد، نگريسته‌ايد، به من بنمايانيد كه چه چيزى را در زمين آفريده‌اند، يا آيا در [آفرينش‌] آسمانها شركتى داشته‌اند، اگر راست مى‌گوييد كتابى پيش از اين [كتاب‌]، يا نشانه‌اى از علم بياوريد و كيست گمراه‌تر از كسى كه موجودى را به دعا خواند كه تا روز قيامت پاسخش را ندهد، و ايشان از دعاى آنان بى‌خبرند و چون مردم گرد آورده شوند، [آن معبودان باطل‌] دشمنان ايشان باشند، و عبادتشان را منكر شوند و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، كافران درباره حق چون فراز آيدشان گويند، اين جادوى آشكار است‌ يا گويند آن را بر ساخته است بگو اگر آن را برساخته باشم، در برابر خداوند چيزى به سود من نداريد، او به آنچه به آن مى‌پردازيد آگاه‌تر است، خداوند در ميان من و شما گواه بس، و او آمرزگار مهربان است‌ بگو [من‌] پديده‌اى نو ظهور در ميان پيامبران نيستم، و نمى‌دانم بر من و بر شما چه خواهد رفت، جز از وحيى كه به من مى‌شود، از چيزى پيروى نمى‌كنم، و من جز هشداردهنده‌اى آشكار